چگونه از ایدههای خود محافظت کنیم؟ نغمههای دل انگیز موتزارت: مشمول کپی رایت یا حوزه عمومی؟

مصطفی پورمهدی: میدانم منتظر هستید بخش سوم «چگونه از ایدههای خود محافظت کنیم» را بخوانید تا ببینیم این داستان مالکیت معنوی بالاخره به کجا میرسد.. (مرور: بخش اول – بخش دوم) داستان را از آنجا شروع کردیم که با هم یاد بگیریم پتنت فی نفسه آنقدرها هم که فکر میکردیم گرهگشای مسائل ما در دنیای رقابتی امروز نیست و کمی قضیه پیچیدهتر است. پتنت گران است و زمان زیادی طول میکشه که (تازه اگه بشود) پتنت را به نام خودمان یا شرکتمان ثبت کنیم. تازه بعد از آن به پشتوانه آن کاغذپاره باید دعوی حقوقی اقامه کنیم تا که هر کسی ایده مشابه ما را داشت به دادگاه بکشانیم. خلاصه که در نهایت شاید این اخلاق روی ما تأثیر بذاره و تبدیل به یه ترول پتنت بشویم!
اما برای ادامه داستان باید خوب قواعد بازی رو یاد بگیریم تا بتونیم خوب بازی کنیم.
بیایید اصلا از «موسیقی» و کپیرایت مربوط به موسیقی شروع کنیم:
من به عنوان یک کارآفرین جوان یا یک هنرمند جوان میدانم که اگر در اثرم یا محصولم بخواهم از آهنگی استفاده کنم، باید حق امتیاز استفاده از آن آهنگ رو به مؤلف آن بپردازم. خب این طبیعی هم هست. تا به حال صحبت میکردیم که چه طور از اثر خودمون محافظت کنیم ولی این جاده دوطرفه است. اگر من حق مؤلف اجزای تشکیل دهنده محصول خودم رو پرداخت نکرده باشم، قانون مالکیت معنوی هیچ دفاعی از حقوق من نخواهد کرد.
از طرفی فرض کنید من چون پول زیادی ندارم میخواهم از یک موسیقی کلاسیک که کار بتهون، موتزارت، باخ، یا ویوالدی باشه استفاده کنم. از آنجایی که محصول نهایی کار من بازار جهانی خواهد داشت و ویدئوی آن در یوتیوب هم منتشر میشود، نمیتوانم از بحث کپی رایت این موسیقیها غفلت کنم، چرا که بعدها گریبانگیرم میشود.
حالا برایم سؤال پیش آمده که این پول ناچیز حق مؤلف را به چه کسی باید پرداخت کرد؟ و اصولا آیا بابت نغمههای کلاسیک دنیا باید به کسی پولی پرداخت کرد یا نه؟ آیا کار شرکتهای پخش موسیقی که آثار بزرگان و شهیران موسیقی رو ضبط میکنند و روی سی دی میفروشند اصلا قانونی است؟ آیا نباید این آثار در حوزه عمومی تعریف شده باشند؟ یعنی در آن واحد، مال همه و مال هیچ کس باشند؟ قانون مالکیت معنوی چه ساز و کاری برای این موضوع در نظر گرفته؟
حالا دست از خواندن بکشید و به این سؤالهای من کمی فکر کنید. چه جوابی به خودتان میدهید؟ اگه خوب مطالعه کرده باشید از شما انتظار دارم یک جوابی داشته باشید. اگر نمیتوانید جلوی خودتان را برای خواندن ادامه مطلب و دانستن پاسخ بگیرید، باز هم پیشنهاد میکنم، کمی تأمل کنید.
خب! و اما از دوست خوبمان بیورن لین که مالک یکی از همین شرکت های ضبط و پخش موسیقی است میخواهیم که نظر کارشناسی خودش رو برای ما بگوید:
چرا شرکتهایی مثل شرکت ما روی ضبط آثار کلاسیک دنیا ادعای کپی رایت میکنند؟ چرا شما نمیتوانید همین طوری یک قطعه موسیقی رو از روی سی دی های ما کپی کنید و توی کارتان استفاده کنید؟ چرا حتما نیاز به اجازه از ما دارید؟
میدانم به نظرتان کمی داستان عجیب میآید. به هر حال همه میدانیم که بر طبق قانون اگر 75 سال از مرگ خالق اثر گذشته باشه آن اثر به حوزه عمومی تعلق داره. به همین دلیل مثلا در سال 2008 همه آثار موسیقیدان مشهور جورج گرشوین به حوزه عمومی تعلق پیدا کردند. به عبارت سادهتر الان این آثار متعلق همه مردم هستند. برای همه و مال هیچ کس.
خب روشن است که کسانی مثل موتزارت و ویوالدی و بتهوون و چایکوفسکی همگی سالهاست که درگذشتهاند، پس نغمههای آنها باید جزو حوزه عمومی محسوب شود.
اما با این وجود، اگه یک تکه از این موسیقیها را بردارید و مثلا در ویدئوی یوتیوب خودتان یا وب سایت یا فیلمی که دارید میسازید، از آن استفاده کنید، اما لایسنس استفاده تجاری از آن آهنگ رو نداشته باشید یوتیوب اون صدای آهنگ رو به راحتی از روی ویدئوی شما بر میدارد. (اصطلاحا میگویند they strip the audio track off your video) یا حتی بدتر از آن ممکن است درگیر شکایت و شکایتکشی بشوید.
نکته کلیدی و کلید طلایی در واژه «ضبط» نهفته است. در حقیقت هر قطعه موسیقی دو عنصر کپی رایت (حق مؤلف) در خودش دارد. یکی حق مؤلف اون «نغمه» هست که به خالق نغمه یعنی آهنگساز تعلق میگیرد و دیگری حق مؤلف «اجرا»ی قطعه موسیقی اشت که به مالک شرکت ضبط و پخش تعلق میگیرد.
وقتی راجع به کپی رایت آثار موسیقی کلاسیک دنیا صحبت میکنیم در حقیقت داریم راجع به حق مؤلف موجود در تنظیم اثر و اجرای اون صحبت میکنیم. تنظیم و اجرا در حقیقت «تفسیر» یک هنرمند موسیقیدان دیگه از نتها و نغمههای آهنگساز اولیه محسوب میشود. ممکن است چندین اجرای مختلف و متفاوت از مثلن سمفونی شماره 5 بتهون وجود داشته باشد که هر کدام کپی رایت خودش را میتواند داشته باشد.
اگر شما هم یک قطعه از موتزارت رو با صدای بلند (احتمالن زیر دوش) بخوانید، این اجرای هم تفسیر و تنظیم شما از نغمههای موتزارت خواهد بود! اگر تصمیم بگیرید که با یک قاشق و چندین لیوان آب (که هر کدام بسته به میزان آب درون آن صدا و تُن مختلفی می دهند) مثلن قطعه ی «Twinkle Twinkle Little Star» را بنوازید، این اثر تفسیر و تنظیم شما از آن نغمه خواهد بود. یا مثلن تصور کنید یک روز گرم تیرماه پشت پیانوتان بنشینید و «Fur Elise» بنوازید و ضبط کنید مالک حقوق معنوی این اجرا خواهید بود.
وقتی یک شرکت پخش موسیقی (Record company) تصمیم میگیرد تنظیم و ضبط خودش را انجام دهد و یک سی دی کلاسیک به بازار روانه کند و به همین دلیل مالک حقوق مؤلف مربوطه هم خواهد بود. اگر این طور نبود برای چه باید یک شرکت دهها هزار دلار روی موسیقیهای کلاسیک سرمایهگذاری کند؟ البته این سرمایهگذاری برای استخدام یک ارکستر کامل لازم است و تنها پشتوانه این سرمایهگذاری بازگشت آن از طریق پرداختهای حق مؤلف (آنهم اغلب در استفادههای تجاری) ممکن خواهد بود.
خب مشابه همین روند استدلالی برای موسیقی سنتی (Traditional) هم وجود دارد. یعنی نغمهای که آنقدر قدیمی است که هیچ کسی حتی نمیداند که آهنگساز آن به درستی کیست، خود نغمه مشمول کپی رایت نمیشود اما اگر کسی نوازنده استخدام کرد و آن را ضبط کرد آن وقت آن فرد یا شرکت حقوق مولف آن (ضبط) را خواهد داشت.
مشکل این است که مسئله به این سادگی را حتی کسانی که در کار رسانه هستند هم گاهی نمیتوانند به خوبی هضم کندن یا شاید هم نمیدانند.
چند بار پیش آمده که ما قطعه کلاسیکی را به مشتری لایسنس کرده بودیم تا در ویدئوی یوتیوب خودش از آن استفاده کند. اما ناگهان یوتیوب وارد قضیه شد و داد و فریاد که این قطعه تحت کپی رایت فلان شرکت دیگر پخش موسیقی است و خلاصه آن قطعه را از ویدئوی مشتری ما حذف کرد! چرا؟ چون یک وقتی یک شرکت دیگر کپی رایت «ضبط» خودشان از آن قطعه کلاسیک را ثبت کرده بودند یوتیوب فکر میکرد که همه ی ضبط های موجود از موتزارت مال آن شرکت است. که البته روشنه که این طور نیست!
البته ما توانستیم قضیه رو با یوتیوب حل و فصل بکنیم و قطعه کلاسیک رو به ویدئوی مذکور برگردانیم. ولی اینا چیزهایی است که یوتیوب یا هر کس دیگه شاغل در کار رسانه باید بداند.
پس رویهمرفته:
حتی اگر نغمه در حوزه عمومی باشه و چون آهنگسازش بیشتر از 75 ساله که فوت شده، کپی رایتی بر اون مترتب نشود، هنوز یک کپی رایت برای (ضبط) اون نغمه وجود دارد که باید برای مصارف تجاری پرداخت شود. شما میتوانید به صورت قانونی لایسنس استفاده از اون قطعه رو در فیلم، ویدیو، یوتیوب، وب سایت، آهنگ پیشواز، و یا هر مصرف دیگهای بخرید.
فروکاستن قطعه ی موسیقی که میشنوید به نتهای درون آن درست نیست. این محصول ابعاد دیگری هم دارد.
ممنون از بیورن عزیز. ممنون از توجه شما. در قسمت چهارم این سری، برمیگردیم به ادامه بحث پتنت ا. بعد از اینکه اون بحث تموم شد به تفاوت های بین پتنت و کپی رایت هم می پردازیم.
این نوشتهها را هم بخوانید
خیلی مقاله خوبی بود… واقعا چشمم رو باز کرد و نکته ظریفی رو نشون داد….. با کتاب کاملا فرق می کنه که بعد از 75 سال کاملا free میشه
درمورد موسیقی خیلی جالب بود قضیه ولی باید بگم که از دو پست قبلی درمورد پتنت چیز زیادی نفهمیدم گیج کننده بود اما با خوندن این پستها تصمیم گرفتم اگر در آینده ایده ای داشتم تا زمان تکمیل و تولیدش به هیچ بنی بشری نگم!!!!!
امیدوارم مطلب چهارم به چند ماه دیگه موکول نشه…
چشم. دمتون گرم که پیگیری می کنید مطلب رو :)
مطلب جالبی بود من مقاله های پیشینتونو نخونده بودم ولی این مطلب نگاه جدیدی در مورد وامگیری موسیقی بهمون یاد داد … تا حالا به فکرش نیفتاده بودم …تشکراز مقالتون
منم امیدوارم مطلب بعدی همون اصلیه باشه که قرار بود زحمتشو بکشید. نه مث این تیزر میان برنامه ;)
ضمنا خیلی فوق العاده اید. سپاس از زحماتتون :)