نگاه تاریخی و پزشکی به علت مرگ لنین: نبود استاتین‌ها، وجود استالین!

یکی از نکات جالب در رسانه‌های غربی، بازتاب مسئولانه بیماری‌ها و مرگ‌های افراد مشهور است. اصولا هر چیز حاشیه‌ای در مورد افراد مشهور، جذابیت ژورنالیستی خاص خود را دارد، اما موضوع وقتی ارزشمند می‌شود که در یک مقاله در آن واحد هم بتوان حقایقی تاریخی در مورد یک فرد خواند و هم به صورت غیرمستقیم، عامه مردم را متوجه بیماری و ناراحتی خاصی کرد.

نیویورک تایمز، دیروز مقاله‌ای منتشر کرد که دارای همه این ویژگی‌ها بود.


19 سال است که، کنفرانسی سالانه در دانشگاه مریلند برگزار می‌شود، این کنفرانس، کنفرانس بالینی-پاتولوژیک است، در این کنفرانس‌ها در مورد بیماری‌ها و علت مرگ افراد مشهور تاریخ بحث می‌شود، افرادی مثل فلورانس نایتینگل، اسکندر، موزارت، بتهوون، ادگار الن پو.

برای نمونه در یکی از این کنفرانس‌ها در مورد علت مرگ الن پو -نویسنده مشهور داستان‌های کوتاه ژانر وحشت و فانتزی- صحبت شد.  در میان تشخیص‌های افتراقی مختلف مثل بیماری‌ قلبی، تشنج، سیفیلیس، وبا، هاری، التهاب پرده‌های مغز، با بررسی پرونده پزشکی پو و نظر به اینکه او یک الکلی بود، نظر داده شد که مرگ به خاطر بیماری دلیریوم ترمنس بوده است. دلیریوم ترمنس نوعی از اختلال هشیاری ناشی از محرومیت از الکل است.

الن پو

اما در تازه‌ترین کنفرانس بالینی-‌آسیب‌شناسی دانشگاه مریلند در مورد علت مرگ شخص مشهورتری صحبت شد:

ولادیمیر ایلیچ لنین، در ساعت شش و پنجاه دقیقه بعد از ظهر روی 21 ژانویه سال 1924، چند ماه پیش از پنجاه و چهارمین تولدش، درگذشت. علت مرگ او یک سکته مغزی وسیع بود.

ولادیمیر ایلیچ لنین

دکتر «هری وینترز» -استاد نورولوژی و نوروپاتولوژی دانشگاه کالیفرنیا – و «لِو لوری» -تاریخدان روسی مقیم سن پترسبورگ- دو فردی بودند که محور بحث را برعهده گرفتند.

ابتدا دکتر وینترز جزئیاتی از پرونده پزشکی و سابقه خانوادگی لنین را برای شرکت‌کنندگان بازگو کرد:

در زمان شیرخوراگی سر لنین آنقدر بزرگ بود، که باعث می‌شود سرش به پایین بیفتد، مادرش نگران بود که ممکن است فرزندش بیماری ذهنی داشته باشد. در زمان بلوغ او مبتلا به بیماری‌های شایع آن زمان شد، تیفوئید، مشکلات دندان، آنفلوآنزا، یک عفونت پوستی به نام «اریزیپلاس». او تنش زیادی را تحمل می‌کرد، بی‌خوابی و میگرن داشت و گاه دچار دردهای شکمی می‌شد.

در 38 سالگی، در جریان یک ترور او هدف دو گلوله قرا گرفت، یکی از آنها به ریه و استخوان ترقوه‌اش آسیب رساند و دیگر در قسمت تحتانی گردنش نشست. هر دو گلوله تا آخر عمر در بدن لنین باقی ماندند.

پدر لنین، هم مرگ زودهنگامی در 54 سالگی داشت، علت مرگ او خونریزی مغزی بود، در هنگام مرگ پدر او مبتلا به تب تیفوئید هم بود.

بیشتر  هفت خواهر و برادر لنین مرگ‌های زودهنگامی داشتند.. دو تن از آنها در دوره شیرخوارگی فوت کردند. یکی از برادران او در 21 سالگی به خاطر توطئه ترور الکساندر سوم اعدام شد و برادر دیگری در نوزده سالگی به سبب بیماری تیفوئید درگذشت. تنها سه نفر از برادران و خواهران او به میانسالگی رسیدند، یکی از خواهران او در 71 سالگی به خاطر سکته مغزی مرد، خواهر دیگرش در 59 سالگی بعد از حمله قلبی درگذشت و آخرین برادر هم در 69 سالگی به خاطر بیماری که طیق اسناد استنوکاردیا خوانده می‌شد و  مشخص نیست دقیقا به چه ناراحتی قلبی اشاره دارد، درگذشت.

لنین دو سال قبل از مرگ، سه سکته ناتوان‌کننده مغزی را تجربه کرد. در آن زمان با پزشکان برجسته اروپایی مشورت شد و آنها تشخیص‌های متنوعی را مطرح کردند: خستگی شدید عصبی، مسمومیت مزمن ناشی از سرب گلوله‌ها باقی‌مانده در بدن، تصلب شریان‌ها یا آرتریواسکلروز و ونوعی از اختلال عروقی و پرده‌های مغز ناشی از سیفیلیس به نام endarteritis luetica. تشخیص آخر به خاطر تطابق نداشتن با اتوپسی لنین و همچنین منفی بودن آزمایش سیفیلیس در او، نامحتمل بود. با این همه به لنین محلول‌هایی حاوی آرسنیک که درمان رایج سیفیلیس در آن زمان، تزریق می‌شد.

در ساعات پایانی عمر، لنین دچار تشنج شدیدی شد. نمونه‌برداری از جسد لنین نشان داد که شریان‌های منتهی به مغز او تقریبا به صورت کامل مسدود بودند، اما چرا لنین با اینکه ظاهرا عوامل خطر سکته مغزی را نداشت، اینچنین شریان‌هایش درگیر بودند؟ حتی گفته می‌شود وقتی انبرک جراحی به شریان‌های برخورد می‌کرد، صدایی مثل سنگ شنیده می‌شد که نشانه رسوب شدید کلسیم در جدار شریان‌ها بود.

لنین پرفشاری خون نداشت، حین کالبدگشایی هم با توجه به بزرگ نبودن سمت چپ قلب او، این مسئله تأیید شد. لنین سیگاری نبود و به علاوه اصلا تحمل نمی‌کرد که کسی در حضورش سیگار بکشد، او به ندرت مشروب می‌خورد و به طور منظم ورزش می‌کرد، به علاوه او نشانه‌های عفونت مغز یا تومور مغزی هم نداشت.

با مروری بر سابقه بیماری‌های در خانواده لنین، علت بیماری او مشخص می‌شود. سه خواهر و برادر او که به سنین میانسالی رسیدند، شواهد بیماری قلبی-عروقی داشتند، پدر او هم در سنی نزدیک به خود او به خاطر خونریزی مغزی درگذشته بود، همه اینها این احتمال را مطرح می‌کنند که بالا بودن کلسترول، علت انسداد عروقی و سکته لنین بوده باشد.

اما مطابق اسناد، لنین در ساعات آخر عمر، تشنج شدیدی کرده بود، تشنج شیوع چندانی در بیماران دچار سکته مغزی ندارد، هر سمی می‌تواند منجر به تشنج شود، دکتر لوری -تاریخدان روسی- هم بر این باور است که علت نهایی مرگ لنین مسموم شدن وی بوده است. اما چه کسی علیه لنین توطئه کرده بود؟ شاید استالین! فرد جاه‌طلبی که لنین را تنها مانع خود بر سر رهبری شوروی می‌دید. روسیه کمونیست در سال‌های دهه 20، سرزمین دسیسه‌های مافیایی بود.

ناخوشی شدید لنین از سال 1921 شروع شده بود، در سه سال آخر عمر، حال لنین به صورت فزاینده‌ای رو به وخامت می‌رفت، او در نامه‌ای که به ماکسیم گورکی نوشته بود، اظهار کرده بود که به شدت احساس خستگی می‌کند، نمی‌تواند بخوابد و سردردهای وحشتناکی دارد و نمی‌تواند هیچ کاری کند.

در همین زمان لنین قصد داشت که یک حمله سیاسی علیه استالین ترتیب دهد و استالین به خوبی از قصد لنین آگاه بود، نامه محرمانه‌ای از استالین در سال 1923 در دست است که در آن او نوشته است که لنین تمایل دارد رنج ناشی از بیماری‌هایش خاتمه یابد. به همین خاطر یک بار در اواخر عمرش از او خواسته بود که برای او سیانید پتاسیم تهیه کند تا با بتواند با آن به زندگی‌اش خاتمه دهد. استالین هم به لنین اطمینان داده بود که زمانی که لازم شود، خواسته او را بدون تردید برآورده خواهد کرد. اما در عین حال اشاره کرده بود که جسارت انجام این کار را علیرغم «انسانی بودن و ضروی بودن کار» پیدا نکرده و موضوع را گزارش داده است.

لنین در سال 1923
لنین در سال 1923

دکتار لوری معتقد است که با این وجود، استالین احتمالا لنین را مسموم کرده است. در آن زمان امکان انجام آزمایشات سم‌شناسی در روسیه وجود داشت، چیزی که موضوع را پیچیده می‌کند این است که دستوری مبنی بر انجام ندادن آزمایش سم‌شناسی در مورد لنین در آن زمان صادر شده بود.

لنین

اما از این موضوع و احتمالات تاریخی که بگذریم، علت اصلی ناخوشی و مرگ لنین، همان بالا بودن کلسترول خونش بود. اگر لنین امروز زنده بود یا اگر داروهای پایین‌آورنده کلسترول، داروهایی دسته استاتین‌ها، صد سال پیش وجود داشتند، شاید از آن سکته‌های پیشگیری می‌شد و کسی چه می‌داند، شاید در آن صورت لنین 20 تا 25 سال دیگر زنده می‌ماند و در آن صورت روند تاریخ تغییر شگرفی می‌کرد.

داروهای استاتین‌ها

بد نیست پست دیگری را که در مورد واپسین روزهای زندگی استالین نوشته بودم، هم بخوانید.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

6 دیدگاه

  1. “اگر داروهای پایین‌آورنده کلسترول، داروهایی دسته استاتین‌ها، صد سال پیش وجود داشتند، شاید از آن سکته‌های پیشگیری می‌شد و کسی چه می‌داند، شاید در آن صورت لنین ۲۰ تا ۲۵ سال دیگر زنده می‌ماند و در آن صورت روند تاریخ تغییر شگرفی می‌کرد.”

    واقعا علم نوین پزشکی تاریخ و سرنوشت بشریت رو تغییر داده و پیشرفت بسیار سریع چند قرن اخیر (بخصوص صد سال اخیر) واقعا مرهون پیشرفت علم پزشکی بوده و هست و خواهد بود….
    به امید توسعه روزافزون دانش پزشکی و همچنین موفقیت شما پزشکان عزیز.

  2. جالب بود
    اما
    هرچقدر هم که جالب باشه، دیگه با اشتیاق مطالب 1پزشکو نمی خونم…

    چون یه بار یه سوال پرسیدم، جواب ندادین، افسرده شدم !!

  3. آیا به غیر از این که زندگی وبلاخص تاریخ با همین اتفاقات شکل پیدا می کنه با اگر ها مگر ها و ای کاش ها فقط ذهنیت انسانی به سمت و سوی خواسته ها و دوست داشته های که می خواد شکلی از توهم و خیال پیدا می کنه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]