اومبرتو اکو – ترجمه نوشته کوتاهی از او: چطور با آرامش برای مرگ آماده شویم؟!

3

مقدمه: اومبرتو اکو را وقتی شناختم که در دوبله فیلم نام گل سرخ را البته به صورت کوتاه‌شده از تلویزیون دیدم. بعدها همین کتاب و آونگ فوکو را هم از او انداختم.

از اومبرتو اوکو یک کتاب بسیار جالب توجه دیگر هم به فارسی ترجمه شده به نام بائودولینو که متأسفانه تا همین امروز از وجودش مطلع نبودم و شرح مختصری که در مورد آن در اینترنت پیدا کردم، مشتاقم کرد تا در آینده تهیه‌اش کنم.


فکر‌ نـمی‌کنم‌ بـتوانم خـود را نخستین کسی معرفی کنم که یکی از بزرگترین معضلات انسان را مطرح‌ می‌کند،یعنی روبرویی‌اش را با مـرگ. اگر چه برای افراد بی‌ایمان مشکل بزرگی‌ است (چگونه با هیچ‌ چیز‌ کـه در انتظارشان نیست روبرو شوند؟) امـا آمـار نشان می‌دهد که این معضل به همان اندازه بسیاری افراد با ایمان را می‌آزارد. یقین به زندگی پس از مرگ آنان را از دوست‌ داشتن زندگی پیش از مرگ باز نمی‌دارد و دلشان نمی‌خواهد آن را ترک کنند و نیز بـا تمام وجود مایلند به جمع فرشتگان بپیوندند. ولی خوب هر چه دیرتر بهتر.

سؤال واضح ما‌ در‌ اینجا این است، «موافق مرگ بودن »یعنی چه؟ پرسیدن این سؤال،به همان آسانی است که تأیید کـنیم: انـسان‌ها فانی‌اند،به کلام ساده است، تا وقتی کلام سقراط باشد، به محض آن‌ که‌ به خود ما مربوط شد، به حکایتی دیگر بدل می‌شود. سخت‌ترین لحظه آن است که بدانیم،تـنها یـک لحظه دیگر این جاییم و لحظه دیگر نخواهیم بود.

به تازگی،یکی‌ از‌ شاگردانم (کریتون نامی)، با حالت نگران از من پرسید: «استاد،چطور خود را برای مرگ آماده کنیم؟ پاسخ دادم: جوابش ساده است،قـبول کـنید که همه آدم‌ها احمق‌اند».

در برابر تعجب‌ کریتون‌،بیشتر‌ توضیح دادم: «ببین،حتی اگر‌ ایمان‌ قوی‌ داشته باشی،چطور می‌توانی به سوی مرگ بروی و فکر کنی که در زمان گذرت از زندگی بـه مـرگ، جـوانان خوشگل… خوش می‌گذرانند، دانشمندان‌ خوش‌ فکر از آخرین اسرار کیهان سر د‌ر‌می‌آورند، سیاستمداران فسادناپذیر وقت خود را به ایجاد جامعه‌ای بهتر گمارده‌اند‌، روزنـامه‌ها‌ و تـلویزیون‌ هـدفی ندارند جز اعلام خبرهای شنیدنی، مدیران سازمان‌ها مـسئولانه بـه‌ ریختن برنامه‌هایی مشغول‌اند تا از آلودگی محیط زیست بپرهیزند و طبیعتی سرشار از جویبارهای قابل آشامیدن، کوهستان‌های جنگلی،آ سمان‌های‌ پاک‌ و آرام‌ در زیـر لایـه‌ای از ازن بـهشتی، ابرهای پنبه‌ای که باران نرم‌ روزگاران‌ گذشته را می‌تراوند به مـا باز پس دهند؟ اگر به خود بگویی که تمام این اتفاقات عالی روی‌ می‌دهد‌ و تو‌ باید بروی، رفتن برایت غیرقابل تـحمل مـی‌شود، نه؟

ولی یـک لحظه سعی کن‌ فکر‌ کنی‌ که، در لحظه‌ای که احساس می‌کنی بـاید ایـن دره را ترک کنی، اطمینان کامل‌ داری‌ که‌ دنیا (پنج میلیارد نفر)پر است از احمق، آنان که خوش می‌گذرانند احـمقند‌، دانـشمندان‌ احمق فکر می‌کنند به اسرار کیهان دست یافته‌اند، سیاستمداران احمق بـرای تـمام‌ دردهـای‌ ما‌ فقط یک نوع دارو تجویز می‌کنند، روزنامه‌نگاران آشغال‌نویس احمق روزنامه‌ها را با حرف و غیبت‌های‌ بـه‌ دردنـخور پر مـی‌کنند، صنعت‌گران کثافت کره زمین را نابود می‌کنند. در این لحظه‌ خوش‌، خیال‌ات‌ راحت‌تر نخواهد بود و راضـی‌تر نـخواهی بود از اینکه این دره پر از احمق را ترک‌ می‌کنی؟

پس‌ از آن کریتون از من پرسید:«استاد،از چه موقع بـاید ایـن‌طور‌ فـکر‌ کنم؟

به او‌ جواب دادم:عجله نکن، چون اگر در بیست یا سی سالگی فکر کنی که همه‌ آدمـ‌ها‌ احـمق‌اند‌، یعنی خودت احمقی و هرگز به فرزانگی نخواهی رسید، باید آهسته پیش رفت‌، بـاید‌ در شـروع بـه خود بگویی که بقیه از ما بهترند، بعد کم کم متحول شوی، حدود‌ چهل‌سالگی‌ دچار شـک شـوی و وقتی به صد سالگی نزدیک می‌شوی به یقین برسی‌. با احتساب‌ همه ایـن ایـن روزهـا اما از زمان‌ دریافت‌ دعوت‌نامه‌ خود را آماده رفتن نگه‌داری.

مهم این‌ است‌: رسیدن به این یـقین کـه پنـج میلیارد نفر در اطراف ما احمق‌اند، ثمره‌ هنری‌ است ظریف و سنجیده که در‌ کـوله‌ بـار اولین‌ سبس‌(فیلسوف‌ یونانی)گوشواره به گوش(یا به‌ دماغ‌) که از راه برسد نیست. امری است کـه اسـتعداد می‌خواهد و عرق جبین‌. نباید‌ کارها را به عجله واداشت. برای‌ داشتن مرگ در آرامـش‌ بـاید‌ به آرامی و درست به موقع‌ به‌ آنـجا رسـید. ولی حـتی شب قبل، هنوز باید یک نفر، کـسی کـه دوست‌ داریم‌ و تحسین می‌کنیم، وجود داشته باشد‌ که‌ فکر‌ کنیم او احمق‌ نیست‌. خـرد آن اسـت که‌ در‌ لحظه درست -نه پیـش از آن- او را نـیز احمق تـشخیص دهـیم. فـقط در‌ این‌ موقع می‌توانیم بمیریم.

پس،هنر بـزرگ‌ مـطالعه‌ به مرور‌ تفکر‌ جهانی‌ است و بررسی دقیق تحول‌ آداب و سنت‌ها، تجزیه و تحلیل روز بـه روز رسـانه‌ها، تأیید هنرمندانی که به خود اعـتماد دارند‌، حرفهای‌ گزیده سـیاستمداران آزاد از هـفت دولت‌، تظاهرات‌ خطرناک‌ ویران‌گر‌، کـلمات‌ قـصار قهرمانان پرجذبه‌ به‌ علاوه تحقیق در مورد فرضیه‌ها، پیشنهادات، درخواست‌ها، تصاویر، ظهور آنان و فـقط در پایـان کار این راز‌ تکان‌ دهنده‌ بـر تـو فـاش شود: اینها هـمه احـمق‌اند‌. آنگاه‌ تو‌ آماده‌ مـلاقات‌ بـا‌ مرگ خواهی بود.

تا انتها، باید در برابر این راز غیرقابل قبول مقاومت کنی، مجبوری لجـوجانه فـکر کنی که باید حرفهای منطقی بـه زبـان آورد، که فـلا‌ ن کـتاب بـهتر از بقیه است، که فـلان رهبر خلق واقعا خوشبختی همگان را می‌خواهد. این جوهر نوع انسان است، طبیعی است، انسانی اسـت کـه نپذیریم دیگران همگی احمق‌اند. اگر نـه‌، زنـدگی‌ چـه ارزش زنـدگی کـردن دارد؟ ولی،سرانجام، وقتی دریـابی، خـواهی فهمید ارزش مردن در چه چیزی-شاید حتی چه چیز باشکوهی- است.»

کریتون مرا نگاه کرد و گفت: «اسـتاد،نـمی‌خواهم عـجولانه تصمیم‌ بگیرم‌،ولی من کم کم دارم فکر مـی‌کنم کـه شـما احـمقید.

جـواب دادم: «دیـدی،هنوز هیچی نشده در مسیر درست قرار گرفته‌ای!»

منبع: مجله بخارا- شماره 52


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

روجلدهای قدیمی مجله‌های کیهان بچه‌ها

کیهان بچه‌ها مجله‌ای بود که در دوران کودکی می‌خریدیم. برای من کیهان بچه‌ها بوی نان می‌دهد! چون پدرم همیشه بعد از رفتن نانوایی؛ نان‌ها را لای مجله می‌گذاشت و وقتی به خانه می‌آمد من دوان دوان می‌رفتم و مجله را از او می‌گرفتم.منابع…

باز هم نمونه‌هایی از معماری بد که آنقدر جلب توجه کرده‌اند که شهره اینترنت شده‌اند!

طراحی بد داریم تا طراحی بد. شاید پشت برخی از اینها اصلا طراحی‌ای هم در کار نبوده و همه چیز بداهه پیش رفته است یا حاصل اخنتلاف مهندس طراح داخلی و خارجی و کارفرمایی بوده که فکر می‌کرده همه چیز را می‌داند یا شاید هم دستور کارفرمایی بوده که…

مشهورترین ستاره‌های هالیوود قبل از اینکه مشهور شوند (طنز!)

با میدجرنی می‌شود چهره‌ها را جوان کرد، اما تصور کنید که این کار را در مورد شخصیت‌های تخیلی فیلم‌ها انجام بدهیم و تصور کنیم آنهایی که جوانی‌شان را ندیده‌ایم، قبل از پا به سن گذاشتن چگونه بوده‌اند.یودادوایت شروتتانوس…

آیا سیگار الکترونیکی ایمن‌تر و سالم‌تر از سیگار معمولی است؟

در انگلستان، هم‌زمان با مبارزه با سیگار کشیدن جوانان، سیگارهای الکترونیکی به عنوان بخشی از تلاش‌های دولت برای کمک به مردم برای ترک سیگار تبلیغ می‌شوند. ما به اینکه چرا در مورد این دستگاه‌ها دو نظر بسیار متفاوت وجود دارد، نگاهی می‌اندازیم.…

آیا واقعا سرم حقیقت وجود دارد؟ چطور کار می‌کند؟

انسان‌ها از زمان امپراتوری روم می‌دانستند که ما در حالی که تحت تأثیر چیزی باشیم، صادقانه‌تر و راحت‌تر سخن میٰ‌گوییم. این همان جایی است که ایده  اصطلاح «سرم حقیقت» از آن سرچشمه می‌گیرد.سرم حقیقت به تعدادی از داروهای تغییر دهنده ذهن اشاره…

شوخی با درونگراها (نرنجید! خودم یک درونگرا هستم)

در مورد درونگراها بسیار مطلب نوشته‌ام. یک زمانی درونگرایی در جامعه خیلی تابو بود و هنوز هم مقداری است.خود من به عنوان یک درونگرا زمانی از درونگرایی خود شرمنده بودم. اما بعدا متوجه شدم که درونگرایی یک ویژگی شخصی است. درونگراهایی یک طیف…
آگهی متنی در همه صفحات
3 نظرات
  1. alireza می گوید

    علیرضا خان ساده و صمیمی بگم من از خوانندگان قدیمی وبلاگت هستم.
    مطالبت خیلی زرد و سطحی شده
    یه فکری برای خودت بکن
    ممنون

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      از داشتن خوانندگانی که حتی مطالب اومبرتو اکو برایشان زرد و سطحی است، به خود می‌بالم.

  2. سعید ۱۷۰۹ می گوید

    لینک انگلیسی مطلب رو هم میزاشتید بهتر بود. البته من گوگلی کردم ولی خب می‌یافت نشد(خود شماره ۵۲ بخارا رو هم پیدا نکردم عنوان دقیق انگلیسی رو ببینم)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.