دارویی برای پاک کردن حافظه، چگونه خاطرات ناگوارمان را فراموش کنیم؟ داروی آزمایشی ZIP
در ابتدای رمان «و کوه طنین انداخت« از خالد حسینی، داستان در داستان کوتاهی روایت میشود:
خانواده بسیار فقیری در یک روستا زندگی میکنند، پدرخانواده پسر کوچکی دارد که او را بسیار دوست دارد، پسر بازیگوش است و حتی خوابگردی میکند، طوری که مجبور میشوند زنگولهای به گردنش ببندند تا اگر شب ناخودآگاه، پسرک خانه را ترک کند، متوجه شوند.
اما شبی غولی نابکار به ده میآید، او دم در خانه میآید و یکی از پسرهای خانواده را طلب میکند، پدر قادر به انتخاب نیست، اما اگر انتخاب نکند، غول همه پسرها را میبرد، پس به ناچار قرعه میکشد و قرعه به نام پسر کوچکش میافتد.
مرد با دلی پردرد، پسر کوچکش را تحویل میدهد و غول پسرکش را میبرد، اما بعد از حادثه مرد در هم میریزد و دیگر نمیتواند با این غم کنار بیاید، تا اینکه ماهها بعد به جستجوی خانه غول به کوهها و ارتفاعات میرود، با غول مواجه میشود و قصد پیکاری نابرابر را با او میگیرد.
غول از شجاعت مرد، خوشش میآید، اما از او میخواهد که قبل از پیکار، بیاید و ببیند که سرنوشت پسرش چه بوده است:
مرد در کمال تعجب میبیند که پسرش در منزلی بسیار خرم، در کمال تندرستی، زندگی بسیار عالیای دارد. اینجاست که تردید میکند و با خودش میگوید که آیا زندگی کنونی پسرش، بهتری از زندگی مفلوکانهای نبوده است که او برایش مهیا کرده بود؟
پس تصمیم میگیرد، خانه غول را ترک کند، اما غول قبل از اینکه مرد برود، دلش میسوزد و جرعهای از یک نوشیدنی را به او تعارف میکند، این نوشیدنی جایزه مرد است، چیزی که این نوشیدنی برای پیرمرد داشت، نعمت فراموشی بود!
مرد به خانه برمیگردد و پسر کوچکش را فراموش میکند، این طوری دیگر بابت از دست از دادن پسرش در باقی زندگی زجر نکشید!
اما آیا در مقام عمل هم ما نوشیدنیها یا قرصهای جادویی داریم که بتوانند یک خاطره ناگوار را برای همیشه از ذهنمان پاک کنند؟!
در اوایل دهه 1970 میلادی، جفری میشل، یک آتشنشان در بالتیمور آمریکا بود، روزی او شاهد یک تصادف وحشتناک بود، یک خودرو با یک کامیون حاوی لولههای فلزی تصادف کرده بود، مسافر خودرو یک عروس بود که از مراسم ازدواجش برمیگشت، یکی از لولههای از پنجره خودرو عبور کرده بود و سینه عروس را شکافته بود، همه جا غرق در خون بود.
میشل نمیتوانست این صحنه وحشتناک را فراموش کند، تا اینکه ماهها بعد او آنچه را دیده بود، برای برادرش تعریف کرد، عجیب بود که با شرح ماجرا، تنش و عذاب روحی که او دچارش شده بود خاتمه یافته بود.
یک دهه بعد در سال 1983، او مقالهای در ژورنال خدمات پزشکی اورژانس به چاپ رساند، کل ماجرا را توضیح داد و یک دستورالعمل هفتمرحلهای را پیشنهاد کرد که آن را تخفیف تنش ناشی از حوادث شدید یا CSID نام نهاد. ایده کلی این دستورالعمل این بود که بعد از حوادث تنشزا، افراد باید تشویق شوند که هر چه زودتر احساساتشان را بیرون بریزند و شرح بدهند، تا منجر به اختلالات روانی از جمله اختلال تنش بعد از حادثه یا PTSD نشود.
CSID محبوب شد و وزارت دفاع آمریکا، اورژانسها و صلیب سرخ از آن بهره گرفتند، هر سال 30 هزار نفر این تکنیک را آموزش میدیدند و بعد از حادثه 11 سپتامبر هم دو هزار نفر که CSID را آموزش دیده بودند، راهی نیویورک شدند.
اما واقعیت این بود که CSID در مقام عمل به ندرت کمک میکند و اغلب هم اوضاع را بدتر میکند! به همین دلیل روانپزشکان دستور قطع استفاده از شیوه CSID را صادر کردند.
میشل اشتباه کرده بوده، چون شناختی از نحوه کارکرد حافظه نداشت.
یکی از اشتباهات رایج در مورد حافظه این است که تصور میکنیم، حافظه مثل یک نوار ویدئو میماند و یک چیز ثابت است، در صورتی که حافظه ما چیزی پویا و در حال تغییر است. ما هر بار که چیزی را به یاد میآوریم، ماهیت حافظهمان را تغییر میدهیم و با معلومات و احاساسات کنونیمان ترکیب میکنیم.
درست به همین علت است که بهیادآوری زودهنگام یک حادثه تنشزا، ترسها و تنشهای ما را میتواند تثبیت کند.
حافظه چیست؟ حافظه یک سری اتصالات و مدارهای و مسیرهای نورونی است، برای تشکیل و تسهیل عبور جریان از این مدارها، باید ژنهایی فعال شوند و پروتئینهایی ساخته شوند. این پروتئینها در قالب گیرندههایی در دندریت یا میانجیهای عصبی شیمیایی و یا کانالهای یونی نمود پیدا میکنند.
در هنگام بهیادآوری چه چیز رخ میدهد؟
در دهه 1990، یک دانشمند جوان علوم اعصاب به نام کریم نادر، پژوهش جالبی در این مورد انجام داد، او نخست این سؤال را مطرح کرد که آیا در هنگام بهیادآوری هم نیاز هست که در مغز پروتئینهای اضافه تولید شوند؟ آیا ما اگر در هنگام فرایند به یادآوردن یک خاطره، تولید پروتئین در مغز را مهار کنیم، میتوانیم روند به یادآوری را مختل کنیم؟
استاد نادر -ژورف لدوکس- با این امر موافق نبود، او تصور میکرد که حتی با مهار تولید پروتئین، خود مدار نورونی که حافظه در آن نقش بسته، دگرگون نمیشود و بنابراین حافظه پابرجا میماند.
آزمایش کریم نادر
نادر در آزمایش بسیار جالبی چند موش انتخاب کرد و چندین بار همراه پخش یک صدای بلند به آنها شوک الکتریکی دردآور وارد کرد، به این ترتیب آنها شرطی شدند و هر زمان صدا برای آنها پخش میشد، موشها مضطرب میشدند.
در مرحله بعد او حین پخش صدا، با استفاده از یک ماده شیمیایی تولید پروتئین را در موشهای سرکوب کرد، در کمال تعجب او دید، دیگر موشها با پخش صدا نمیترسند.
چرا چنین چیزی رخ داده بود؟
روند حافظه، فقط شامل به خاطر سپردن و یه یادآوردن ساده یک چیز نیست، بلکه هر بار که چیزی را بهیاد میآوریم، خاطره را دوباره میسازیم و شکل میدهیم و بنابراین اگر حین بهیادآوری، پروتئینی در مغز ساخته نشود، حافظه اولیه هم تغییر میکند.
نادر متعجب شده بود، او نمیتوانست بپذیرد که پیش او او فرد دیگری پژوهش مشابهی انجام نداده باشد، به همین خاطر با جستجو در تحقیقات قبلی، متوجه شد که 44 سال پیش از او دانشمندی به نام دونالد لوییس، کار مشابهی انجام داده است، این دانشمند به شیوه مشابهی موشها را شرطی میکرد ولی برای پاک کردن حافظه، حین پخش صدای بلند، موشها را شوکدرمانی میکرد.
آن تحقیق مهجور مانده بود و کسی به آن اعتنا نکرده بود، تحقیق نادر هم ممکن بود با همین سرنوشت مواجه شود، اما در سال 2005، اوضاع تغییر کرد و نادر موافقانی پیدا کرد، آنها قبول کردند که در جین به یاد آوردن، مغز ما نیاز به تولید پروتئینهایی دارد.
پیشتر اشاره کردم که به یاد آوردن، مثل عقب زدن یک نوار ویدئویی و تماشای دوباره آن نیست. در این مورد پژوهش جالبی بعد از حادثه 11 سپتامبر به سرپرستی روانپزشکانی به نامهای ویلیام هیرست و الیزابت فلپس انجام شد، آنها با چند پرسشنامه خاطرات صدها نفر از مردم عادی را ثبت کردند.
یک سال بعد با پرسش دوباره از همان مردم و مطابقت دادن آن با توصیفات اولیه آنها، معلوم شد که 37 درصد مردم جزئیات ماجرا را تغییر داده بودند، 3 سال بعد 50 درصد مردم، با جزئیات متفاوتی حادثه را تعریف میکردند، حتی بعضیها مکانی را که حین سقوط برجهای تجارت جهانی در آن بودند، را عوض کرده بودند!
درست به همین خاطر است که توصیه میشود در جریان پروندههای قضایی، بیش از حد روی شهادتهای مبتنی بر حافظه دیداری، تکیه نشود!
وقتی ما یک حادثه بد را تجربه میکنیم، این حادثه از دو طریق به خاطر سپرده میشود:
1- خود خاطره در بخشهای دیداری یا شنوایی کورتکس ذخیره میشود.
2- احساسات ما در حین تجربه حادثه
بخش احساسی حافظه، در آمیگدال ذخیره میشود. درست به همین خاطر است که در بیمارانی که آمیگدال آسیب دیده باشد، بیمار توانایی هراسیدن را از دست میدهد!
ما با به یاد آوردن هر خاطره، آن را دوباره شکل میدهیم، اگر شرایطی را که تحت آن یک خاطره به یادآورده میشود، بتوانیم کنترل کنیم، میتوانیم روی محتوای حافظه هم تأثیر بگذاریم.
رواندرمانگرها، بدون آگاهی از مکانیسم حافظه و شکلدهی دوباره حافظه، در حرفهشان از همین مطلب استفاده میکنند. آنها از مردن میخواهند که در یک محیط آرام و اطمینانبخش خاطراتشان را بنویسند یا تعریف کنند، پس طبیعی است که خاطرهشان به شکل بهتری بازنویسی میشود.
در سال 2010، تحقیقی روی بیماران مبتلا به اختلال تنش بعد از حادثه یا PTSD انجام شد، زمانی که بیماران تجاراب دردناکشان را تعریف میکردند به آنها اکستازی داده میشد، چون اکستازی باعث ایجاد احساسات خوب در یک فرد میشود، همزمانی بهیادآوری خاطرات بد و القای حس و حال خوب، باعث شد که 83 درصد بیماران از این شیوه درمانی سود ببرند و بهتر بشوند.
در سال 2008، الین برونت در دانشگاه مکگیل، 19 بیمار مبتلا به PTSD شدید به دنبال تجاوز یا تصادفات را انتخاب کرد، او این بیماران را به دو دسته تقسیم کرد، در یک گروه پیش از درخواست تعریف کردن حادثه، پروپرانولول به بیماران داده شد و در گروه دوم دارونما تجویز شد.
یک هفته بعد ارزیابیها مشخص کردند که که گروهی که پروپرانولول دریافت کرده بودند، حافظه احساسیشان بهتر شده و شدت بیماریشان کمتر شده است.
شاید شما تعجب کنید که پروپرانولول در این مورد چه نقشی دارد، چون تصور میکنید که این دارو بیشتر برای کاهش تپش قلب استفاده میشود. باید بگویم که پروپرانولول مهارگر نوراپینفرین هم است، نوراپی نفرین برانگیزاننده اضطراب است، پس به یادآوردن یک حادثه دردناک با سطح اضطراب کمتر ناشی از این دارو، باعث شکلدهی بهتر حافظه بیماران مبتلا به PTSD میشد.
به دنبال داروهایی برای فراموش کردن
اما ما باید تنها به پروپرانولول تکیه کنیم؟ آیا میتوانیم داروهای قویتری تولید کنیم که به صورت اختصاصیتر عمل کنند؟
در دهه 1980، تاد ساکتور -یک نورولوژیست دانشگاه کلمبیا- روی پروتئین کیناز C کار میکرد، این ماده آنزیمی مهم در کانالهای یون کلیسیم است و کانال کلسیم در تنظیم پتانسیلهای الکتریکی طولانیمدت در نورونها بسیار مهم است.
این دانشمند با 10 سال تحقیق، شکلی از پروتئین کیناز C را پیدا کرد به نام PKMzeta ، این شکل از آنزیم در سیناپسها، یعنی محل اتصال نورونها، تظاهر زیادی دارد.
نادر و بقیه، حافظه را با موادی پاک میکردند که از تولید «همه» پروتئینها جلوگیری میکرد، ولی ساکتور نخستین فردی بود که یک پروتئین خاص را مغز هدف قرار داده بود.
او باید مادهای پیدا میکرد که مهارگر PKMzeta باشد، ساکتور این ماده را که به اختصار ZIP نامیده میشود، پیدا کرد و در موشها آزمایش موفقی با استفاده از این مهارگر انجام داد.
آینده
در آینده ما خواهیم توانست مهارگرهایی درست کنیم که به صورت اختصاصی روی یک ناحیه خاص مغز عمل کنند، توجه داشته باشیم که تنها کاربرد «پاک کردن حافظه»، درمان بیماری PTSD نیست، بلکه در درمان دردهای مزمن، اختلال وسواسی جبری یا اعتیاد هم میشود از این داروها استفاده کرد، در همه این موارد خاطراتی وجود دارند که ما قدرت از یادبردن آنها را نداریم.
این نوشتهها را هم بخوانید
سلام، ممنون از “پرونده”ی امروز
دارویی هم به نام GHBA یا gamma-Hydroxybutyric acid هست که قبل از r a p e استفاده میشه تا فرد چیزی رو به خاطر نیاره!
میشه بیشتر توضیح بدید واقعا ممنون میشم لازم دارم خیلی
دکتر پست های پرونده امروز فوق العاده زیبا بود . یه دونه از این پست ها به 10 تا پست مربوط به شایعات گجت ها میارزه . دقیقا به همین خاطره که یک پزشک رو دنبال میکنم
خواستم یه خسته نباشید گفته باشم
یاد شعری از Alexander Pope میافتم (که الهام بخش فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind با بازی جیم کری و کیت وینسلت) بود.
How happy is the blameless vestal’s lot
The world forgetting, by the world forgot
Eternal sunshine of the spotless mind
Each pray’r accepted, and each wish resign’d
عالیییی!
تشکر
خیلی جالب و آموزنده بود
کاش توی این پرونده از تاثیر هیپنوتیزم در حذف یا تقویت یک حافظه خاص هم مطلب مینوشتید.
از متن بسیار جالب شما سپاس گزارم
خیلی استفاده کردم. ممنون! لطفا باز هم در این مورد بنویسید با جزییات بیشتر
من ۱۷سالمه ،تو سن ۱۵سالگی خیلی اتفاقاواسم افتاده.ی سال زندگیم جهنم بوده !.از اون وقت به بعدعصبی شدم سه ساله اون خاطره نحس باهامه ولکنم نیس.حتی بعضی وقتافکرم تاخودکشی میره.اگه اعتقادم به اون دنیانبود تاالان نفس نمیکشیدم.میخوام ازشره این خاطره نحس راحت شم.میخوام حافظمو پاک کنم.امانمیدونم چ غلطی کنم.
سلام . من میخوام بخشی از خاطراتم که بسیار آزارم میدن و زندگیمو تحت الشعاع قراردادن و سلامت روانی به مخاطره انداختن رو پاک کنم . میخواستم بدونم این درمان در ایران هم وجود داره . ممنون میشم کمکم کنید.
سوالی برایم پیش آمده….
اگه ما از یک خاطره ای رنج می بریم و دائم درتلاش برای پاک کردن اون هستیم….ولی
وجود برخی افراد در کنارمون باعث می شود که باز هم به یاد بیاوریم که چرا به اینجا رسیدیم.
البته من به شخصه چیزی رو فهمیدم که باعث شد وضع روحیم خیلی بهتر بشه…..
باخودم فکر کردم :من یک واحد کامل ام….انسان های دیگه نمی تونن با کارهای اعصاب خورد کن خودشون منو تغییر بدن مگر اینکه من خودم بخوام این تغییرو بپذیرم…..
سلام در مورد پسرم میخواستم سوال کنم چطور میشود بعضی از خاطرات بدی که در گذشته براش اتفاق افتاده از بین برد و دوباره یه جوان شاد وخوشحال باشه خواهش میکنم کمک کنید الان دو سالی هست از خونه بیرون نمیرود فقط چند وقت یکبار بره بیرون یه ام بخوره یا برود آریشگاه
سلام یه سوال خیلی ضروری دارم که سرنوشتم به این سوال بنده وخیلی ذهنمو مشغول کرده
من یه دختر 20ساله دارم که براثراستفاده یه نوع دارویی که نمیدونم اسمش چیه حافظه کوتاه مدت و بلند مدتشو ازدست داده وهیچ خاطره ای ازگذشته به یادنداره پزشکان میگن احتمالا یا دارو مخرب خیلی قوی بوده ویا یه نوع دارو گیاهیی ناشناخته بوده شمامیتونید اسم این نوع دارو روبگید که آیا حافظه اش برمیگرده
ردحال حاضرم چیزی تو حافظه اش نمیمونه
تورو خدا بگو کدوم دارو منم مصرف کنم
منم زندگیم تحت تاثیر افکار مزاحمی که شامل اضطراب وسواسی فکرهای منفی ترس اینکه هیچوقت خوب نشم قرار گرفته دیگه تحمل این افکار رو ندارم دوس دارم از شرش خلاص شم اگه امکانش هست منو راهنمایی کنید ممنون
چقدر زندگی هامون شبیه همدیگه س ،منم دقیقا مشکل شما رو دارم وهیچ لذتی از زندگی نبردم تو این ۳۸ سال
سلام خسته نباشین ببخشین ی سری مشکلات بین دوستم ونامزدش پیش اومده دوستم میخواس بدونه داروی هس که بشه اتفاقات بدبین خود ونامزدشو ازفکرنامزدش پاک کنه؟
یه نفر اسم این دارو رو بگه بهم برای یکی از دوستان میخوام..
و یه چیز دیگه بدون تجویز پزشک هم میشه گرفت؟
سپاس از مطالب خوبتون
سلام زهرا هستم بیست ساله خیلی حاطره بد دااارم میخام ی دارویی معرفی کنین ک حافظم پاک شه کلاااا بدون تجویز،پزشکم داده شه
سلام وقت بخیر من30 سال سن دارم و 13 سال با کسی رابطه داشتم عمرم و تلف کرد بهم همه جور خیانت کرده چیکار کنم تا برای همیشه فراموشش کنم شدید احساس درد دارم ناامید از اسغفرالله وجود خدا شدم لطفا بهم کمک کنید
برو پیش روانپزشک براش تعریف کن …..امتحان کن این راهو
به روانشناسم سر بزن
مطلب جالبی بود ، یادمه چندین سال پیش همین مطلب رو نوشته بودین که فکر کنم ایندفعه یکم آپدیت هم شده
اگه اسم دارویی رو میدونید ک باعث میشه خاطرات بد رو فراموش کرد بگید لطفا خیلی مهمه
سلام ی قرص میخواستم ک حافظمو خوب پاک کنه خیلی خاطره بدی دارم و دارم از فکر دیونه میشم لطفا ی قرصی بهم معرفی کنین