گفتگوی هفتسنگ با علیرضا مجیدی نویسنده وبلاگ یک پزشک به مناسبت انتخاب این وبلاگ به عنوان بهترین وبلاگ سال 85

در نظرسنجی برترینهای رسانهای سال ۸۵ در بخش وبلاگها، وبلاگ یک پزشک با نظر کاربران به عنوان وبلاگ برگزیده سال انتخاب شد. این انتخاب بهانه گفتگوی هفتسنگ با علیرضا مجیدی نویسنده این وبلاگ شد.
+ نظرسنجی برترینهای رسانهای سال: www.topmedia.ir
+ وبلاگ یکپزشک: www.1pezeshk.com
+ بررسی تحلیلی برترین وبلاگ سال
۷سنگ – وبلاگ شما در رده وبلاگهای علمی-آموزشی قرار میگیرد و به نظر انتخابکنندگان topmedia.ir به عنوان بهترین وبلاگ علمی-آموزشی هم انتخاب شد. اما علاوه بر این در مرحله دوم از طرف کاربران به عنوان برترین وبلاگسال هم انتخاب شد. در حالی که در این نوع انتخابها معمولا رسانههای علمی کمتر مورد توجه قرار میگیرند و بیشتر عامهپسندها انتخاب میشوند.
۱پزشک علیرغم اینکه یک وبلاگ علمی است توانست نظر مخاطبان عام را هم جلب کند. این انتخاب را شما نشانه ارتقای سطح مخاطبان وبلاگستان میدانید یا وبلاگ شما ویژگی خاصی داشته است؟
۱پزشک – راستش من هم انتظار نداشتم در مرحله دوم وبلاگم به عنوان بهترین وبلاگ انتخاب شود، به خصوص که در مسابقات دیگر مثل مسابقه بهترین وبلاگ دویچه وله، وبلاگم کوچکترین رأیی نیاورد. ترجیح میدهم موضوع را از این زاویه مورد بررسی قرار داهم که چرا وبلاگهای علمی تا به حال در ایران نتوانستهاند در وبلاگستان خود را به طور جدی مطرح کنند و محبوب شوند.
در وبلاگستان ایران تا به حال وبلاگهایی که به مسائل اجتماعی – سیاسی میپرداختهاند و وبلاگهایی که عمده مطالبشان روزنوشتهای نویسندهشان بوده، بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند.
با توجه به اینکه بسیاری از مسائل و نظرات و دیدگاههایی که در این وبلاگها مطرح میشوند، در عمل قابل طرح در رسانههای رسمی نیستند ، اقبال به این دسته وبلاگها زیاد میشود.
در کنار این مسئله با ضعف بیش از حد «وبلاگنویسی علمی» روبرو هستیم، یعنی کمتر میبینیم که افراد متخصص و دانشگاهی کشورمان در سطح بالا، وبسایت و یا وبلاگ فعالی داشته باشند. مثلا شما تصور کنید به وبلاگستان وبلاگهای چند دکتر ادبیات، چند شیمیست و فیزیکدان، اضافه شود و این عده بتوانند با شناخت سلایق مخاطب، پستهای عامهفهم بنویسند، طبعا با این کار غنای وبلاگستان فارسی بالا خواهد رفت.
من شخصا یکی دو سال خواننده حرفهای وبلاگها بودم، سعی کردم آشنایی نسبی با رسانه وبلاگ پیدا کنم و سلیقه مخاطبان را حدس بزنم.
در کنار این مسئله قبل از نوشتن هر پست سعی میکنم خودم را جای خواننده نوشتهها بگذارم و ببینم یک خواننده خسته از کار روزانه که پشت مانیتور نشسته، موضوع و نوع نوشتهام برایش جالب خواهد بود یا نه.
راستش توجه به مقولهای به نام سرگرمیسازی entertainment آن هم از نوع مسئولانهاش، مسئلهای ضروری برای همه رسانههاست.
بنابراین من به عنوان یک وبلاگنویس همواره توجه میکنم گه اگر پستی یک پست آیتی خاص و یا یک پست صرفا پزشکی دارم، در کنارش یکی دو پست سرگرمکننده هم داشته باشم، به مخاطب احترام بگذارم، نوشته تکرای نداشته باشم، اخباری دست اولی را که در وب فارسی وارد نشدهاند وارد وبلاگ کنم، از عکس و ویدئو در پستهایم استفاده کنم و پستهایم را با زبانی ساده و برای همگان بنویسم.
۷سنگ – به نظر میرسد وبلاگنویسی برایت خیلی جدی است. در این یکی-دو سال که به نظر بعضیها دوران افول وبلاگنویسی است کمتر وبلاگ مطرح و منظمی را میتوان پیدا کرد که مطالب جدی داشته باشد. وبلاگنویسان حرفهای قدیمی هم کمی بیحوصله و بیانگیزهاند و برخیهایشان هم بیشتر گرفتار حاشیه و دعواهای وبلاگی شدهاند. اما تو هنوز با قدرت ادامه میدهی و تقریبا هر روز در وبلاگت یک مطلب جدی منتشر میکنی. این همه انگیزه را از کجا میآوری؟
۱پزشک – فکر میکنم قبلا هم در یکی از روزنوشتهایم نوشتهام که وبلاگنویسی برای من یک چیز انرژیگیر نیست، بلکه ابزاری برای تمدد اعصاب و مطرح کردن علاقهمندیهایی است که در عالم واقع مجالی برای طرحشان پیدا نمیکنم.
۷سنگ – از مطالب و لینکهایی که در وبلاگت قرار میدهی به نظر میرسد یک وبگرد حرفهای باشی. اینترنت روزانه چقدر از وقتت را میگیرد؟ این زمان به کار و زندگیات لطمه نمیزند؟
۱پزشک – جواب این سؤال بیشتر به تکنیک نوشتن من برمیگردد و من تا به حال فرصت نکرده بودم در مورد شیوه نوشتنم برایتان توضیح بدهم. من هر روز وقت معینی برای همه کارهای اینترنتی و از جمله وبلاگنویسی کنار گذاشتهام که مجموعا به 2 ساعت نمیرسد، این دو ساعت به دو یا سه قسمت تقسیم کردهام، مثلا 40 دقیقه قبل از نهار، 40 دقیقه در هنگام غروب، نیم ساعت آخر شب، یعنی عملا ساعات مرده را به وبگردی میپردازم.
عمده صرفهجویی زمانیام در وبگردی بر میگردد به یک کلمه: فید! اگر با فید یا همان rss آشنا باشید، میدانید که به یاری آنها میشود، در زمان بسیار کوتاهی، از به روز شدن سایتها و وبلاگها مطلع شد و مطالبشان را مرور کرد. میبینید که اینجا هم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و مسئله را کشاندم به فید!
من تقریبا وقت اول وبگردیام را اختصاص میدهم به مطالعه سایتهای و وبلاگهای معتبر آیتی و خبری. تقریبا در خبرخوان خودم خروجی فید 30 منبع خبری آیتی و همین تعداد منبع خبری پزشکی و منبع خبری اخبار روز دنیا را قرار دادهام.
سرعت مطالعهام نسبتا بالاست، طوری که در عرض نیم ساعت، علاوه بر مرور کلی اخبار، حدودا 12-10 سوژه مناسب برای نوشتن در وبلاگ پیدا میکنم. از این تعداد سوژه آنهایی را که در وبلاگم قابل طرح هستند و وقت زیادی برای نوشتن نمیگیرند و با سلیقه و نوع نیاز مخاطبان وبلاگ هماهنگ هستم، انتخاب میکنم و در وقت دوم وبلاگنویسی، مینویسم.
سابقا وقت بیشتری برای نوشتن پستهایم میگذاشتم، اما به تازگی بیشتر پستها را در عرض فقط چند دقیقه مینویسم. به علاوه من اصلا وبگردی برنامهریزینشده ندارم، چتهایم بسیار محدود هستند و بیشتر وقتها مسنجرم بسته است.
در ضمن بسیاری از مطالبی را که فرصت خواندن آنها را پیدا نمیکنم به گوشی موبایلم منتقل میکنم و بعدا مثلا در بیمارستان در فاصله ویزیت بیماران، در زمانی که نمیشود کار خاصی انجام داد ، مطالعه میکنم.
۷سنگ – شما که خودت پزشک هستی به نظرت این میزان استفاده زیاد از اینترنت نشانه اعتیاد اینترنتی نیست!؟
۱پزشک – شما که خودتان بهتر می دانید، هیچ معتادی پیدا نمیشود که اعتیادش را تأیید کند! پزشک و غیرپزشک ندارد! جواب سوال قبل هم تا حدی پاسختان به این سوال است.
۷سنگ – حالا اگر یک هفته به اینترنت دسترسی نداشته باشی چه میکنی؟ تحملش چقدر ممکن است مشکل باشد؟
۱پزشک – شاید سه چهار بار این مسئله برایم پیش آمده ، برای خودم عجیب بود که دلتنگی چندانی برای اینترنت، نداشتم. در این روزها ساعات وبگردی را اختصاص دادم به خواندن کتاب. اتفاقا این مشکل کانکشن گاهی اوقات یک توفیق اجباری است.
۷سنگ – کی و چطور با وبلاگنویسی آشنا شدی؟ چطور شد تصمیمگرفتی خودت هم وبلاگ داشته باشی؟ از راهانداختن وبلاگ هدف خاصی را دنبال میکردی یا صرفا برای سرگرمی و ورود به یک تجربه جدید بود؟
۱پزشک – اولین بار وقتی اینترن بودم، در یکی از مجلهها خواندم که یاهو فضای رایگان geocities دارد که در آن به رایگان میشود یک شبهسایت راه انداخت، روز بعد به یک کافینت رفتم و وقتی اولین نوشتهام را روی این فضا دیدم خیلی هیجانزده شدم ولی کار را ادامه ندادم.
زمان گذشت تا اینکه در یکی از روزنامهها که الان درست خاطرم نیست، راهنمای حسین درخشان را در مورد وبلاگنویسی خواندم، کار دشواری به نظرم آمد، و آن زمان فرصت زیادی برای این کار نداشتم به خصوص بعد که بعد از مدتی ایام خدمت سربازی رسید که اصلا اجازه نمیداد، به کارهای جانبی بپردازم.
بعد از سپری شدن خدمت سربازی هم یک سالی گذشت و من تنها خواننده صرف وبلاگها بودم ولی در حین وبگردی همواره چیزهایی برای نوشتن به نظرم میآمد و با خودم میگفتم اگر وبلاگ داشتی، این مطلب را به راحتی میتوانستی بنویسی و احتمالا مطلب پرخوانندهای میشد.
اما جرقه اصلی و مشوق اصلی برای وبلاگنویسی دیدن سایتی بود که ایندکس وبلاگهای پزشکان غربی بود (medlogs.com)، خواندن نوشتههای متنوع این وبلاگنویسان برایم بسیار جالب بود، میدیدم که آنها در مورد همه چیز مینویسند، از رخدادهای سیاسی گرفته، تا مسائل پزشکی و از خبرهای مهم آیتی گرفته تا مسائل هنری.
بنابراین یک ماه از خواندن این وبلاگها نگذشته بود که وبلاگی در بلاگر راه انداختم (http://1physician.blogspot.com) و شروع کردم به نوشتن.
انتخاب نام این وبلاگ هم کاملا تصادفی بود، آن روز من هر نامی برای وبلاگ انتخاب میکردم از اسامی شاعرانه گرفته تا نامهای روتین، میدیدم که همه قبلا ثبت شدهاند، نهایتا از سرناچاری این نام را انتخاب کردم.
راستش روزهای اول فکر میکردم که نوشتههای پزشکی طرفدار زیادی داشته باشند و تصورم این بود که آنقدر تعداد خوانندگان پزشک آنقدر زیاد باشند که مجبور شوم، تنها در مورد خبرها و مسائل پزشکی بنویسم، اما به تجربه فهمیدم که با این نوع نوشتم، مخاطب زیادی پیدا نمیکنم و باید تنوع زیادی به وبلاگ بدهم.
۷سنگ – روند وبلاگنویسی فارسی را چطور میبینی؟ به نظر تو وبلاگنویسی فارسی در آینده به کجا میرود؟
۱پزشک – اگر نخواهم تعارف کنم باید بگویم که وبلاگستان در حال حاضر دچار سکونی نسبی است و توقع من را از جامعه ایران برآورده نمیکند. علت آن را میتوان مسائل مختلفی دانست.
عدم آشنایی افراد تحصیلکرده با اینترنت به طور عام و وبلاگنویسی به طور خاص از جمله این علتهاست. شما حتما با استادانی آشنا هستید که حتی آدرس میل هم ندارند و همه کارها و مطالعاتشان کاغذی است. بسیاری بین چت، وبگردی بیهدف، برنامه نویسی حرفهای و وبلاگنویسی تمایزی قائل نیستند. و عده زیادی هم وبلاگنویسی را یک کار تینیجری و ابزاری برای dating میدانند! بنابراین با منفک شدن این افراد متخصص از محیط وبلاگستان، وب فارسی سرمایه عظیمی را از دست میدهد.
من باور دارم حرفها، خاطرات، دیدگاهها و تحلیلهای زیادی در جامعه تحصیلکرده ایرانی وجود دارد که به سبب ناآشنایی صاحبانشان با وبلاگستان، هیچگاه فرصت طرح در این محیط دیجیتال را پیدا نمیکنند.
مسئله دیگر اینکه بسیاری از وبلاگهای پرمخاطب و پربازدیدکننده غربی به معنی واقعی کلمه «حرفهای» هستند. شما بهترین وبلاگهای آیتی خارجی را در نظر بگیرید، همه آنها اسپانسر مالی دارند و همیشه پر هستند از آگهی. بنابراین نه تنها هزینه دومین و هزینه ساعات نوشتن را به دست میآورند ، بلکه وبلاگ آنها یک درآمد جانبی هم برای آنها محسوب میشود.
نبودن چیزی به نام «تجارت الکترونیک» در ایران و همچنین مرسوم نبودن «آگهی اینترنتی» در ایران ضربه جدی به وبلاگنوسی حرفهای میزند. ما حتی نمیتوانیم از سیستم آگهی کلمهای گوگل در وبلاگهایمان استفاده کنیم.
شخصا به زحمت با آگهیهای اندکی که اخیرا جذب کردهام، می توانم خرج سالانه هوستینیگ وبلاگ را سر به سر کنم ولی بسیاری از وبلاگهای دیگر این امکان را ندارند.
مسئله دیگر این است که خطوط قرمز نوشتن در ایران به درستی مشخص نیستند. یک وبلاگ نویس نمیداند که میتواند با نام حقیقی بنویسد و یا مستعار نوشتن به صلاحش است. نمیداند ابراز نظر در مورد یک مسئله سیاسی و یا اجتماعی فراتر از خطوط قرمز است یا نه.
موج گسترده محدودیت اینترنتی هم از دیگر عوامل است. این امر ضمن اینکه باعث میشود خیلی از تازهواردان دنیای اینترنت، اصلا وبلاگنویس نشوند، دسترسی به بسیاری از منایع دست اول و معتبر خبری را با دشواری بسیار روبرو میکند.
فکر میکنم که نزدیک به 30 درصد منایع خبری من فیلتر هستند. در صورتی که این منابع چیزی نیستند جز سایتهای و وبلاگهای پزشکی و آیتی که عاری از مطالب مبتذل و یا سایر محتواهای ممنوعشده هستند.
پایین بودن سرعت دسترسی به اینترنت هم علت دیگر است. اگر سرعت کانشکن ما اندکی بالاتر بود و می توانستیم وبلاگها و سایتها را به معنی واقعی کلمه چندرسانهای کنیم، طبعا علاقمند و مخاطب بیشتری پیدا میکردیم.
شما خودتان را جای یک وبلاگنویس بگذارید، چقدر میتوانید برای باز شدن یک صفحه، دانلود یک فایل، آپلود نوشتهها و عکسها در وبلاگ وقت بگذارید؟
بسیار پیش میآید که یک کار حداکثر دو سه دقیقهای، نیم ساعت وقت آدم را میگیرد.
همین پایین بودن سرعت اینترنت اصلا باعث شده تعداد پادکستهای فارسی فعال به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. چون یک کاربر اینترنتی با سرعت پایین اصلا ریسک نمیکند یک فیال چند مگابایتی صوتی را با زحمت دانلود کند، فایلی که دست آخر مطون نیست ، برایش جالب خواهد بود یانه.
از سوی دیگر داشتن ویدئوبلاگ و آپلود ویدئو در سایتهای اشتراک ویدئو، کار تقریبا ناممکنی برای ماست. من شخصا، سینما یکی از علاقمندیهایم است. دوست داشتم سکانسهای برتر فیلمهای ایرانی و خارجی را با سلیقه خودم کات کنم و در یوتیوب آپلود کنم. ولی پایین بودن سرعت اینترنت باعث شد از این کار صرفنظر کنم.
موضوع دیگر نبودن مشوق و نوع نگاه به رسانه وبلاگ است. در غرب وبلاگ را یک شکل مدرن رسانه میدانند. بسیاری از سایتهای خبری و روزنامههای معتبر بخشی برای بررسی وبلاگها دارند، نوشتهها و خبرهای بسیاری را می توانید پیدا کنید که در رسانه وبلاگ تحلیل میشود.
وقتی «پدیدآورندگان آماتور محتوا» از سوی نشریه تایمز به عنوان شخصیت برتر سال انتخاب میشوند ، بیش از پیش میتوان به اهمیت و ارزشی که در غرب به رسانه وبلاگ داده میشود، پی برد.
اما در ایران عملا وبلاگ یا رسانه تصور نمیشود و یا یک شکل بسیار ابتدایی آن فرض میشود.
نداشتن حرف هم مسئله دیگر است. حقیقت این است که محتوای رسانهها و وبلاگها منعکسکننده باورها، دانش و تحلیل مردمان یک جامعه است. بنابراین شما چطور در جامعهای که سرانه مطالعه آن در حد چند دقیقه است و تیراژ کتابها و روزنامههایش، روز به روز کمتر میشود، انتظار داری ، مردم حرف زیادی برای گفتن داشته باشند.
۷سنگ – به نظر میرسد کمتر در حرکتهای جمعی وبلاگی شرکت میکنی و با وبلاگنویسان دیگر کمتر تعامل داری. این به دلیل شخصیت فردیات است یا میخواهی از حاشیهها دور باشی؟
۱پزشک – به وبی که این روزها تجربهاش میکنیم، لقب وب 2 دادهاند. وب 2 شاخصهای زیادی دارد. اما مهمترین ویژگی وب 2، چیزی نیست، جز «اشتراک» و «همکاری».
طبعا من هم علاقه دارم به سبک خودم در بسیاری از این حرکتهای جمعی شرکت کنم. اما به سبب پارهای از مسائل که در پاسخ به سؤالات قبل هم عنوان شده کمتر فرصت پیدا میکنم در حرکتهای جمعی وبلاگستان شرکت کنم. این مسائل را در نبود وقت و سهمیهبندی سختگیرانه وقت که دارم، تعریف نبودن خطوط قرمز و مستعار ننوشتن خودم، حاشیهای بودن بعضی از این حرکات و عدم علاقه شخصی خودم برای شرکت در آنها میتوانم خلاصه کنم.
اما در کنار این مسئله در یک سال اخیر تلاش بسیار کردهام که دست کم جامعه اینترنتی به نام «وبلاگستان پزشکی ایران» بسازم. در این راستا یک خبرخوان آنلاین ایجاد کردم و به تازگی یک لینکدونی به سبک سایت دیگ و یا همان بالاترین خودمان درست کردم، حتی تصمیم دارم یک شبکه اجتماعی شبیه سایت فیس بوک و یا یک نشریه اینترنتی پزشکی برای پزشکان درست کنم. اما اعتراف میکنم که متشکل کردن پزشکان ایرانی به خصوص در محیط سایبر کار بسیار دشواری است و تا زمانی که بیشتر پزشکان خود، نخواهند، به این هدف دست پیدا نمیکنیم.
۷سنگ – کمی هم در مورد خودت بگو. در وبلاگت کمتر در مورد خودت نوشتهای. حتما برای مخاطبانت جالب است که بیشتر در مورد تو بدانند.
۱پزشک – یک پزشک ایرانی که در خارج محیط اینترنت همه دغدغهها و مشکلاتی را که سایر همکارانش دارند، دارد! سی ساله، مجرد، شاغل در بخش اورژانس یکی از بیمارستانها، خواننده حرفهای نشریهها و البته یک وبگرد نسبتا حرفهای!
۷سنگ – وبلاگت چقدر بازدیدکننده دارد و مخاطبانت بیشتر در چه طیف و گروهی هستند؟ با خوانندگانت چطور تعامل داری؟
۱پزشک – بازدیدکننده وبلاگم متغیر است، روزهایی که مینویسم بالای 700-600 نفر و اگر پست نسبتا خوبی داشتم بالای هزار نفر. به طور متوسط این روزها که ایام امتحانات دانشآموزان و دانشجویان هم هست ، بالای 600 نفر.
مخاطبانم را طبعا بیشتر جوانان تشکیل میدهد و دانشجویان دانشگاهها، فکر میکنم دوستداران مسائل آیتی بیشتر طالب خواندن وبلاگم باشند تا همکاران پزشک.
۷سنگ – برایت پیش آمده که وبلاگنویسی برایت زمینهساز ارتباط یا آشنایی خاصی شود که در زندگیات تاثیر بگذارد؟ خاطره خاصی از ارتباط و تعامل با خوانندگان وبلاگ داری؟
۱پزشک – طبعا آدم در حین وبلاگنویسی آشنایان عام و خاص زیادی پیدا میکند من هم از این امر مستنثنی نیستم. در این مدت دوستان زیادی از طریق وبلاگ پیدا کردهام که گفتگو و تبادل نظر با آنها برایم بسیار لذتبخش بوده است.
وبلاگنویسی باعث شد کمکم نوشتن برای نشریات کاغذی را هم شروع کنم. گرچه وقت زیادی برای این نوع نوشتن ندارم اما تجربه نوشتن برای نشریات برایم بسیار جالب و لذتبخش است.
نوع و ماهیت رسانههای کاغذی با رسانه وبلاگ، تا حدی متفاوت است، در وبلاگستان مجبوری مطالب کوتاه و مختصر و مفید بنویسی، بعضی از نوشتهها هم اصلا برای درج در وبلاگ مناسب نیستند.
اما در نشریات کاغذی میتوانی مخاطبانی داشته باشی که مطالب متفاوت و طولانیات را هم بخوانند. همچنین خوانندگانی پیدا میکنی که هیچگاه با نوشتههای اینترنتیات آشنا نبودهاند.
راستش اگر چیزی به نام روزنامهنگاری حرفهای در ایران داشتیم، بسیار علاقمند بودم با افزایش مهارتهای نوشتاری خودم، در زمینههای مورد علاقهام به صورت حرفهای در نشریات بنویسم. اما فعلا به نوشتن مطالب پراکنده اکتفا میکنم.
۷سنگ – در مورد انتخابهای نظرسنجی برترینهای رسانهای سال چه نظری داری؟
۱پزشک – قطعا من که نمیتوانم نظر مخالفی داشته باشم! اما از شوخی گذشته همین که وبلاگستان تا حد زیادی سیستم انتخابی شما را به رسمیت شناخته، نشانه اعتبار آن است.
انتخاب وبلاگهای برتر و به قول شما محبوب در زمینههای مختلف کار نیکویی بوده است و اگر جز این بود نامی از بسیاری از وبلاگها و رسانهها به میان نمیآمد.
۷سنگ – چه پیشنهادی برای بهتر برگزار شدن نظرسنجی برترینهای رسانهای سالهای بعد داری؟
۱پزشک – شما میتوانید تنوع بیشتری به موضوعات انتخابتان بدهید. مثلا حتی میتوانید بهترین عکس، عکاس و یا روزنامهنگار را هم جزو محورهای انتخابی خود قرار بدهید.
مسئله دو این است که فعلا نظرسنجی شما بیشتر در اینترنت انعکاس دارد و در روزنامهها و مجلات کمتر میتوان خبری از برگزاری خواند. پیشنهاد من این است که رسمیت بیشتری به انتخابتان بدهید. حتی میتوانید به برگزاری یک مراسم رسمی هم فکر کنید.
امسال زمان برگزاری نظرسنجی چندان مناسب نبود، چون مصادف شده بود با تعطیلات نوروز، در این محدوده زمانی میزان بازدید از سایتها به وسیله کاربران ایرانی به شدت پایین میآید، بنایراین پیشنهاد میکنم سالهای آینده نظرسنجی در زمان مناسبتری برگزار شود.
سلام بر شما
سایتتون رو به هر کدوم از دوستام که تونستم معرفی کردم.
بسیار مفیدهست و جالب.
اما 1 زحمت:
در مورد فیلم the gathering اگرمطلبی سراغ داریدممنون میشم معرفی بفرمائید.
پیروز باشید.
سلام
سایت باحالی داری
خوشحال میشم به سایت منم یه سری بزنید
با تشکر
سلام
من مصاحبه تان را خواندم خیلی جالب بود. ممنون که لینکش را گذاشتید. عکس بالای مصاحبه که شما نبودید نه؟؟
راستی من یادم هست پستی درباره فیلم نقاب نوشته بودید . وزارت ارشاد بخاطر پخش این فیلم از مردم عذر خواهی کرده! از نظر من فیلم بدی نبود. من که اصلا متوجه علت این عذر خواهی نشدم.
فوق العاده لذت بردم و این احساسم را در کامنتی که در ذیل مصاحبه شما گذاشتم نیز بیان کردم.
آفرین به این همه تلاش، دانش و بینش خوب شما.
پیروی خبرهای اخیر در خصوص زایمان سزارین با کمک هیپنوتیزم، مایلم مقاله ای از شما در خصوص عمل های جراحی بدون استفاده از بی هوشی و با استفاده از هیپنوتیزم بخوانم. و آثار جانبی و احتمالی آن را به قلم شما مطالعه کنم.
سلام
مطلب مصاحبه ات را خواندم…جالب بود. امیدوارم در همه زمینه ها موفق باشید.
راستی ، در مورد یک مجمع رسانه ای پزشکی پستی نوشته ام که خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم، چون شما در اینجور موارد پیشکسوت و پیشقدم هستید.
فعلا کل مطلب به صورت یک فکر اولیه است
سلام:) خیلی جالب بود به یکی از دغدغه های فکری من پاسخ دادین:) همیشه برای من سوال بود شما چطور فرصت میکنین اینهمه وب گردی بکنین:) امیدوارم همیشه پر انرژی و برتر باشید:)
مصاحبهی خوبی بود. بعضی حرفها خیلی جالب بودند و خیلی عجیب! برنامهی منظم وبگردیتان خیلی تاثیرگذار و جالب بود مخصوصاً برای من که وقتی شروع میکنم حداقل یکی دو ساعت وبگردی زنجیرهای دارم و گذر زمان گاهی از دستم در میرود حتی!
سلام آقای مجیدی.
من مدت زیادی است که با وب لاگ شما آشنا شدم و از مطالب اون استفاده می کنم. الان مدتی می شه که سایت شخصی خودم رو راه انداختم. خواستم بگم که اگر مایلید شما رو به عنوان دوست خود و نه تبادل لینک در سایت خودم معرفی کنم کافیست به من اطلاع دهید و یا به این آدرس مراجعه کنید: http://micsds.persiangig.com/link.htm
موفق و پیروز باشید.
بابک حدادی مهربانی
babak[dot]mics[at]gmail[dot]com
Mics Design Studio
http://www.mics.ir
دکتر جان راه امیر عظمتی رو در پیش گرفتی!مواظب باش! فکر نمی کنی نیاز نیست خودت به مصاحبه هات لینک بدی!
سلام
لینک شما اضافه شد,لطفا لینک ما را با نام چشمان باز اضافه نمایید.
ممنون
با سلام
خدمت دکتر مجیدی که در ارتباط با کمبود مخاطب در مورد مطالب پزشکی گفته بودید باید بگم درست نیست مطالب پزشکی هم مخاطب خاص خودش رو داره به همون اندازه مطالب کامپیوتری
امیدوارم به مسائل پزشکی بیشتر بپردازید
ممنون
سلام مصاحبتون خیلی جالب بود ممنون..
سلام جناب دکتر علیرضا مجیدی
توی یه فروم بودم که با تاپیک خیلی خوبی مواجه شدم
گفتم شاید به دردتون بخوره
خوشحال میشم یه سر بزنین
با تشکر
http://www.mobilesara.net/showthread.php?t=12733
سلام
.
.
.
قبلا به اینجا چندباری سر زده بودم اما نمی دونستم اینقدر مهمین!!
– وهنر نیز تجلی روحی است که آنچه هست سیرش نمی کند وهستی را در برابرخویش اندک می یابد و سرد وزشت و حتی ،به گفته سارتر ،احمق ! و عاری از معنی و فاقد روح واحساس . او اضطراب و تلخ کامی صاحبدلی بلند پرواز و اندیشمندی بزرگ و سرمایه دار معنی و احساس و معرفت را دارد که در انبوه مردمی بی درد ، بی روح ، پست و خوش ،گرفتار آمده است وخود را با دیگران،جز با خویشتن ،تنها می یابد و با این زمین و آسمان وهر چه در این میان است بیگانه.
دکتر شریعتی –کتاب هنر
در مورد محسن نامجو بنویسید !
مصاحبه خوبی بود
اون عکس شما هستید؟
از کارت خیلی خوشم اومده چون نشون میده واقعا فعال هستی برات ارزوی موفقیت روزافزون رو دارم .
درود
جای عکستان خالی بود
امیدوارم ببینمتان ♥️