توهم دکتر پارناسوس

فرانک مجیدی: نوشتن از فیلمی که 40 دقیقهی اولش داشتم تلاش میکردم بفهمم داستان از چه قرار است، و بیشتر حواسم به ژندهپوشی و پوکی پارچههای لباس بازیگران بود واقعاً سخت است. بیشتر «تری گیلیام» را برای کارگردانی «برادران گریم» میشناسیم. اما شاید اگر آن اتفاق وحشتناک در میانهی ساخت فیلم نمیافتاد، «توهم دکتر پارناسوس» فیلم بهتری میشد، شاید اگر «هیث لجر» نمیمرد…
در لندن و در زمان معاصر، گروه دورهگردی با شمایل قرن نوزدهمی با اجرای نمایش زندگی خود را میگذرانند، هرچند استقبال از کارهای آنها بسیار اندک است. رهبر گروه، دکتر پارناسوس (کریستوفر پالمر) است که در نمایشها ادعا میشود مردی به سن تمام دنیاست. ادعایی که چندان اشتباه نیست زیرا دکتر پارناسوس بخاطر قراردادی که با شیطان (تام ویتس) بسته، فنا ناپذیر شده. او با دختر جوانش والنتینا (لیلی کول)، پسری جوان به نام آنتون (اندرو گارفیلد) و مردی ریزهنقش به نام پرسی (ورن ترویر) گروه را میگرداند. جالبترین وسیله در تئاتر آنها، آینهای است که با عبور از آن میتوان وارد دنیای خیال دکتر پارناسوس شد و ممکن است هرگز موفق به خروج از آن نشد. پارناسوس همواره مست است. او سن دخترش را به دلایلی فاش نمیکند، تا اینکه در قرارداد جدیدی که با شیطان میبندد، سر و کلهی مرد جوانی که گروه او را از روی طناب دار نجات داده، (هیث لجر) به زندگیشان باز میشود، او گذشتهاش را از یاد برده، اما حقیقت آن است که…
تا بهحال، 562 فیلم و سریال با حضور کاراکتر شیطان ساخته شده که اولین آنها، درسال 1896به نام «دژ شیطان» (Le Manoir Du Diable) بود. از روی ایدهی معروف رمان «فاوست» به قلم گوته، که داستان مردی است که روح خود را به شیطان میفروشد تا زندگی ابدی و قدرت بیابد، با همان نام فاوست، هم بیش از 30 فیلم ساخته شده. حتی تلهتئاتری هم در ایران برای آن ساخته شده بود که شادروان «جمیله شیخی» نقش ممفیستو (شیطان) و «پرویز پورحسینی» در نقش فاوست ظاهر شدهبودند. با اینحال، تری گیلیام ایده و داستان فیلم را زادهی ذهن خود میداند.
فیلم «توهم دکتر پارناسوس» تقریباً همزمان با کار تازه اکران شدهی «تیم برتون»، «آلیس در سرزمین عجایب» -بهزودی مطلبی دربارهی این فیلم را هم در این وبلاگ میخوانید-، ساخته شد. تقریباً حدود یک ماه زودتر هم از آن اکران شد. فضای کلی کار، شباهتهای زیادی به ماجرای سرزمین عجایب دارد، اما جلوههای ویژهی فیلم تازهی تیم برتون کجا و این فیلم کجا! جلوههای ویژه در بسیاری از بخشهای فیلم، مثل افکتهای ابتدایی ویدئوکلیپهای متوسط و ارزانقیمت است، کار نشده، زمخت و به نحو توهینکنندهای به بیننده، رو و بد بازیگر به محیط افزوده شده. شیطان فیلم که تام ویتس بازی میکند، تلاش میکند مرموز باشد، اما نیست. بهترین بازیگر نقش شیطان که من دیدهام، و واقعاً توانست من را بترساند، ستارهای درخشان به نام «آل پاچینو» در «وکیل مدافع شیطان» بود. سکانس آخر که دوست وکیل جوان ناگهان به شیطان تغییر قیافه میدهد، با آن لبخند مطمئنی که روی صورتش نشستهبود و حالت خاصی که زبانش را روی لب میکشید و زوج جوان را با نگاه بدرقه کرد، یادتان هست؟ در کمال تاسف متوجهتان میکرد که از نفوذ او گریزی نیست، یا آن سکانس داخل کلیسا که به مجسمهی مسیح مینگرد، لبخند تمسخر آمیزی به او میزند و انگشت خود را در آب مقدس فرو میکند، مو به تن بیننده راست میشود. اما چیز تکاندهندهای در کاراکتر ویتس نست، مخصوصاً که در سکانس آخر این فیلم هم تقریباً قرار بوده چیزی شبیه به پایان ماجرای «وکیلمدافع شیطان» ساختهشود. این شیطان تازه، گاهی مواقع بلاهتش به شعور شیطان توهین میکند!
اما با اینحال چیزی که این فیلم را ناراحتکننده میکند، مرگ هیث لجر است. بازیگری با اقیانوسی از استعداد که پیش از بازی در این فیلم، با ژوکری که در «شوالیهی تاریکی» بازی کرد، همه را انگشت به دهان کرد. آخرین فیلم او، همهی تواناییش نیست. خداحافظی بزرگی محسوب نمیشود و اشکی از بیننده را در نمیآورد که چرا در این اوج، باید خداحافظی کند. با اینحال، همه میدانند دیگر هیچکس، به معنای واقعی نمیتواند ژوکر را بازی کند و دشمن بتمن، در واقع مردهاست. بههر حال، تری گیلیام باید بهگونهای پروژهاش را به پایان میرساند، بنابراین او سه بازیگر سرشناس دیگر را هم برای نقش لجر در آن سوی آینه بهکار دعوت کرد: جانی دپ، جود لاو و کالین فارل. کوتاهترین نقش را دپ و طولانیترین را کالین فارل بازی میکند. با اینحال، هیچکدام خوب نیستند. نه آن خوبی که همیشه از آنها انتظار میرود. از بین این سه نفر، بازی جانی دپ معمولیتر است، انگار سریع میخواسته برداشتش را بگیرد و برود. جود لاو هم از بقیه بهتر بود، و کالین فارل هم که در «دل دیوانه» نقش کوتاهی داشت، به اندازهی آن فیلم خوب نیست. کریستوفر پالمر در نقش مردی که روحش را به شیطان فروخته و همواره مست است، بیشتر روی اعصاب بیننده میآید. و لیلی کول خیلی لوس، و عروسکی برای کاراکتری است که لجر بازی میکند و بُعد خاصی ندارد.
پس از مرگ لجر، سه بازیگر جانشین او تمام مبلغ قرارداد خود را به دختر دو سالهی لجر، ماتیلدا، بخشیدند.
عقیده دارم «توهم دکتر پارناسوس» فیلمی است که بیننده یک بار آن را میبیند و در لیست بهیاد ماندنیهایش قرار نمیگیرد. اما برای احترام به آخرین کار هیث لجر فقید، همان یکبار باید تماشایش کرد.
این نوشتهها را هم بخوانید
…هیچگاه از مرگ هیچ بازیگری بقدر هیت لجر دلگیر نشده بودم، صحنه های بازی اش در «شوالیه ی تاریکی» در نقش ژوکر را بارها و بارها دیده ام و هر بار از نو، از جذبه اش لذت برده ام و نقش آفرینی کم نظیرش را در «چهار پر» و …هرگز از یاد نمی برم و جدا از فقدان چنین بازیگر توانائی متاسف شدم. فیلم «توهم دکتر پارناسوس» شاید بیست سال پیش اگر ساخته می شد دیدنی بود اما حالا…برای من هیت لجر با ژوکر تمام می شود.
به نظرم مطلب به خوبی فیلم رو نقد کرده.
این فیلم یکی از فیلم هایی بود که من خیلی دوست داشتم ببینم و خیلی وقت پیش دیدمش، شاید دلیل اصلیش بازیگراش بودند، اما واقعا فیلم هر چی جلو تر میرفت حوصله ی آدم هم بیشتر سر میرفت. به طور کلی بیشتر از اینکه مشکل رو در بازیگراش و کارگردانی بدونم فکر میکنم مشکل از داستان ناگیراش بود.
پ.ن. فک میکنم اسم “توهم خانه دکتر پارناسوس” برگردان مناسب تری برای اسم فیلم باشه.
منم این فیلم رو چند هفته پیش سینما دیدم و فقط به همین علت که لجر وسط فیلم مرده بود و اینا. می خواستم ببینم چجوری اون سه نفر به جای لجر بازی کردند. ولی فیلم واقعا سر و ته خاصی نداشت و واقعا هم شیطون بی خاصیتی داشت :)
اتفاقاً چند وقت پیش فیلمی از فیلمهای قدیمی هیث رو دیدم .
10 Things I Hate About You
داستانش بد نبود . ژانرش کمدی بود . بیشتر از همه دیدن هیث برام جذابیت داشت .
نقد و بررسی عالی از فیلمی عالی
:-)
واقعا حیف شد. من از هر سه جایگزین او متنفرم. مخصوصا کالین فارل. شاید دلیلش نقش اسکندرش بوده.
بهترین شیطان های سینما به نظر من یکی دنیرو تو انجل هارت بود و یکی همین که گفتی شیطان فیلم کنستانتین رو هم دوست داشتم درباره این فیلم هم باهات همعقیده ام
من چند وقت پیش با توصیه دوستم فیلم کلوپ مشت زنی دیوید فینچر رو دیدم ولی خداییش نفهمیدم چرا با اینکه دوستم میگه فیلم عالی هستش، من هیچی نفهمیدم از این فیلم
میتونید یه تحلیل از این فیلم بنویسید که قضیه روشن بشه که چرا فیلم خوبیه چون تو ادب هم امتیاز داره ، ،و فیلم ۱۶ شده است. واقعا این فیلم چه خوبی داره؟
ممنون میشم اگه نقدی در مورد این فیلم بنویسید.
فیلم باشگاه دعوا بینظیره یه شاهکاره اگه به بطن و معنای درونی فیلم پی ببری باید درست فیلم رو ببینی این فیلم فلسفی و معناگراست به طور خیلی خلاصه این فیلم در مورد مردی هست که ذات درونیش میخواد اونو آزاد کنه از قید و بندهای اجتماعی از ارزش های جامعه و … خود واقعیش باشه و جوری که واقعا از ته دل میخواد زندگی کنه نه جوری که جامعه ارزش ها روش شهروندی قانون و غیره براش تعیین میکنن در اولین خونه راحت و امنشو آتش میزنه قدم دوم زدن مشت و لگد به خودشه تا حتی از قفس جسم هم آزاد بشه یا میشه گفت ازش بگذره اما همواره قسمت دیگری از ذات وجودیش مخالفه با این رهایی مثل همه ما طبق آداب و اصول و ارزشهای شهر و مملکتو جامعه مون رفتار میکنیم تمام زندگیمون طبق انتظار جامعه است نوع لباس پوشیدن نوع غذا خوردن شکل حرف زدن روش ازدواج و … همه مطابق با اصول و انتظارات جامعه مونه . و تو این فیلم ادوارد نورتون همون جنبه حقیق و اصولی شخصیت اصلی و براد پیت نه یه شخص حقیقی بلکه جنبه آزادی خواه و رهایی خواه از تمام قید وبندهای ادوارد نورتونه .
نظرت درباره فیلم های هانیبال چیه دکتر ؟ ( علامت خنده شیطانی ! )
فیلم خوبی در ادامه لجر …. من منتظر فیلم بعدی این بازیگر کهنه کارم.
شما اصلا حتی به منظور و محتوی فیلم نزدیک هم نشدی جناب منتقد بنده به عنوان یک اماتور فهمیدم داستان فیلم راحب هفت گناه اصلیه واقعا شرم اوره!!! یکبار دیگه ببینید فیلمو اینبار ظرافت فیلم رو در نشون دازن گناهان اصلی و رنگ و لعبشون و زشتیهاشون ببینید شاهکاره وقتی بوسه ای به شهوت قراره زده بشه به ناگاه دریاچه بهشتی میشه مرداب!!!