یک پژوهش جالب : بروز و عوامل خطرزای چرت زدن در محافل علمی
واقعیت این است که سخنرانی علمی یک هنر است ، متأسفانه در ایران
درصد قابل ملاحظهای از سخنرانیهای علمی چیزی بیشتر از روی اسلاید خواندن آنهم با
یک لحن یکنواخت و چرتآور نیستند. فکر میکردم این موضوع منحصر به ایران باشد ، اما
گویا در مناطق دیگر دنیا هم ، جوامع علمی کمابیش چنین مشکلاتی دارند:
ما به منظور تحقیق درباره این موضوع که پزشکان هر چند وقت یک
بار در محافل علمی چرتشان میگیرد و بررسی عوامل خطرزای چرت زدن یک مطالعه همگروهی
محرمانه آیندهنگر انجام دادیم. پس از شمارش تعداد سرهایی که طی 2 روز سخنرانی به
جلو افتادند ، منحنیهای تراکم بروز دورههای چرت زدن در هر سخنرانی NOELs
را محاسبه کردیم و عوامل خطرزا را با استفاده از تحیلیل رگرسیون لوجستیک ارزیابی
نمدیم. در این مقاله نتایج تکاندهندهای را گزارش میکنیم و راههایی را که
سخنرانان میتوانند برای جلوگیری از از دست دادن مخاطبانشان به کار گیرند ، پیشنهاد
میکنیم.
سخرانیها (راهی برای انتقال یادداشت از صفحات سخنرانی به صفحات
مخاطب ، بدون برقراری ارتباط ذهنی) با وجود عدم کارآیی شناختهشدهشان ، همچنان به
عنوان روشی برای کمک به پزشکان دریادگیری حرفه طبابت مطرح میباشند. در یک سری
سخنرانی 2 روزه ، ما متوجه شدیم که بسیاری از حاضرین ما از جمله یکی از نویسندگان
همین مقاله چرت میزدند. پس از بیدار کردن وی ، تصمیم گرفتیم میزان خسته شدن را به
وسیله اندازهگیری اینکه پزشکان هرچند وقت یک بار طی سخنرانی چرتشان میگیرد ، مورد
مطالعه قرار دهیم و عوامل خطرزای چنین رفتاری را ارزیابی کنیم.
روش
از آنجایی که ما با هم در عقب سالن نشسته بودیم ، تعداد
سرهایی که به جلو میافتادند را به عنوان نشانهای از چرت زدن شمردیم. ما این شیوه
را به این دلیل که شمارش روشی علمی است ، انتخاب کردیم. ما با این دقت دادهها را
بر اساس آنچه عوامل خطرزای منطقی به نظر میرسید ، ثبت کردیم و هر آنچه را که در
مورد آن مطمئن نبودیم ، خودمان یکجوری پر کردیم. با توجه به اینکه یک دوره منفرد
چرت زدن نشانگر توجه کمتر از حد بیشینه به سخنرانی بود ، ما بر این اساس منحنیهای
تراکم بروز را محاسبه کردیم. برای رعایت عدالت نسبت به سخنرانان (ناسلامتی ما
کانادایی هستیم) ، تنها یک دوره چرت زدن به ازای هر شنونده (همکار) را در هر
سخنرانی محاسبه کردیم. به منظور تحیلیل رگرسیون لوجستیک وقوع چرت زدن را در
دستههای با تواتر باللتر از میانگین یا کمتر دستهبندی کردیم. از آنجایی که که این
تحقیق ، یک مطالعه اکتشافی بود ، ما پرسشنامه کوتاهی(جدول 2) را نیز بین همکارانی
که چرت زده بودند ، توزیع کردیم.
نتایج
حدود 120 نفر در مجموعه سخنرانی 2 روزه حضور یافتند. ما مجبور
بودیم تعدیل برای تحیلمان انجام دهیم ، زیرا بسیاری در پایان روز دوم ، سخنرانی را
ترک کرده بوده بودند. کیفیت سخنرانیها از سرگرمکننده و آگاهیدهنده ، تا یکنواخت
و تکراری ، عجولانه و فراواقعی متغیر بود. طیف منحنی تراکم بروز از از 3 دوره چرت
زدن در هر سخنرانی NOEL تا 24 NOEL
به ازای هر 100 نفر از حاضرین (با میانه 16 NOEL به
ازای هر 100 نفر) متغیر بود (شکل 1). عوامل خطرزا برای NOEL
در جدول 1 ارایه شدهاند.
مصاحبه با همکارانی که چرتشان گرفته بود نشان داد که آنها از
اینکه تنها فردی که چرت زد ، نبودند احساس آسودگی خیال میکردند. بیشتر آنها
علاقهای به شرکت در سخنرانیهای خستهکننده نداشتند ، اما به علت وجه پرداختشده ،
کسب امتیاز بازآموزی ، احساس گناه یا دودلی مجبور به حضور شده بودند. همه متخصصین
داخلی به جز یک نفر از دریافتن این موضوع که چرت زدن آنها تقصیر خودشان نبوده بلکه
تقصیر سخنرانان بوده ، آسوده خاطر گشتند.
تفسیر
مشاهده کردیم که نسبت قابل توجهی از پزشکان ، طی سخنرانیها
چرتشان گرفته بود ، این نسبت از نظر بالینی معنیدار بود. همچین به نظر میرسید اثر
اندازه- پاسخ وجود داشته باشد و ویژگیهای سخنرانان ، قویترین عوامل خطرزا بودند.
مطالعه ما محدودیتهای مهمی داشت. از آنجایی که در عقب سالن
نشسته بودیم ، نمی توانستیم صورت همه افراد را ببینیم. بنابراین ، افرادی که
میتوانستند بدون حرکت سر بخوابند ، از دست میرفتند. با این حال ، از آنجایی که ما
تعداد پزشکانی را که چرت میزدند و نه آنهایی را که خوابشان گرفته بود را میشمردیم
، میزان اشتباه ما به حداقل میرسد. خطای سیستماتیک ناشی از طبقهبندی نادرست نیز
یک احتمال دیگر است که باید در نظر داشت ، به خصوص اینکه برق زدن سریع اسلایدها
ممکن بود باعث صرع کوچک شود که با وقوع چرت زدن اشتباه گرفته شده باشد. محدودیت
دیگر ، شمارش پایینتر از میزان واقعی به خصوص طی سخنرانیهای خستهکننده بود. چنین
سخرانیهایی می توانند سبب بیتوجهی (و معمولا به همراه آن ، خیالپردازی) شوند تا
حدی که تمرکز روی شمارش سرهای در حال چرت زدن غیرممکن میشد. با این حال تا آنجا که
می توانیم بگوییم حداقل 2 نفر از ما در هر زمان مفروض ، باتوجه بودیم ، بنایراین شک
داریم که شمارش کمتر از میزان واقعی ، عاملی بوده باشد ، با این حال شاید
خیالپردازی در این امر دخیل باشد. اگر برخی ار موارد NOEL
در حقیقت تکان دادن شدید سر به نشانه تأیید NIAs بوده باشد
، شمارش بیش از میزان واقعی نیز ممکن است رخ داده باشد. با وجود این مشاهدهگران
مجربی مانند ما به راحتی می توانند NOEL را از NIAs
را از روی عوامل همراه متعددی مانند زمان ، دامنه نوسان ، تواتر و وجود خرخر کردن ،
آبریزش از دهان و تنفس با دهان باز افتراق دهند. در عین حال حمله خواب باید
در تشخیص افتراقی NOEL قرار گیرد.
مطالعه ما دقیقا دو سوکور نبود زیرا ما راه معتبری نیافتیم که
با چشمان بسته بدون اینکه جلب توجه بکنیم به شمارش افراد بپردازیم. البته چرت زدن
دایم یکی از ما نوعی کورسازی بود و همچون اغلب اوقات ، همکاران ما از کاری که مشغول
انجام آن بودیم اطلاعی نداشتند. بنابراین ما مدعی یک طرح یک و نیم سوکور هستیم.
(جالب است که طرح این مطالعه توجه هیچ یک از متدولوژیستها را جلب نکرد ، چیزی که
یکی از ما که در دانشگاه مک کاستر است ، آرزو دارد آن را اگر بتواند بیدار بماند ،
اصلاح کند.)
برای ما جالب توجه بود مشاهده کردیم بعضی سخنرانی ها ذاتا
خستهکننده (موارد با عناوین مبهم ، داده های اندک ، عدم وجود تحلیل) به طرز
غیرمنتظرهای میزان NOEL پایین داشتند. این مشاهده را به
غیرمعمول بدون روش ارایه سخنرانی نسبت دادیم. عواملی مانند قدم زدن برای مشاهده
صفحه نمایش ، انداختن میکروفن یا فقط با عصبانیت صحبت کردن -گرچه برای حاضرین
آزاردهنده بود- به بیدار نگه داشتن پزشکان کمک میکرد. همچنین مسابقه بین حاضرین
برای حدس زدن اینکه توضیح مقدماتی سخنرانی کی به پایان خواهد رسید و موضوع اصلی
سخنرانی کی شورع خواهد شد ، نیز همین تأثیر را داشت.
ما از مشاهده ارتباط بین پارچه پیچازی پشمی و NOEL
تعجب کردیم.تحلیلهای بیشتر نشان داد که این پارچه پیچازی پشمی و نه پارچه شطرنجی
است که مطرح میباشد. پارچه پیچازی پشمی را اغلب افراد جلف میپوشند ، اما بسیاری
مردان قابل ستایش دیگر نیز هر از گاهی بدون آنکه اثر سوئی داشته باشد ، این پارچه را
میپوشند. با این حال پوشیدن همیشگی این نوع لباس ممکن است بیانگر فنوتیپی
خستهکننده یا ایفاکننده نقش علی باشد : این پارچه ممکن است حاوی موجوداتی ریز شبیه
حشرات باشد که زواید آنها می تواند سسب آسم و هیپوکسمی مزمن و متعاقب آن اختلال
عملکرد مغزی شود. البته بدون همبستگی بالنی-آسیبشناختی مناسب نمی توان به طور قطعی
اظهار نظر کرد. بنابراین ما تصمیم گرفتهایم ، در راه علاقه به علم تعداد کمی از
سخنرانان خستهکننده را قربانی کنیم و به مطالعه مغز آنها بپردازیم و در حال حاضر
منتظر تأیید اخلاقی آن هستیم.
پرسشنامهای که میان چرتزنندگان توزیع شد ، آشکارکننده حقایقی
بود ، اکثر آنها از اینکه این موضوع تقصیر آنها نبوده ، اطمینان خاطر یافتند. با
این حال ، یکی از شرکتکنندگان بر پذیرش تقصیر خود و در حقیقت بر اطمینان یافتن از
اینکه تمام پزشمانی که چرت زده بودند ، باید مورد سرزنش قرار گیرند ، اصرار داشت.
ما این فرد را به پرداختن به شغلی که مناسب سرزنش پزشکان باشد مانند کار حقوقی ،
پزشکی مبتنی بر شواهد یا اخلاق زیستی تشویق کردیم. به نظرمیرسد مورد آخر کارآترین
انتخاب برای چنین تعویض شغلی باشد زیرا معمولا تنها به یک فرصت مطالعاتی موتاه و
علاقهمندی به ذکر خستهکنندهترین توضیحات در مقدمه مانند "همانطور که افلاطون به
ما آموخته است" ، تیاز دارد.
چرت زدن در سخنرانیها معمول است و ممکن است مطرحکننده خطری
برای سلامت بیمارن باشد. مطالعاتی لازم است تا اثربخشی مداخلات (مانند آموزش
سخنرانی عمومی ، تغییر لباس و کلاس نمایش) را در پیشگیری از چرت زدن طی سخنرانیها
ارزیابی کند.
مترجم : افسانه شیرانی
چاپ شده در مجله : نوین پزشکی
آقای دکتر من یک سوال دارم. امیدوارم بی جواب نگذارید. البته ربطی به پست اخیرتان ندارد. می خواستم ببینم متخصصان برای ورزش در خانه دوچرخه ثابت را مرجح می دانند یا دستگاه دوی ثابت؟ و کار با هر کدام در روز و طی هفته حداقل چه اندازه لازم است؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز جناب آقای مجیدی
ضمن خسته نباشید و میخواستم اگر امکان دارد
خبر تغیر دامین سایت گردی دات کام رو به ای ار را در سایت خود انتشار دهید
با تشکر از شما
سوزنچی
سلام ….آقی دکتر پیشنهاد می کنم در چند پست از عمل های زیبایی بوِژه در مورد رفع چین و چروک صورت مطلب بنویسید .و همینطور در مورد عوارض و حتی مدت زمانی که که این عمل ها مثل تزریق ژل و ….موندگارن؟ چون من شنیدم بعد از گذشت یه مدت پوست به حالتی بد تر از قبل بر می گرده .
این نمودار چقدر شبیه کسی است که دارد خر خر میکند!!!!
شکل نمودار اول شبیه کسی که با دهان باز خوابیده.این نشون میده که نتیجهی تحقیقشون 100٪ درسته.