پاییز پدرسالار ، مرگ پینوشه
پس انسان تا چند خواهد زیست؟
هزاران روز یا یک روز؟
هفتهای یا قرنها؟
مردن را تا کی سپری میکند؟
معنای «تا ابد» چیست؟
پابلو نرودا
در واپسین روزهای سال 2006 باز هم خبر مرگ کسی را شنیدیم ، این
بار مرگ آگوستو پینوشه. می دانید بعد از شنیدن خبر اشخاصی مثل پینوشه ، اولین کاری
که انسان در ذهنش انجام میدهد ، چیست؟
قضاوت ، بله ناخودآگاه سعی می کنیم ، دانستههای خودمان را مرور کنیم و کارنامهای
خیالی را پر کنیم. اولین کلماتی هم که از زبانمان بیرون میآید اینها هستند : «خوب
شد ، خوب که چی ، چه فایده ، چرا خوشحال باشم؟ ، به هر حال یک انسان بود.»
در اینترنت که جستجو میکردم ، منبع فارسی خوب درباره پینوشه ،
زندگی و دوران حکومتش پیدا نکردم. سعی کردم از روی ویکیپدیا چیزی دربیاورم ، اما
آخر شب بود و وقت کم.
ترجیح میدهم در این پست ، روز آخر زندگی پینوشه را با روز آخر
زندگی آلنده پیوند بزنم ، به 11 سپتامبر 1973 ، به 33 سال پیش. در شرایطی که کاخ ریاست جمهوری شیلی توسط هواپیماهای ارتش
بمباران میشد ، آلنده آخرین سخنرانیاش را خطاب به مردم شیلی انجام داد:
لینک دانلود
ترجمه این سخنرانی به انگلیسی را می توانید در اینجا بخوانید.
دوران اختناق و سرکوب حکومن پینوشه ، دستمایه بسیاری از
آثار هنری چه در عالم رمان و داستان و شعر و چه در دنیای فیلم و سینما شده است
، به طوری که آنها از شمار خارج هستند.
بد نیست به تعدادی عکس هم توجه کنید:
دوستداران پینوشه در بیرون بیمارستان در حال گریهاند:
پینوشه قبل از کودتا با آلنده و کاسترو:
به هرحال اونیزبرای خودش تاریخچه ای بودوتاریخچه ای داشت وتاریخچه ای ساخت.مسئله بسیارجالب برای امثال من زندگی تقریبا راحت اودرسرزمینی بودکه به توسط دشمنانش اداره می شد.
بیادبیاوریم که آلنده چه موقعیتی داشت ودراوایل پیروزی انقلاب ما ساندینیست ها روی کارآمدندوبقیه قضایا.اگرصاحب بصیرت می بودیم قطعا مرگ اونیزچون زندگیش عبرتی بود!
شرش کم!
فکر کنم این اولین چیزیه که اقوام و آشنایان – پدرها و مادرها – قربانیان پینوشه به ذهنشون می رسه. (البته اگه هنوز غزل خداحافظی رو نخونده باشن)
و بعد چهره ی عزیزشونه که آخرین بار از درب رفت و بر نگشت.
و سوم ناراحتی ها و اشک ها و تنها عکس یادگار اون عزیز رفته و سالها نفرت از مردی که خیلی معمولی مرد!
پینوشه هم مثل همه مرد ولی چیزی که در ذهن ها به جای گذاشت فکر نمی کنم چیز دوست داشتنی و قشنگی باشه.
حتی برای منی که این سر دنیا راحت دارم زندگیمو می کنم و حرم آتیشش منو نسوزوند ولی منم ازش متنفرم.
شرش کم!