زنده باد کاتالونیا
دیروز، مناسبت تاریخی مهمی داشت: دیروز مصادف بود با 63امین سال فوت جورج اورول.
به همین بهانه و نیز به خاطر تجدید چاپ کتاب «زنده باد کاتالونیا» توسط انتشارات مجید، در این پست، به معرفی مختصر این کتاب میپردازم.
البته نسخهای از کتاب من دارم، توسط انتشارات خوارزمی با ترجمه عزت الله فولادوند منتشر شده است و عنوان کتاب در این ترجمه به یاد کاتالونیا است.
در هیاهوی روزمرگی و بازیهای زیبای تیم برتر ایالت (یا کشور) کاتالان -بارسلونا- کاتالان برای ما گاهی مترادف میشود با فوتبال و وقتگذرانی و سرگرمی. وما گاهی تاریخ را فراموش میکنیم و یادمان میرود که زمانی فاشیسم چه بر سر اسپانیا آورده بود.
این کتاب شما را به عمق وقایع آن سالها میبرد.
جنگ داخلی اسپانیا یک درگیری بزرگ نظامی بود که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ پس از کودتای بخشی از ارتش علیه جمهوری اسپانیا رخ داد.
در این جنگ نیروهای طرفدار جناح چپ (معروف به«جمهوریخواهان») از نیروهای معروف به «ملیها» شکست خوردند و دوره طولانی دیکتاتوری ژنرال فرانکو در اسپانیا آغاز شد که تا مرگ او در سال ۱۹۷۵ ادامه داشت. حدود یک ملییون نفر در جریان این جنگها کشته شدند.
فولادوند در قسمتی از مقدمه کتاب مینویسد:
جنگ داخلی اسپانیا و تصفیههای استالین، که هر کدام در یک سوی اروپا صورت میگرفت، نقظه عطف زندگی سیاسی اورول بود و عملا به او نشان داد که یکهتازی و خودکامگی فراسوی ایدئولوژیهاست و جناح انقلابی چپ نیز همانند جناح سرمایهداری ممکن است به دروغ و فریب آلوده شود و دست به تحریف واقعیات و قلب حقایق بزند و بنابرین تنها تعهد راستین، تعخد به حقگویی است.
سالها بود که فاشیسم هر پیروزی را با پیروزی دیکری پشت سر مینهاد و آزادی، گام به گام پس مینشست. جنگ اسپانیا فرصتی برای مبارزه با فاشیسم عرضه کرد. تنها از انگلستان دو هزار نفر داوطلبانه و بدون انتظار هیچگونه پاداش به اسپانیا شتافتند و پانصد تن از آنان در خاک و خون غلتیندند. مردمی که سالها از زورگویی و تبعیض و بیداد و بیهودگی زندگی در جوامع ماشینی رنج کشیده بودند و نمیتوانستند بپذیرند که غایت حیات در کار بیروح و تفریح بیروحتر خلاصه میشود.
آنها ناگهان، آرزوی سرکوفته را در یک نقطه از جهان که گفته میشد مردمش برای دفاع از حقیقت و برادری و برابری به پا خاستهاند، متبلور میدیدند.
جنگ اسپانیا آینهای بود که هر کس از هر سو مینگریست، تصویری در آن میدید: فاشیسم در برابر کمونیسم، یکهتازی در برابر دموکراسی، ستمدیده در برابر ستمگر، دین در برابر الحاد، فرهنگ در برابر جهل، کارگر در برابر کارفرما.
کاتالونیا، دادخواست اورول است علیه دروغپردازان و شیادان، دادخواستی که در آخرین کتاب او -1984- لحنی چنان هراسانگیز پیدا کرد که میلیونها خواننده را از رؤیای خوش آرمانشهرها بیرون آورد.
شاعری به نام پل باتز درباره اورول نوشته است که او چنان از لحاظ فکری صادق بود که انسان با وی احساس ایمنی میکرد، ذهنش مانند دادگاهی بود که قاضی در آن وکیل مدافع متهم نیز هست، آزادی در نظر اسم نبود، فعل بود و مساوات، ضرورت حیات به شمار میرفت. او زندگی را جنگ تن به تنی با دروغ میدانست.
اما آدمی تنها با راستگویی زنده نیست.
دراسطورههای یونان آمده است که خدایان پس از آفرینش انسان چون میخواستند هنوز کمبودی در او باشد و نتواند مدعی مقام خدایی شود، کاری کردند که با همه هوش و توان، از آینده بیخبر بماند و هرگز به یقین نداند که چه بر او خواهد گذشت. اما به جبران این نقیصه، نعمتی دیکر به وی اهدا کردند نا در عین بیخبری، تصویر آینده یکسره از آینه دلش زدوده نشود. این نعمت، امید بود.
خردهای که برخی از دانایان بر اورول گرفتهاند درست در همین بوده که گاه (و به ویژه در 1984) رنگهایی در نگاشتن فردا به کار گرفته است که بیش از اندازه تیره است.
تجدید چاپ کتاب زنده باد کاتالونیا توسط انتشارات مجید صورت گرفته است. این کتاب توسط مهدی افشار ترجمه شده است، 288 صفحه دارد و بهایش 8900 تومان است.
اون ترجمه رو من حدود هشت سال پیش با زحمت زیاد پیدا کردم . هنوز که هنوزه گاهی احساس میکنم در جنگهای داخلی ام. انگار پاهام بی حس شده و همونجا در توصیف های زنده نویسنده جا مونده . زنده باد جورج که همیشه برای ِ من نماد نویسنده متعهده
خیلی عالیه. یک کتاب خوب دیگه از اورول. ممنون از معرفی
دوستانی که ترجمه های قبلی این اثر را مطالعه کردند، تفاوتی … با این چاپ ندیده اند؟ مثلا من یک کتاب موش ها و آدمها را دیدم که تقریبا نصف کتاب اصلی بود! …
من شخصا به ترجمه های فارسی کتاب های اورول اعتماد ندارم. اورول از نویسنده هاییه که باید متن اصلیش خونده بشه
الان داشتم به این فکر میکردم خیلی خوب میشد اگه قابلیت لایک کردن و دیسلایک کردن رو برای هر متن میذاشتید…!
سلام
دست مریزاد؛ که کتابی خواندنی را معرفی کردید. ترجمههای استاد فولادوند گرانسنگ و باارزش اند.
آ.ق.
من به سبک نویسندگی و کتابهای اورول خیلی علاقه مندم.خوندن این مقدمه من رو یاد کتاب خرمگس از ابل لیلیانویچ انداخت.ممنون از معرفی کتاب جدید و مقدمه و تحلیل خیلی جذابی که نوشتید.
یکی از بهترین نویسندگان جهانه .
خیلی کتاباشو دوست دارم مخصوصا 1984 و قلعه حیواناتش رو .
از هیچ کدوم از کتاب های جورج اورول خوشم نیومد.به جز همون قلعه ی حیوانات . کاب روزهای برمه. و همین زنده باد کاتالونیا اصلا به دلم نچسبید.من به شخصه به همه توصیه می کنم این کتاب ها رو نخونن
ممنونم.خیلی خوب بود.اطلاعات بسیتر خوبی پیدا کردم.
کتاب های جورج اورول از ارزشمندترین کتاب ها در تاریخ زندگی بشر هستند و زنده باد کاتالونیا بهترین کتاب جورج اورول است. شخصا از این کتاب درس های زیادی گرفتم. خواندن این کتاب را به همه ی کسانی که کتاب را صرفا برای سرگرمی و وقت گذرانی نمی خوانند، توصیه میکنم.