نامههایی که یغمای جندقی به سفارش علی اکبرخان دامغانی برای نامزد او مینوشت!
در شرایطی که دیگر در بازار کتاب ایران کمتر میشود کتابی را با قیمت 10 هزار تومان پیدا کرد، خواندن مجله داستان برای خودش غنیمتی است.
مجلهای که هر ماه، تعدادی داستان کوتاه خوب را انتخاب میکند.
داستان که یکی از مجلههای زیرمجموعه همشهری است، تنوع نسبتا خوبی در انتخاب آثار دارد که شایسته تقدیر است، هر چند محدودیتهایی هم دارد!
شماره تیر این مجله هم پربار است.
در یکی از مطالب این شماره مطلب جالبی در مورد نامههای عاشقانه ایرانی میخوانیم و با هم به قرن سیزده میرویم، زمانی که نوشتن متنهای ادبی دشوار و متکلف و پر از واژههای عربی معمول بود.
حالا در این فضا پغمای جندقی میخواست کمی فضا را تلطیف کند و سره بنویسد، حاصلش نامههایی بودند که از طرف دوستش -علی اکبر دامغانی- برای نامزدش مینوشت!
روسیاهم و عذرخواه
قربانت شوم
این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو
کو را دوباره باز فرستم به سوی تو
دستخط مبارک فرق افتخارم به اختر سود، جیب و کنارم کان لعل و گهر و معدن شهد و شکر ساخت. خواستم جوابی لایق خطاب آن جان جهان عرضهدارم، کاغذهای ولایت و کارسازی روندگان، کجال و مهلت نداد، رو سیاعم و عذرخواه، فرد:
از کرمت دور نیست گر بپذیری
عذر گناهی که عذرخواه ندارد
اینک روانهاند، به خواست خدا فردا عریضتی نیازآمیز، معذرتآمیز، فدای خاک راهت خواهم کرد، زیادی فضولی است.
این نوشتهها را هم بخوانید
نوشته سروش صحت هم خواندنی بود.
همه شماره های همشهری داستان و خصوصا امسال از اولین شماره واقعا موفق و عالی بوده و همه داستانها خوندنی بودن
مجله داستان تا 2 شماره قبلش خوب بود اما جدیدا دیگر مستقل نیست و 50 درصد مطالبش کلیشه ای و تکراری است
آره موافقم واقعا همه چی داره تکراری میشه و از ایده های نو خبری نیست
متاسفانه شماره نوروز 93 با تغییر سردبیر و مبتکر ایده مجله داستان ( خانم نفیسه مرشد زاده ) تبدیل شده به یه مجله تبلیغاتی …. حیف شد ..
هر چند که شماره های مختلفی خریده ام ولی در هیچ یک داستان جالبی نخوانده ام. اما ویژه نامه ای را که خاطراتی از شغل های مختلف است که از شماره های مختلف در اورده بسیار پسندیدم. حتی یک نگهبان مهاجر افغانی در آن مطلب نوشته است
خعلى کج سلیقه اى….چطور نتونستى داستان جالبى پیدا کنى!!!!!!! انهدونیا (فقدان احساس لذت)!!!!!