15 شرکتی که نوآوری را راهبری کرده و می‌کنند – قسمت چهارم

در قسمت قبلی گفتم که این بار از دو شرکت نام آشنا صحبت خواهیم کرد. اگر معنای تلفن هوشمند را بدانید، حتما شرکت اول را می‌شناسید و اگر یک بار در عمرتان با پی‌سی کار کرده باشید، شرکت دوم هم برای‌تان کاملا آشنا خواهد بود. در  این قسمت از اپل و مایکروسافت حرف خواهیم زد.


Apple: ماشین اختراع مجدد کوپرتینو

حتی اگر از طرف‌داران اپل و محصولاتش نباشید، به احتمال زیاد باز هم داستانش را می‌دانید. در سال 1976 در یک گاراژ تاسیس شد و به سرعت با عرضه کامپیوترهای شخصی نظیر Apple II به موفقیت دست یافت. این شرکت با عرضه نخستین مکینتاش، به رواج GUI‌ یا رابط گرافیکی کاربر کمک قابل توجهی کرد. پس از آن شرکت در دهه‌های 80 و 90 با شیبی ملایم افول کرد و محصولاتش با اقبال چندانی مواجه نشده و رهبری‌اش در بازار از دست رفت.

شرکت نوآور

خوشبختانه همان‌طور که می‌دانید، داستان به این‌جا ختم نمی‌شود. با بازگشت یکی از بنیان‌گذاران اپل یعنی استیو جابز در سال 1997، اپل نه تنها توانست توانایی اختراع محصولات تازه را بیابد، بلکه توانست به بازارهای موجود هم نفوذ کرده و آن‌ها را بازتعریف کند. اپل این کار را با محصولاتی انجام می‌دهد که پرطرف‌دارتر و قابل‌استفاده‌تر از نمونه‌های پیشین هستند. این روند ابتدا در سال ۲۰۰۱ با دستگاه پخش موسیقی آی‌پاد آغاز شد. پس از آن با آی‌فون در سال ۲۰۰۷ تکرار شد و اخیرا در سال ۲۰۱۰ شاهد عرضه آی‌پد بودیم. رشد بازارهای جدیدی که اپل ایجاد کرده بود، باعث شد که نیاز به محصولات رقابتی بیشتر شود و به این ترتیب سایر تولیدکنندگان هم مجبور به نوآوری شوند. سیستم‌عامل‌هایی نظیر اندروید گوگل و انواع تلفن‌ها و تبلت‌ها در واقع دنباله‌رو محصولات اپل محسوب می‌شدند اما به تدریج با نوآوری و ارایه محصولات موفق توانستند طرف‌داران خود را بیابند.

زمانی که اپل در حال خلق محصولات تازه و جدید نیست، معمولا در حال بهبود بخشیدن تدریجی محصولات قبلی است. محصولات موفقی نظیر مک‌بوک ایر و آی‌پد مینی محصولات «جدید»ی (مانند آی‌فون و پاوربوک در زمان ارایه) محسوب نمی‌شوند. این محصولات فناوری نوین را با فرم‌فاکتورهای جدید ترکیب کرده‌اند تا محصولاتی بوجود بیاورند که اساسا با نمونه‌ها و رقبای موجودشان متفاوت هستند.

نوآوری‌های اپل حتی شامل راه‌های فروش محصولات به مشتریان هم می‌شود. این شرکت یک فروشگاه آنلاین برای سخت‌افزار دارد، اما Apple Store این امکان را برای شرکت فراهم کرد که کنترل نحوه عرضه و فروش محصولاتش را در سراسر دنیا به دست بگیرد. اپل از سال ۲۰۰۱ تا کنون، بیش از ۴۰۰ شعبه از این فروشگاه‌ها را در سراسر دنیا به راه انداخته است. این فروشگاه‌ها به صورت پیوسته در صدر فهرست‌هایی نظیر سود به ازای هر مشتری و میزان فروش در واحد مساحت قرار دارند. اپل رهبری روند اخیر در افزایش فروش دیجیتال را نیز برعهده داشته است. فروشگاه آی‌تونز نقش بزرگی در مهاجرت از رسانه‌های فیزیکی به رسانه‌های دیجیتال برعهده داشته است به طوری که غالب تولیدکنندگان تبلت و تلفن هوشمند به نوعی از اپ‌استور iOS تقلید کرده‌اند.

با این‌که بسیاری از تحلیل‌گران و کارشناسان بارها اعلام کرده‌اند که پس از درگذشت جابز شرکت دوباره در سراشیبی سقوط افتاده است، اما به نظر می‌رسد که مشتریان به این حرف‌ها توجهی ندارند. اپل تحت سرپرستی مدیرعاملی به نام تیم کوک هنوز هم رکوردهای فروش را می‌شکند و محصولات جدیدش داستان‌های زیادی را در دنیا به دنبال داشته است. این شرکت توانسته است بیش از نه میلیون دستگاه آی‌فون 5C و 5S را در اولین تعطیلات آخر هفته پس از عرضه به فروش رسانده و رکورد آی‌فون 5 را بشکند. آخرین نسخه سیستم‌عامل آی‌پد و آی‌فون نیز در پنج روز اول عرضه بر روی بیش از 200 میلیون دستگاه نصب شده است. بعید است به توضیح دیگری نیاز باشد . . .

Microsoft: شرکتی نرم‌افزاری که یک پی‌سی روی هر میز قرار داد

در بازه‌ای بیش از ۲۰ سال مایکروسافت معنا و مفهوم محاسبات شخصی را تعریف می‌کرد. ممکن است IBM محصولی به نام IBM PC‌ را اختراع کرده باشد، اما چهره این پی‌سی و نرم‌افزاری که مردم با آن تعامل داشتند محصول IBM نبود. این نرم‌افزار را مایکروسافت عرضه می‌کرد. در حرکتی که در واقع بنیان‌گذاردن صنعتی نوین به نام نرم‌افزار (حداقل به شکلی که اکنون می‌شناسیم) محسوب می‌شود، این نرم‌افزار می‌توانست روی تمام کامپیوترهای سازگار با پی‌سی که توسط رقبای IBM عرضه می‌شدند، اجرا شود.

microsoft

غالب شما داستان روزهای نخست مایکروسافت را می‌دانید. دو دانشجوی انصرافی دانشگاه (بیل گیتس از هاروارد و پل آلن از دانشگاه ایالتی واشنگتن) که هر دو به کامپیوترها و برنامه‌نویسی علاقه داشتند با عرضه مایکروکامپیوتر MITS Altair 8800 تحت تاثیر قرار گرفتند. Altair 8800 با قیمت 439 دلار (یا ۶۲۱ دلار در صورت خرید نسخه کامل) نمونه‌ای بدوی از محاسبات را در اختیار توده مردم قرار داد. البته کاربر نهایی باید نرم‌افزار مورد نیازش را تهیه می‌کرد و برنامه‌نویسی Altair 8800 کار بسیار دشواری بود. کد دستورالعمل‌های پردازنده 8080 اینتل داخل Altair باید با استفاده از سوییچ‌های دو حالته‌ای در پنل جلویی دستگاه وارد می‌شدند.

این همان جایی بود که گیتس و آلن وارد ماجرا شدند. آن‌ها یک مفسر زبان BASIC را برای این ماشین ایجاد کردند و به این ترتیب بسیاری از کسانی که به عنوان سرگرمی به سراغ کامپیوترها می‌رفتند می‌توانستند برنامه‌های دلخواه‌شان را برای دستگاه‌های خود بنویسند. شرکت MITS این مفسر بیسیک Micro-Soft را با پرداخت حق لایسنس توزیع می‌کرد و این شرکت نرم‌افزاری نوپا نسخه‌های مختلفی از مفسرش را برای حجم عظیمی از کامپیوترهای شخصی ناسازگار که در دهه 70 عرضه شدند تولید و منتشر کرد.

اما درواقع قرارداد با IBM بود که Microsoft (علامت منفی و حرف بزرگ S در سال ۱۹۷۹ از بین رفتند) را به چیزی که اکنون می‌شناسیم تبدیل کرد. در سال ۱۹۸۰ IBM نسخه‌ای از Microsoft Basic را برای پی‌سی در حال ظهورش لازم داشت. البته IBM ‌از ابتدا نمی‌خواست که مایکروسافت سیستم‌عامل پی‌سی‌اش را بنویسد، اما پس از این که مذاکرات آبی بزرگ با Digital Research (که در آن زمان DR-DOS را عرضه می‌کرد) به شکست انجامید، مایکروسافت برای نوشتن نرم‌افزارهای سیستمی پی‌سی انتخاب شد.

گرچه نرم‌افزاری که به همراه IBM‌ عرضه می‌شد برند PC-DOS را با خود داشت، اما توسط مایکروسافت نوشته شده بود و به همین دلیل زمانی که کلون‌های پی‌سی ظاهر شدند، مایکروسافت توانست همان نرم‌افزار را با برند خودش یعنی MS-DOS به فروش برساند. MS-DOS با بازاریابی فعال و قیمت‌گذاری وسوسه‌کننده‌اش، تبدیل به سیستم‌عامل استاندارد کلون‌های پی‌سی شد. این همه‌گیری باعث شد که دیگر نرم‌افزارها هم این سیستم‌عامل را هدف بگیرند.

این جداسازی نرم‌افزار از سخت‌افزار نوع جدیدی از صنعت نرم‌افزار را بوجود آورد. در آن سوی دیوار یونیکس حضور داشت که غالب نمونه‌های آن مبتنی بر سورس کد AT&T بودند و سیستم‌های خاصی را هدف گرفته بودند. نرم‌افزارهای این سیستم‌ها غالبا به صورت سورس کدهایی بود که باید در ماشین مقصد کامپایل می‌شدند تا تنوع گوناگونی از نرم‌افزارها و سخت‌افزارها را پوشش دهند. رقبای پی‌سی یعنی ماشین‌های اپل، کومودور، آتاری و غیره هم سیستم‌عامل‌های اختصاصی خودشان را داشتند که هیچ سازگاری با یکدیگر نشان نمی‌دادند.

اما روی پی‌سی چطور؟ تنها باید نرم‌افزاری سازگار با DOS نوشته می‌شد و دیگر مهم نبود نام و لوگوی کدام شرکت روی جعبه‌های خاکستری رنگ کامپیوترها حک شده است.

زمانی که مایکروسافت عرضه نرم‌افزارهای عمومی و پرکاربرد را به همراه سیستم‌عامل‌هایش یعنی DOS و بعدها ویندوز آغاز کرد، در واقع محصول این شرکت بود که مفهوم پی‌سی را تعریف می‌کرد. این موضوع حتی از سازگاری با مجموعه دستورالعمل x86 هم فراتر رفته است. در پی‌سی‌های مدرن، مایکروسافت است که مشخصات فرم‌ویر و قابلیت‌های صوتی و تصویری، سطوح کارایی، نحوه اتصال به شبکه و موارد دیگر را دیکته می‌کند. پی‌سی‌ها دیگر نه براساس خواست‌های سازندگان سخت‌افزار که براساس تمایلات شرکتی نرم‌افزاری ساخته می‌شوند.

ظهور و گسترش تلفن‌های هوشمند و تبلت‌ها اما این تسلط مایکروسافت رو به زوال نهاد و تلاش‌های این شرکت برای ورود به این بازارها در بهترین حالت موفقیت کمی در پی داشته است. اما مایکروسافت به سختی در تلاش است تا این وضعیت را تغییر دهد و بر چالش‌های جدید فائق آید.

با رویکرد جدید «دستگاه‌ها و خدمات» و همین‌طور «مایکروسافت واحد»، این شرکت اندکی به شرکت‌هایی که آن‌ها را زمانی به حاشیه رانده بود شبیه شده است. سرمایه‌گذاری بسیار سنگین روی محاسبات ابری، یعنی جایی که خدمات به جای واگذاری دایمی در قبال هزینه لایسنس، براساس نرخی ماهیانه کرایه داده می‌شوند، به نوعی یادآور دوران فراموش شده مین‌فریم‌ها و سیستم‌های اشتراک زمانی است. به همین شکل تصمیم شرکت برای تولید پی‌سی‌ها و البته (بعد از خرید نوکیا) تلفن‌های خودش، قدمی در جهت نزدیک شدن به بازارهای عمودی است که زمانی دور در گذشته پیشتازان محاسبات خانگی به آن روی آورده بودند.

اگر تمام این‌ها نتوانند شرکت را تغییر دهند، مایکروسافت به IBM بعدی تبدیل خواهد شد: ثروتمند و پایدار، اما نه شرکتی که قوانین را برای سایرین تعیین کند. اما اگر تلاش‌ها با موفقیت روبرو شوند، احتمالا این شرکت نرم‌افزاری ردموند نسل جدیدی از دستگاه‌های محاسباتی را تعریف خواهد کرد.


قسمت بعدی آخرین بخش این مجموعه مقالات است. به احتمال زیاد شما از هم اکنون هم می‌دانید که نام کدام شرکت‌ها را باید در این قسمت جست‌وجو کنید. قسمت بعدی احتمالا طولانی‌ترین قسمت خواهد بود و بله، از گوگل هم صحبت خواهیم کرد.

منبع (+)


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

2 دیدگاه

  1. ممنون آقای شریف‌پور بخاطر زحمتتون بابت ارایه این مجموعه پست ها. واقعاً جالب هستند. آدم آرزو میکنه کاش توی این شرکت ها کار میکرد…
    بدون شک گوگل و آمازون در ادامه باقی موندند، ولی اگر این مقاله چند سال بعد نوشته میشد ifttt هم در این فهرست قرار میگرفت!

  2. فرق یک پزشک با سایر سایت هاى فن آورى اینه که با وجود مطالب کمتر، مقالات و تحلیل هاییه داره که از نظر کیفیت و محتوا به ندرت در سایت هاى فارسى زبان نمونه اى براش میشه پیدا کرد.
    آقایان مجیدى و شریف پور به خاطر زحمات زیادى که میکشید واقعأ ممنونم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]