مایکل کیمن، یکی از بزرگ‌ترین آهنگسازان و رهبران ارکستر معاصر

مایکل کیمن Michael Kamen متولد سال 1948 در شهر نیویورک و یکی از بزرگ ترین آهنگسازان و رهبران ارکستر معاصر، روز سه شنبه هجدهم نوامبر 2003 در شهر لندن بر اثر سکته قلبی و در 55 سالگی درگذشت. کیمن که از پیشگامان ژانر موسیقی راک کلاسیک در جهان شناخته می‌ شد، در دو سالگی نواختن پیانو […]

خانه شیرین

رپورتاژ کلینیک مشاوره و روانشناسی خانه شیرین با هدف بالا بردن سطح سلامت روان در اجتماع پس از اخذ مجوز رسمی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره از سال 1389 با مدیریت دکتر شیرین ولی زاده نخبه کشوری و عضو انجمن روانشناسان امریکا, در محیطی آرام، تجهیزات به روز و تیمی با تجربه فعالیت خود را آغاز کرده […]

کیا سورنتو نسل چهار: ایده‌آل‌ترین شاسی‌بلند خانوادگی که دوست دارید بخرید

شرکت کیا تا کنون چهار نسل از خودروی شاسی‌بلند پرچم‌دار خود رونمایی کرده است. نسل چهارم از مدل‌های ۲۰۲۰ به بعد آغاز شده و به دو موتور بنزینی ۱.۶ لیتری توربوشارژ و موتور الکتریکی مجهز است. از اواسط سال ۲۰۲۰، سورنتو نسل چهار چهره‌ای جدید به خود گرفت و رقیب مستقیم خودروهایی مانند  جیپ گرندچروکی، […]

این عکس های چالشی جالب مغز شما را به تفکر و دید تازه وادار می‌کنند

خالق عکس های چالشی و تفکربرانگیز زیر طراحی به نام سرجیو اینگراواله است. او سال 2010 بعد از یک مسافرت طولانی از سیدنی تا پکن، به ملاقات هنرمندان و طراحان برجسته‌ای رفت و هنگامی که به خانه‌اش در آلمان بازگشت می‌دانست که راه خود را پیدا کرده و باید خود را وقف طراحی با سبک […]

معنی anniversary به فارسی چیست؟

معنی anniversary سالگرد، سوگواری سالیانه، جشن سالیانه عروسی، جشن یادگاری، مجلس یادبود یا جشن سالیانه معانی دیگر: (اغلب با a بزرگ – لاتین) پس از میلاد مسیح، میلادی (مخفف آن: .a.d)، سالروز، یادبود سالیانه، بزرگداشت سالیانه، جشن یادبود، سال وفات، مجلس یادبود 1 : the annual recurrence of a date marking a notable event a […]

معنی attitude به فارسی چیست؟

معنی attitude هیئت، گرایش، طرز برخورد، حالت، روش و رفتار معانی دیگر: ایستار، طرز قرارگیری، نهش، (طرز) برخورد، (فکر یا احساس یا عمل) روش، رویکرد، نگرش، خلق، (هواپیمایی) موقعیت هواپیما (و غیره) نسبت به خط یا سطح بخصوصی (مثلا افق) 1 : the way you think and feel about someone or something He has a […]

معنی awkward به فارسی چیست؟

معنی awkward زشت، ناشی، بی لطافت، بی دست و پا، غیر استادانه، خامکار، سرهم بند، غیر ماهر معانی دیگر: (در مورد حرکات و قیافه و هیکل) دست و پا چلفتی، چلفت، بی قواره، بدقواره، فرخج، ناجور، حجب آفرین، خجول و کمرو، خجل کننده، بدساخت، سخت کاربرد، اسبابی که به کاربردنش سخت و ناراحت کننده باشد، […]

معنی awesome به فارسی چیست؟

معنی awesome مایه هیبت یا حرمت، حاکی از ترس، ناشی از بیم، وحشتاور، ترس اور، پر از ترس و بیم معانی دیگر: انگیزنده ی بیم و احترام، پر ابهت، هراس انگیز 1a : inspiring awe an awesome task/responsibility a place of awesome beauty b informal : terrific, extraordinary had an awesome time at the concert […]

معنی angel به فارسی چیست؟

معنی angel فرشته، فرشتگان، سروش، فروهر معانی دیگر: ملک، امشاسپند، منبع الهام، روح راهنما و یاری دهنده، آدم خوب و زیبا، آدم مهربان و خوب، نمای انسانی در لباس سفید با دو بال سفید و طوقی از نور به دور سر، (انگلیس) نوعی سکه که آخرین بار در 1634 ضرب شد، سکه ی فرشته نشان، […]

معنی appreciate به فارسی چیست؟

معنی appreciate قدردانی کردن، درک کردن، تقدیر کردن، احساس کردن، بربهای چیزی افزودن، قدر چیزی را دانستن معانی دیگر: سپاسگزار بودن، ارزش قایل شدن، امتنان داشتن، ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت بردن، (با نظر مساعد) ارزیابی کردن، (در مورد قیمت و ارزش) بالا رفتن یا بردن، ترقی کردن (در مقابل: depreciate)، قدردانی […]

معنی adventure به فارسی چیست؟

معنی adventure حادثه، ماجرا، مخاطره، سرگذشت، تجارت مخاطره امیز، در معرض مخاطره گذاشتن، دستخوش حوادی کردن، با تهور مبادرت کردن، دل بدریا زدن، خود را بمخاطره انداختن معانی دیگر: ماجراجویی، به مخاطره انداختن، دل به دریا زدن، جرات داشتن، ریسک کردن، (تجارت و غیره) سرمایه گذاری (در کارهای پرمخاطره)، vt : در معر­ مخاطره گذاشتن، […]

معنی already به فارسی چیست؟

معنی already قبلا، پیش از این معانی دیگر: از پیش، از قبل، تا حالا، هم اکنون، همین حالا، فعلا، به نقد، به این زودی، همانگاه، همان وقت 1 : prior to a specified or implied past, present, or future time : by this time : previously He had already left when I called. 2 —used […]

معنی alone به فارسی چیست؟

معنی alone  : تنها، یکتا، فقط، صرفا، یکتنه معانی دیگر: تک، به تنهایی، دست تنها، بی مانند، یکه، محضا 1 : separated from others : isolated was alone in the office 2 : exclusive of anyone or anything else : only She alone knows what happened. 3a : considered without reference to any other The […]