معرفی کتاب: ورمر یا عمل دیدن

در تابلوی دختر جوان با گوشواره مروارید، چهره شخصیت، زمینه سیاه تابلو را به صورت فضایی ژرفانماییشده در میآورد، سر دختر عمقی میدانگونه به زمینه میبخشد. نگاه بیننده، با گشتن به دور چهره دختر جوان، فضا را بازمیسازد و بدان انحنا میبخشد.
قدرت چشمان او بیشتر به سبب پایانیافتگی چرخش سر است، چشمها، حیرت زن جوان را نشان میدهد که به سوی نقاش چرخیده است. اما این حرکت نه با سکون ایستای نیمتنه در تضاد است، نه با گردی ماهگونه آن چهره دستاربسته. به عکس، موجب تشدید این حالات میشود و به آن سکون، خصوصیتی زودگذر از حرکتی سنگوار میبخشد. انگار از حرکت باز ایستاده است تا به نقاش فرصت دهد که او را بر زمینه سیاه تابلو نقاشی کند. اما این زمینه میتوانست آن سر را فروکشد و بار دیگر آن را در فضایی که از آن پدیدار شده است، ناپدید سازد و بر تابلو فقط آن نیمتنه نیمرخ را مانند ردی از عبورش باقی بگذارد.
ورمر، با شگرد ارائه این حالت بر زمینه سیاه، میتواند سر را از بدن متمایز سازد، او سر را در نظر بیننده مستقل میسازد و بیننده میتواند به آرامی نگاهش را به روی این سر بچرخاند و زیبایی پنهان آن چهره را، که به مرواریدی سفید برجسته شده است و دستار آبیاش گردی آن را تشدید میکند، بستاید. ورمر همین گردی معلق را معرف تابلو قرار میدهد. او این گردی را چنان از محتوای تابلو دور کرده است که چشمان حیرتزده دختر جوان دیگر بیننده را در تماشای آن سر، که بدین لحاظ میتواند یک کره جلوه کند، معذب نمیکند. بیننده دیگر در برابر زیبایی خطوط چهره مکث نمیکند، اما نقاش همهگونه تلاش کرده است تا بتوانیم آن خطوط را با دقت تماشا کنیم، به طوری که که آن سر، مانند سیارهای برآمده از درون سایه، به سمت ما میآید. اگر آن دهان نیمهباز نبود، میشد او را در برابر فضای پیرامونش رسوخناپذیر انگاشت.
دختر جوان در تابلو زندانی است و به ما مینگرد و به نظر میآید فضایی را که از ما جدایش میکند، میسنجد.
دوستداران سینما حتما فیلم دختر با گشواره مروارید را که در سال 2003 با کارگردانی پتر وبر و بازیگری کالین فرث و اسکارلت جوهانسون ساخته شده ، به یاد دارند. تابلوی مشهور دختر با گشواره مروارید، آنقدر مشهور است که به آن لقب مونالیزای شمال یا مونالیزای هلندی هم دادهاند.
اما «ورمر با عمل دیدن»، کتابی است که «پیر لو کوز» و «پیر اریک لاروش» نوشتهاند. کتاب آنها در مورد تابلوهای جوهانس ورمر، است. و آنچه در ابتدای این پست خواندید، بریدهای از همین کتاب بود.
کتاب را مؤسسه فرهنگی- پژوهشی چاپ و نشر نظر در 100 صفحه با ترجمه مهشید نونهالی و به قیمت 3500 تومان منتشر کرده است. نداشتن تصاویر رنگی، نقطه ضعف عمده کتاب است.
نگاهت به کجاست دختر؟
کسی گوشواره مرواریدت را نمی دزدد..
خواستم تشکر کنم علیرضا جان. این معرفی کتابها اینور دنیا برای ما خیلی ارزش داره و خیلی وقتها بهمون ایده داده که کتابها رو آنلاین سفارش بدیم
راستی به گمانم بالاخره با سیل این عمو فیلمی ها و اینها بالاخره سریالهای پزشکی اینجا هم به ایران رسید یادمه دور نبود همین دو سه سال پیش بود سراغ گریز آناتومی رو میگرفتین…فک کنم بالاخره دیدین :)
شاد باشین
ممنون! بله به گریز آناتومی که ارادت خاص دارم. خوشحالم که این معرفیها به درد بعضی از دوستان میخوره.
محض اطلاع رمان دوستان بگم که فیلم “دختر با گوشواره مروارید” انگشت کوچیکه کتابش نمی شه!! حتما بخونید و لذت ببرید بخصوص اگر بتونبد کتابی که نشر چشمه منتشر کرده بود رو تهیه کنید. فکر می کنم ترجمه خانم ترقی بود.