معرفی کتاب: استالین خوب
این روزها، یعنی بهتر است بگویم این ماهها، وبلاگستان دوران بدی راسپری میکند، کمتر خبری از اشتراک افکار و علایق از فیلم گرفته تا موسیقی و کتاب است و این یعنی رکود و ایستایی که در هیچ شرایطی آدم را به جایی نمیرساند.
ماندهام که چطور میشود این یخ را آب کرد، ناامیدانه مینویسم و آرزو میکنم که وبلاگهای تازهای رخ بنمایند، نیروهای تازهای کشف شوند و قدیمیها هم به نوعی احیا شوند. اما فعلا کورسوی امیدی نمیبینم
راستش میترسم که قول کاری را بدهم و از عهدهاش برنیایم، پس اصلا به شما قول نمیدهم که از این به بعد بخش معرفی کتاب را به صورت مرتب در این وبلاگ خواهید دید!
توصیه کتابی را که امروز به شما معرفی میکنم، در هیج سایت، روزنامه و مجلهای نخواندم، کتاب را مظلومانه در پیشخوان کتابفروشی برداشتم. هر چند با توجه به عنوان و محتوای کتاب، این مظلومیت، ماندگار نخواهد ماند!
استالین خوب
نوشته: ویکتور ارافیف
ترجمه: زینب یونسی
انتشارات نیلوفر
407 صفحه
8500 تومان
پیشگفتار نویسنده کتاب برای خوانندگان ایرانی:
خیلی وقت است آرزو دارم به ایران سفر کنم، از دوران بچگی این کشور در ذهن من، سرزمین خیالانگیز مفاهیم ابدی بوده است. پس از سفرهای متعدد به کشورهای مختلف دنیا، در اعماق وجودم احساس میکردم که ایران باز هم شبیه هیچ کدام از آنها نیست و چیزهایی را در درون خود نهفته است که میتواند مرا شگفتزده کند. اما ایران خودش به سوی من گام برداشت و چیزی که باعث شگفتی من شد انتشار کتابم بود . از این بابت باید از خانم زینب یونسی تشکر کنم که ترجمه این کتاب را به فارسیزبانان ارائه کرده است .
به نظر میرسد خواننده ایرانی با تعمق در کتاب من، به زودی درمییابد که موضوع آن در ظاهر به کشور روسیه مربوط میشود، اما در باطن به تمام بشر تعلق دارد. پدر من در عین حال شخصیت اصلی رمان شرح حال من است ، خدمتگذار حکومت شوم استالین بود که اعتقاد داشت حقیقت جهان را در دست دارد. اما پدرم آدم پاکی بود و من -نویسنده جوان مخالف با حکومت- را به قیمت از دست دادن مقام دیپلماتیک خود از رسوایی خیانت به دوستانم نجات داد. من از روی «جسد سیاسی» او رد شدم تا آزادی قلم را به دست بیاورم، اما میخواهم خودتان قضاوت کنید که آیا من برای این کتاب حق داشتهام یا نه. وحشت سختیهایی که انسان در درون یک رژیم سرکوبگر مانند رژیم شوروی تحمل میکند، از بعد اخلاقی است. هر قدمی که برمیدارد تصمیمی است که او را در اعماق اسرار تاریک زندگی به تأمل وامیدارد. رنجهای یک نویسنده در شرایط استبداد موضوع بسیار خوبی است. من تا حد جنون از کشورم برای این که مرا دوست نداشت، سپاسگزارم. من یک طغیانگر به دنیا آمدم؛ نویسنده باید طغیانگر باشد. اما حد طغیان ، نفرت و دفاع از خود کجا است؟
بیایید با هم درباره این فکر کنیم زیرا ، با وجود همه اینها، زندگی ادامه دارد .
ویکتور ارفیف
یادداشت مترجم:
«استالین خوب» را اولین بار در «خانه کتاب» مسکو که چندین برابر همین «شهر کتاب» نیاوران خودمان است، دیدم. راستش اول فقط جذب اسمش شدم که به نظرم یک علامت تعجب یا پرسش بزرگ کم داشت. کتاب را ورق زدم و چند صفحهای خواندم. انگیزه ترجمه آن در ذهنم جان گرفت. … استالین در ذهنهای ما تصویر زشتی دارد ولی ما خاطرات خوشی با «استالین خوب» داشتیم.
و حالا مختصری از نویسنده و کتاب:
ویکتور ولادیمیروویچ ارافیف، در سال 1947 ، در مسکو و در خانواده یک دیپلمات مشهور شوروی در زمان استالین، متولد شد و رشد کرد .
تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده ادبیات جهانی دانشگاه دولتی مسکو به اتمام رساند ؛ و با پایان نامه «داستایفسکی و اگزیستانسیالیسم فرانسوی» مدرک دکترای علوم زبانشناسی را اخذ کرد .
نام ارافیف در محافل ادبی ، برای اولین بار در سال 1973 ، و به واسطه انتشار رپرتاژی (گزارشی) از وی درباره مارکیز دوساد در مجله «موضوعات ادبی» بر سر زبانها افتاد. این نویسنده جنجالی و معترض، به فعالیت ادبی خود ادامه داد، تا در سال 1979 ، به دلیل شرکت در سازماندهی نشریه زیرزمینی «متروپل» از اتحادیه نویسندگان اتحاد سوسیالیستی جماهیر شوروی اخراج شد.
ارافیف، اگرچه بیش از هر چیز درباره روسیه ، و برای روسیه مینویسد، از کتابهایش در غرب استقبال بیشتری شده است . به دست آوردن مخاطب روسی، برای ارافیف کار آسانی نبود . ابتدا به مدت 10 سال به او اجازه انتشار کتابهایش را در کشورش نمیدادند ، و پس از آن، او را فرصتطلب خطاب کردند و به کتاب «زیبای روسی» اثر پرفروش و جهانی او، لقب «ادبیات زننده خلاف عفت» دادند .
فعالیت ارافیف برای نشر آثارش در مسکو از سال 1988 ، شدت بیشتری به خود گرفت. مقالهای از او با عنوان «مجلس یادبود ادبیات روسیه» که در سال 1989 منتشر شد و تا چند سال موضوع مباحث شدیدی در کشورش بود .
پس از سالها انتظار، در سال 1990 ، رمان پرفروش «زیبای روسی» که تا آن زمان به بیش از 20 زبان ترجمه شده بود ، در کشور متبوعش به چاپ رسید . تا امروز ، بیش از 25 کتاب از آثار ارافیف منتشر شده است .
ارافیف در سال 1992 ، «جایزه ادبی ناباکوف» و در سال 2006 ، «نشان ملی ادب و هنر فرانسه» را دریافت کرد. او در سال 1997 عضو «کمیسیون جوایز دولتی رئیسجمهور فدراتیو روسیه» است . آثار ارافیف مورد استقبال هنرمندان سرشناس موسیقی و سینما نیز واقع شده است. در این باره میتوان به اپرای «زندگی با ابله» اشاره کرد که در سال 1992 در آمستردام اجرا شد که توسط «آلفرد شنیتکه» موسیقیدان مشهور روس با برداشتی از اثر ارافیف ساخته شد . این داستان، همچنین در سال 1993، دستمایه فیلمی به همین نام به کارگردانی «الکساندر روگوژکین» قرار گرفت .
اما کتاب جنجال انگیز ارافیف، «استالین خوب» که در سال 2004 به چاپ رسید ، از پرفروشترین آثار ادبیات معاصر روسیه در اروپا به شمار میرود. کتاب استالین خوب، بر پایه یک سبک ادبی است که در غرب، بیشتر به آن «رپرتاژ» میگویند تا یک نثر ادبی ؛ هر چند خود نویسنده، سبکش را «رمان اتوبیوگرافی» معرفی میکند.
ارافیف در سرلوحه این کتاب، به خواننده از قبل آگاهی میدهد که تمام شخصیتهای کتاب او، از جمله مردم واقعی، شخصیتهای خیالی هستند. جالب اینجاست که در میان این شخصیتها، که به گفته ارافیف، خیالی هستند، سیاستمداران، هنرمندان و نویسندگان بزرگ و مشهوری در بخشهای مختلف کتاب سر بر میآوردند که کاملاٌ واقعی هستند. این عبارت ارافیف ، بیشتر یک شوخی با خوانندگان است، نوعی از شوخی که به شکلهای مختلف در قسمتهای زیادی از کتاب ارافیف به چشم میخورد.
ارافیف ، در قالب روایت سرنوشت پدرش که دیپلماتی معروف در شوروی سابق بوده است؛ به سرنوشت شخصی خود اشاره میکند و به بیان نتیجه و چکیده دورهای طولانی از تاریخ سرزمینش میپردازد.
نثر ارافیف، ویژگیهایی دارد که منحصر به خود اوست. در آن نوعی کژتابی پست مدرن به چشم میخورد سرشار است از کنایه و طنز، شوخی با خود و دیگران، خیالپردازی وابسته به واقعیت، و به نظر میرسد سبک او بیش از هرچیز در این کتاب، یک شوخی جسورانه با خودش است.
«استالین خوب» از درون به جامعه روسیه مینگرد و با جسارتی صادقانه از سوی ارافیف همراه است. داستان این کتاب مانند یک پازل، از دوران کودکی نویسنده تا جنجال ادبی «متروپل» را در بر میگیرد.
«استالین خوب» تاکنون به 20 زبان زنده دنیا ترجمه شده است .
دیگر آثار ارافیف عبارتند از :
جسد آنا، کارگر اهل مسکو، زیبای روس، سرزمین قفقاز، گارد جوان، موج سوم، قضاوت وحشتناک، مردان، پنج رود زندگی، سفرهای افسانهای، دایرهالمعارف روح روسی، منتخب نثر معاصر، زمان میزاید.
خیلی ممنون! سعی می کنم حتما مطالعه کنم.
ممنون دکتر جان… شش هفت ماهی هست کتاب خوب نخوندم… بنظر میاد گزینه خوبی باشه…
سلام ، “جالب اینجاست که در میان این شخصیتها، که به گفته ارافیف، خیالی هستند، سیاستمداران، هنرمندان و نویسندگان بزرگ و مشهوری در بخشهای مختلف کتاب سر بر میآوردند که کاملاٌ واقعی هستند. این عبارت ارافیف ، بیشتر یک شوخی با خوانندگان است” به یاد فیلم حرومزاده های بی آبروی تارانتینو افتادم، شوخی با تاریخ.”استالین خوب ” کتاب خواندنی خواهد بود اگر بتونم پیداش کنم. ممنون از پیشنهادتون.
یکبار جایی خوندم (فکر کنم تو دنیای تصویر) که ادبیات روسیه ادبیاتی با ریشه های جامعه-شناختی قدرتمند و نگاهی از بیرون به درون است… یعنی برخلاف ادبیات فرانسه که با محوریت روایت فردی سعی در کنکاش در مشکلات آن فرد و ارتباطش با جهان پیرامون دارد (البته همیشه استثناء هم وجود داره) ادبیات روسیه همواره داستان یک ملت رو روایت میکنه… حتی در داستانهای کوتاه چخوف شما یکنوع نگاه جامعه-محور رو تو کتاب میبینید و از این حیث واقعاً نویسندگان روسی فوق العاده ظاهر شدند… از جنگ و صلح تا دختر سروان همگی شاید روایتی بر ماجراهای فرد داشته باشند ولی روح اصلی کتاب مسائل و خواستگاههای اجتماعی و شاید حتی جهانی را مطرح میکنند.
خیلی دوست دارم همچین مقایسه ای هم تو ادبیات منثور ما با بقیه جاها صورت بگیره… بنظر من که ایرانی ها در فردگرایی افراط زیاید هم داشتند… من یادم نمیاد کتابی خونده باشم که مثل جنگ و صلح یا برادران کارامازوف تصویرگر جامعه (حالا هر دورانی) باشند.
—-
راستی این بخش هم سرنوشت اون قولی که راجع به داستانهای کوتاه دادید رو پیدا نکنه!
مرسی از معرفیه کتاب.به نظر جالب می یاد
پزشک عزیز!
ممنون از دغدغههای فرهنگیات.
ممنون از پست جالب و وبلاگ مفیدت.
حقیقتش من پس از هشت سال فعالیت وبلاگی از سال ۸۱ با چند وبلاگ و اسامی مستعار اکنون پس از مدتی وقفه قصد دارم به همین مقوله بپردازم. امیدوارم با یاری دوستان فرهیختهای جون شما بتوان شور و حالی به وبلاگستان داد تا از این کنج عزلت به در آیند و فراموش نکنند که زندگی جریان دارد.
چند ماه پیش یه مطلب توی بی بی سی فارسی میخوندم که دولت روسیه چند سالیه داره تلاش میکنه استالین رو به عنوان یه شخصیت موجه و محبوب بخصوص در تمام کردن جنگ جهانی دوم معرفی کنه. امیدوارم این کتاب ادامه همون بحث نباشه.
لینک مطلب:
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2009/10/091013_si_sj_stalincase.shtml
قبل از همه چی سلام
و بعد از سلام یه دنیا تشکر بابت همه چی
باور کنید من هر بار می یام نت اولین سایتی رو که سر میزنم سایت شماست واسم جذابیت زیادی داره و اینکه مطالب به قلم خودتونه برام خیلی اهمیت داره
همیشه بهم ایده دادین
ممنون بازم
هر جا هستین شاد و سلامت باشین
ماندهای که چطور میشـــود این یخ را آب کرد؟
یخ ِ یک یخچال، با «ها…» کردن آب نمی شود!
سلام
چقدر خوبه که توی دنیای وب، وبلاگنویس ها کمی از دغدقه های آی تی و گله و شکایت بیرون بیان و تجربیاتشون رو به اشتراک بگذارن. توصیه فیلم و کتاب میتونه خیلی موثر باشه.
اما جا داره من هم به دوستان کتابخون، یک کتاب خوب رو توصیه کنم که داستانی کوتاه ولی معنایی بزرگ داره:
انسان دوقرنی اثر ایزاک آسیموف
سلام،
جالب بود.
بعد از مدتها تحمل شنیدن موضوعی در مورد روسیه برام ممکن شد!
«ادبیات زنندهی خلاف عفت» ؛ جذاب است.
سلام دکتر مرسی من یکی واقعا به چنین پیشنهاد هایی احتیاج دارم امیدوارم دلسرد نشین
از استالین می پرسند آیا معنی وفا و قدرشناسی را نمی شناسی ؟
می گوید چرا می شناسم بیماری است که سگ ها به آن مبتلا می شوند.
حالا استالین خوب به نظر پارادوکس جالبی می آید
سلام.دیروز برای اولین بار توی جلسات سه شنبه های شهر کتاب شرکت کردم و حدس بزنید که دیروز چه شد و امروز چه شد؟..نه نگران نباشید..اتفاق خاصی نیفتاد.فقط”دیروز” این شد که فهمیدم این هفته سه شنبه ۱ تیر..جلسه ی نقد و بررسی کتاب “استالین خوب” با حضور خود مترجم و ( عدم حضور استالین!) برگزار خواهد شد!..و “امروز” این شد که گفتیم این اقای استالین ( خوب و بدش را خدا می داند) را گوگل کنیم..که سایت شما را یافتیم و گفتیم شاید شما هم بدتان نیاید بروید و نقد کتاب را بشنوید و اگر سوالی از استالین و یا ارافیف دارین از نایب شان خانم یونسی بپرسید.
پ.ن. من به عمرم دو بار بیشتر به این خانه ی یه دونه پزشک نیامده ام.یک بار اومدم و جای شما خالی چهارتا سی دی موزیک فرانسه دانلود کردم که هنوز هر روز می زنم به بدن!!..دومین بار هم همین الان.بار اخرمان هم نیست!
زمانی که شوروی روی کار بود امپریالیزم یک رادیوی تخصصی در رابطه با ضد کمونیزم در سراسر جهان پخش کرد
بیچاره امپریالیزم هنوز در شوک انقلاب اکتبر است
مانده ام این انقلاب که حتی یکی از شاخه های سوسیالیزم هم نبود چه رسد به کمونیزم چگونه لرزه به تن کاپیتالیزم غرب انداخته که اینگونه بعد از سالها همچنان کتاب میدهد فیلم میسازد و حتی سریال …
کمونیزم هنوز بوجود نیامده که اینچنین لرزه انداخته بر جان شما مثلا روشنفکران
این فقط یک پیش لرزه بود
جوگیر بودن خوب نیست
میدانم ضد چپ بودن مد است
ضد چپ بودن دلیل روشنفکریتان است
اما تکلیف حقیقت چه میشود
گیریم استالین 20 ملیون آدم کشت
چرا تبلیغات نسبت به هیتلر که به مراتب بیشتر جنایتکار بوده کمتر است؟
کمی فکر
کمی تامل
سلام;
واقعا ممنون از پیشنهادتون.حتما این کتاب رو میخرم…
پ.ن:ولی چرا به هر سایت معرفی کتاب که سر میزنی هیچ خبری از معرفی کردن مجموعه کتاب های هری پاتر نیست؟چرا همه مردم فکر میکنن که این مجموعه بسیار قشنگ خیالی و بچگونه هست؟!!!
من از صمیم قلبم به همه ی کاربران این سایت
میگم که هیچ وقت بدون خوندن یک کتاب قشنگ بودن یا نبودن یک کتاب رو
قضاوت نکنن و پیشنهاد من رو قبول کننن.
باز هم ممنونم.