دور دنیا با دو دلار در جیب!
نویسنده مهمان – علی عابدی: آیا هیچگاه به این فکر کردهاید که کوله بارتان را ببندید و به همهی مشکلات زندگی روزمره پشت کنید؟ آیا شما از کسانی هستید که دوست داشتهاید از کشورهای زیادی بازدید کنید، اما بعد از فکر کردن به هزینهها به کلی از این کار منصرف شدهاید؟
زمانی که این وسوسه به فکر کیچی ایوازاکی رسید، این آرزو را مثل خیلی از ماها، به ناخودآگاه ذهن خود نفرستاد و از آن صرفنظر نکرد. او که در هنگام آغاز سفرش 28 سال سن داشت، 45 هزار کیلومتر را از میان 37 کشور در طی بیش از 8 سال با دوچرخه طی کرد. تمام این ها در آوریل 2001 و هنگامی آغاز شد که کیچی که از کار در کارخانهی تهویه مطبوع پدرش خسته شده بود، سوار بر دوچرخه و تنها با 160 ین (حدود 2 دلار) در جیب، خانهاش را در مائباشی ژاپن ترک کرد. او در این باره میگوید: «من با خودم فکر کردم به زودی زندگی من بدون اینکه آن چیزی که واقعا در زندگی میخواهم را انجام داده باشم به پایان خواهد رسید! پس من تصمیم گرفتم تا سفرم را آغاز کنم!»
در ابتدا او فقط قصد داشت سفری به دور ژاپن داشته باشد. اما پس از پایان سفر، به قدری از آن لذت برد که با یک قایق موتوری به کره جنوبی رفت و از آن هنگام تاکنون دیگر به خانهاش بازنگشته است.
البته او در طی سفرش تجربیاتی جالب داشته است: او مورد حملهی دزدهای دریایی قرار گرفت، توسط پلیس در هند دستگیر شد، هنگامی که در تبت توسط یک سگ هار خشمگین مورد حمله قرار گرفت، مرگ را در چند قدمی خود دید و از یک ازدواج در نپال به زحمت فرار کرده است!
او که اکنون بر روی پنجمین دوچرخهاش در طی این سفر (دو دوچرخه او از کار افتادهاند و دوتای دیگر هم دزدیده شدهاند) سوار است، دوچرخه را تبدیل به اصلیترین وسیلهی حمل و نقل خود در این سفر کرده است. او میگوید هیچگاه دوست نداشته است از هواپیما استفاده کند چرا که «میخواستم تمام مسیر را با چشم خود ببینم و با پوست خود حس کنم. با دوچرخه من همواره می توانم آب و هوای منطقهای را که در آن هستم را حس کنم.»
بر طبق یادداشت های کیچی در وبلاگش، به غیر از چند موردی که او از قایق موتوری استفاده کرده است، تنها موردی که او از وسیلهای به غیر از پاهایش یا دوچرخه استفاده کرده است، مربوط به زمانی می شود که او از یک قایق پارویی دستساز استفاده کرد. او برای اولین بار از قایق پارویی برای سفر از چشمه رودخانه گنگ در هند به دریا استفاده کرد؛ مسیری حدودا 1300 کیلومتری که او در طی 35 روز طی کرد. کیچی ایوازاکی همچنین در مسیرش از ایران عبور کرد و تصمیم گرفت تا عرض دریای خزر را نیز طی کند. او که از ابعاد بزرگ این دریا متعجب شده بود تصمیم گرفت تا از قایق دستساز استفاده کند. مسیری که او در مدت 25 روز طی کرد.
او بزرگترین دستاوردش را صعود به قله اورست از سطح دریا بدون هیچگونه وسیلهی حمل و نقل میداند. دستاوردی که او را تبدیل به اولین ژاپنیای کرد که موفق به انجام این کار شده است. او همچنین موفق شده است به تنهایی به قلهی مون بلان، بلندترین قله اروپا، صعود کند. او در این باره می گوید: «هنگامی که من به قلهی اورست صعود کردم، همراه با من 17 نفر دیگر و تعداد زیادی شرپا (راهنما) بودند که برای ما راه را باز میکردند و مسیرها را برای صعود درست میکردند و بدین ترتیب صعود ما را راحتتر میکردند. اما در مون بلان من کاملا تنها صعود کردم.»
او که اکنون در سواحل ایتالیایی دریای آدریاتیک است، میگوید صعود به تنهایی به این معناست که او کسی را برای سفت کردن یا نگه داشتن طنابهای کوهنوردیاش به همراه نداشت، که این کار او را در صعود از دیوارهها و صخرهها آسیبپذیر میکرد. او همچنین هیچ راهنمایی همراه نداشت؛ بنابراین باید مسیرهایی که از صعودکنندگان قبلی باقی مانده بود را مییافت که همواره کار آسانی نبود. خوشبختانه او توانست به نوک قله برسد، لحظهای که بر طبق گفتهی خودش در آن پی برد که طبیعت زیبا و در عین حال خطرناک است.
پس از این موفقیت، کیچی با همان پنجمین دوچرخهاش که دو سال پیش در اسپانیا خریده بود، لیختن اشتاین، اتریش، فرانسه، موناکو، مالت و ایتالیا را رکاب زد.
کیچی می گوید هر از چند گاهی احساس تنهایی ناشی از نبود خانواده و دوستانش به او دست می دهد اما اسکایپ و ایمیل به او کمک میکند تا با آنها ارتباط داشته باشد. والدین او تاکنون پنج بار با او ملاقات کردهاند و برخی از دوستانش نیز در طول سفرش او را دیدهاند. با وجود بروز احساس گهگاه دلتنگی برای خانه، کیچی همچنان تصمیم دارد که به سفرش ادامه دهد، چرا که او فکر میکند هنوز «نسبت به دیدن دنیا مشتاق و کنجکاو است.»
کیچی در حال حاضر عجلهای برای ترک ایتالیا ندارد، او که از بناهای تاریخی این کشور و البته از پیتزا و بستنی و شراب لذت میبرد، هزینههای سفرش را از طریق شعبدهبازی در کنار خیابان تأمین میکند.
او امیدوار است که پس از آن به آفریقا برود. او در طی پنج سال آینده برای رکاب زدن آمریکای جنوبی و شمالی برنامه دارد و پس از آن؟ شاید او با یک مسافرت سریع به ژاپن بازگردد تا پس از مدتها از طعم غذاهای ژاپنی لذت ببرد. در نهایت او امیدوار است که پس از آن بتواند با قایق به دور دنیا سفر کند. ایوازاکی امیدوار است در پایان سفرش کتابی در مورد تجربیات و ماجراهایی که در این سفر طولانی داشته است، بنویسد.
سلام دکتر. ببخشید چرا تبلیغ اینترنت ملى رو زدین تو وبتون؟
خودتون مى دونین که ما خیلى دل خوشى از این اتفاق نداریم!
فکرکنم بعضی از قسمت ها با واقعیت مطابقت نداره
از جمله اینکهایشون دائما تو اسکایپ و اینترنت هستن مسلما کسی از لحاظ مالی حمایتش میکنه همچنین دولت ژاپن د رهمه کشور ها براش یه تمهیداتی می ذاره مثلا چطور از داخل کشور ها رد می شه ؟ چی می خوره؟ مریض نمی شه؟ نباید ساده باشیم که گول بخوریم فردا ما اگه تو همین ایران راه بیفتیم مثل این آقا دوهزار تومن تو جیبمون پول بذاریم حتما از گرسنگی و بدبختی می میریم
سلام-مرسی خیلی مطلب جالبی بود واقعا یی هو زده بیرون و تونسته اورست رو فتح کنه و عرض دریاچه خزر رو طی کنه بدون هیچ اموزش و دوره ای –جالبه ولی فکر می کنم این کارا بدون پول و گروه پشتیبان امکان نداره حتما این اقا هم همین روال رو طی کرده
دکتر منم عاشق سفرم، سفر های پر خطر زیاد داشتم، ولی در مورد اینکه، همه زندگی رو رها کنم و به کل دنیا سفر کنم ….اما یه واقعیتی که وجود داره، من جسارت کیچی رو ندارم. واقعا بهش حسرت خوردم و ارزو میکنم، روزی بتونم آزاد زندگی کنم.
تشکر ویژه از علی آقای عابدی به خاطر مطلب زیباتون
خوش گذشت.
مرسی.
یکی از دلیل هایی که شاید باعث بشه ایرانی ها از این آرزوشون چشم پوشی کنن مشکل ویزاست .یعنی برای تعداد بسیار معدودی کشور ویزای بدو ورود صادر میشه.و متاسفانه در اکثر کشورها پاسپورت ایرانیها حکم شناسنامه داره یعنی فقط باید از سفارت خونه های مستقر در ایران و خیلی معدود جاهای دیگه درخواست ویزا کرد.اینه که دست و پای آدم خیلی بسته میشه.البته که نشدنی نیست ولی خیلی به نسبت یه ژاپنی کار سخت تره.
عجب زندگی باحالی داره. واقعاً پست جالبی بود.
20
بزرگترین سوالی که برای بازدیدکننده ها هست نحوه تامین هزینه های سفر هست. فقط با شعبده بازی؟
هزینه لباسهای سعود به اوروست رو نمیشه با 10 سال شعبده بازی در آورد!
کم کم دارم به این نتیجه می رسم که نسبت به ژاپنی ها احساسات شدیدی دارم.
یه جورایی نژادپرست شدم.
سلام دکتر جان
وبلاگ شما نسخه موبایل نداره؟
چون نتونستم آدرسش رو پیدا کنم.
خیلی برام عجیبه که وبلاگ حرفه ایی مثل یک پزشک نسخه موبایل نداره.
تشکر بابت تمام مطالب ارزشمندتون
ما یک بار خواستیم از کشور خارج بشیم، چکارها که باهامون نکردن و چه پول ها که ازمون نگرفتن. فقط نزدیک 70 تومن خرج پساپورت شد، 55هزار تومن عوارض خروج از کشور ازمون گرفتن، خرج ویزا هم که نگو.
بعد این آقا چطور اینقدر راحت میرن اینطرف اونطرف و مرزها را زیر پا میذارن؟
احتمالا از بچه های بالا هستن
با دو دلار و البته پاسپورت ژاپنی.
جان من این تبلیغ اینتر نت ملی رو ور دارین میبینما مو به تنم سیخ میشه………….
———
این گونه سفر کردن از آرزوهای من بودو هست اما…..امان از این دلبستگیها حتی یک بار وسایلم رو بستم گزاشتم زیر تخت تا یواشکی شب بزنم دربرم اما نتونستم این آرزو هنوز هم رو دلم مونده امبدوارم یک روز بتونم زندگی کنم………….
سلام ، از این ژاپنی ها هر چی بگی بر میاد، ولی خداییش غیر قابل باور است، یک نمونه که من خودم با آنها برخورد کردم در استان گلستان خانواده ای 4 نفر با پای پیاده باشعار صلح و دوستی از گرگان رد می شدند وقتی به بچه خانواده که یک دختر و یک پسر 8 ساله بودند برای من جای تعجب بود که این بچه چقدر خوش تیپ و سالم و سرحال است در حالی که اگر ما بخواهیم روزی 25 کیلومتر پیاده روی کنیم پدرما در می آید راستی یک نکته جالب که هر شهر به شهر مسئولان آن شهر جهت امور تبلیغاتی خود آن خانواده را به صرف ناهار و غذا به بهترین رستوران ها می بردند چون من دیدم می گم والا منظور دیگری ندارم
سلام دکتر.درود بر شما من هم با دخترم نیمی از دنیا را رکاب زدم و حالا دخترم دانشجوست ونمی تونه بیاد.وبرای ادامه راه همسفر خوب ندارم چندتا عکس برای شما میفرستم که اولی میلان و دومی سنپترزبورک دکتر بازهم متشکرم
سلام منم همچین فکری دارم البته برای دور ایران و فعلا درحال تحقیقم روی این موضوع،لطفا کسانی که تجربه دارن راه های مقابله با خطرات راه مثل دزدها و حمله حیوانات رو بگن مرسی