انیمیشن ایگور – معرفی و بررسی و تحلیل – Igor (2008)
فرانک مجیدی: از زمان انیمیشن «سفید برفی و هفت کوتوله» سالها میگذرد. مدتهاست کارتون و انیمیشن یکی از راههای خوب جذب تماشاگرها و خانوادههاست. در سالهای اخیر، با پیشرفت نرمافزارهای کامپیوتری شاهد آثار درخشانی در این زمینه بودهایم. «داستان اسباببازیها»، «برادر خرس»، «عروس مرده»، «روباتها»، «راتاتویی»، «وال-ای»، «کنگفو پاندا» و در روزهای گذشته انیمیشن «ایگور» به کارگردانی آنتونی لئوندیس!
داستان در شهر مخوف «مالاریا» میگذرد. این شهر، یک شهر کوچک و شاد بوده، اما دانشمندان دیوانه با اختراعات شیطانی شهر را در تاریکی و ترس همیشگی فرو بردهاند. دانشمندان تمام تلاششان بر اینست که اختراعاتی ترسآفرینتر و اهریمنیتر ارائه دهند و مردم دوست دارند شاهد خشونت و ترس بیشتری باشند. دانشمندان هر کدام یک گوژپشت به عنوان وردست دارند که نام همگی آنها ایگور است. کاراکتر اصلی هم ایگور (با صداپیشگی جان کیوزاک) است. وقتی رئیس ایگور طی یکی از آزمایشات احمقانهاش میمیرد( بهتر بگویم، منفجر میشود!) ایگور به آرزویش میرسد و جای او را میگیرد. او مدتها بود روی طرحی کار میکرد و حالا زمان اجرایش شده که با کمک دو وردستش، اسکمپر( استیو بوشمی)، که یک خرگوش زشت به پوچی رسیده است که مدام میخواهد خودش را بکشد ولی نمیمیرد و برین(شان هیس) که در حقیقت از یک محفظه که مغز یکی از دانشمندان مرده در آن است و یک بازوی روباتیک تشکیل شده ، به طرحش میرسد: ساخت یک هیولا و جان بخشیدن به آن برای انجام اعمال شیطانی. آنها موفق به ساخت آن میشوند و حاصل کار، یک هیولای زن با هیکل ناهمگون و تا به تا و عجیب است، فقط یک مشکل کوچک هست: خانم هیولا زیادی مهربان و رمانتیک است! او اسم ایوا(مولی شانون) را بر خود مینهد. ایگور و دستیارانش سعی میکنند با عملیات شستشوی مغزی او را درست کنند ولی بدتر میشود و ایوا توهم خود بازیگر بینی میگیرد! از طرفی دانشمند دیوانهی دیگری به نام دکتر هولزوورم(مایلین کلس) و نامزد دیوانهترش ژاکلین(جنیفر کالیج) میخواهند ایوا را برای شرکت در مسابقهی سالانهی اختراعات شیطانی در کیلیزیوم بدزدند و به نام خود شرکت دهند. کارهای ایوا باعث میشود ایگور و دوستانش تغییر کنند و دوست داشتن را بیاموزند اما دکتر هولزوورم و ژاکلین فریبکار، نقشههایی دارند…
انیمیشن «ایگور» با آن که از لحاظ مفهومی به «وال-ای» و «کنگفو پاندا» از لحاظ گرافیکی به «راتاتویی» نمیرسد و از بعد جایزهگیری قابل رقابت با آنها نیست، اما در خود درسهای دلپذیری دارد. عوامل این انیمیشن ریسک بزرگی کردهاند و یک محیط مخوف و عجیب( مثل شهر زندههای «عروس مرده») و موجوداتی عجیبالخلقه را لوکیشن و کاراکترهای اصلی قرار دادهاند. نکته هم در همین است! «ایگور» باعث میشود از خود بپرسیم چرا تفاوتهای ظاهری و زشتی و زیبایی ظاهر باعث ظلمپذیری و اجازهی ظلم کردن میشود؟ (دقت کنید در صحنههای دعوای ژاکلین و هولزوورم که برای خالی کردن عصبانیتشان به ایگور سیلی میزنند). ایگور، روایتی از جامعهای است که خوی انسانی در آن خفته و لذت را در خشونت و بدی و خوی اهریمنی میجوید و در برابر دیوانگی چند دانشمند زبان به اعتراض نمیگشاید. تلاش بر آن است که بگوید با بدی کردن چقدر میتوانیم زندگی خود و اطرافیانمان را تیره کنیم . تفاوتهای ظاهری و نقصهای جسمی، راهی برای قضاوت دربارهی آدمها نیست. دوستی و محبت، زشتی و زیبایی نمیجوید و راهی کوتاه و مستقیم میان قلبها میطلبد و در نهایت میگوید با کمی مهربانتر بودن چقدر دنیا شادتر، رنگارنگتر و دلپذیرتر میشود.
شخصیتپردازیها، زمانبندیها و شوخیهای فیلم اغلب موفقند و یکی از تهیهکنندگان فیلم یک ایرانی به نام داریوش کمالی است. گرافیک فیلم چندان چنگی به دل نمیزند اما داستان خوب،این اشکال را چندان به چشم نمیآورد. ترانههای پایانی هم قشنگند.
اغلب انیمیشنهایی که در این سالها به نمایش در آمدهاند درسهای خارقالعادهای در خود دارند. اغلب با تماشای آنها متعجب میشوم که درسهایی چنین اخلاقی و بزرگ چقدر ساده و دلپذیر به روایت در میآیند. چنین انیمیشنهایی درسهای بزرگی برای کودکان القا میکند. اما متاسفانه باید معترف شویم خیلی بیشتر از کودکان، خود ما بزرگترها هستیم که به این درسها نیازمندیم! این ما هستیم که دنیای پاک کودکان را میآلاییم. فکر میکنم هدف ساختن انیمیشنهایی چنین بیش از آنکه آموزش کودکان باشد، علامت خطری برای بزرگسالان است که لحظهای بایستند و ببینند دنیا را به چه وضعی در آوردهاند. با جنگها، بدیها، ظلمها و رنجها زندگی کردن، آنها را ساختن و با آنها به سر بردن! ما بزرگترها بیش از همه نیازمند درس گرفتن هستیم. بیش از همه نیاز به شنیدن جملهی ایگور داریم: «بخشی از همهی ما شیطان است، ولی بستگی به خود ما دارد که از آن بخش استفاده نکنیم!»
این نوشتهها را هم بخوانید
ممنون، جالب بود!
http://wpskin.wordpress.com/2009/02/05/themes-1pezeshk-wordpress
موفق باشید
مطلب خیلی جالبی بود خوشم اومد
مطالب جالب است، اگر لطف کنید اسامی را به انگلیسی هم بیاورید، بهتر است.
@نغمه, دوست عزیز، اگر دقت کنید همیشه در پاراگراف اول در نام فیلم لینکش در سایت imdb قرار دارد و شما میتوانید با کلیک روی آن کلیهی منابع و نامها را به انگلیسی مشاهده فرمایید، بنابراین گمان میکنم با نوشتن انگلیسی نامها دوبارهکاری میشود!
Could you pleaseee tell me how i can type farsi and english in the same line in Word (or anywhere possible)? thank you in advance…. i searched the web but can’t find it
با سلام، این مطلب در پرتال انیماتورهای ایران منتشر شد:
http://irananimators.ir/news/1873.do
برای ادای وظیفه در قبال استادم اقای ناظمی وبلاگی را از سوی طرفدارن ایشان ایجاد کردم امیدوارم که شما نیز مرا در این را یاری کنید تا سهم خود را به عنوان طرفدارن ایشان به جا بیاوریم.تا در نظر خود تجدید نظر کنند
ادرس وبلاگhttp://nazemip.persianblog.ir/
من این انیمیشن رو مدتی پیش دیدم و به نظرم چیز جالبی بود، مخصوصاً اون بخشی که ایگور به بیرون ابرها میرسه و میفهمه پادشاه به دروغ محیط رو ترسناک جلوه میداده (با اون کریستالی که ابرها رو مجتمع میکرد و مانع رسیدن نور خورشید میشد) و این فکر رو تزریق کرده بود که مردم برای زنده موندن به هیولاها و ترس نیاز دارند. ;)
پس حتما باید دید.
ممنون…
به نظر دیدنی می آید . مرسی از معرفی
سلام مدتهاست اینجا را می خوانم .بهرمند می شوم امشب دلم گرفت : بهتر است آن نیمه انسان را که فرشته است یاد آوری کنیم با نیمه …………… یاد بگیریم انسانها را با هر ایده ونظری ارج بنهیم.
همه هم عقیده ما و همه کامل نیستند .
با سلام
مطلب جالب شما را با ذکر منبع استفاده کردیم
http://golagha.ir/weblogs/amplifier/?ty=20&id=2898