عکس‌هایی که انسانیت را هدف می گیرند: چطور جرأت می‌کنی؟!

فرانک مجیدی: گاهی تصاویری می‌بینیم که به‌شدت برای‌مان دردناک هستند، اما نمی‌توانیم چشم از آن‌ها برداریم. حسی داغ از اشک و شرم، صورتمان را داغ می‌کند و از خود می‌پرسیم، چطور جرأت کرده‌اند با هم‌نوعان خود چنین کاری کنند؟ چطور می‌توانند این‌قدر سقوط کرده‌باشند؟ اما مهم‌تر از این پرسش این است که در موقعیت‌های مشابه، ما کدام راه را انتخاب می‌کنیم؟ خواندن این پست قدیمی، این پاسخ دردناک را مطرح می‌سازد که: نمی‌توانیم مطمئن باشیم! برخی از تصاویری که این در این پست می‌بینیم ، پاسخ به  پرسش دوم  را می‌طلبد.

– مرد گرسنه ی هندی، از پس‌مانده‌ی غذا روی خط آهن می‌خورد.

3-18-2014 1-36-44 AM

– سربازی که توسط تک‌تیراندازها مورد هدف قرار گرفته، در میان بازوان یک کشیش جان می‌سپارد. (1962)

3-18-2014 1-37-47 AM

– جان لنون در واپسین ساعات زندگی خود، در حال دادن امضا. اما شاید جزء مهم‌تر تصویر، حضور لمارک چپمن»، قاتل او است. قاتلی که مُریدانه در کنار لنون دیده می‌شود. (1980)

3-18-2014 1-38-26 AM

– آن‌ها، خودشان خانه دارند و ما از خانه هایشان جدای‌شان کرده‌ایم… زرافه و خرس‌قطبی ارزومند قلمرو خود.

3-18-2014 1-39-01 AM

– مادر سومالیایی جنازه‌ی فرزند فوت کرده اش را در آغوش دارد. او از گرسنگی مرد. (1992)

3-18-2014 1-39-58 AM

– سرباز آلمانی به خانه برگشته، اما دیگر خانه و خانواده‌ای در میان نیستند… (1946)

3-18-2014 1-40-40 AM

– فاجعه در رواندا. در این ماجرا 800هزار نفر از قبیله‌ی توتسی کشته شدند. در این تصویر، اخرین ردپاهای کودکانی دیده می‌شود که تلاش کرده بودند حین حمله‌ی مهاجمین از دیوار بالا بروند. (1994)

3-18-2014 1-41-03 AM

– یک زندانی عراقی در حال تسلی دادن به پسرش پسرک 4 ساله، از دیدن پدرش در نقاب و دستبد ترسیده‌‌بود، بنابراین زندانی درخواست کرد تا دستانش را باز کنند و او پسرش را در اغوش بگیرد. این عکس، در سال 2003 گرفته شده.

3-18-2014 1-41-54 AM

– اولین روز «دوروتی کانتسی در دبیرستان «ری هاردینگ». او از نخستین دانش‌آموزان سیاه پوست پذیرفته‌شده در کنار دانش‌آموزان سفیدپوست بود، اما بدرفتاری‌ها موجب شد بیش از 4 روز نتواند شرایط را تاب آورد. (1957)

3-18-2014 1-42-31 AM

– سایه‌ای باقیمانده از یک مجروح بمباران اتمی هیروشیما روی کف زمین. این تصویر، گوشه‌ای شدت مصیبتی را که بر ژاپن وارد شد، نشان می‌دهد. (1945)

3-18-2014 1-43-15 AM

– زنان روس گرسنه در برابر افسر آمریکایی زانو زده‌اند (1922)

3-18-2014 1-43-48 AM

– مردی در دوره‌ی رکود اقتصادی در آمریکا. (سال‌های دهه‌ی 1930)

3-18-2014 1-45-04 AM

– فلیکس بامگارتنر در سال 2012، ماجراجویی بزرگی کرد. او از ارتفاع 39 کیلومتری از سطح زمین سقوط کرد. سرعت او به 1357.64 کیلومتر بر ساعت رسید که اولین باری محسوب می‌شد که انسان بدون وسیله‌ای توانسته دیوار صوتی را بشکند.

3-18-2014 1-45-23 AM

– لحظه‌ای پیش از قتل رهبر حزب سوسیالیست ژاپن، در سال 1960 توسط یک دانشجو.

3-18-2014 1-46-10 AM

– عروسی با ماسک گاز در جزیره‌ی ایزو. حضار و تازه عروس و داماد مجبور به استفاده از ماسک بودند، چرا که میزان سولفور در هوا به دلیل فعالیت آتشفشانی بالا بود.

3-18-2014 1-47-08 AM

– این روزها که بازار سلفی داغ است، یکی از نخستین سلفی‌های شناخته‌شده را می بینیم. این تصویر در سال 1839 وسط رابرت کورنلیوس از خودش گرفته شده.

3-18-2014 1-47-59 AM

– فرانتس فردیناند و همسرش، دقایقی پیش از آن که به قتل برسند. این واقعه، از دلایل آغاز جنگ جهانی اول بود. (1914)

3-18-2014 1-48-23 AM

– اعدام مردان لهستانی در یکشنبه‌ی خونین (1939)

3-18-2014 1-48-57 AM

– سربازان شوروی در کنار تلی از خاکستر انسان، در کمپ ماژدانِک. (1944)

3-18-2014 1-50-20 AM

– ماهاتما گاندی در کنار جمعی از زنان کارگر پارچه‌بافی در سال 1931.

3-18-2014 1-51-13 AM

– ژاکلین کندی بر تابوت جان اف. کندی بوسه می‌زند. او مدتی بعد با اوناسیس، میلیونر معروف، ازدواج کرد.

3-18-2014 1-51-45 AM

– هاوارد کارتر از میان درهای باز مقبره‌ی دوم توتانخ‌آمون به بیرون می‌نگرد. (1924)

3-18-2014 1-54-35 AM

– چه‌گوارا و فیدل کاسترو در حال ماهیگیری (1960).

3-18-2014 1-55-09 AM

– اسرای یهودی اردوگاه برگا (1945)

3-18-2014 1-55-40 AM

– در حال استعمال تریاک در محله‌ی چینی‌ها. (1925)

3-18-2014 1-56-19 AM

– از گانگستر معروف، آل کاپون، ماجراهای زیادی نقل شده. اما شاید چنین تصویری کمتر دیده شده باشد. این اشپزخانه متعلق به او، به بیکاران سوپ مجانی اهدا می کند. (1931)

3-18-2014 1-56-52 AM

– هواپیمای ژاپنی در طی نبرد سایپان سقوط می‌کند (1940)

3-18-2014 1-57-27 AM

– گردهمایی سالانه شبانه‌ی نیروهای اس‌اس. مونیخ، سال 1938. چیزی که این عکس و تصاویری از این دست از گردهمایی نازی‌ها را جالب می‌کند، تلاش تبلیغاتی تصاویری از این دست است که ستایش خداوندگونه‌ای برای رهبر دیکتاتور حزب را با نوعی احساس رضایت و غرور ملی به نمایش می‌گذارد. جالب آن است که بیندیشیم برخی از این افراد، مانند «لنی ریفنشتال» و کاراکتر والدین قهرمان داستان «عقاید یک دلقک» پس از گذار از دیکتاتوری کرده ی خود را چنین توجیه می کنند: ما حق انتخاب دیگری نداشتیم. در برابر، داستانی مانند  «آگوست لندمسر»  هم وجود دارد تا نشان دهد همیشه در برابر دیکتاتوری، روزنه‌هایی از انسانیت و وجدان هست که انتخابی برای «نه» گفتن باقی بگذارد.

3-18-2014 1-58-00 AM

منابع: + و +

 


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

18 دیدگاه

  1. تصاویری تاثیر گذار و جمله تامل برانگیز متن : چطور می‌توانند این‌قدر سقوط کرده‌باشند …
    همه اینها بخاطر اینه که بعضی انسانها قدرت تحمل افکار مخالف خودشان را ندارند و حاضرند برای بقای خودشان با هم‌نوعان خود هر کاری بکنند …

  2. با سلام…تصویر هواپیمای در حال سقوط دودش غیرطبیعی و به عکس(نگاتیو) اضافه شده… بسیار هم معروف هستش و نظامی دوست ها این عکس و تل خاکستر رو میشناسن مخصوصا هواپیمای در حال سقوط رو…

  3. سلام
    پست خیلی خوبی بود مرسی
    فقط حداکثر سرعت سقوط فلیکس بامگارتنر اشتباه نوشته شده.
    حداکثر سرعت سقوط آزاد فلیکس 1357.64 کیلوممتر بر ساعت بوده.

  4. ماها پشت کامپیوتر نشستیم و میگیم چرا چنین شد وچرا چنان نشد؟
    خیلی از این عکسها برای دوران جنگه.خیلیها جونشون رو برای آزادی و انسانیت از دست دادن تا من پشت کامپیوتر بشینم و از صلح و صفای ای روزگار استفاده کنم.
    البته با اطلاع رسانی و آگاهی که این سالها در دنیا انجام میشه هر جنگ و ستمی محکوم به شکسته.

  5. پست خیلی تاثیرگذاری بود. ولی چند تا از عکس ها ربطی به موضوع نداشت.
    در کل خیلی پست خوبی بود. ممنون

  6. سلام عکس های واقعا تاثیر گذاری بودند در مورد عکس مربوط به رواندا خواندن کتاب ماندم تا روایت کنم نوشته اما کولی را پیشنهاد می کنم اوج از دست رفتن انسانیت را در قالب یک زندگی نامه واقعی خواهید خواند. متشکر

  7. بعضی از عکس‌ها رو درک نمی‌کنم که چرا در این مجموعه قرار گرفته؛ اون عکس سایه بعد از بمباران هیروشیما مربوط به فردی هست که در جا تبخیر شده نه فردی که مجروح شده.

  8. همانند همیشه، زیبا، تاثیرگذار و قابل تامل!
    به عنوان یک دوستدار تاریخ، می توانم بگویم، تنها چیزی که از خواندن تاریخ عذابم می دهد، خواندن از رنج و درد و سختی های انسان هاست!

    سپاس خانم مجیدی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]