زندگینامه جک لمون و دستاوردهای بزرگ سینماییاش

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در تماشای یک فیلم کمدی، ناگهان بغض گلویتان را بگیرد. این همان لحظهایست که هنر واقعی بازیگری رخ میدهد؛ لحظهای که مرز میان خنده و اشک محو میشود. از کسی شنیدم که میگفت: «جک لمون بازیگری بود که میتوانست بدون تغییر چهره، همزمان تو را بخنداند و دلت را بلرزاند». جک لمون از آن دست هنرمندانی بود که در حافظه سینمایی همه ما ردّی از خود بهجا گذاشت. بازیگری که حتی در نقشهای فرعی هم درخشید و هیچگاه میان سینمای کمدی و درام، یکی را فدای دیگری نکرد. در دل فیلمهای او، چیزی فراتر از بازیگری صرف دیده میشود؛ انگار شخصیتهایی که میآفرید، از پوست و گوشت خود او بودند. کلمه کلیدی این مقاله، یعنی «جک لمون»، نه فقط یک اسم، که نشانی از اصالت و احساس در سینماست.
در جایی خواندم که او برای هر نقش، پیش از هر چیز سعی میکرد بفهمد آن شخصیت از چه میترسد. شاید به همین دلیل بود که در هر نقشی، نوعی آسیبپذیری انسانی به تصویر میکشید که دل تماشاگر را میبرد. جک لمون در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ یکی از مهمترین چهرههای سینمای آمریکا بود. او در آثاری بازی کرد که هم پرفروش بودند، هم تحسینشده و هم بهیادماندنی. نام جک لمون، همیشه با کارگردانانی چون «بیلی وایلدر» (Billy Wilder) و «جیمز بروکس» (James L. Brooks) گره خورده است. اما چیزی که از همه مهمتر است، این است که لمون خودش را تکرار نکرد؛ چه در نقش فروشندهای عصبی، چه در قامت عاشقی شکستخورده. در دنیای بازیگری، جک لمون نمادی از انعطافپذیری، دقت و احساس بود.
او برخلاف بسیاری از ستارگان هالیوود، همیشه فروتن، متین و سختکوش باقی ماند. کسی که پشت هر لبخندش، تکهای از حقیقت تلخ زندگی را پنهان کرده بود. سینما برای جک لمون فقط شغل نبود؛ مأموریتی بود برای رساندن حرفهایی که شاید با کلمات عادی نمیشد گفت. فیلمهای او هنوز هم زندهاند، چون ریشه در احساسات انسانی دارند. اگر نام جک لمون را شنیدهاید ولی آثارش را ندیدهاید، شاید وقت آن رسیده که با سینمای او آشنا شوید. در ادامه، به چند واقعیت جالب و کمتر شناختهشده درباره این بازیگر بزرگ میپردازیم. و باز هم میگوییم: جک لمون فقط بازیگر نبود؛ او حافظه زندهایست از احساسات عمیق انسانی در قالب هنر سینما.
۱- تولد در خانوادهای متوسط و علاقه زودهنگام به نمایش
جک لمون در ۸ فوریه ۱۹۲۵ در بوستون، ایالت ماساچوست آمریکا به دنیا آمد. پدرش یک تاجر شیرینیفروشی بود و خانوادهاش از طبقه متوسط جامعه محسوب میشدند. از کودکی به نمایش و اجرا علاقه داشت و در دوران تحصیل در دانشگاه هاروارد (Harvard University)، بهشدت در فعالیتهای تئاتری شرکت میکرد. در آن زمان، کسی باور نمیکرد که این پسر خجالتی، روزی به یکی از چهرههای ماندگار هالیوود تبدیل شود. بعد از خدمت نظامی در نیروی دریایی، تصمیم گرفت وارد دنیای بازیگری شود. او ابتدا در رادیو و تلویزیون کار کرد و سپس قدم به دنیای سینما گذاشت. تحصیلات آکادمیک، صدای گرم و چهره صمیمیاش باعث شد خیلی زود مورد توجه قرار گیرد. لمون هرگز تکیهای به ظواهر نداشت، بلکه با صداقت بازی میکرد. خانوادهاش همواره پشتیبان او بودند، حتی اگر با انتخابهای هنریاش موافق نبوده باشند. این پشتوانه خانوادگی و علاقه درونی، سکوی پرتاب او به دنیای هنر شد.
۲- اولین موفقیت بزرگ با فیلم «آقای رابرتس» و اسکار زودهنگام
اولین نقطه عطف زندگی حرفهای جک لمون در سال ۱۹۵۵ با فیلم «آقای رابرتس» (Mister Roberts) رقم خورد. در این فیلم، او نقش افسر کمیک و سرزندهای را بازی کرد که تحسین منتقدان را برانگیخت. بازی درخشانش در این نقش، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برایش به همراه داشت. جالب اینکه او خیلی زود، در اولین سالهای فعالیت سینماییاش به چنین موفقیتی دست یافت. همکاری با بازیگرانی چون «هنری فوندا» (Henry Fonda) و «جیمز کاگنی» (James Cagney)، تجربهای آموزنده برایش بود. همین اسکار باعث شد کارگردانان مطرح توجه ویژهای به او داشته باشند. اما لمون در دام شهرت نیفتاد و مسیر حرفهای خود را با دقت ادامه داد. در سالهای بعد، او نشان داد که تنها یک بازیگر طنز نیست و میتواند نقشهای پیچیده و عمیق را هم بازی کند. این موفقیت اولیه، آغاز مسیری بود که تا دههها ادامه داشت و هرگز افول نکرد.
۳- همکاری درخشان با بیلی وایلدر و تولد یک زوج هنری بیبدیل
جک لمون و کارگردان برجسته «بیلی وایلدر» (Billy Wilder) یکی از پُرثمرترین و ماندگارترین همکاریهای سینما را رقم زدند. نخستین همکاری آنها در فیلم کمدی سیاه «بعضیها داغشو دوست دارن» (Some Like It Hot) در سال ۱۹۵۹ بود، که به اثری کلاسیک و فراموشنشدنی تبدیل شد. در این فیلم، لمون در کنار «تونی کرتیس» (Tony Curtis) و «مرلین مونرو» (Marilyn Monroe) بازی کرد و به معنای واقعی درخشید. اما همکاری آنها به این فیلم محدود نشد؛ در سال ۱۹۶۰، فیلم «آپارتمان» (The Apartment) ساخته شد که نقشآفرینی لمون در آن از عمیقترین بازیهای دوران حرفهایاش است. این فیلم هم تحسین جهانی را برانگیخت و برنده اسکار بهترین فیلم شد. وایلدر از لمون بهعنوان بازیگری یاد میکرد که میتواند هر چیزی را بازی کند، حتی نگاه خالی یک مرد تنها. این همکاریهای متوالی، چهرهای تازه از لمون به سینمای آمریکا معرفی کرد. او دیگر فقط یک بازیگر خندان نبود؛ بلکه انسانی چندلایه با توان بازی در رنج، عشق، شکست و امید.
۴- توانایی خارقالعاده در تلفیق طنز و تراژدی
جک لمون بهندرت در یک قالب باقی میماند و همواره مرز بین طنز (Comedy) و تراژدی (Tragedy) را با ظرافت طی میکرد. تماشاگر هنگام دیدن بازیهایش، گاه نمیدانست باید بخندد یا گریه کند. یکی از نمونههای برجسته این ویژگی، فیلم «دربارهٔ شِمیت» (Save the Tiger) است که برایش جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را در سال ۱۹۷۳ به ارمغان آورد. در این فیلم، او مردی میانسال و افسرده را بازی میکند که درگیر بحرانهای اخلاقی و وجودیست. بازی او در این فیلم آنقدر واقعگرایانه بود که منتقدان او را وارث مکتب «بازیگری روش» یا متد اکتینگ (Method Acting) دانستند. اما در عین حال، در فیلمهای کمدی همچنان میدرخشید و خندههایی مملو از معنا خلق میکرد. لمون در هر نقشی، وجه انسانی و شکنندهای از شخصیت را نشان میداد. بازیهایش مثل آینهای بود که تماشاگر، خود را در آن میدید. او نشان داد که خنداندن و گریاندن، دو وجه از یک حقیقت انسانیاند.
۵- مرگ در سکوت و میراثی که زنده ماند
جک لمون در ۲۷ ژوئن ۲۰۰۱، در سن ۷۶ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان مثانه (Bladder Cancer) درگذشت. مراسم خاکسپاریاش ساده و بدون هیاهو برگزار شد، اما موجی از غم و احترام در میان جامعه هنری بهپا شد. بر سنگ قبر او تنها نوشته شده است: «جک لمون در خواب» (Jack Lemmon In). این جمله ساده و کنایهآمیز، بازتابی از طنز تلخ و دوستداشتنی اوست. میراثش شامل بیش از ۶۰ فیلم و دو جایزه اسکار است، اما آنچه ماندگارتر از جوایز است، تأثیر او بر بازیگریست. بسیاری از بازیگران معاصر مانند «کوین اسپیسی» (Kevin Spacey) و «تام هنکس» (Tom Hanks) از جک لمون بهعنوان الهامبخش خود یاد کردهاند. هیچ مستند یا فیلم خاصی درباره او ساخته نشده که در سطح جهانی مشهور باشد، اما آثارش خود گواهی از زندگیاش هستند. جک لمون تنها یک بازیگر نبود؛ او انسانی شریف، فروتن و دقیق بود. حتی پس از مرگ، نامش با صداقت، احساس و هنرمندی گره خورده باقی ماند.
۶- رابطه هنری و دوستانه با والتر ماتائو؛ زوج طلایی کمدی سینما
یکی از بخشهای فراموشنشدنی زندگی حرفهای جک لمون، همکاری طولانی و پُرثمرش با «والتر ماتائو» (Walter Matthau) بود. این دو بازیگر در بیش از ۱۰ فیلم با یکدیگر همبازی شدند و به یکی از مشهورترین زوجهای کمدی تاریخ سینما بدل گشتند. نخستین همکاریشان در فیلم «زوج ناجور» (The Odd Couple) در سال ۱۹۶۸ بود که موفقیتی عظیم در گیشه و میان مخاطبان رقم زد. شیمی طبیعی و طنز موقعیتمحور بین آنها، باعث شد تماشاگر حس کند این دو نه فقط بازیگر، بلکه دوستان واقعی هستند. آنها حتی در دوران پیری نیز در فیلمهایی چون «پیرمردهای غرغرو» (Grumpy Old Men) بار دیگر درخشیدند. رابطه دوستانهشان فراتر از صحنه فیلمبرداری بود و تا آخر عمر ادامه داشت. جک لمون همیشه میگفت که والتر ماتائو باعث شد لحن بازیگریاش بهتر و عمیقتر شود. ترکیب آرامش و طنازی لمون با بداخلاقی بامزه ماتائو، به یکی از موفقترین فرمولهای طنز سینما تبدیل شد. دوستی این دو، از نمونههای نادر همافزایی هنری در سینمای آمریکا به شمار میرود.
۷- چالشهای بازی در فیلمهای سیاسی و اجتماعی دهههای پایانی
در دهههای پایانی فعالیت حرفهایاش، جک لمون تصمیم گرفت در فیلمهایی با مضامین سیاسی و اجتماعی بازی کند. یکی از مهمترین این آثار، فیلم «گمشده» (Missing) به کارگردانی «کوستا گاوراس» (Costa-Gavras) بود. این فیلم بر اساس ماجرای واقعی ناپدید شدن یک روزنامهنگار آمریکایی در شیلی ساخته شده بود. لمون در این فیلم نقش پدر آن روزنامهنگار را بازی میکرد و بهگونهای هنرمندانه، خشم پنهان، درماندگی و درد را به نمایش گذاشت. بازی او در این فیلم تحسین منتقدان را برانگیخت و باعث شد نسل جدیدی از تماشاگران با چهرهای جدیتر از او آشنا شوند. این فیلم در جشنواره کن برنده نخل طلا شد و لمون برای آن نامزد اسکار شد. او بهخوبی توانست خود را با فضای جدی و سنگین فیلم تطبیق دهد. حضورش در این اثر ثابت کرد که هنوز هم در نقشهای چالشبرانگیز و سنگین، توانمندی خارقالعاده دارد. لمون در سالهای پایانی عمر، با انتخابهای جسورانهاش نشان داد هنوز در حال رشد هنریست.
۸- محبوبیت همیشگی در میان منتقدان و تماشاگران
جک لمون از معدود بازیگرانی بود که همزمان مورد تحسین منتقدان و محبوب تماشاگران بود. بسیاری از بازیگران یا در یک سوی این طیف میافتند، اما لمون توانست در هر دو جبهه بدرخشد. او بهدلیل صداقت در بازی، لحن طبیعی، و احساسبرانگیز بودن، به دل تماشاگر مینشست. از سوی دیگر، انتخابهای هوشمندانه و تنوع نقشهایش همواره منتقدان را به تحسین وامیداشت. حتی در فیلمهایی که به موفقیت گیشهای نرسیدند، همگان بر کیفیت بازی او تأکید میکردند. فیلمهایش در طول زمان کهنه نمیشوند و نسلهای جدید نیز با آنها ارتباط برقرار میکنند. لمون در میان بازیگران هالیوود، نمادی از تعادل میان موفقیت هنری و مردمی بود. بسیاری از مجلات سینمایی از او بهعنوان «بازیگر مردم» یاد میکردند. محبوبیتی که فراتر از یک دوره زمانی یا سبک خاص بود و همچنان باقی مانده است.
۹- پرهیز از جنجالهای شخصی و سبک زندگی فروتنانه
برخلاف بسیاری از ستارگان همدورهاش، جک لمون همیشه از جنجالهای رسانهای و رسواییهای شخصی دوری میکرد. او زندگیای نسبتاً ساده و کمحاشیه داشت و ترجیح میداد حریم خصوصیاش محفوظ بماند. حتی زمانی که در اوج شهرت بود، کمتر در محافل پرزرق و برق هالیوود دیده میشد. او با همسر دومش، «فلِنس فَربنکس» (Felicia Farr)، بیش از ۳۸ سال زندگی مشترک داشت، رابطهای آرام و استوار که در هالیوود نادر بود. لمون بیشتر وقت خود را به خواندن، نواختن پیانو و همراهی با خانوادهاش میگذراند. او معتقد بود زندگی هنری باید جدا از شهرتطلبی باشد. در مصاحبههایش بارها گفته بود که بازیگری فقط بخشی از هویت اوست، نه همه آن. این نگاه باعث شد تصویری انسانیتر و محترمانهتر از خود در میان مخاطبان و همکاران به جا بگذارد. شخصیت خارج از پردهاش، بهاندازه نقشهایش صادق و دلنشین بود.
۱۰- تأثیرگذاری بر نسل جدید بازیگران و جایگاه در آموزش بازیگری
جک لمون نهتنها خود بازیگر بزرگی بود، بلکه الگویی برای نسلهای بعدی در بازیگری شد. بسیاری از هنرمندان جوانتر، او را استاد غیررسمی خود میدانستند. بهخصوص بازیگرانی چون «کوین اسپیسی» (Kevin Spacey)، «تام هنکس» (Tom Hanks)، و «رابین ویلیامز» (Robin Williams) از تأثیر او بر سبک بازی خود سخن گفتهاند. لمون با تکنیکهای بازیگری سنتی آشنا بود، اما از نوگرایی در بازی هم استقبال میکرد. ترکیب هوش احساسی بالا و تسلط تکنیکیاش، الگویی شد برای دانشآموزان هنرپیشهگی. در کارگاهها و مدرسههای بازیگری، اغلب از صحنههای بازی او بهعنوان نمونه آموزشی استفاده میشود. جالب است بدانیم که حتی در دهههای آخر عمرش، برخی دانشجویان با او مکاتبه میکردند تا درباره فنون بازیگری از او مشورت بگیرند. او همواره از آموزش و انتقال تجربه استقبال میکرد. نام جک لمون، نه فقط روی پرده سینما، بلکه در کتابهای درسی و حافظه آموزشی بازیگری جاودانه شده است.
۱۵ فیلم شاخص از جک لمون
Some Like It Hot – 1959
در این کمدی سیاه مشهور به کارگردانی «بیلی وایلدر»، جک لمون نقش یکی از دو نوازندهای را بازی میکند که برای فرار از دست گانگسترها مجبور میشوند خود را زن جا بزنند و وارد یک گروه موسیقی زنانه شوند. بازی در کنار تونی کرتیس و مرلین مونرو، فضای فیلم را به یکی از پرشورترین و در عین حال بامزهترین کمدیهای تاریخ سینما تبدیل کرده است. جک لمون با حرکات، لحن و انرژی خاصش در لباس زنانه، صحنههای فراموشنشدنیای خلق میکند. این فیلم ترکیبی از سوءتفاهم، هویت دوگانه و عشق نامتعارف است. فضای دهه ۱۹۲۰، موسیقی جَز و دیالوگهای پرکشش، فیلم را پرزنده و بیزمان کرده است.
The Apartment – 1960
در این اثر تلخ و شیرین، جک لمون نقش کارمندی سادهدل را بازی میکند که آپارتمانش را به رؤسای خود قرض میدهد تا آنها بتوانند در آن روابط پنهانی خود را پیگیری کنند. کمکم او درگیر رابطهای احساسی با دختری میشود که یکی از مدیران با او رابطه دارد. فیلم ترکیبی هوشمندانه از طنز اداری و نقد اخلاقیات فاسد دنیای سرمایهداری است. شخصیت لمون در این فیلم نماد انسانی تنها، شریف و در جستجوی معناست. فضای زمستانی، نور سرد و موسیقی آرام، حالوهوای دلنشین و در عین حال تلخی به فیلم داده است.
Days of Wine and Roses – 1962
در این فیلم درام سنگین و انسانی، جک لمون نقش مردی را ایفا میکند که همراه با همسرش دچار اعتیاد به الکل میشود. داستان روند افول روانی و جسمی این زوج را دنبال میکند و لحظاتی پرتنش، غمگین و تلخ در خود دارد. بازی لمون در این فیلم، جدی، خاموش و عمیق است و از موفقترین تجربههای دراماتیک او محسوب میشود. فیلم نگاهی واقعگرایانه به وابستگی، اعتیاد و شکنندگی روابط انسانی دارد. تضاد میان عشق و تخریب، در تار و پود فیلم بافته شده است.
Irma la Douce – 1963
یک بار دیگر لمون با بیلی وایلدر همکاری میکند و در کنار شرلی مکلین، کمدیای عاشقانه و فانتزی خلق میکند. داستان درباره یک افسر پلیس ساده است که عاشق یک دختر خیابانی میشود و سعی میکند او را از این زندگی نجات دهد. فیلم پر از موقعیتهای بامزه، سوءتفاهمهای رمانتیک و نگاه گرم به عشق است. جک لمون در این فیلم، چهرهای دوستداشتنی، بیدستوپا اما با دل بزرگ دارد. رنگها، لوکیشنهای پاریس و موسیقی، حالوهوایی شاعرانه به فیلم میدهند.
The Fortune Cookie – 1966
در این فیلم کمدی با درونمایه انتقادی، جک لمون در نقش مردی ظاهر میشود که پس از یک تصادف کوچک، با کمک وکیلش سعی میکند غرامت غیرواقعی بگیرد. این وکیل را والتر ماتائو بازی میکند و این همکاری آغاز یکی از زوجهای طلایی سینماست. فیلم نیشدار، هوشمند و پر از نقد اخلاقگریزی در جامعه آمریکاست. طنز تلخ فیلم با لحنی آرام و بازیهای کنترلشده پیش میرود. تم «حقیقت دروغین» در این اثر، با لحنی سرگرمکننده و در عین حال تلخ بازنمایی میشود.
The Odd Couple – 1968
داستان دو مرد با سبک زندگی کاملاً متفاوت که پس از جدایی از همسرانشان با هم همخانه میشوند. یکی مرتب، عصبی و وسواسی (لمون) و دیگری بینظم، بیخیال و شلخته (ماتائو). این تضاد، منشأ موقعیتهای بامزه و کمدی انسانی است. فیلم به روابط مردانه، دوستی و سازش در بستر زندگی مدرن میپردازد. بازی لمون در نقش مرد منظم و نگران، ستایششده و کاملاً باورپذیر است.
The Out-of-Towners – 1970
فیلمی درباره یک زوج سادهدل از حومه شهر که برای مصاحبه کاری به نیویورک میروند و گرفتار مجموعهای از بدبیاریهای خندهدار میشوند. جک لمون در نقش مردی که تلاش میکند کنترل اوضاع را حفظ کند، درخشان ظاهر شده است. فیلم پر از لحظات طنز و نقدی از زندگی شلوغ، پراضطراب و بیرحم شهری است. نگاه کارگردان به شهر بزرگ، نیشدار و با طعنه است. لمون بهزیبایی همزمان خشم، درماندگی و امید را در چهرهاش جمع کرده است.
Avanti! – 1972
در این فیلم به کارگردانی بیلی وایلدر، لمون نقش مردی خشک و رسمی را بازی میکند که برای انتقال جسد پدرش به ایتالیا میرود اما درگیر یک رابطه عاشقانه عجیب و پرشور میشود. فضای ایتالیایی فیلم، رنگارنگ و شاعرانه است. بازی لمون، بهخصوص در تغییر تدریجی شخصیت از خشکمغزی به لطافت انسانی، بسیار قوی است. فیلم سرشار از طنز ملایم، نقد اخلاقهای کهنه آمریکایی و ستایش رهایی اروپاییست. لحنی شیرین، عاشقانه و متفاوت دارد.
Save the Tiger – 1973
لمون در نقش تاجر میانسالی ظاهر میشود که در بحران اخلاقی، وجودی و مالی قرار گرفته و به مرز فروپاشی رسیده است. بازی او آنچنان نفسگیر است که اسکار بهترین بازیگر مرد را برایش به ارمغان آورد. فیلم ترکیبی از نقد جامعه مصرفگرا و تصویر درونی یک انسان شکستخورده است. داستان با نگاهی تیره اما انسانی به مفهوم تقلب، وجدان و آرزو میپردازد. یکی از جدیترین نقشهای لمون و از آثار مهم سینمای دهه هفتاد است.
The Front Page – 1974
لمون در کنار ماتائو در این کمدی سریع و دیالوگمحور نقش خبرنگاری را بازی میکند که قصد ترک حرفهاش را دارد، اما آخرین داستانی که میخواهد پوشش دهد، او را درگیر یک ماجرای پیچیده میکند. فیلم بازسازی نسخهای قدیمیتر است و به دنیای رسانهها، سیاست و شایعهپراکنی میپردازد. طنز فیلم تند، گزنده و پر از ارجاعهای سیاسی است. بازی لمون پُرشتاب، پرتنش و در عین حال ظریف است. ریتم بالای فیلم، مخاطب را همراه خود میکشد.
The China Syndrome – 1979
درامی سیاسی و پرتنش درباره بحران در یک نیروگاه هستهای که ممکن است منجر به فاجعه شود. جک لمون نقش مهندس ارشد را بازی میکند که میان حقیقت و حفظ موقعیت کاریاش باید تصمیم بگیرد. فیلم فضایی سرد، جدی و بر پایه تنشهای درونی دارد. لمون در این فیلم نشان میدهد که در نقشهای آرام اما پُر از اضطراب، چهقدر توانمند است. این فیلم بهنوعی پیشگوی فاجعههای صنعتی واقعی بود.
Tribute – 1980
در این درام احساسی، جک لمون نقش پدری بیمار را بازی میکند که سعی دارد با پسرش آشتی کند و گذشتهاش را جبران کند. داستان درباره پذیرش مرگ، آشتی و بازنگری در زندگی است. فیلمی ملایم، انسانی و عاطفی با اجرای بسیار باورپذیر و لطیف از لمون. بازی او در این فیلم یکی از احساسیترین و درونیترین نقشآفرینیهایش است. مخاطب با شخصیت همراه میشود و درگیر عواطف عمیق داستان میگردد.
Missing – 1982
فیلمی سیاسی و واقعی درباره پدری آمریکایی که به شیلی میرود تا پسر ناپدیدشدهاش را بیابد. جک لمون در نقش پدری محافظهکار که در طول فیلم تغییر میکند، بازی درخشانی ارائه میدهد. فیلم تلخ، پرمضمون و بهشدت انسانی است. داستان از دل واقعیت، به افشاگری درباره بیعدالتیها میپردازد. لحن فیلم سنگین، اما صادقانه است.
That’s Life! – 1986
فیلمی خانوادگی درباره یک معمار موفق که دچار بحران روحی شده و با همسرش به مرور زندگیشان میپردازد. جک لمون در کنار دخترش (در واقعیت) ایفای نقش میکند و صحنهها بسیار طبیعی و بیتکلف است. فیلمی کوچک، بیادعا و تأثیرگذار که تماشاگر را به درون شخصیتها میبرد. بازی لمون ساده اما پراحساس است. حالوهوای فیلم، ترکیبی از طنز تلخ و نگاه فلسفی به میانسالی است.
Glengarry Glen Ross – 1992
در این درام دیالوگمحور و پرتنش، لمون نقش فروشندهای مسن را بازی میکند که برای حفظ شغلش دست به التماس، دروغ و فریب میزند. در کنار بازیگرانی چون آل پاچینو، کوین اسپیسی و اد هریس، لمون حضوری درخشان و تأثیرگذار دارد. فیلم درباره فشار اقتصادی، رقابت بیرحمانه و فروپاشی ارزشهای انسانی است. یکی از پختهترین نقشهای لمون در سالهای پایانی عمرش است. حالوهوای فیلم تلخ، سرد و بیرحم اما واقعیست.