در کتابخانه شاپیروی دانشگاه میشیگان، امکانات چُرت زدن فراهم شد

مطالعه طولانی در کتابخانهها کار سادهای نیست، چون در بسیاری از کتابخانههایی که ما میشناسیم، تنها امکانات میز و صندلی هستند. اما در بسیاری از کتابخانههای دنیا امکانات خوبی برای دانشجوها و پژوهشگران مهیا شده است.
بعضی از این امکانات واقعا عجیب و غریب هستند:
در کتابخانه شاپیروی دانشگاه میشیگان، ایستگاهی برای چرت زدن مهیا شده است و با قرار دادن چند تخت سفری و بالش و پتو، این امکان به دانشجوها داده میشود که حداکثر نیم ساعتی چرت بزنند تا تمدد اعصابی کرده باشند و بعد به ادامه مطالعهشان برسند.
بله، تحقیقات هم نشان میدهند که چرت زدنهای کوتاه در بین ساعات طولانی مطالعه به رفع خستگی و ماندگار شدن اطلاعات در مغز کمک زیادی میکنند، اما بحث جالبتر آن است که تصور کنیم که کتابخانههای ما چنین چیزی را مهیا میکردند.
طبیعی است که آنچه به درد جماعت فرنگی با فرهنگ و عادات خاصشان میخورد، در جامعه ما رویکردی به کلی متفاوت پیدا کند.
خوشبختانه ما که اصولا جماعتی خوابزدهای هستیم و در حالت بیداری هم عملکرد ذهنیمان چندان بالا نیست. کتابخانههای عمومی ما هم که چندان عمومی نیستند و اصولا تا مجبور نشویم، قدم به آنها نمیگذاریم.
اما تصور چنین ایستگاههای چرتی، در کتابخانههای ما میتواند، سوژهها طنزی به ذهن متبادر کند:
– لابد این ایستگاهها از محبوبترین قسمتهای کتابخانهها میشدند.
– چنان که افتد و دانی، نظارت دقیقی روی رفتار خوابرفتگان باید صورت میگرفت و یک سری پروتکلهای انضباطی سفت و سخت نوشته میشد.
– خیلیها هم فقط به خاطر امکان چرت زدن، عضو کتابخانهها میشدند.
این نوشتهها را هم بخوانید
البته نگاه شما آقای مجیدی به این جریان در داخل ایران خیلی تند و با بدبینی همراه هست. امیدوارم مردم باسواد و بافرهنگ رو در ایران صفر ندونید و خوشبین باشید.
من بی انتها خوش بین هستم….!!!!
آقای صالح پور به نظر بنده آقای دکتر دقیقا جقیقت رو گفتن. بهتره اول بپذیریم که چه هستیم و بعد تلاش کنیم که تغییر دهیم…
در هر صورت این حرف به کل جامعه ی ما برنمی گردد و هستند خواصی که کتابخانه را به خاطر کتابهایش دوست دارند و نه نمازخانه و استراحتگاه و پارکش!!!
به امید روزهای روشن
تا با واقعیات روبرو نشویم امکان اصلاح وجود ندارد. سبک نوشته شما حکایت از ژانریست که در جامعه فعلی رواج پیدا کرده است.
راه حل: فکر کردن به شکل مستقیم و به دور از ایدئولوژی در عین حال بدون شخصی سازی مسائل و به دور از احساسات و قید و بندها.
مستقیم به خالص حقیقت نگاه کنید. ساده و بی پیرایه
وقتی احساس در بررسی یک مساله دخالت کند راه حل مساله صحیح و سالم نیست.
هی وای من!
تا جایی که من یادمه دانشگاهمون یه نمازخونه داشت که احتیاج به هیچ گونه کارت عضویت و قانون خاصی هم نداشت :D
دارم کم کم عاشق کتاب و کتابخونه میشم!!
زمان ما که کتابخونه تنها محلی برای مطالعه کنکوریها بود.
سلام آقای دکتر
نکات نغز و باریکی در این متنتون به چشم میخوره!
کمتر دیدم اینطور بنویسید!
ممنون.
کتابخونه مرکزی دانشگاه ما هم(چمران اهواز) یه اتاق داره توش مبلای راحتی و تخت خوابای بادی واسه استراحت هست. هرکی خسته میشه میره اونجا. اینقدر تو سر ایران نزنین:)
برادر من دارم چمران درس میخونم اصلا همچین چیزی نیست، توی کتابخونه فقط چندتا اتاق بحث آزاد و یک نمازخونه هست که دانشجوها یا توشون بحث میکنن واقعا، یا میخوابند.
این کارا تو ایران جواب نمیده درست فرمودید دکتر
کتابخانه مرکزی استان قدس تو مشهد از چند سال پیش چنین امکانی رو فراهم کرده بود برای اعضا
اونم با پهن کردن فرشی جلوی درب ورودی نمازخونه !!!!!!!
سلام دکتر؛
شما، مطالبتان و سایتتان همیشه برای من محترم و با ارزش بوده و هست ولی در این مورد خاص اصلا با نظر شما موافق نیستم و اصلا هم نمی تواننم دلیل این طعنه را درک کنم! (شما تا حالا مشابه اتهام وارده را مشاهده کرده اید؟)
یادمه در دانشگاه ما همیشه سالن مطالعه کتابخانه و نمازخانه پر بود و افرادی که قصد مطالعه به مدت طولانی را داشتند به نماز خانه می رفتند و در زمان خستگی هم یک چرت کوچک می زدند و به هیچ عنوان شباهتی با توصیفات شما از یک کتابخانه ایرانی با امکانات چرت زدن را نداشت.
و حتی در یکی از مساجد قدیمی شهرمان که بیشتر شبیه به یک سالن مطالعه شده و 24 ساعته هم باز است دقیقا همان شرایط ایده آل ذکر شده توسط شما حاکم است.
کاش قدری هم به خودمان بها بدهیم و فقط با کنایه زدن حرف دلمان را نزنیم.
کاش به جای وقتی که گذاشتین و این کامنت رو نوشتید، با آرامش و منطقی( و بدور از پیش داوری خاصتون که از ابتدای مقاله بدوش کشیدید) با صداقت این پست رو میخوندید.
تابوده وهست این چنین بوده…
من تاحالا همچین امکاناتی ندیدم!!
شک نکن اگه بیان اتاق چرت بذارن تو کتابخونه ها چنان قوانین سفت وسختی بذارن که افرادبه شکرخوردن بیفتن دیگه سمتش نرن.
دیالوگ ماندگار سریال هزاردستان:
جماعت خواب، مردم چرتی و خوابزده …
ما این امکان رو تو دانشگاه داریم البته برخی ازدروس آن هم سرکلاس در حضور استاد محترم ….از این بهتر آیا ممکن است؟؟؟
دقیقن دوستان به نکته ایی خوب اشاره کردند.توی ایران هیچی هم نباشه همه جا همیشه یه نماز خونه ایی هست از ترمینال اتوبوس بگیر تا دانشگاه و بهترین مکان برای استراحت و البته رایگان بودن هم آن هم نقش بسیاز زیادی در این امر دارد!
منم موافقم با شما آقا امیر
البته دکتر هم بی راه نمی گن
ولی همه جا اینطور نیست دکتر
در کل اگر بخواهیم به این قضیه نگاه کنیم من با نظر آقا امیر موافقم
افرادی که به کتابخانه مراجعه می کنند هدفی دارند و آن مطالعه است گاهی حالشان بد می شود و نیاز به کمی استراحت دارند و گاهی مطلبی سنگین است و ساعت ها ذهن را خسته می کند حتی یکم دراز کشیدن باعث می شود خستگی مان رفع شود.
فرهنگمان آنقدرها هم بد نیست که به این شدت بیان فرمودید
“خوشبختانه ما که اصولا جماعتی خوابزدهای هستیم و در حالت بیداری هم عملکرد ذهنیمان چندان بالا نیست. کتابخانههای عمومی ما هم که چندان عمومی نیستند و اصولا تا مجبور نشویم، قدم به آنها نمیگذاریم.”
سلام.
به نظرم جمله تان کمی خشن بود و زیاد از این جمله ها در یک پزشک نمی بینیم، در نوع خود جالب بود!