«یک پزشک» بررسی میکند: خرید نوکیا توسط مایکروسافت: تقلید از راهبرد کلان اپل، ریسمانی استوار برای گریز از باتلاق شکست یا مخدری برای فراموشی اندوه باخت؟
حتما تا به حال شنیدهاید که مایکروسافت در یک معامله 7.17 میلیارد دلاری، بخش ابزارها و سرویسهای نوکیا را خریده است و نیز اجازه استفاده از سرویس نقشه این شرکت را هم به دست آورده است. برند لومیا و Asha دیگر متعلق به نوکیا نخواهد بود و این شرکت فنلاندی دیگر گوشی هوشمندی نخواهد ساخت و تنها شاهد عرضه گوشیهای معمولی از سوی این شرکت خواهیم بود که با آنها تنها میشود کارهای روتینی مثل مکالمه یا پیامک زدن انجام داد (فیچر فونها)
بیایید به صورت خلاصه ببینیم مایکروسافت با این خرید که استیو بالمر آن را گامی برجسته به سوی آینده میداند، چه چیزهایی را به دست میآورد:
– بخش تولید و مونتاژ گوشیهای نوکیا
– کارکنان نوکیا شامل تیم طراحی، تیم فروش و مدیریت و البته تیم آقای استفان الوپ و خود ایشان را!
– تعداد قابل ملاحظهای از پتنتها و البته نه همه آنها را.
– «اجازه استفاده» از فناوری نقفشه نوکیا (و نه خود این فناوری را)
چرا وقتی میتوانیم به رایگان شیر بخریم، بیاییم و یک گاو شیرده بخریم؟!
تا پیش از این مایکروسافت و نوکیا با هم ازدواج نکرده بودند، اما سخت به هم دل داده بودند: نوکیا گوشیهایی با سیستمعاملهای رقیب نمیساخت، مایکروسافت هم گرچه تظاهر میکرد که به یک چشم به همه شرکتهایی نگاه میکنند که قصد تولید محصولات مبتنی بر ویندوز دارند، اما عملا نوکیا برایش سوگلی بود.
منطق و دلایل مایکروسافت برای چنین خریدی چه چیزهایی بودهاند؟
– افزایش میزان سوددهی شرکت در بخش گوشیهای هوشمند
– ایجاد تجربهای شبیه اپل یا با تکرار همان تجربه گوگل با گوشی موتو ایکس: یعنی اینکه کاربر بتواند یک سختافزار و نرمافزار هماهنگ و کارا را داشته باشد یا بتواند با یک محصول نرمافزاری از سرویسهای آنلاین شرکت، کمال استفاده را بکند.
– سیاست ضد آپارتاید اپلیکیشنی: اپل و گوگل با ایجاد یک اکوسیستم برای تولید، ادغام و توزیع اپلیکیشنهاه یک نوع آپارتاید اپلیکیشنی ایجاد کردهاند، به ویندوز فون و حتی مایکروسافت گاهی حتی اجازه داده نمیشود که نسخههای ویندوزی بعضی از اپلیکیشنهای محبوب را درست کنند یا این اپلیکیشنهای بسیار دیر تحویل مایکروسافت میشوند.
– منتفع شدن از یک بازار سختافزاری
خبری که روز دوشنبه منتشر شد و بر اساس آن مایکروسافت با 7.2 میلیارد دلار نوکیا را خرید عجیب بود، چرا که این دقیقا آنتیتزی است که از سوی مایکروسافت در حال عملی شدن است.
در مورد ویندوز و ویندوز فون -تا حالا- مایکروسافت محصول خود را به منزله پلتفرمی برای متحد کردن ابزارهای تولیدشده از سوی سازندگان کوچک و بزرگ میدید، این شرکت هیچ علاقهای به بخش سختافزار نشان نمیداد، اما حالا گویا مایکروسافت میخواهد همان مسیر اپل را طی کند و همان طور که اپل با ساخت سختافزار و نرمافزارهای به شدت سازگار و هماهنگ با هم، دل مشتریها را به دست آورده است، پایگاهی محکم برای خود درست کند، طوری که ما از این پس، کدهای مایکروسافت را روی ابزارهای مایکروسافت خواهیم ببینیم.
مایکروسافت قصد دارد با این کار از هرگونه اصطکاک و ناهماهنگی بین تیمهای نرمافزاری مایکروسافت و تیم سازنده محصولات نوکیا، که تا حالا به صورت جدا در دو شرکت، با هم همکاری داشتند، جلوگیری کند. ادغام دو شرکت همچنین میزان شفافیت و راندمان بخش بازاریابی را هم بهتر خواهد کرد.
حالا ما خواهیم توانست یک ابزار مایکروسافتی بخریم که سرویسهای برتر دو شرکت مایکروسافت و نوکیا را در آن واحد و به صورت پیشفرض داشته باشد: اسکایپ، آفیس و نقشه نوکیا.
اما از منظر اقتصادی هم دستاندازی مایکروسافت به نوکیا، به سودش خواهد بود، در حال حاضر میزان سود مایکروسافت کمتر از 10 دلار به ازای فروش هر گوشی ویندوز فونی است، این پولی است که بابت اجازهنامه استفاده از ویندوز فون به مایکروسافت داده میشود. اما با صاحب شدن نوکیا، میزان سود بسیار بیشتر خواهد شد و به طور متوسط به بیش از 40 دلار به ازای هر گوشی خواهد رسید.
سقوط امپراتوری مایکروسافت (یا دستکم راهبردهای سنتی قدیمی این شرکت):
ویندوز زمانی بر دنیا حکمرانی میکرد، اما اجتماعی ناهمگون از دشمنان مایکروسافت، ویندوز را کشتند! استیو جایز، لینوس توروالدس، لری پیچ و سرگئی برین.
اینها هر کدام با شیوه و سیاستی متفاوتی بخشی از مجسمه باشکوه مایکروسافت را تخریب کردند و تراشیدند، تا جایی که سال به سال از اقتدار و بیهماورد بودن این شرکت کاسته شد و شاید اگر بخواهیم غلو نکنیم باید بگوییم که کاربران عادی و انتهایی این روزها، خیلی کمتر از محصولات مایکروسافت یاد میکنند و بیشتر نگاههایشان متوجه تبلتها و گوشیهایی است که شرکتهای رقیب مایکروسافت میسازند.
عصر نخست – عصر پیسی:
در عصر پیسی، بیل گیتس حق داشت که روی راهبرد خودش یعنی جدا بودن سختافزار و نرمافزار اصرار کند، بیل گتس عقیده داشت که یک شرکت بزرگ نرمافزاری نباید خود را در دخیل بخش سختافزار کند، چرا که اشتغال ذهنی با قطعات سختافزاری مثل پردازشگر و داریوها و نمایشگرها چیز خستهکنندهای است و بر قدرت یک برند نمیافزاید و سوددهی قابل اطمینان و قابل اتکایی هم ندارد. گیتس عقیده داشت که بیشتر کاربران از سختافزار سر در نمیآورند، آنها هر روز به صورت مرتب رخ نرمافزار را میبینند و این طور نیست که بیایند و کیس کامپیوترشان را باز کنند و سختافزارها را مرور کنند، نرمافزار است که خودش را به کاربران را میشناساند، گیتس باور داشت که هر چه ویندوز محبوبتر شود، توسعهدهندههایش هم بیشتر خواهند شد و با افزایش توسعهدهندهها و برنامههای پیسی، بر تعداد کاربران افزوده خواهد شد و این چرخهای است که مرتب تکرار میشود.
کدهای نرمافزاری را میتوان به سادگی کپی کرد و توسعه داد، اما محصولات سختافزاری را نه، شما باید مرتب، قطعات اولیه و زنجیره تهیه اجزای سختافزاری پیدا کنید، مواد و قطعات اولیه را با قیمت مناسب تهیه کنید، طراحی دقیق و مبتکرانه سختافزاری کنید و در نهایت میزان سود شما از سختافزار بسیار کم است.
در این دوره نوکیا در اوج بود، اگر طیف محصولات نوکیا از گوشی 1011 در سال 1992 تا N93 در سال 2006، بررسی کنیم، میبینم که در این بازه زمانی نسبتا طولانی، نوکیا هیچگاه در اغوا کردن مشتریان کم نمیآورد و هر نسل از گوشیهای این شرکت، انقلابی در طراحی محسوب میشدند.
عصر دوم: عصر پس از پیسی:
معرفی آیفون همه چیز را تعییر داد، آیفون گوشی را از حالت فیچر فون به یک ابزار رایانشی قابل حمل تغییر داد و همگی به جای «صدا»، روی «دیتا» تمرکز کردند، آمدن اندروید به مانند ریختن سوخت روی این شعله بود. حالا دیگر تلفنهای موبایل سابق به یک آمیزه غیرقابل تفکیک از سختافزار و نرمافزار تبدیل شده بودند.
از دید سختافزاری، موبایل یا تبلت چیزی نیست که شما زیر میز کامپیوتر بگذارید و سختافزارهایش در یک کیس بزرگ پنهان باشند، چیزهایی مثل وزن گوشی، طراحی بدنه، خوشدستی گوشی، زیبایی ظاهری، پرفورمانس گوشی برای هر کاربر عادی هم هم هستند، درست به همین علت است که ما یک گوشی را تنها به خاطر سیستم عاملش نمیخریم، بلکه توجه زیادی هم به سختافزار آن میکنیم، کاربر دوست دارد که یک نرمافزار و سختافزار هماهنگ را در کنار هم داشته باشد.
همین توجه زیاد باعث میشود که مشتری ها، دست به انتخابهای آگاهانه بزنند و بنابراین اگر شرکتی در زمینه سختافزار خوب عمل کند میتواند حاشیه سود خود را بابت فروش هر محصول زیاد کند.
این عصر برندهها و بازندههای زیادی داشت. برندههای اینها بودند: اپل، گوگل، آمازون، کوالکام، سامسونگ و بازندهها هم بلکبری، پالم، مایکروسافت و نوکیا بودند.
زمانی که نوکیا N97 را میساخت، شاید هنوز تصور درستی از گوشی هوشمند نداشت، این گوشی از نظر طراحی چیزی کم نداشت، اما صفحه لمسی پیشرفته و اپلکیشنهای آیفون، توهم امکان رقابت با آیفون را به زودی نقش بر آب کردند.
عصر سوم: عصر رقابتهای بیرحمانه و نزدیک شدن برندها به هم و چیرگی دوباره ارزشی نرمافزار بر سختافزار
اپل با گوشی و تبلتهایش مدت زیادی بازار را در دست داشت، اما افزایش کیفیت گوشی و تبلتهای اندرویدی، ارزان شدن و تنوع بسیار زیاد آنها باعث شده است که اپل دیگر قادر مطلق دنیای محصولات اپل نباشد، وقتی یک گوشی ارزان اندرویدی هم نیازهای کاربری را با سطح توقع کم که نمیخواهد حتما یک گوشی «های اند» مثل آیفون یا گلکسی اس یا اچ تی سی وان داشته باشد، برآورده میکند، دیگر چه نیازی به صرف مبالغ زیاد است؟
از سوی دیگر، از دید ظاهری هم گوشیها و تبلتها این روزها خیلی به هم شبیه هستند و خیلی به ندرت یک طراحی متفاوت و متمایز میبینیم
بنابراین عرضه انبوه گوشیهای ارزان قیمت باعث میشود که شرکتهای بزرگ هم رو به تولید محصولات ارزان قیمت با حاشیه سود پایین بیاورند.
همه اینها ممکن است باعث شود که بار دیگر بر میزان اهمیت نرمافزار افزوده شود و سختافزار نسبتا بیاهمیت شود، حالا در این عصر سوم شرکتی موفق است که سیستم عامل دلخواه، با بازار اپلیکیشن بزرگ بسازد، این به معنی بیاهمیت بودن سختافزار نیست، اما به این معنی است که شما باید به صورت پیشفرض سیستمی با سختافزار قابل قبول داشته باشید که در دل آن امکان کاربری فوقالعادهای با اتکا به اپها مهیا باشد.
خریدی که بسیار دیر انجام شد:
مایکروسافت در یکی دو سال اخیر دو گام به سوی سختافزاری شدن برداشت، یک بار به صورت محدود و با ساختن سرفیس و بار دیگر به صورت واضح و با خرید نوکیا.
به باور من تصمیم مایکروسافت برای ورود به سختافزار، تصمیم درستی بوده که در زمان نامناسبی اتخاذ شده است، مایکروسافت در طول سالیان عمر خود، زمانها و فرصتهای زیادی را از دست داده است: یک بار با نادیده گرفتن قدرت اینترنت، از توسعه بههنگام سرویسهای اینترنتی و موتور جستجویش غفلت کرد و عرصه را به گوگل واگذار کرد و بار دیگر هم با وارد نشدن به بازار سختافزار، میدان را به رقبایی مثل اپل سپرد.
حالا مایکروسافت در زمانی که وارد بازار سختافزار میشود که حاشیه سودها زیاد نیست، رقبا اعتبار زیادی پیدا کردهاند و برندشان معتبر شده و توسعهدهندههای اپلیکیشن هم با توجه به پرسود بودن بازار اندروید یا اپ استور گوگل روی خوشی به ویندوز فون نشان نمیدهند.
مایکروسافت به فروش اجازه نامه ویندوز فون به شرکتهای دیگر ادامه خواهد داد، اما واقعا شرکتهای کمی پیدا میشوند که حاضر باشند 10 دلار بابت هر گوشی به مایکروسافت بپردازند و دست آخر گوشی ای با فروش کم وارد بازار کنند که اپلیکیشن اینستاگرام نداشته باشد!
نوکیا اعلام کرده است که با خرید نوکیا میخواهد وارد دورهای شود که ویندوز تنها نقطه اتکایش نباشد، اما هنوز هم راهبرد این شرکت مبهم است.
به نظر میرسد در دنیای امروز تنها 2 راه برای فروش گسترده نرمافزار وجود داشته باشد:
1- مثل اپل شما سختافزار و نرمافزار را به صورت درهم تنیده با هم بفروشید و بتوانید حاشیه سود زیادی تعریف کنید.
2- مثل گوگل نرمافزار را به صورت رایگان در اختیار تولیدکنندههای بزرگ قرار بدهید و با ایجاد یک پلتفرم بسیار محبوب روی استفاده کاربران از سرویسهایتان و کلیکهایشان روی آگهیها تکیه کنید.
مایکروسافت در واقع هیچ کدام از موارد بالا را ندارد، گوشیهای مایکروسافت هنوز فنهای لازم را ندارند، شاید مایکروسافت میتوانست با اعتبار نوکیا، سختافزار بفروشد، اما سختافزار مایکروسافتی اعتبار لازم را ندارد، بازار اپلیکیشن ویندوز فون هنوز هم برای توسعهدهندهها و هم برای کاربران غیر قابل اعتماد است و از سوی دیگر مایکروسافت، نه موتور جستجویی به محبوبیت گوگل دارد و نه سرویسهایی که به گرد پای رقبا برسند.
مایکروسافت تا حالا تنها یک محصول سختافزاری محبوب داشته است و آن هم ایکس باکس بوده است که به خاطر حاشیه سود پایین، سود خاصی برای مایکروسافت ندارد، ویندوز فون هم تا حالا برای مایکروسافت بیشتر زیان بده بوده تا سودآور.
همه اینها باعث میشود که بدبین شویم.
یک راهبرد تازه، یا پنهان کرد یک شکست؟!
بیاید تعیبری دم دستی از خرید نوکیا پیدا کنیم، و مسئله را از دید یک فرد علاقهمند به برند نوکیا ببینیم: از دید یک فونبوی نوکیا، این معامله، مثل درست مثل وصلت یک عروس زیبا با همسری پا به سن گذاشته و غیرجذاب است، آن هم در حالی که این عروس خواستگارهای بهتری هم داشت، انتخابهای که در سالهای قبل با غرور یا بیتجربگی جواب رد به آنها داد و حالا این دختر در آستانه میانسالی مجبور شده است به یکی پاسخ مثبت بدهد، آن هم تحت فشار پدری مثل استفان الوپ!
نوکیا به هر دلیل شرکت در حال زوالی بود، میزان فروش این شرکت مطابق آخرین آمار سه ماهه، نسبت به سه ماهه سال قبل 24 درصد کمتر شده بود، در سه ماه دوم سال 2013، ویندوز فون فقط 3.7 درصد کل بازار موبایل را در دست داشت و در همین زمان نوکیا حتی بعد از کاهش 20 درصد قیمت گوشیهای لومیا، توانست تنها 7.4 میلیون دستگاه لومیا بفروشد. مایکروسافت شاهد این قضیه بود و هراس داشت که با سقوط نوکیا، ویندوز فون هم به همراهش سقوط کند، بهترین شیوه هم برای جلوگیری از سقوط، تزریق پول نبود، کار از این حرفها گذشته بود و تزریق پول هم بار تبلیغاتی منفی داشت، پس چه بهتر که خریدی انجام میشد و در لفافه یک یک تصمیم راهبردی تازه این مطلب اعلام میشد!
بازار سهام، شاید همیشه بیرحمانهترین و شفافترین برآوردها را بعد از رویدادها و تحولات سیاسی یا اقتصادی داشته باشد، دنیای اقتصاد هیچگاه اهل تعارف و نوستالژی نبوده است، و درست به همین خاطر است که بعد اعلام خبر خرید نوکیا توسط مایکروسافت، ارزش سهام مایکروسافت 4.5 درصد افت کرد.
دو سال پیش یک مدیران ارشد گوگل به نام ویگ گوندورترا علاقه داشت نوکیا را متقاعد به استفاده از اندروید کند، او حالا در ابزار نظر جالبی گفته است از آمیزش دو بقلمون هیچگاه یک عقاب زاده نمیشود! هستند کسانی که با بدیبنی عقیده دارند که رفتن استفان الوپ به مایکروسافت و حتی احتمال اینکه او جانشین استیو بالمر شود، برای مایکروسافت بدیمن است و باید همان طور که شاهد سقوط نوکیا بودهایم، منتظر سقوط وحشتتاک مایکروسافت هم باشیم.
برآیند نیروهای مثبت نوکیا و مایکروسافت یا برهمزننده نظم متزلزل مایکروسافت؟
استیو بالمر به تازگی راهبرد «یک مایکروسافت» را ارائه کرده بود که هدف از آن هماهنگ کردن کلیه بخشهای مایکروسافت در جهت تولید محصولات سختافزاری و نرمافزاری برتر بود، اما آیا اضافه شدن 32 هزار کارمند نوکیا و پیچیدگیهایی که ایجاد میشود، پیش بردن این راهبرد تازه را دشوارتر نمیکنند؟
ویندوز و آفیس هنوز چاپخانههای پول مایکروسافت هستند، اما آیا یک دهه بعد اوضاع به همین منوال پیش خواهد رفت؟
خرید نوکیا چه تفاوتی با خرید موتورولا دارد؟ آیا نباید منتظر یک موتو ایکس مایکروسافتی باشیم؟!
همان طور که در یکی از پستهایم به صورت مشروح بررسی کردم، ارزیابی اولیه ما از خرید موتورولا این بود که گوگل در پی به دست آوردن پتنتها این شرکت است، اما بعدا معلوم شد که تنها هدف این مطلب نبوده است و گوگل با ساخت موتو ایکس میخواست یک وسلیه سختافزاری برتر را تبلیغ کند که آن بشود به سادگی هر چه تمامتر از سرویسهای گوگل مثل Google now استفاده کرد.
آیا ما نباید منتظر یک موتو ایکس مایکروسافتی باشیم؟
به نظر نمیرسد که مایکروسافت در پی دنبال کرده چنین راهبردی باشد، چون سرویسهای آنلاین انقلابی مثل گوگل ندارد!
بله! شاید در آینده گوشی خوشدستتر و زیباتر از نوکیا با یک دوربین یا حسگر برتر را ببینیم، اما چنین گوشیای کارکردی مثل موتو ایکس نخواهد داشت.
آنچه نوکیا ارزان به دست آورد و آنچه ادغامشدنی نیست:
ارزشمندترین چیزی که مایکروسافت در این معامله به دست آورد ،نه خط تولید بود و نه نقشه نوکیا یا پتنتها آن، خوشمزهترین بخش این کیک، تیم طراحی نوکیا بودند، تیمی که در طی سالیان دراز، ما شاهد طراحیهای بسیار عالی و انقلابی در آنها بودهایم از نوکیا 1100 گرفته تا لومیا، طراحیهای نوکیا همیشه دلچسب، اوریجینال و ستودنی بودهاند، حیت شاید رد پای همین تیم در طراحی تبلت سرفیس هم در کار بوده باشد (به گمان من تنها نقطه برتری سرفیس!)
نوکیا مهندسان و طراحی داشت که از کارشان احساس غرور میکردند، ایجاد یک فرهنگ حتی در یک تشکیلات اقتصادی و سختافزاری کاری دشوار است و نمیتوان یک فرهنگ را به راحتی به داخل دیگری تزریق کرد یا با هم ادغام کرد، بنابراین به نظر میرسد که اضافه شدن و ممزوج شدن دو فرهنگ با هم باعث ایجاد یک فرهنگ برتر که جمع جبری خوبیهای دو فرهنگ است، نخواهد شد و چه بسا ناسازگاریهایی هم رخ دهند.
آیا مردم در ضمیمر پنهانشان، منتظر یک موج سوم نیستند؟
خیلیها هم بر این باورند که همان طور که مثلا ممکن است جماعت فوتبالی بعد از مدتی حوصلهشان از بردها پشت سر هم یک تیم سر برود و مثلا بخواهند در لالیگا به جز بارسلونا و رئال، شاهد به مطرح شدن یک تیم سوم هم باشند، در دنیای موبایل هم خیلیها دوست دارند انتخاب سومی به جز اندروید یا اپل داشته باشند.
اما چرا باید تصور کنیم این موج یا انتخاب سوم باید مایکروسافتی باشد. در واقع در حال حاضر افراد زیادی برای کسب این جایگاه، خیز برداشتهاند، از سیستم عامل فایرفاکس گرفته تا آمازون و گوشیسازان چینی.
این خرید اصلا برای ما مشتریها چه معنیای دارد:
1- شما یک گوشی ویندوز فون دارید و وقتی دوستتان گوشی اندرویدی یا آیفونش را درمیآورد و اپلیکیشنهای تازهاش را به رخ شما میکشد، عصبی میشوید!
متأسفم این تحول چیزی برای شما در بر نخواهد داشت، برای توسعه دهندههای میزان کاربران و میزان سودشان بابت نوشتن اپلیکیشنها مهم است و تحول تازه چیزی را بهتر نخواهد کرد.
2- شما در پی خرید یک گوشی ویندوز فونی بودید و سرگردان بودید که از بین محصولات سامسونگ، اچ تی سی یا نوکیا کدام یک ررا بخرید: این ادغام و خرید ممکن است باعث پشتیبانی بهتر از شما و گوشی خریداریشده توسط شما شود.
3- شما یک فونبوی نوکیا بودید: شما باید آه بکشید و تأسف بخورید که چرا نوکیا مجرد باقی نمانده یا دستکم همسر شایستهتری پیدا نکرده است. در سالهای آینده احتمالا شما به بعضی از فرزندان این وصلت نگاه میکنید و متوجه شباهتهایی در خطوط صورت و چشم و ابروی این فرزندان با چهره نوکیای دوستداشتنیتان میشوید، شاید بابت خاطرات خوش روزهای گذشته، گاهی توجهی به این محصولات نشان بدهید، اما آن محصولات دیگر محصولات اوریجینال نوکیا نخواهند بود و شما با دیدن خطوط صورت استیو بالمر در فرزندان آینده، گاهی به کلی برآشفته خواهید شد و یاد این وصلت اجباری خواهید افتاد!
این نوشتهها را هم بخوانید
نوکیا عالی بود
من 3 ساله گوشی 5800 رو دارم
آخ نگفته
حیف شد
سیاست های غلط و چسبیدن به سیمبین این بلا سرش اومد.
اگر سیاست مشابه سامسونگ و الجی و سونی و …رو میرفت و به سمت آندروید می رفت خیلی موفق تر می شد.
به هر حال انتخاب ویندوز موبایل ریسک بالایی بود.
مسلما استفان الوپ یکی از وفادار ترین افرادی هست که مایکروسافت به خودش دیده.
ویندوز موبایل مرد،
ویندوز فـــــــــــــــــــــــــــــــــون
به نظر من بزرگترین اشتباهی که نوکیا انجام داد همین بود که وقتی آیفون اومد درست موقعیت رو ارزیابی نکرد، و هم چنان سیمبین رو بدون تغییر اساسی و گوشی های خودش رو بدون تغییر زبان طراحی ارائه کرد.
اگر همون موقع سیمبین رو یه دستی به سر و روش می کشید و زبان طراحی گوشی هایی مثل 5800 رو ادامه می داد و آپدیت می کرد می تونست روی اینکه اولین سیستم عامل اسمارت فون رو داره کلی مانور بده. تغییر اساسی هم نیاز نبود. فقط کافی بود برای شروع یک بازار اپلیکیشن راه بندازه. ذره ذره پیشرفت انجام میشد…
به هر حال، الان دیگه نوکیا از بین رفت و با خودش کلی از خاطرات دوران کودکی و جوانی ما رو هم با خودش از بین برد. بدرود…
دقیقا و حالا دیگر باید گوشیهای نوکیای قدیمی خودمون را به عنوان بخشی از تاریخ با دقت نگهداری کنیم.
سلام آقای مجیدی عزیز
من از خوانندگان قدیمی سایتتون هستم. تحلیل جالبی بود. البته معمولا برای تشکر و خسته نباشید عادت ندارم کیبرد فرسایی کنم! اما پس از خوندن یکی از عباراتتون احساس کردم در حق یک بزرگمرد کم لطفی کردید. کسی که از بخت بد روزگار خیلی ها اونو نمی شناسن. جناب ریچارد استالمن. در این مدت که خواننده مطالبتون بودم تا به حال ندیدم از ایشون مطلبی بنویسید اما از صاحب نظرانی مثل جناب عالی که سالهاست در حوضه فناوری نگارش می کنید انتظار می ره حداقل در مواقعی که به سیستم عامل گنو/لینوکس اشاره می کنید نام ایشون رو بیارید. در لیست به گفته خودتون فقط از آقای لینوس توروالدس نام بردید. و این باعث می شه خوانندگانتون اگر تا به امروز خالق گنو/لینوکس رو لینوس توروالدس می دونستن همچنان در این بی خبری بمانند. قصد ندارم در مورد تاثیر این دو در ساخت سیستم عاملی که امروزه خیلی ها اونو لینوکس می نامند قضاوت کنم؛ اما همانطور که خودتون بهتر از من می دونید آغاز کننده جنبش نرم افزار های آزاد و خالق پروژه گنو که تقریبا بیشتر اجزای این سیستم عامل رو شامل می شه ریچارد استالمن هستند و تنها کرنل این سیستم لینوکس هست. ایشون به صورت خستگی ناپذیری سالهاست سعی در برگرداندن آزادی در حوضه کامپیوتر به کاربران رو دارند و با وضع اجازه نامه های GPL و ابداع حق Copyleft بر گردن ما و شما حق دارند.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DB%8C%DA%86%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%86 پس اگر مرحمت بفرمایید همانطور که نام بنیانگذاران گوگل رو با هم آوردید نام ریچارد استالمن رو هم در کنار لینوس توروالدس اضافه کنید ممنون خواهم شد. ببخشید اگر لحنم کمی شکوه آمیز بود و کمی هم طولانی اما احساس وظیفه کردم اینا رو بگم.
و در آینده هم اگر در مورد پروژه گنو یا شخص استالمن مطلبی بنویسید خیلی ها رو خوشحال خواهید کرد.
ببخشید در سطر هشت اینو جا انداختم:
درسته، اما در هر کدوم از بندها اگر میخواستم بیشتر توضیح بدم، مقاله در یک پست نمیگنجید. مثلا همون مبحث در حاشیه رفتن ویندوز به خاطر محبوبیت دیوایسهای موبایل یا سیستم عاملهای رقیب خودش، یک عالم حرف داره.
البته من از شما درخواست توضیح بیشتر نکردم. تنها اضافه کردن نام ریچارد استالمن درکنار لینوس توروالدس در قسمت “دشمنان مایکروسافت”. تا از هم از لحاظ تاریخی و هم جنبه اخلاقی حق مطلب ادا شود. ممنون می شم
این مقاله خطرات و نقاط تاریک رو به خوبی بررسی کرده بود، ولی «فقط» همین نقاط تاریک رو بررسی کرده بود. کاش همهی جوانب رو بررسی میکردید.
چند نکته هم در متن دیدم که به نظرم بد نیست بگم:
«نه سرویسهایی که به گرد پای رقبا برسند.» – سرویسهای مایکروسافت مانند Outlook، SkyDrive و غیره اگر بهتر از رقبا نباشند، بدتر هم نیستند.
«آیا نباید منتظر یک موتو ایکس مایکروسافتی باشیم؟!» ویندوز فون سیستم عاملی نیست که -مثل آندروید- تولید کنندهها اجازهی شخصیسازی بینهایت روی آن داشته شده باشند. همهی گوشیهای ویندوز فونی -از های اند ها تا میدرنج ها- با سرویسهای مایکروسافت به خوبی کار میکنند.
«(به گمان من تنها نقطه برتری سرفیس!)» اگر منظورتون سرفیس Pro باشه، به گمان من خیلی کم لطفی کردید. سرفیس Pro در دستهی اولترابوکهای هیبریدی جا میگیره -هرچند شباهت زیادی به تبلت داره، ولی قلبش Intel و Windows 8 نسخه ی کامل، درست مثل پی سی و لپ تاپ هست- و در این دسته، به نظرم یکی از بهترینهاست.
در هر 3 موردی که فرمودین، ملاک محبوبیت و میزان استفاده هم بوده – اوت لوک بیشک چیزی کم نداره ولی کاربران جی میل بیشتره – ضمن اینکه موتور جستجوی بینگ از نظر عملکرد و کاربرد قابل مقایسه با گوگل نیست. سرویس نقشه گوگل هم بسیار محبوب هست.
– مقاله موتو ایکس من رو بخونید، درک بهتری از منظورم پیدا میکنید.
– سرفیس آر تی که دقیقا تنها نقظه برتریش همان دیزیان بدنهاش هست، سرفیس پرو، پرفرمومانس عالی ای داره ولی باز هم وقتی به پای قیمت – اپلیکیشن میرسیم، نقص داره. در واقع همون طور که خودتون گفتین پرفیس پرو لوترابوک محشری است، اما «تبلت» فوق العاده، نه.
سلام آقای مجیدی . من همیشه به اینجا سر میزنم و همیشه این برام سوال بود که چرا شما هیچ صحبتی از محصولات مایکروسافت نمی کنید اما کوچکترین تغیری در محصولات اپل رو با آب و تاب شرح می دید و حتی آرزو می کنید که سایر محصولات خانگی هم شبیه محصولات اپل بشند حالا به جواب سوالم رسیدم شما هم از اون دسته طرفدارانی هستید که حتی حاضر نیستند که به نقاط قوت محصولات رقیب فکر کنند . من خودم قبلا گوشی اندرویدی داشتم اما حالا لومیا دارم و همینطور یک تبلت اندرویدی و بعنوان یکی از افراد معدودی که تجربه کار با اندروید و وینفون رو داره دو تا کار رو انجام دادم : 1- چون از محصولات اپل هیچکدوم رو نداشتم علیرغم اینکه از اپل خوشم نمی آد هیچوقت در مورد نقاط ضعف و قوتش صحبتی نکردم چون خودم از نزدیک با اونها کار نکردم 2- همیشه نقاط قوت اندروید که در وینفون موجود نیست رو برای کسی که از من نظر خواسته گفتم و قبول کردم . ای کاش شما هم این دو کار رو در قبال مایکروسافت انجام می دادید . می خواستم یک متن بلند بالا بنویسم و این مقاله شما رو نقد کنم اما با جوابی که به این دوستمون دادید منصرف شدم آخه چه دلیلی داره که ملاک بررسی و عملکرد یک سرویس تعداد کاربرای بیشتر اون باشه یا موفقیت های دوساله یک سیستم عامل ذکر نشه یا موفقیت یک دستگاه بخاطر اینکه در دسته تبلت جا نمیگیره نادیده گرفته بشه ؟
من دوست دارم که نقدهای مختلف رو درباره محصولات مختلف بخونم اما باور کنید حتی در ورج که بنظر من یک مقداری جهت دار نسبت به وینفون می نویسه در اون اوایل که وینفون اومده بود(لومیا 800 و 900) چنین نقد یکطرفه ایی نخوندم .
البته اینجا سایت شماست و چهار دیواری اختیاری و من هم تا حالا خیلی مطالب مفید در اینجا دیدم و خوندم و بخاطر اونها از شما متشکرم و باز هم به اینجا سر میزنم اما ایکاش کمی فقط کمی بیطرفانه می نوشتید.
موفق باشید
بسیار عالی
ممنون از بررسی زیباتون
امیدوارم بازم اسمی از نوکیا باشه که خیلی از ایرانی ها باهاش خاطره دارن (از جمله خودم)
با سلام،
از مقاله عالی شما تشکر میکنم….
جالبه صفر و یک، یک هفته منتشر میشه، چهارده روز منتشر نمیشه، بیشتر شده ” صفر و صفر ” !
دکتر فک کنم این رو دیده باشین
http://img.majidonline.com/pic/297467/1329924890_img.pcwar.com.jpeg
عالی بود دکتر ممنون…
سلام
2 تا اشتباه تایپی در متن هست که بهتره اصلاحاش کنید :
“نقفشه” در جمله :
اجازه استفاده» از فناوری نقفشه نوکیا
“اپلیکیشنهاه” در جمله :
توزیع اپلیکیشنهاه یک نوع آپارتاید اپلیکیشنی ایجاد کردهاند
عالی بود ممنون
من از روز اولی که این الوپ رند رفت نوکیا گفتم این نفوذی مایکروسافته !
رفته به خرج فنلاندی های ساده لوح برای ام اس سازنده موبایل انحصاری درست کنه،
حالا اگه نوکیای فقط وین فون ساز تونست ملتو با این پلتفرم آشتی بده و جا بندازه که
فبها اگه هم شکست خورد که اینا ضرری نکردن هیچ تازه میتونن نوکیارو با قیمت خیلی
پایین تری بخرن و کت بسته بدن دست بالمر تا اینو هم .. بزنه توش!
…
بعد درز این خبر رفتم تمام سایتای سخت افزاری و پستای قدیمی مو بانضمام یک کوت
“بفرما ، نگفتم!” گذاشتم هیچکسی هم فعلا چیزی نداشته بگه!
نوکیا سازنده محشریه یعنی بود اما در عرصه مدیریت و تصمیم گیری واقعا خیلی بد
عمل کرده و اون مشاورین شو باید گذاشت کنار دیوار. خلاص!
ممنون از بررسی این موضوع .
اما هر چی فکر میکنم نمیتونم درک کنم که چطوری مایکروسافت می خواهد خودشو به بازار رقابت اپل و گوگل در بازار موبایل نزدیک کنه با ویندوز فون و نوکیا ؛ هرچند که معتقدم نوکیا برگ برنده هست تا ویندوز فون ! هرچقدر مایکروسافت تونست با ایجاد بینگ به بازار جستجو برگرده با این خرید هم به بازار موبایل وارد میشه !
موفق باشید
ضمن خسته نباشید بابت این تحلیل طولانی و اینکه شما برعکس بقیه سایتهای دیگه مطلب رو از جانب دیگه ای دیدید و تکراری نبود
ولی نظر شخص بنده اینکه تحلیل با تعصب نوشته شده در این چند سال اخیر از زمانی که مایکروسافت شروع کرده به تحول نه شما که خیلی از سایتهای معتبر دیگه همیشه مایکروسافت رو به همین روش کوبیدن با این حال داریم میبینیم که واقعا داره پیشرفت میکنه چون واقعا باید با وین فون کار کنید تا بفهمید چه سیستم عالی رو فراهم کرده مایکروسافت و من به شخصه و با کمی طرفداری و تعصب نسبت بهش مطمئنم جواب گرفت
سلام
جناب آقای مجیدی ، بنده خیلی وقته مطالب شما را دنبال می کنم و می بینم که خیلی از کاربران شما را متهم میکردن به زامبی اپلی و…
ولی من این ها را قبول ندارم و شما تحلیل های عالی و به جا میدید حالا یک سوالی دارم و در عین حال عجیب:
نمیدونم وقتی میخواهید برای اپل تحلیل کنید ذهن ناخودآگاهتون بیشتر به سمت چیزهای خوب و فوق العاده اش میره ولی برای مایکروسافت اینطور نیست؟؟
نمیخوام بگم تحلیلتون درست نیست کاملا درست و به جاست ولی در عین حال آنگونه است که گفتم؟!
مثلا من پیش بینیم برای مایکروسافت این است که راهبردش برای رساندن به جایی که بخواد از گوشی مثل استفاده از فناوری Kineckt که در ایکس باکس فعلی است باشه و درعین حال پیشرفته اش چیزی مثل googleglass و اینو هم میدونم که به قول شما مایکروسافت چندسال عقبه!! البته از زمانی که بیل گیتس رفته….
به نظر من این پیوند خوب و هوشمندانه ای هست و سیاست ها و فکر زیادی پشت این تصمیم بوده و آینده بسیار خوبی خواهد داشت و ما باید منتظر محصولات فوق العاده ای از این پیوند باشیم
سلام جناب دکتر
اولا مطلب خیلی غلط املائی داره
دوما یکسری جاهاش شبیه مطلب وبلاگیناس که از business insider برداشته
سوما این مطلب به شدت یکطرفه، و متاسفانه باید بگم مطلب بدی بود که از شما و وبلاگ شما انتظارش نمیرفت
سلام
زمانی که گوگل با کمک اچ تی سی گوشی اندرویدی خود را وارد بازار کرد و هیچ بازخورد مناسبی نداشت برای سیمبین دولوپر ها برنامه هایی نوشته بودند که رابط کاربری آن را بسیار جالب و هیجان انگیز می کرد همچنین بر پایه ی اینگیج نوکیا بازی هایی اجرای می شد که اندروید برای اجرایشان حداقل به پردازشگر 1 گیگاهرتزیه دو هسته ای نیاز دارد نه مثل سیمبین با 192 هرتز ؛ همه ی مشکلات از زمانی بود که نوکیا با خرید سیمبین بجای توجه به رشد موازی سخت افزار و نرم افزار فقط سعی در پیشرفت سخت افزار داشت و کمترین تغییری در رابط کاربری نمی داد جز تغییر ایکون ها ؛ انرژی ای که نوکیا در پیشرفت دوربین های گوشی هایش گذاشت اگر در بخش توسعه ی نرم افزار می گذاشت هیچ گاه اندرویدی که با این سی پی یو های بسیار قوی باز هم گاهی مشکل دارد ، یا ای اوسی که تعویض تم و فایل منیجرو و بلوتوث و …….. برای کاربراش آرزو است نمی توانست بازار را از دست نوکیا خارج کند . من و هر کسی که واقعا با سیمبین کار کرده و دیده کار هایی که با رابط کاربری (مثلا 5800) می توان کرد و بازی های بر پایه ی اینگیج در گوشی های نوکیا با سخت افزارهایی که در مقابل سخت افزار های اندروید (و ای اوس) شوخی بنظر می آیند آن برنامه ها را اجرا می کرد بدون خطا و کندی و مشکل ، خواهیم گفت که مشکل از بی مهریه نوکیا به دولوپرهای سیمبین بوده و هست .
(کسانی هم که ندیده اند قدرت سیمبین را ، مشخصات گوشی های سیمبین را بخوانند و سپس در اینترنت دنبال بازی ها اینگیج و لانچرها و … برای سیمبین بگردند تا متوجه بشوند با چه سخت افزارهایی چه قابلیت هایی بصری و کاربردی توسط سیمبین قابل دست یابی هست ، سیمبین آزادی عملی در حد اندروید و پایداری و کد های تمیزتر از ای اوس و امنیتی در حد بلکبری داشت ، من برای نوکیا ناراحت نشدم من برای فراموش شدن سیستم عاملی ناراحت شدم که می توانست بشر را بی نیاز از این همه هزینه برای سخت افزارهای نجومی درون گجت های همراهش کند)
شاید نه یک استراتژی جدید و نه پوشش یک شکست باشه. بلکه این تنها راه پیش روی مایکروسافت هست….
الان دنیای گجت ها داره دو قطبی میشه مگه اینکه تو اینده نزدیکی شرکتهایی مثل سامسونگ یا ژیاومی یا هووای با موفقیت یه تجربه جدیدی به کاربرا نشان بدن.
گوشی نوکیایی که تقریبا 2 , 3 سال پیش خریدم رو هیچ وقت هوس نکردم عوضش کنم به جاش تبلت گرفتم فکر کنم به عنوان یادگاری هم که شده باز هم هوس عوض کردنش به ذهنم نرسه !
گرچه با کلیت مطلبتون کوافقم اما مایکروسافت، سرمایه و همچنین متخصصان آی تی که در آمریکا متمرکز شده اند را نمیتوان دست کم گرفت به عقیده بنده اگر مدیریت جدید با رویکرد جدید وارد مایکروسافت بشه خیلی میتواند در موفقعیت کمک کنه وگرنه با مدیریت فعلی مایکروسافت و الوپ امیدی نمیتوان داشت مدیری متفاوت و خلاق کاری که داره یاهو میکنه گرچه وسه یاهو دیر شده یک مقدار.
تا قبل از اومدن گوشی های هوشمند اندرویدی از علاقه مندان و وفاداران به نوکیا بودم
یادمه نقطه قوت نوکیا سیمبین بود که باعث میشد بتونیم روی گوشی هامون برنامه نصب کنیم
نوکیا سیستم عاملی داشت که خیلی از گوشی ها از اون محروم بودن
زمانی که من میگفتم روی گوشی ام برنامه نصب میکنم اونهایی که سونی اریکسون و یا سامسونگ داشتن با حسرت به آدم نگاه میکردن
ولی حالا ببینین چی شده
نوکیا با لجبازی و عدم انعطاف و تصمیم نا به جا کلا خوشد رو محو کرد .
الان امثال من زیاد هستن که موبایل رو به عنوان یک گجت که باید برنامه های شخصی خودت رو روش داشته بشای نگاه میکنن و نوکیا دیگه جواب گوی راضی کننده ایی برای این موضوع نیست
اندروید راهی بود که نوکیا باید بعد سیمبین ادامه میداد
نمیدونم علت مقاومت نوکیا در برار این گزینه مناسب چی بوده
راستش من اولین نفری بودم که 5-4 ماه قبل، بین دوستان گوشی ویندوزفونی خریدم و بعد از دیدن گوشی من، حداقل 4 نفر دیگه هم به ویندوزفون (بهتره بگم گوشی های لومیا) علاقه مند شدند و یکی از مدلهای لومیا رو خریداری کردند.
این جملهی شما “یک گوشی ویندوز فون دارید و وقتی دوستتان گوشی اندرویدی یا آیفونش را درمیآورد و اپلیکیشنهای تازهاش را به رخ شما میکشد، عصبی میشوید!” در این چند ماه به جز در مورد اپلیکیشن اینستاگرام که درحال ساخته شدن برای ویندوزفونه، هیچوقت در مورد من مصداق نداشته و حتی مواردی بوده که اونها حسرت روانی، خاص بودن، دوربین بهتر، اپلیکیشنهای اختصاصی نوکیا و جنس عالی بدنهی گوشی و مصرف باتری کم گوشیهای لومیا رو خوردند. تنها موردی که ممکنه برای بعضیها مشکل به حساب بیاد دیربهدیر آمدن بعضی بازیهای معروفه.
درضمن درمورد سرفیس پرو چهجوری وقتی به پای قیمت-اپلیکیشن میرسید ضعف داره؟ وقتی تمام نرمافزارهای موجود برای ویندوز روش قابل اجراست چهطوری میتونه کم بیاره جلوی تبلتهایی که فقط قابلیت اجرای اپلیکیشنهای موبایلی رو دارند؟ بهنظر من تنها ضعفش قیمت-باتری-وزن میتونه باشه!
اون چیزی که مسلمه مایکروسافت کوتاهی زیادی رودر این سالهای اخیر انجام داده که باعث شده در دنیای تکنولوژی امروز که جنگ واقعی ابر شرکت ها بروی دیوایس های پرتابل هست بسیار عقب بمونه و تقریبا” حرفی برای گفتن نداشته باشه از همین رو تغییرات بسیاری در سیاست های این شرکت در همین یک ماه اخیر شاهد بودیم یکیش تغییر مدیریت و خبر بازنشسته شدن استیو بالمر بود و دیگری ادغام با نوکیا و این نشون میده که مایکروسافت نقشه های زیادی برای بازار تلفن همراه و تبلت کشیده.البته جبران این عقب موندگی ها زمان زیادی رو میبره و حتما” برنامه طولانی مدتی برای این مورد تدارک دیدن.البته به نظر من مایکروسافت قدرت خلاقیت و نوآوری شرکت های مثل اپل رو نداره در زمینه تبلت هم سرفیس با وجود اون همه سر وصدایی که داشت به نظر من ایده جدیدی و خلاقانه ای نبود .و نمیتونه جایگزین آیپد بشه .
همه این تلاش ها در راستای ایجاد یک اکوسیستم منسجم و هماهنگ مثل اکوسیستم اپل و گوگل.
یه جایی خونده بودم که استیو جابز از سالها پیش گفته بود که جنگ اصلی بین اکوسیستم ها ست.
زمانی که اصلا” مایکروسافت به این موضوع اهمیتی نداده بود وقتی که گوگل شرکت موتورولا رو خرید مایکروسافت تازه فهمید که موضوع خیلی جدیه
تازگیا تو خبرا خوندیم که سامسونگ هم به طور جدی داره روی سیستم عامل تایزن کار میکنه و یه نگاه راهبردی و اینده نگر به تایزن داره. و در خبر دیگری خوندم که گوشی فایرفاکسی هم به بازار میاد .جنگ واقعی شروع شده
آقای مجیدی سایت خوبی دارید اما خیلی تعصبی رفتار میکنید. بدون شک اپل یکی از بزرگترین اسمارت فون ها رو تولید میکنه اما درست نیست ک آیفون رو تو سر هر اسمارت فون خوب و با قدرت بکوبید. در صورتی که الان بیشترین طرفدار رو اسمارت فون های اندرویدی دارن. البته بماند که ویندوز فون هم به تازگی عملکرد بسیار خوبی داشته و درآینده خیلی بهتر هم میشه. با تشکر
اقای مجیدی خیلی عنوانش طولانیه