با تکنیک فاینمن، همه چیز، حتی چیزهای پیچیده را بیاموزید

ریچارد فاینمن فیزیکدان برنده جایزه نوبل بود که در زمینههایی مانند مکانیک کوانتومی و فیزیک ذرات سهم به سزایی داشت. او همچنین پیشگام رایانش کوانتومی شد و مفهوم فناوری نانو را معرفی کرد. او یک مدرس مشهور بود که در کرنل Cornell و کلتک Caltech تدریس میکرد.
علیرغم همه این دستاوردها، فاینمن خود را «یک فرد معمولی» میدانست و معرفی کرد که بسیار کوشیده و مطالعه کرده است.
او معتقد بود که هرکسی با تلاش کافی قادر به یادگیری حتی موضوعات پیچیدهای مانند مکانیک کوانتومی و میدانهای الکترومغناطیسی است.
آنچه ریچارد فاینمن خلق کرد و ساخت (دستکم به گفته خود ریچارد فاینمن) هوش ذاتی نبود، بلکه شیوهای منظم و سازمانبندی شده بود که طی آن او چیزهایی را که نمیدانست شناسایی میکرد و سپس خود را درگیر درک بیرون تا اندرون آنها میکرد.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
در طول کار و زندگی خود، فاینمن بینش خود را در مورد در مورد یادگیری با دیگران از طریق سخنرانیها و کتابها خود به اشتراک گذاشت. این نظرات در مورد فرایند یادگیری به «تکنیک فاینمن» موسوم شده است.
تکنیک فاینمن
تکنیک فاینمن یک روش مفهومی یادگیری است که میتوانید از آن برای درک هر چیزی استفاده کنید. برای گسترش مداوم مهارتهای خود و دستیابی به تسلط بر مفاهیم جدید و پیچیده، داشتن چارچوبی برای غلبه بر مشکلات گیجکننده بسیار مهم است.
این مقاله مروری بر تکنیک فاینمن و نحوه استفاده از آن برای گسترش مداوم دانش و مهارتها ارائه میدهد. به طور خلاصه، تکنیک فاینمن فقط در مورد چگونگی یاد گرفتن نیست، بلکه چگونه فهمیدن را هم شامل میشود.
تکنیک فاینمن یک فرایند چهار مرحلهای برای درک هر موضوعی است. این تکنیک حفظ کردن طوطیوار را رد میکند و به شدت با آن مخالف است و در عوض روی درک واقعی که از طریق انتخاب، پژوهش، نوشتن، توضیح و پالایش مفاهیم متمرکز است، تاکید دارد.
بیوگرافی فاینمن، که توسط جیمز گلیک James Gleick نوشته شده است، سرنخی از فرایند یادگیری فیزیکدان معروف را ارائه میدهد.
مثلا فاینمن وی برای آماده شدن برای امتحان شرایط شفاهی تعیین سطح دانشجویان فارغ التحصیل، ترجیح داد که به مطالعه ظاهر فیزیک اکتفا نکند. در عوض او به MIT رفت، جایی که میتوانست تنها باشد و یک دفترچه یادداشت جدید برای خود تهیه کرد.
او در قسمت عنوان دفترچه نوشت:
دفترچه چیزهای که در موردشان چیز نمیدانم!
بعد شاخه به شاخه دانش فیزیک و هسته معرفتی آن را پیش خودش حلاجی کرد و بررسی کرد که دانش و شناختش از چه چیزهایی ناقص است و آنها را در دفترچه نوشت و بعد همه اینها دفترچهای داشت که او را یاد طی این مراحل میانداخت و میتوانست به آن افتخار کند.
به طوری که گفتیم او مخالف حفظ کردن بود و معتقد بود که یادگیری باید یک فرایند فعال از “آزمایش و خطا، کشف، تحقیق رایگان” باشد.
فاینمن معتقد بود که اگر نمیتوانید چیزی را به طور واضح و ساده توضیح دهید نشاندهنده این است که آن را به اندازه کافی درک نکردهاید.
به این نمودار نگاه کنید و خواندن پست را ادامه بدهید تا با 4 مرحله یادگیری به روش فاینمن آشنا شوید:
1- برای یادگیری مفهومی را انتخاب کنید
موضوعی را انتخاب کنید که علاقهمند به یادگیری آن هستید و آن را در بالای صفحه خالی در دفترچه یادداشت بنویسید.
2- آن را به خودتان یا شخص دیگری بیاموزید
هر آنچه را که درباره موضوعی میدانید طوری بنویسید که گویی آن را برای خود توضیح دادهاید. متناوباً، در واقع آن را به شخص دیگری آموزش دهید.
هر چقدر از اهمیت این مرحله بگویم کم گفتهام و خود من این تکتیک را بارها تجربه کردهام.
بگذارید روش یکی پزشکی را توضیح بدهم!
من عادت دارم که یک مقدار از روش گیمیفیکیشن یا بازیوارسازی استفاده کنم که بذر آن را مادرم در ذهنم ایجاد کرد. مادرم وقتی کودک بودم، هر موقع متوجه میشد که درس سختی دارم و اخمو در حال حفظ کردن چیزی هستم، میگفت این درس را برایم توضیح بده. مادرم اسم فاینمن را نشنیده بود، اما آموزگار بود و میدانست که این روش خیلی پاسخگو است.
من بعدها بارها و بارها از این روش استفاده کردم و وقتی حس میکردم پیچیدگی چیزی نگرانم کرده، خودم را در یک بازی جای استاد خبره آن فن در ذهنم جا میزدم و سعی میکردم موضوع را به دانشجویانم آموزش بدهم. نتیجه کار هم یک مقدار مفرح بود و تنش من را کم میکرد و م باعث میشد مطلب را واقعا یاد بگیریم.
مسلما این روش فرصت بیشتری میخواهد. گاهی هم چون آزمونهای رایج در ایران غیراستاندارد و حافظهای هستند، ممکن است تصور کنیم که زیاد هم پاسخگو نیستند. اما اگر واقعا از این روش استفاده کنیم مفاهیم را خیی خوب یاد میگیریم.
کاش آزمونهای ما در همه سطوح به حای تمرکز بر مچگیری حفظ کردن مطالب فرار، بر شناسایی آنهایی که مفاهیم را درک کردهاند متکی بود!
به مبحث اصلی برگردیم:
3- در صورت گیر افتادن در مرحله دوم به منبع اصلی برگردید
هر وقت حس کردید که همه موضوع یا قسمتی از آن را نمیتوانید به سادگی برای خودتان یا یک دانشجوی فرضی توضیح بدهید، به منبع خود برگردید که – کتاب، یادداشتهای سخنرانی، صفحات وب، پادکست باشد و خلا های موجود در دانش خود را پر کنید.
4- توضیحات خود را سادهسازی کنید
یادداشتها و توضیحات خود را ساده کنید و آنقدر این کار را ادامه بدهید که تبدیل به چیزهای بدیهی برایتان بشوند.
اما تکنیک فاینمن واقعا چطور کار میکند؟
“اگر نمیتوانم مفهومی را تا حد یک تازهکار ساده کنم، به این معنی است که واقعاً آن را درک نکردهام. ”
ریچارد فاینمن
اغلب خیلی دیر متوجه میشویم که چیزی را واقعا درک نکردهایم. زمانی متوجه میشویم که درکمان ناقص است که در امتحان با یک سوال مفهومی در مورد آن مواجه میشویم یا شخصی از ما میخواهد که در مورد آن چیز برایش توضیح بدهیم. ناگهان، ذهن شما خالی میشود و متوجه میشوید که خیلی کمتر از آنچه فکر میکردید میدانستید.
تکنیک فاینمن به ما اجازه نمیدهد خودمان را فریب بدهیم و در شرایطی که در مورد چیزی آماتور هستیم، خود را استاد آن بپنداریم.
هر مرحله از فرآیند فاینمن ما را مجبور میکند تا با آنچه نمیدانیم دست و پنجه نرم کنیم، مستقیماً با مطالب درگیر شویم و درک خود را جلو ببریم.
حالا توضیح میدهم که هر یک از مراحل به ظاهر ساده یادگیری به شیوه فاینمن چطور کار میکنند:
یک مفهوم برای یادگیری انتخاب کنید
شما با چیزی که نمیدانید روبرو میشوید. با نوشتن موضوعی در یک صفحه خالی، میپذیرید که از ابتدا شروع کردهاید یا حداقل برخی از خلاها را میخواهید پر کنید.
با توجه به انبوه دانش انباشته شده در جهان، بسیاری از ما از بیشتر چیزها چیزی نمیدانیم! نوشتن صریح آنچه نمیدانید نقطه شروع را برای شما فراهم میکند.
باید از یک چیز کوچک شروع کنید. چرا که شما واقعاً فقط یک صفحه (یا چند تا) برای پر کردن اطلاعات دارید. شما نمیتوانید همه آنچه را که در مورد “علوم تکاملی” یا “اقتصاد خرد” یا “روانشناسی” در میدانید، در یک صفحه قرار دهید. در عوض، روی مفاهیم کوچکتر و بیشتر تعریف شده یا آنچه که به طور قابل اعتماد در امتحان میان ترم یا نهایی یافت میشود، کار کنید.
مفهوم را برای خود توضیح دهید یا آن را به شخص دیگری آموزش دهید
اولین اصل این است که شما نباید خود را گول بزنید. شما سادهترین فرد برای فریب خوردن هستید.
ریچارد فاینمن
یک اشتباه کلاسیک در یادگیری این است که یک مقاله یا کتاب درسی را بخوانید و یادگیری خود را کامل بدانیم. در حقیقت، خواندن درک نیست. ما حتی ممکن است یادداشت برداریم و در اصل جملات یک منبع را در دفترچههای خود رونویسی کنیم. ما اغلب با خود فکر میکنیم موضوعی را درک کردهایم، در صورتی که فقط یادداشت برداشتهایم!
اما درک واقعی مستلزم فرآیند فعالتری مانند آموزش است. با آموزش خودتان شروع کنید. بدون نگاه کردن به یادداشتهای خود، خلاصهای بنویسید. یا با صدای بلند برای خود توضیح دهید. سپس با آموزش به افراد دیگر، آن را به سطح بعدی برسانید.
چرا این مرحله کار میکند:
چون فریب دادن خود را سختتر میکند. هنگامی که مجبورید واقعاً چیزی را توضیح دهید، چه از طریق نوشتن و چه با صدای بلند، با روزنههایی در استدلال خود و فضاهای سفید در دانش خود مواجه میشوید. نوشتن و تدریس را به عنوان فرآیندی برای به دست آوردن درک در نظر بگیرید، نه کاری که پس از درک آن انجام دهید.
فریب دیگران سختتر است. اگر توضیحی که ارائه میدهید منطقی نباشد، اغلب به شما تذکر میدهند یا میتوانید نشانههایی مانند خیره شدن به فضای خالی را در چهره آنها ببینید.
به عنوان یک امتحان، از آنها بخواهید آنچه را که شما به آنها یاد دادهاید با کلمات خودشان تکرار کنند. اگر آنها نمیتوانند این کار را انجام دهند، توضیح شما بسیار پیچیده است، آن را ساده کرده و از زبان ساده استفاده کنید.
شما با آموزش اعتماد به نفس ایجاد میکنید. شما میتوانید آن را به پس و پیش و فارغ از نظم ابتدایی مطلب توضیح بدهید، به موارد استثنا اشاره کنید و ناهماهنگیهای منطقی را تشخیص دهید. هنگامی که این اتفاق میافتد، اعتماد به نفس را افزایش میدهد و شما را مجبور میکند تا با دانستن اینکه یک چارچوب محکم برای یادگیری دارید، به موضوعات چالش برانگیزتری بپردازید.
در صورت گیر افتادن به منبع اصلی برگردید
یادگیری باید فرایندی متناوب و تکراری باشد. بیشتر اوقات، یادگیری یک چیز چالش برانگیز چند بار تلاش را میطلبد. با استفاده از تکنیک فاینمن، بازگشت به مطالب اصلی بخشی واضح از فرایند یادگیری است. وقتی ترکهایی در دانش ما ایجاد میشود و توضیحات ما کاملاً درست نیست، بازبینی منابع اولیه و ثانویه ما میتواند به تحکیم آنچه میآموزیم کمک کند.
چرا این مرحله کار میکند؟
یادگیری به یک فرایند تکراری تبدیل میشود. این مرحله به شما اجازه میدهد تا دانش خود را به طور مداوم به روز کنید.
هنگامی که ما به طور فعال برای ایجاد خلاصهها و استدلالهای خود، از اطلاعات اصلی برای پر کردن نقاط کور خود استفاده میکنیم، میتوانیم به آسانی دانش خود را به حافظه بلند مدت خود بفرستیم.
شما پایگاه دانش خود را گسترش میدهید. به طور متناقض، هرچه بیشتر یاد بگیریم، ظرفیت یادگیری ما بیشتر میشود. با نگاه کردن به یک فصل از کتاب درسی ممکن است برای اولین بار یک زبان متفاوت احساس کنید. بار دوم واضحتر میشود. بار سوم، با یک پایه مستحکم قبلی، ما تفاوتهای ظریفی را که احتمالاً قبلاً نمیتوانستهایم ببینیم، متوجه میشویم.
توضیحات خود را ساده کنید و ترمینولوژی ساده خودتان را ایجاد کنید
هر رشته تحصیلی اصطلاحات خاص خود را دارد. اگرچه شناخت آنها مهم است، اما مهم نیست که اصطلاحات اصطلاحی را با دانستن مفاهیم اشتباه نگیرید. تکنیک فاینمن شامل سادهسازی توضیحات اولیه ما و بهبود درک ما از طریق تشبیهات ساده است.
چرا این مرحله کار میکند؟
سادگی نماینده درک است. حتما دانشمندنماهایی دیدهاید که برای تظاهر به استاد بودن در رشته خود انبوهی از اصطلاحات را سر شما آوار میکنند. اما وقتی در کلاس درس استاد اصلی شرکت میکنید، میبینید که چقدر ساده سخن میگوید و از تشبیهات استفاده میکند.
حفظ کردن درک نیست. وقتی نمیتوانیم به کلمات بزرگی که باعث میشوند هوشمند به نظر برسیم تکیه کنیم، باید آنچه را که واقعاً میدانیم به اساسیترین شکل استخراج کنیم. اینجاست که درک واقعی اتفاق میافتد.
در کتاب ارزشمند عصر متوسطها پایان یافته یا Average is Over تایلر کاون Tyler Cowen– اقتصاددان مشهور- خاطرنشان میکند که پیشرفتهای فناورانه ما را به سمت آیندهای سوق میدهند که در آن “فقدان آموزش مناسب بسیار بیشتر از گذشته آدمها را از فرصتهای کاری محروم میکند”.
در توصیف نقش آموزش و پرورش در اقتصادهای آینده، کاون استدلال میکند که کسی که به موفقیت دست پیدا میکند به طور فزایندهای کسی است که “مینشیند و در واقع تلاش میکند تا بر مطالب تسلط یابد”.
در حال حاضر، بیش از هر زمان دیگر، مهم است که طرز فکر یک زبانآموز مادام العمر را اتخاذ کنیم.
یادگیری مهارتها و اطلاعات جدید به زمان و صبر نیاز دارد، اما تواضع نیز لازم است. با شروع با یک صفحه خالی، با چیزهایی که نمیدانید روبرو میشوید. اینجاست که شما فقط به یک قلم، منابع و تمایل به کاوش برای شروع جستجوی یادگیری نامحدود نیاز دارید.
منبع: فست کمپانی
خیلی عالی بود ممنون
زندگی ریچارد فاینمن پر از نکته های جالب هست. کودکی فوق العاده ای هم داشته و پدرش هم خیلی در زندگیش و نوع تفکر استدلالیش تاثیر گذار بوده…
عالی مطلب خیلی خوبی بود تکه هایی از این روش رو استفاده کرده بودم به صورت ناخود آگاه و با خواندن این مطلب باعث شد تا بیشتر به این روش توجه کنم.
البته در مورد خواندن و نحوه خواندن کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» رو شروع کردم به خواندن که علاقه مندان به این مطلب توصیه میکنم این کتاب رو هم بخونند
خیلی مطلب کاربردی و خوبی هست
فاینمن انسان کاردرستی بوده که دغدغه فهمیدن و فهماندن داشته
یه جایی گفته
شما اگه مطلبی را ، علمی را ، خوب درک کرده باشید ، میتوانید به مادربزرگ هشتادساله خود هم توضیح دهید و او بفهمد که چه میگویید
متشکرم از سایت پر محتوای شما.