نوستالژیهای تلویزیونی: الگوهای تست یا کارتهای تست

این چندساله محیط اینترنت به تدریج پر شد از نوستالژیهای تلویزیونی دوران کودکی ما. تقریبا به جز چند استثنا، همه کارتونها و سریالها و فیلمهایی که در دهه شصت از تلویزیون پخش میشد از سایتهای مختلف قابل دریافت هستند و فروشگاههای آنلاین زیادی هم کارشان فروختن این برنامههای قدیمی روی DVD است. حتی در مواردی دوبلههای قدیمی روی نسخه باکیفیت سریالها میکس شده است و مجموعههای زیبایی برای تماشا، در اختیار ما قرار گرفته است.
اما چیزی که باقی مانده است و کمتر قابل دسترسی است، ویدئوی برنامههای قدیمی مثل جُنگها، برنامههای خبری، میزگردها، مباحثهها و میانبرنامهها است.
دو و نیم سال پیش برایتان نوشتم که یکی از نوستالژیهای شخصی من کنسرتو پیانوی شماره ۲۱ موتسارت است که یک راست من را یاد ساعتهای 4 عصر دهه شصت میاندازد، زمانی که قبل از برنامه کودک، اطلاعیههای گوناگونی از تلویزیون پخش میشد.
اما چیز دیگری که این سالها کمتر شاهدش هستیم، الگوی تست یا کارتهای تست پخش برنامهها است:
این تصاویر معمولا زمانی که فرستندههای تلویزیونی فعال بودند، اما برنامهای برای پخش وجود نداشت، ارسال میشدند.
جالب است بدانید که در دهههای قبل این سیگنالها از روی یک کارتهای فیزیکی پخش میشدند، یعنی روی دیوار دقیقا چنین منظرهای نقش بسته بود، دوربین تلویزیون به سمت آنها گرفته میشد و صحنه پخش میشد.
با این کارتهای تست هم دوربینهای تلویزیون و هم گیرندهها میتوانستند تنظیم شوند.
با نوارهای رنگی SMPTE، مهندسین پخش متوجه میشدند که چگونههای سیگنالهای NTSC حین ضبط یا پخش، تغییر میکنند و میتوانستند با تنظیماتی، میزان تعییر را کمتر کنند.
با گذشت سالها و دههها، با 24 ساعته شدن زمان پخش شبکههای تلویزیونی و مدرن شدن گیرنده و فرستندهها، دیگر لزونی به پخش این کارتهای تست رنگی نیست. اما تصور میکنم هر یک از آنها، برای شهروندان مناطق مختلف دنیا، خاطراتی را برمیانگیزند.
معمولا اگر حواسمان نبود و در آن عصرهای خلوت، تلویزیون را روشن میکردیم، این تصاویر با صدای کرکننده ناهنجاری پخش میشدند و پدر و مادرها را بیدار میکردند! عصرهای جمعه وضعیت بهتر بود، چون برنامهها زودتر شروع میشد و بعد از یک برنامه خبری به زبان عربی که در ایام جنگ ایران و عراق پخش میشد، برنامههای کودک شروع میشد.
همان زمان معمولا این سؤال برای من پیش میآمد که چرا در آن ساعاتی که تلویزیون برنامه خاصی ندارد، از تصاویر زیبای طبیعت و موسیقی استفاده نمیشود.
ساکنان شهرهای نزدیک به مرز ایران هم لابد میدانند که گاهی وقتها از این الگوهای تست، برای دشوار کردن دریافت برنامههای تلویزیونی کشورهای همسایه استفاده میشد!
در اینجا به تصاویر جالب تعدادی از این کارتهای تست میتوانید نگاه کنید:
الگوی تستی که در آن سر یک مرد بومی آمریکایی نقش بسته بود:
نوارهای رنگی SMPTE:
کارت تست سیستم پخش فیلیپس:
استرالیا:
هلند:
روسیه:
شوروی:
شبکه سوم بیبیسی:
و دو کارت تست قدیمی سیاه و سفید:
اگر در این زمینه اطلاعاتی برای تکمیل پست دارید یا تصویری از کارتهای تست قدیمی تلویزیون ایران دارید، لطفا با من و خوانندگان به اشتراک بگذارید.
فیلیپس بسیار خاطرهانگیز بود (:
ساکنانِ شهرهایِ مرزیِ ایران بهتر از ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﺮﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ است.
من با خوندن ابتدای متن این سوال برام به وجود اومد که همین محتوایِ دو-سه دهه قبل چه طوری الان در اختیار ماست؟ منظورم اینه که یکم برام دشواره که بپذیرم یه عده معدودی که به دستگاه ضبط ویدیو مجهز بودن این همه محتوا ذخیره کردن!
این محتوا غالبا توسط خود صدا و سیما یا شرکتهای وابسته به آن مثل سروش، به صورت سی.دی به فروش رسیدن و خوب به تعداد زیاد از اون نسخه ها کپی و آپلود هم شدن.
دقیقا این همیشه برای من سوال بوده
میشه جواب بدین?
خیلی جالب بود ممنون
.
.
..نمیذارید آدم درس بخونه که…
«اگر حواسمان نبود و در آن عصرهای خلوت، تلویزیون را روشن میکردیم، این تصاویر با صدای کرکننده ناهنجاری پخش میشدند و پدر و مادرها را بیدار میکردند!» :)) :)))
شلدون(بیگ بنگ تئوری) هم یه تیشرت با طرح تصویر چهارم داشت فکر کنم
از اونجایی که بچه کنجکاوی بودم همیشه این برام سوال بود وسوال میکردم بهترین پاسخی هم که تا حالا شنیده بودم این بود که <>
فکرکنم یه تصویر دیگه از این کارت تست های ایران رو جا انداختین چون یکیش بود فقط با خط های عمودی
از اونجایی که بچه کنجکاوی بودم و همیشه این برام سوال بود وسوال میکردم بهترین پاسخی هم که تا حالا شنیده بودم این بود که
اینا رنگ هایی هستن که ترکیب میشن و تصاویر رو بوجود میارن!!!
سلام
چه جالب …. چند روز پیش با دوستان یاد اون ایام افتاده بودیم و موضوع بحث همین بود ….میان برنامه که بصورت تصویر یک گل و موسیقی بود و …. یادمه جمعه ها یه برنامه قبل از برنامه کودک شروع می شد که تصاویر افراد گمشده رو نشون می داد و تاریخ و محل گم شدنشونو می گفت … خاطره جالبی رو یادآوری کردین که با اطلاعاتی که دادین شیرین تر شد .. بازم ممنون دکتر