استاد شیشهای نوشته میگل د سروانتس
دو دانشجوی نجیبزاده به سیر و گشت در ساحل رود تورمس بودند که چشمشان به جوانی ده یازدهساله افتاد که جامهٔ روستایی به تن داشت و زیر درختی خفته بود. خدمتْگاری روانه کردند تا پسرک را بیدار کند، و چون بیدار شد، از او پرسیدند که از کجا میآید و چه پیش آمده که در…