شنیدن مستقیم صدای مغز هم ممکن شد!
جهان علم به سرعت پیشرفت میکند، ما در شهریور امسال خبر هیجانانگیزی شنیدیم، خبر این بود که دانشمندان با استفاده از fMRI یا MRI عملکردی موفق شدهاند که راهی برای مشاهده مستقیم تصاویری که ما در مغزمان درک میکنیم، پیدا کنند. آنها به تعدادی از داوطلبین آزمایش فیلمهایی نشان دادند و سپس با تحلیل فعالیت مغزی آنها با fMRI توانستند، تصاویری را که مغز آنها در حال ادراکشان بود، بازسازی کنند.
به عبارت دیگر این پژوهشگران راهی برای مشاهده تصاویر جهان درونی ما پیدا کرده بودند، این دستاورد، پیشرفتی انقلابی قلمداد شد و بازتاب زیادی در رسانهها پیدا کرد، چرا که در صورت تکامل میتوانست ما را امیدوار کند که شاید روزی بتوانیم رؤیاها یا آنچه را که در حال تصورش هستیم به بقیه نشان بدهیم.
اما پیش خودتان فکر کنید و قضاوت کنید که نمایش دادن فیلمهای صامت از رؤیاها و تصوراتمان، بدون صدا چه سودی دارد؟! آیا بهتر نیست که بتوانیم صدای نهان مغزمان را هم به سمع دیگران برسانیم؟ چه میشد اگر میتوانستیم صدای تفکرمان را هم با دیگران به اشتراک بگذاریم؟ آیا میشود چنین فناوریای ایجاد کرد و به افراد ناتوان از تکلم، کمک کرد که از تنهایی به درآیند؟
بله! درست حدس زدید، امروز خبری منتشر شد که گامی مؤثر در راه رسیدن به چنین هدف بلندپروازانهای است.
به صورت مختصر و مفید، گوش بعد از جمعآوری و تبدیل امواج صوتی به پیامهای عصبی، این پیامها را به قسمتی از مغز که در زیر لاله گوش قرار دارد و قسمت گیجگاهی نام دارد میفرستد، نواحی خاصی از این مغز امواج را دریافت میکنند، یک پردازش ابتدایی روی آن انجام میدهند و سپس نتایج پردازش ابتدایی را برای درک و فهم در سطحی بالاتر به مناطقی در جوار خود میفرستند.
دانشمندان دانشگاه برکلی و سانفرانسیسکو با بررسی فعالیت الکتریکی همین مناطق مغز، موفق شدهاند، مدلی برای بازسازی صوتی ادراک حسی مغزی ما، ابداع کنند. «برایان پَسلی»، رهبری این تیم پژوهشی را برعهده داشت. نتایج این پژوهش در نشریه PLoS Biology منتشر شده است و با فرمت PDF قابل دریافت است.
دانشمندان نیاز داشتند که به امواج الکتریکی این قسمت مغز یعنی شکنج گیجگاهی فوقانی و میانی، بدون تداخل با امواج سایر قسمتهای مغز، دسترسی داشته باشند، برای این کار چارهای جز نصب الکترود روی این مناطق نبود و از آنجا که هیچ آدمی، داوطلب چنین جراحی و کاری نمیشود، دانشمندان از 15 بیماری که قبلا برای کنترل تشنج و تومور مغزی، الکترود نصب کرده بودند، استفاده کردند.
آنها صداهایی که اغلب به صورت کلمات منفرد و گاه به صورت جملات کوتاه بود برای این داوطلبین پخش کردند و امواج ناشی از فعالیت سلولهای مغزی آنها را در قشر شنوایی مغز را ضبط کردند.
کار برجسته پسلی و اعضای گروه ایجاد یک مدل کامپیوتری بود که به صورت الگوریتمی، از روی بررسی فعالیت مغز متعاقب شنیدن صدا میتوانست یاد بگیرد که صدا را با فعالیت الکتریکی مغز تطبیق بدهد و بعدا به صورت معکوس بتواند فعالیت الکتریکی را به صدا ترجمه کند و این یعنی یک استراق سمع مغزی!
وقتی یک موسیقیدان شاهد فیلم نواخته شدن پیانو از تلویزیونی باشد که صدایش خاموش است، میتواند با دیدن اینکه نوازنده دستهایش را روی کدام کلیدها میگذارد و فهمیدن نوتی که مینوازد، موسیقی را در ذهنش بازسازی کند و بدون شنیدن واقعی موسیقی، موسیقی را در ذهنش مجسم کند. کاری که دانشمندان در تحقیق تازهشان کردهاند را میتوان به همین مطلب تشبیه کرد.
فناوری جدید در صورت تکمیل میتواند فناوری تشخیص صدا را ارتقا بدهد و به بیمارانی که قادر به صحبت کردن نیستند و مثلا دچار سندرم قفلشدگی یا locked-in هستند، کمک کند.
محدودیت عمده روش جدید، نیازمندی به الکترودی است که باید روی مغز کار گذاشته شود و از آنجا که این کار نیازمند جراحی است، فعلا فرد سالمی پیدا نمیشود که تن به این کار بدهد و بنابراین کاربردهای جاهطلبانهای مثل تلهپاتی یا مغزخوانی، دور از دسترسی به نظر میرسند.
پیش از این دانشمندان دیگری هم تلاشهایی برای یاریرسانی به بیماران فاقد توانایی تکلم، انجام داده بودند، مثلا فرانک گوینتر از دانشگاه بوستون سعی کرده بود سیگنالهایی را که کنترل شکل دهان و لب و حنجره را بر عهده دارند به صدا تبدیل کند، او این کار را در یک مورد در مورد بیماری فلجی با قرار دادن الکترود در کورتکس حرکتی تولید صدا، انجام داده بود، ولی این کار فقط میتوانست اصوات ساده تولید کند و نه کلمات و جملات پیچیدهتر.
دانشمند دیگری هم سعی کرده بود ارتباط با بیماران در وضعیت نباتی را از طریق پایش فعالیت مغز آنها با fMRI ممکن کند.
دستاوردهای این تحقیق تازه فعلا فقط میتوانند امواج الکتریکی قشر شنوایی مغز را ترجمه کنند و قادر به صوتی کردن تفکر ما نیستند، بنابراین نباید فعلا از آن تعبیر به ذهنخوان کرد. گرچه شاید در روزهای پیش رو به کرات در رسانهها با تسامح چنین نسبتی به تحقیق تازه داده شود.
منابع: نیوساینتیست – گاردین – ساینتفیک امریکن
این نوشتهها را هم بخوانید
خوبه دیگه …. از این به بعد برای شکنجه کردن افراد اول میگیرن شون بعد یک آمپول میزنند بی هوش بشه … بعدشم عمل و … بعدشم که دیگه هیچی …
خوش بینانه است تگر فکر کنیم این تحقات صرفا به هدف انسان های نا توان انجام میشود … ( یعنی کمتر از یک هزارم انسانها … ) .. این همه سرمایه گذاری ، زحمت ، برنامه نویسی و غیره مطمءنا فقط برای یک قشر اقلیت نیست ..
صد درصد موافقم!
فوق العاده بود. ممنونم. از این جور خبرها بیشتر بگذارید خیلی جذابتر از اپله!
آقای دکتر خارق العاده بود این مطلب!! اگه فول تکست مقاله اولی (Reconstructing Visual Experiences from Brain Activity Evoked by Natural Movies) رو برام پیدا کنین تا ابد غلامتون میشم!!!
خدمت شما دوست عزیز:
http://www.mediafire.com/?3prtolggjrn66ml
سپـــــــــــاس!
وای به روزیکه فناوری تنها حریم خصوصی آدم(ذهن خوانی) رو هم ازش بگیره. متاسفانه همیشه از جنبه های منفی چنین ابداعاتی بیشتر استفاده میشه. این رو تاریخ اثبات کرده
بله، اونم در جهت اهداف سیاسی و ضد بشری!
جالب بود … :)
احساس خوبی نسبت به چنین پیشرفتهایی ندارم. دستاندازی دانش به درونیترین و خصوصیترین بخشهای وجود انسان، با تمام جذابیتی که دارد و فوایدی که ممکن است داشته باشد، نگران کننده است. کم کم انسان تبدیل به موجودی میشود که میشود فکرش را خواند (بدون نیاز به الکترود و تنها با استفاده از امواج و…) و طبعا میشود فکرش را دستکاری کرد و برایش خاطره جعل کرد و رؤیا ساخت و باقی قضایا. آیندهای را تصور کنید که هک کردن ذهن دیگران هم یکی از جرائم روزمره باشد.
نگران روزی هستم که دیگر چنین شعرهایی هم تسکین نباشند:
فرض که بعضی از اینجا دور،
نان از سفره و کلمه از کتاب،
شکوفه از انار و تبسم از لبانمان گرفتهاند،
با رؤیاهامان چه میکنند؟
ارجاع رجا نیوز به این مطلب یک پزشک و شیوه ارجاع آقایان خیلی جالبه !! :دی
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=115465
وبلاگ “یک پزشک” نوشت: جهان علم به …
در واقع 3-4 کلمه به ابتدای مطلب اضافه کردند و عکس ها رو بیخیال شدند (نیازی نبوده لابد ، یا سختشون بوده عکس بگذارن :دی)
بابا سما هم مثل اینکه ایران نیستی ها !!! همین ۲ ۳ کلمه رو هم که گذاشتند اینا یعنی دیگه ته ته ته جوانمزدی و ریفرنس گذاری و اینها…. انتظار چی داری از اینها ؟!؟
به نام یزدان بخشاینده بخشا
بدن انسان یک ماشین و دستگاه هست مثل همین رایانه !
برای من چنین اکتشافاتی عجیب نیستند
بلکه من منتظر ساخت یک انسان از صفر یا توسعه انسانهای امروزی هستم!
خوشحال شدیم بشر یک پیشرفتی هم کرد!
بازم مثل همیشه مطالبتان جالب و بی نقص بود
جالب بود
شاید بشه بعدا ازین واسه شنیدن صدای حیوانات هم استفاده کرد و خلاصه حضرت سلیمان بازی :دی
«سرمو نبرین، ای داد…سرمو نبرین…کمک نمیخوام بمیرم…قدقد..»
حالا می تونند یه کار قشنگ تر هم بکنند
ایا با وارد کردن پالس های اکتریکی به کورتکس تمپورال با همون الکترودا، پالس هایی مشابه اون چیزی که ثبت میکنند ، میشه شنیدن صدا رو القا کرد یه جورایی
Auditory hallucination
ایجاد کرد،اینجوری شاید یه جورایی بفهمن کجای لوب تمپورال چیو میشنوه
عه یکی از نوسینداش هم ایرانیه!! خوش به حالش . . .
عالی بود، واقعا ممنون از بابت این خبرهای عالی، بیشتر از اینجور خبرها بزارید.
چه جالب!!!
به گمانم داستان دیدن تصاویر در مغز و یا فیلمها یه کم با اینی که شما میگین متفاوت بود. خود مقاله در واقع بیان اینه که با نشون دادن یه سری عکس ها از طبیعیت و یا حتی چهره افراد و سپس تصور کردن اونا و تحلیل امواج مغزی اینا فهمیدن که به کدومشون فکر میکنه. درواقع یه کار اماری بیزی هستش. لطفا روشن سازی بفرمایید.
مثل همیشه جالب بود
من هم چین بلایى سرم اومده دارم دیوونه مى شم به خدا خیلى سخته یه مامور حروم لقمه چند سال پیش ازم خوشش اومد دوست دوست پسرم بود غیر مستقیم یه وجورایى بم فهموندن چه خبره بعدم گم وگور شد ازون وقت داره باهام حرف مى زنه فکر مى کنم مى شنوه تصویر از جلو ذهنم رد مى شه مى بینه اما نمى تونم به کسى ثابت کنم هر چى به هر کى مى گم باور نمى کنه هر روز دارم تو خونه زجه مى زنم التماس مى کنم که تورو خدا دست از سر زندگیم بر دار نمى ره تو این حال نگهم داشته داره زجر کشم مى کنه نمى زاره با کسى دوست شم نمى زاره نفس بکشم صبح تا شب دارم جیغ مى زنم ول نمى کنه فال که مى گیرم از تو فال معلوم مى شه ولى به هر کى مى گم غیر از پدر مادرم انکار مى کنن مى گن ولش کن به هر کى مى گم انقدر عجیب غریب که واسم گفتنش سخته برام جون ندارم واسه اثباتش
سلام
من الآن حدود۶ساله که این مشکلی که واست پیش اومده رو دارم
بازخوشبحال تو که میدونی این مشکل از کی وازکجاآب میخوره این جوری شاید یه روزبتونی صداشوخفه کنی من بیچاره که نمیدونم این حروم زاده هاازکجاپیداشون شدوکجان چی بگم تو این مدت هم زندگیم مختل شده هم مثل تو نمیتونم این مطلب وباکسی درمیان بزارم از ترس هزارتهمت و سردرآوردن از جاهایی که حتی دوست ندارم اسمشوبیارم