Google Now به صورت هوشمند جیبهایتان را خالی میکند!
شخصا وقتی از گجتی خوشم بیاید، در اینترنت مدت زیادی در موردش تحقیق میکنم و کالای مورد نظرم را با کالاهای دیگر مقایسه میکنم. دست آخر وقتی جنس مورد پسندم واقع شود، نشانه خرید قریب الوقوعاش توسط من، تماشای ویدئوهای یوتیوب است.
در مورد شماها هم هم احتمالا روند خرید کالاها و گجتها به همین صورت است. البته بسته به قیمت جنس، گاهی مجبوریم خویشتنداری کنیم و برای حفظ پول در جیب و حسابهای بانکیمان موقتا یا برای همیشه، از خرید خودداری کنیم.
اما جالب است بدانید که Google Now که همیشه در پی ایجاد پلی بین دنیای آفلاین و آنلاین ماست، به تازگی به ویژگی جدیدی مجهز شده است:
اگر شما مدتی در اینترنت در مورد کالایی جستجو و تحقیق کرده باشید، Google Now متوجه علاقه شما میشود و وقتی از کنار فروشگاهی که جنس را دارد عبور کنید، به شما خاطرنشان میکند که کالای محبوتان در همان نزدیکی آرمیده است و شما فقط چند قدم با آن فاصله دارید.
این ویژگی جدید یعنی در کنار هم نهادن فعالیتهای جستجو و خریدهای آفلاین، قطعا به مذاق آگهیدهندگان خوش خواهد آمد.
فیسبوک هم راهبرد مشابهی را با خرید چند شرکت استخراج اطلاعات یا data mining دنبال میکند تا بر اساس عادات خریدهای آفلاین قبلی، آگهیهای متناسب نمایش دهد.
سلام
پست های یک پزشک جدیدا آب رفتهاند یا بیشتر پستهای عکسهای منتخب شدهاند.
در مقابل، تبلیغات زیادتر شدهاند، سختگیری نسبت به آنها کمتر شده است، اگر قبلا تبلیغات چشمکزن مجاز نبود، الان چه عیبی دارد، اگر پولش را بدهند!؟!
مثلا همین تبلیغ سایت عزیز افشاری، مشابه تبلیغاتی است که در سایتهای فروش ف ی لتر شکن میبینیم، عیب ندارد که بیننده چشمش اذیت شود. خدا را شکر آن تبلیغ کذایی مبتذل در گوشه سمت راست بالا برداشته شد.
اما بجای آن فید یک پزشک و لینکهای تبلیغاتی و هر مکان بالقوهای که سفید است، را تبلیغ میچسبانیم.
همه موارد بالا را جمع میکنیم و تعجب نمیکنیم زمانی که یکپزشک از سال نود و دو، به عنوان سالی که وبلاگ در مسیر حرفهای (!) درآمد قرار گرفت، یاد کند.
ایکاش، در مقابل یک پست را به این اختصاص میدادید به اینکه آیا واقعا هزینههای سنگین تبلیغات، به خصوص ریپورتاژ، برای صاحب کالا چقدر بازگشت داشته است. به دیگر سخن، چرا از این همه ریپورتاژهای “فلهای” هیچکدام دوبار تکرار نمیشوند.
امیدوارم منتشر شود.
چقدر خوب میشد اگه به این کامنت دوستمون جواب می دادید
در زمینه رپورتاژها و آگهیها هدف رضایتمندی مشتری است و در آینده با برنامههایی که داریم این رضایتمندی بیشتر جلب خواهد شد. ما هم دوست داریم که فرهنگ آگهیها ارتقا پیدا کند و صاحبان کالاها و خدمات به تبلیغ نرم و بنرها با کیفیت گرافیکی بهتری روی بیاورند، منتها یک تنه نمیتوانیم این رویکرد سنتی را تغییر بدهیم.
در زمینههای دیگر یک پزشک مشتریهای خوب و همیشگیای مثل پیکسل یا بیپ تونز داشته.
در نظر داشته باشید من به عنوان مدیر سایت، حق دارم از جیب برای سایت خرج نکنم. بعضی از هزینههای سایت هم واقعا سنگین هستند و انصاف نیست که با این حجم تولید مطلب انتظار داشته باشید، از جیب هم خرج کنیم.
کلا گاهی خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و کلاهتان را قاضی کنید.
اقای مجیدی سخت نگیرید
انسان است دیگر گاهی هم می خواهد همه به او خدمت کنند
من به عنوان کسی که از ابتدای راه یک پزشک تا هالا خواننده این وبلاگ بودم : شما طوری نوشتید مثه اینکه از این وبلاگ طلبکارید یا به شما تعهد ی دارد.وبلاگ یک مکان کاملن شخصی است و هر کس با میل خود به این وبلاگ میاد کسی شما را مجبور نکرده میتونید از سایتهای دیگه بازدید داشته باشید
واقعا بعضی از این کارای گوگل، ببخشید باید بگم همه کارای گوگل آدم رو رو به استفاده از قرصهای آرام بخش میبره. اینقدر که با روان آدم بازی میکنه. واقعا این کارش خیلی جالبه البته ماها که اینجا هستیم نمیدونم کی میتونیم از این سیستم توی کشور خودمون استفاده کنیم. یک پزشک متشکریم…
خوشبختانه یا بدبختانه چنین امکانی به احتمال خیلی زیاد واسه ما کار نمیکنه!
عجب ایده جالبی
هر چند توی ایران فکر نمیکنم کار کنه و احتمالا خیلی طول میکشه تا نمونه وطنی تولیدشه :)))
ولی راه بسیار خوبی بود واس کسب درآمد ، باید منتظر شیوه نوین تبلیغات ها هم باشیم
سلام
کلا ما ها که تو ایرانیم ، میتونیم اسم گوشی هامون رو بزاریم هوشمند؟ واقعا هوشمند بودنشون برای ما بی معناست همه چیش تحریمه 😀