فیلم آقای بروکس: معرفی و بررسی و تحلیل – Mr. Brooks (2007)

فرانک مجیدی: یکی از هنرهایی که خدا را شکر، هرگز در فیلمهای ایرانی شاهدش نیستیم، پرداخت شخصیتهای چند لایه و گنجاندن نیمههای پنهان در کاراکترهاست. کاریش هم نمیشود کرد! اما سینمای امروز جهان میتواند نمونههای خوبی را به ما نشان دهد که بیننده بعد از تماشای فیلم احساس کند به شعورش احترام گذاشته شده، یک فیلم خوب دیده و از تناقضها لذت برده است. امروز میخواهم راجع به فیلمی صحبت کنم که شاید در ژانرش برترین نباشد، اما یک فیلم خوب است و میشود دیدنش را توصیه کرد. «آقای بروکس» به کارگردانی بروس اِی. اوانز و محصول سال 2007.
آقای ارل بروکس( کوین کاستنر)، یک مرد محترم و موفق و خانواده دوست است. او همسری خوب و همراه به اسم اما( مارج هلگنبرگر) و دختری جوان به اسم جین( دانیله پانابیکر) دارد، مالک خانهای زیباست و اخیراً مرد سال شناخته شده. اما، ورای تمام این خوبیهای آقای بروکس، یک بیمار روانی شیزوفرنیک است و او در این شخصیت دوم یک…
فیلم «آقای بروکس» در ژانر فیلمهای جنایی قرار میگیرد و از همینجا باید بگویم که به دلیل برخی صحنههای بسیار خشن یا نامناسب، مسلماً دارای محدودیت سنی برای تماشاست. صحنههای خشن فیلم، بسیار کوبنده و قاطع تصویر میشود و بقدری سریع اتفاق میافتد که اصلاً نمیتوان از آنها چشم برداشت. بار اصلی فیلم، روی ستارهاش کوین کاستنر قرار دارد. همهی ما کاستنر را با فیلم درخشان «با گرگ ها میرقصد» به یاد میآوریم. این فیلم به کاستنر فرصتی برای درخشش یکتنه میدهد. او مردی است که هرگز مشکلات روانی خود را در بُعد اجتماعی زندگیش بروز نمیدهد و در نهایت، آن شخصیت غیر اجتماعیش را تنها برای خود و دوست خیالیش، مارشال، نگاه میدارد. او باهوش است، اشتباه نمیکند، مدرکی به جا نمیگذارد، اما زندگی او را به شیوهی خودش تنبیه میکند. دختر او، درست مثل خود اوست و مهر پدری او باعث میشود این موضوع را نپذیرد. من شخصاً شیفتهی بازی کاستنر زمانیکه فهمید دخترش هم راه او را پیش گرفته شدم. سکانس نیمهپایانی فیلم که واقعاً عالیست و حقیقت آیندهی آقای بروکس را در خود نهفته است.

سینمای امروز، نسل جدیدی از شخصیتهای غیر اجتماعی را ارائه کرده است. شخصیتهایی که لبخندی گرم و درخشان دارند، محترم و دوستداشتنیاند، تیک عصبی ندارند، گرسنه و زخمخورده و رانده شده نیستند، اما بینهایت خطرناک و بیرحمند. آقای بروکس، قاتل فیلم «بچهی اشتباهی» و کاراکتر آنتونی هاپکینز در «شکستگی» و تام کروز در «جانبی» نمونههایی شاخص هستند. همین رویهی غیر قابل انتظارشان است که آنها را ترسناکتر از آدم بدهای رو و تابلو میکند و در گامی جلوتر، ضد قهرمانهایی دوستداشتنی میسازدشان. یکی از جذابیتهای فیلم هم برای ما آن است که آقای بروکس برای تسکین خودش، یکی از جملات معروفی که دکتر شریعتی آن را ترجمه کرده زمزمه میکند:« خداوندا! به من توان بده بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم …» (شاید عین جملهی معروف را ننوشتهباشم، با عرض معذرت!)
البته فیلم خالی از اشکال نیست. برای شروع، این نامی که برای فیلم انتخاب شده، حداقل این فکر را در خود من به وجود آورد که این یک فیلم طنز آدام سندلر با شوخیهای آنچنانیاش هست! از این گذشته، فیلم تنها در چند روز محدود زمان حال میگذرد. اینکه آقای بروکس چرا به چنین راهی کشیده شد، چرا با کسی رازش را در میان نمیگذارد، تولد شخصیت مارشال… همه سئوالاتی بی جواب میمانند.
در این فیلم، مجموعهای از ایرانیها همکاری دارند. خانم«یاسمین دلاوری» در نقشی فرعی بازی دارد. «سام نظریان» در تیم تهیهکنندگان است و البته موثرترین عنصر هموطن ما در فیلم که اثری درخور در فیلم دارد«رامین جوادی»است که آهنگساز فیلم بوده و گفتن ندارد که او آهنگساز سریال زیبای «فرار از زندان» هم هست.
فیلم «آقای بروکس» در میان چند فیلمی که اخیراً دیدم جذاب و دوستداشتنی بود، بخاطر کوین کاستنر محبوبش و داستان متناقضش. میشود از شخصیت ارل بروکس لذت برد، اما بشرطی که فقط بعنوان تماشاگر از شیوهی زندگی او لذت ببری!
درود
آقای بروکس را ندیدم با این توصیف حتما می بینم
این است سینما!
—————-
psp & xbox & iphone رایگان : Azadmaghz.blogfa.com
جالب است قربان؟
سلام
چندماهی است که فید شما رو به Google Reader اضافه کردن و یادداشت های علمی-هنری تون رو می خونم
اما اینروز ها و با این اوضاع فید یک پزشک روی مغزم راه میره. اینکه یک نفر توی این اوضاع و احوال با آرامش در مورد فلان فیلم با فلان دستگاه توییت کننده ضربان قلب بنویسه رو زیاد خوشایند نمی دونم.
منظورم این نیست راجع به موارد روز بنویسید. خود من هم در بلاگم این کار رو نمی کنم. اما کاش لاقل هیچ ننویسیم و این اصلا به نگاه سیاسمون وابسته نیست.
ما کبک نیستیم. انسانیم
نقد خوبی بود . در مورد اسم فیلم نطری ندارم ! اما اینکه آغاز بیماری بروکس در فیلم بیان نشده رو من ضعف نمی دونم چرا که به شخصیت پردازی کمک کرده و اونو مخوف تر جلوه داده و اصولا فکر می کنم فیلم درباره ی این که آقای بروکس از کی اینجوری شد و چرا اینجوری شد نیست و درباره ی زمان حال ـه . این احتمال رو هم در نظر بگیرید که سازنده هاش می خوان براش دنباله یا حتی prequel بسازن ! موفق باشید
درود،
اون جمله:
«خداوندا، به من قدرتی عطاکن تا آنچه را نمی توانم تغییر دهم بپذیرم.»
فرانسیس قدیس.
در مجموع فیلم بدی نیست اما به بیشتر از یک بار دیدن نمی ارزد.
ولی من نمیدانم آیا این امکان وجود دارد که شخصی که در زندگی عادی تا این حد موفق است چنین شخصیت دومی داشته باشد!؟
خداوندا ارامشی عطا فرما تا بپذیرم انچه را که نمی توانم تغییر دهم؛ شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم و دانشی که تفاوت این دو رابدانم (جبران خلیل جبران)
این جمله معروف در انجمن های AA(الکلی های گمنام) و NA(معتادان گمنام) و کلا هر جایی که افراد اعتیادی مشترک داشته باشند حتما آورده می شود. آقای بروکس قبل از آنکه فردی موفق باشد یک معتاد است!!! در اعتیاد یک کفه ترازو با نیرویی ورای خواسته عقلانی انسان بسیار سنگین می شود و معمولا برای بازگرداندن آن کفه باید ضربه ای با شدت در جهت پایین تر رفتن آن زد تا شاید انزجاری که برای رها کردن اعتیاد لازم است به وجود آید. کل فیلم یعنی راهی برای رهایی از اعتیاد.
نقدتون جالبی بود.
این بر اساس انجمن های دوازده قدمی هست منم در مورد این فیلم یه نوشته دادم
http://blog.smartygeek.ir/1387/10/21/%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85-mr-books-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d8%b3-%d8%a7%d9%86%d8%ac%d9%85%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-12-%d9%82%d8%af%d9%85%db%8c/
از نقدِ و معرفی شما و کامنت های «یک کارگردان» و «آسمان آبی» بسیار لذت بردم.
فیلم خوبی بود و به نظرم قابلیت بیش از یکبار دیده شدن رو داره.
سکانس پایانی هم تکان دهنده بود و البته نقض شدنش هم همینطور. کمتر فیلم هایی هستند که با دو سکانس آخر هم ضربه های بزرگی بزنند.
دکتر ایم MR brooks دیشب دیدم کلی حال کردم باور میکنی چون تو معرفی کردی رفتم دیدم با این جور فیلما حال میکنم مخصوصا اونجا حال داد که این یارو رو با بیل کشت فکر کنم خودمم دارم معتاد میشم 🙂
بازم دمت گرم بازم معرفی کن حال کنیم