سریال بورژاها – معرفی، نقد و تحلیل – The Borgias (2011–۲۰۱۳)

فرانک مجیدی: چندی است که کلیسای واتیکان، در گیر و دار تعیین پاپ جدید و انتخاب میان کاردینالهای نامزد احراز این مقام است. یاد فیلمی از «نانی مورتی» میافتم که چند وقت قبل دیده بودم به نام «ما یک پاپ داریم» و شاید، اتفاقی که در آن داستان افتادهبود، مشابهت بیشتری با چگونگی کنارهگیری پاپ قیلی و روند انتخاب فعلی داشت. با اینحال، تصمیم دارم سریالی را معرفی کنم که خط سیر داستانی و بازیهای درخشانی را برای معرفی یکی از بحثانگیزترین پاپهای تاریخ در پیش گرفت. سریال «بورژاها» که دو فصل آن پخش شده است.
سالهای پایانی قرن پانزدهم میلادی است. رودریگو بورژا (جرمی آیرونز) کاردینالی با اصلیت اسپانیایی است که زندگی خوشگذرانهای دارد. او علیرغم زندگی زاهدانهای که برای او و همردههایش تصور میشود، با زنی زندگی میکند و ۴ فرزند دارد. چزاره (فرانسیس آرناد) بزرگترین فرزند پاپ است که مکاری و هوش بالا در جنایت را بهتمامی از پدر به ارث برده. خوان (دیوید اُکس) عیاش و نادان است و در عینحال بسیار جنایتکار. لوکراتزیا (هالیدی گرِینجر) دختر زیبا و بسیار عزیز پاپ است، او هم حیلهگری و هوسبازیهایش را در پس زیباییاش پنهان کرده. کوچکترین فرزند بورژا، پسرکی است که جیوفره نام دارد. این موضوع کاملاً عمومی است و بورژا میان مردم محبوبیت چندانی ندارد. با مرگ پاپ، او رأیها را میخرد و در کمال تعجب، بهعنوان پاپ انتخاب میشود. در اولین اقدامش بورژا، چزاره را بهعنوان کاردینال وارد کادر واتیکان میکند. چزاره تمایلی به این زندگی ندارد اما مجبور است این پست را برای انجام «کارهای کثیف» پدر بپذیرد. کمک او در این کارها، نوکر مخصوصش، میکلتو (شان هریس)، است. بورژا حتی با زن زیبا، سیاس و ثروتمندی به نام جولیا فارنِزی (لوته وربیک) رابطهای را آغاز میکند. کارهای بورژا به مذاق خیلی از کاردینالها خوش نمیآید و خیلی زود کاردینال دلا رووره (کالم فیوره) علیه اقداماتش اعلانجنگ میدهد و به دنبال همدستانی برای پاک کردن ننگ وجود او از واتیکان است. اما پاپ که بیخبر نمانده، آغاز میکند به…
این داستان، کاملاً واقعی است. ماجرای بورژاها، در زمانی میگذرد که واتیکان در اوج قدرت سیاسی و دینی است و بهشدت بر زندگی مردم تسلط دارد. با آنکه گفتهشد بورژا در زندگیش راه تقوا را در پیش نگرفته، اما همکاران او در واتیکان هم مشتی زاهد ظاهرپرست، اهل ثروتاندوزی و فریب مردم بودند. واتیکان بورژا، از دین وسیلهای برای سرکوب و ارعاب جامعه ساختهبود و بورژا تمام منافع خود را با دستورات خدا، برگزیده بودن از سوی خدا و خواست خدا در یاریش تفسیر و توجیه میکند. رویهی فریبکارانه و مداخلهگرانهی واتیکان و شخص پاپ و خانوادهاش را در تمامی اجزای سیاست، اقتصاد، هنر و اجتماع نشان میدهد. پاپ فسادهای بزرگش را در خفا انجام میدهد و اقدامات مردمفریبانهاش را با اندک نفعی به حال عوام، با قدرت تبلیغاتی فراوانی که در اختیار دارد در ابعاد وسیع مطرح مینماید و بسیاری از مردم را با سیاستمداری، با خود همراه و موافق مینماید. بورژا از عنوان دینی خود، سلطنتی ساخته است که تلاش میکند خانواده و فرزندانش با هم متحد بمانند تا این سلطنت، میان عزیزانش دست به دست گردد. بورژا در تمام ابعاد، سیاستمدار کارکشتهای است که بسیار جلوتر از زمانهی خود حرکت میکرد و طرح نقشه مینمود.
با اینحال، در تاریخنگاری دربارهی خانوادهی بورژا بیطرفی چندانی به چشم نمیخورد. در تمام نوشتهها نوعی کینه و نفرت که منجر به ایجاد داوری و بدبینی دربارهی این اشخاص گردد، وجود دارد. بالاخص در نوشتههای قدیمیتر. وجههی بورژاها بسیار صبعانه و حیوانی تصویر شده. طبعاً این روش تاریخنگاری حرفهای نیست. به نظر میآید مورخان قرنهای گذشتهی واتیکان برای پاک کردن دامن خود، تلاش میکنند به تمامی تقصیرها را بر گردن بورژاها بیندازند. آنها «بد»هایی هستند که دست به هر کار کثیفی میزنند، عوضش واتیکان دخالت چندانی در واقعه ندارد. انگار کینهی «خارجی بودن» بورژا و «آزادی دینی» که بورژا در جامعه اعمال کردهبود، چندان برای معاصران و متأخران نزدیک به تاریخ بورژا، خوشایند نبودهاست. تصویری که از مرگ بورژا در ویکیپدیا که به نقل منابع میپردازد، نوعی لذت سادیسمی در جنازهی بادکرده و زبان سیاهشدهی بورژا را نمایش میدهد.
امتیازی که این سریال دارد، آن است که با نگاهی دقیق به وقایع پیش آمده با توجه به مدراک و نوشتههایی که در دست بود، توپ را هم بهطور کامل در زمین بورژا نینداختهاست. بورژا هرچند که برای زنان زندگیش بسیار حیلهها به کار میبندد و خیانتپیشه است، اما پدری فوقالعاده برای فرزندانش است. بیشتر جنگهای آشکار و پنهانش، برای تضمین زندگی فرزندانش شکل میگیرد و او اینقدر باهوش است که در اغلب آنها، برندهی مطلق باشد. بورژای این سریال، بسیار قابل لمس، زمینی و همذاتپندارانه تصویر شدهاست و حتی کارهای کثیفش، نمیتواند بیننده را در برابر او قرار دهد. حداکثر آنکه، شاهدان ماجرا با سوء استفادهی دینی از زندگی و روند شستشوی افکار جامعه با نام آموزههای خداوندی، آشنا میشود.
سریال در طراحی صحنه و لباس، خوب عمل میکند، نه خیلی عالی اما خوب و مناسب. مخصوصاً آن که بودجهی سریال آنقدر محدود بود که فصل اول سریال، بهجای ۱۰ قسمت با ۹ قسمت پایان یافت. برای آنکه فیلمبرداری ارزانتر تمام شود، بخش زیادی از آن در مجارستان و ایرلند انجام شد. ضمن آنکه داستان بورژاها آنقدر معروف است که چندین برداشت تلویزیونی و سینمایی دربارهی این خانواده وجود دارد. مثلاً یک نسخهی نه چندان موفق که توسط اسپانیاییها ساخته شده، و اثری که در آن «اورسن ولز» در نقش چزاره بازی میکند.
خشونت و وجود برخی از صحنهها، باعث میشود که در نظر گرفتن محدودیت سنی برای تماشای آن، توصیهی جدی من باشد. اما همهی آنچه گفتهشد، مهمترین نقطهعطف سریال نیست. بهترین قسمت این سریال، تعداد زیادی بازی خوب است که تعریفهای دقیقی از شخصیتها ارائه میدهد. «شان هریس» انگار از قرون وسطی میان سریال پرتاب شدهاست و بهخوبی در نقش قاتلی بیرحم ظاهر شدهاست. آرناد در نقش چزاره بسیار خوب است و گرینجر در نقش لوکراتزیا، درخشان است. بازی او در نقشش مرا یاد توصیف «محمدرضا پهلوی» در مصاحبه با «اوریانا فالاچی» میاندازد. او نفرت زیادش را از زنان در توصیفی که مکر را به زنان نسبت میداد، با اشارهای به حیلهگری و هوسبازی لوکراتزیا بیان کرد.
اگر قرار باشد در پایان دههی پیشرو، چند بازی برتر را از نظر خود انتخاب کنم، یکی از آنها تعلق میگیرد به بازی بینظیر، درخشان و هوشمندانهی «جرمی آیرونز» در نقش اصلی سریال. اصلاً موتور محرکهی ایجاد انگیزه برای تماشای این سریال، بیش از داستان جذابش، بازی بیبدیل اوست. آنجایی که دلا رووره برای اولینبار در مجمع فریاد میزند علیه او مدرکی دارد و او با پوزخند تحقیرآمیزی با انگشی روی پیشانی و حالتی راحت روی تختپاپی میگوید: «مدرک؟!»، جایی که میگوید «من دیگر من نیستم، «ما» هستم.» در همان قسمتهای اول تماشاگر را مشتاق میکند چیزی بزرگ از آیرونز ببیند. و میبینید! در تکتک لحظات بازیش عالی است، اما در قسمتهای پایانی هر فصل دیگر شگفتزدهتان میکند. آیرونز با آن صدای زیبا و تلفظهای ناب از واژهها، قبلاً هم بازیگر محبوبم بود. مخصوصاً در «مادام باترفلای». اما اینیکی بهترین خاطرهی من از آیرونز را ساخت. جرمی آیرونز، سایت مناسبی هم دارد که دیدنی است و طرفداران با رضایت میتوانند اطلاعات مورد نیاز را برای شناخت بازیگر محبوبشان در آن بیابند. گروه فعال در سایت او، اکانت توییتر او را نیز اداره میکنند و آخرین اخبار از کارهایش را منتشر مینمایند.
هرچند با پایانی که در فصل دوم رقم خورد، شاید بسیاری از طرفداران سریال انتظار کمتری برای شروع فصل سوم بکشند، اما برای علاقمندان به سریال، پیشنهاد خوبی خواهد بود.
جالب بود خبر هایی در این مورد شنیده بودم
ها لا که تموم شد.
این سریال شعار خیلی عجیب و خاصی هم داشت:
جنایت ، خیانت ، شهوت ، آمین !
دکتر جان فیلم سینمایی با همین نام و همین اسم ها من مدتی پیش دیدم احیانا سلکشن همین سریال بوده؟
سلام.
من هنوز دکترا نگرفتم آقای موسوی. 🙂 در پاراگراف ششم، اگر دقت بفرمایید نوشتم «ضمن آنکه داستان بورژاها آنقدر معروف است که چندین برداشت تلویزیونی و سینمایی دربارهی این خانواده وجود دارد. مثلاً یک نسخهی نه چندان موفق که توسط اسپانیاییها ساخته شده، و اثری که در آن «اورسن ولز» در نقش چزاره بازی میکند.»
شاید احساس تجربه زندگی در دوره بورژاها داشتن برای بعضی افراد آشنا باشه…
سلام
اگه خبری که خوندم درست باش قسمت بعدی سریال ۱۳۹۲/۰۱/۲۵
شروع میشه …
سلام. ممنونم که این سریال را معرفی کردید اما عرض می کنم که سریال متاسفانه از نظر تاریخی دقیق نیست و عمدا بدترین شکل ممکن را به تصویر کشیده. بر اساس فصلی که دورانت در تاریخ تمدن در مورد این خانواده نوشته: بورجا بعد از رسیدن به پاپی واقعا با مادر فرزندانش قطع رابطه کرد تا آنجا که این خانم با فرد دیگری ازدواج کرد. پاپ با جولیا فارنزی رابطه ای نداشت، در حقیقت خانوم فارنزی با شوهرش در کاخش زندگی می کرد و دوست صمیمی لوکرس بود.(برادرش بعدا پاپ شد)(راهروی مخفی که در فیلم پاپ با استفاده از آن به دیدن معشوقه اش می آمد، واقعا پنجاه سال بعد ساخته شد و جان پاپ کلمنتس هفتم و کاردینال ها را از هجوم به واتیکان نجات داد)
کاردینال دلا رووره که بعدها پاپ شد هم پاکدامن نبود و سه فرزند داشت. سزار برادرش را نکشت بلکه مردی خشمگین از بی حیثیت شدن خواهرش چنین کرد. بورجاها فقط در سال های آخر حکومت به مسموم کردن متوسل شدند و دورانت عقیده دارد قربانیانشان تنها دو نفر بودند. سزار نقشی در سوزانده شدن ساوونارلا نداشت و پاپ شاهد مراسم نبود بلکه مردم فلورانس چنین کردند.
لوکرس که به شیرین چهره توصیف شده، هوسباز نبود، گذشته از شوهر اولش که به دلیل ناتوانی در زناشویی از او طلاق گرفت، وجود کودکی در خانواده که مادر و پدرش ناشناخته بود باعث شایعات فراوان شد. شوهر دومش بعد از منازعه با سزار کشته شد اما در ازدواج سومش خوشبخت شد. فرزندانی داشت و به پاکدامنی و رفتار شایسته شهرت داشت. محبت زیاد بین او و سزار و کینه مردم به سزار باعث شایعات زشتی شد که او را حتی معشوقه پاپ هم قلمداد می کردند.
این جناب بورژا و پسرش چزاره villian های اصلی Assassin’s creed 2 و Assassin’s creed : brotherhood هم هستند.
اسم سریال بورجیا هست و توی فیلم هم با همین تلفظ خونده میشه حالا اینکه اسپانیایی میشه بورژا ؟! دلیل بر این نیست مثل گزارشگر های فوتبال که می خوان خاص باشن شما هم اسم فیلم رو اینجوری بنویسین من که دیدم سریال رو و میدونم ولی اگه برای آگاهی این متن نوشته شده بهتره جوری نوشته بشه که کسی که می خواد دنبال کنه سریال رو بتونه راحت پیدا کنه !!!
در کل واقعاً سریال خوبی بود و با اون قسمت که گفتین صدای زیبای جرمی آیرونز و تاکید روی کلمات آدم یه لذتی مشابه صدای جک باور میبره !!!
“حداکثر آنکه، شاهدان ماجرا با سوء استفادهی دینی از زندگی و روند شستشوی افکار جامعه با نام آموزههای خداوندی، آشنا میشود.”
خود حقیقت […]!!!
آره من چیزایی در این باره شنیده بودم
سلام جناب دکتر ( حالا مدرکش را هم بعد بگیر ) خیلی خوشحالم که باز هم از یک سریال معرکه نوشتی من زیاد عادت به کامنت دادن ندارم اما متاسفانه از سریالهای خوب در این قحطی فیلم های شاخص در فضای وب ,زیاد تحلیلی به زبان فارسی نیست و انچه هم هست بیشتر ترجمه ماشینی داستان ان است ضمن اینکه همه پستهایتان حتی انها را که نمیفهمم ؟؟؟ میخوانم , لطف کنید بیشتر تحلیل سریال بنویسید اگر هم معرفی سریال خواستید – به تبعیت از دو پستی که نوشته بودید و سریالهای زیادی معرفی کرده بودند – سریالهای خوب زیادی هست فقط مندیر(منتظر به زبان بختیاری) درخواستتان و نیاز به حوصله جنابعالی در نوشتن تحلیل دارد راستی فصل سوم سریال بازی تاج وتخت هم نزدیک است ۳ روز دیگه (یکشنبه ۱۱ فروردین) باقی سریالهای منتظر فصل بعد را هم در سایت next-episodesمیتوانید پیگیر باشد بهرحال در خدمت هستیم بای و باقی بقایتان
خیلی خوب بود ..مرسی
دوستان اگه کتاب راجع به این دوران و بورجیا میشناسن معرفی کنن ممنون میشم