آیا رباتها سازندگانشان را بیکار خواهند کرد؟

رضا جمیلی: تصویری که اسپیلبرگ از رباتها در فیلم هوش مصنوعی به ما نشان میدهد هیئتهایی است انسانی که تنها به جای رگ و پی و گوشت و استخوان؛ مجموعهای پیچیده از سیم و مدار و چیپست نشسته، با چهرهای دقیقا مشابه ما آدمها که هوش مصنوعیشان به آنها اجازه میدهد هر کاری را که یک انسان قادر به انجام آن است انجام دهند.
آنها حتی میتوانند محرم اسرار ما باشند؛ متناسب با حال و هوای ما موسیقی پخش کنند و یا حتی کارکردشان پر کردن جای کودکی از دست رفته باشد تا پدر و مادر سوگدیده مرهمی از جنس هوش مصنوعی بر دل داغدیده خود بگذارند.
اینها همه اما تصویر سینمایی رباتها و هوش مصنوعی برای سالی در آیندهای دور دست بوده است. اما اینکه چقدر این تصویر میتواند رنگوروی واقعیت بگیرد و زندگی روزمره ما را تحت تاثیر قرار دهد باز هم دغدغهای جدی شده است. اینبار نه برای کارخانه رؤیاساز هالیوود که برای محققان، نویسندگان و دانشمندان حوزه تکنولوژی؛ البته از زاویهای اقتصادی.
سوال این است: آیا رباتها در آینده موجب دامن زدن به بیکاری خواهند شد؟ آیا آنها شغل کارگران، معلمان و یا حتی وکلا را از چنگشان در خواهند آورد؟ آیا ماشین گوگل که نه فرمان دارد و نه پدال گاز و دنده؛ مفهوم راننده تاکسی را به لابهلای کتابهای داستانی و تاریخی خواهد سپرد؟
محققان موسسه پیو به تازگی در یک تحقیق مبتنی بر نظرسنجی دست به دامن فعالان حوزه تکنولوژی شدهاند تا دیدگاه آنها را در مورد تأثیر رباتها و هوش مصنوعی بر آینده مشاغل و نرخ بیکاری بدانند. دغدغهای که در پاسخ برخی از آنها خیلی جدیتر از چیزی است که از دور به نظر میآید.
خیلیها باور دارند و البته از این باور دلنگرانند که محصولات هوشمندی که نتیجه فکر و تکنولوژی اقلیت بسیار کمجمعیت اما نخبه جامعه هستند میتوانند اکثریتی از مردم را که در یک سیستم آموزشی حفظیاتی بار آمادهاند و برای رقابت با این موجودات هوشمند دانش کافی ندارند بیکار و خانهنشین کنند. این نظر هووارد رینگلد نویسنده حوزه تکنولوژی است. او اعتقاد دارد تنها کارگرانی که آموزشهای پیشرفته دیدهاند میتوانند با این ماشینها رقابت کنند و دانشآموزانی که فقط سر کلاس در ردیفهای منظم نشستهاند و سیستم آموزشی فقط از آنها نظم و سکوت را طلب کرده تنها به درد کار کردن در کارخانههای قرن بیستم میخورند! نه رقابت با هوش مصنوعی ساخته دست مخهایی که خیلی از آنها امآیتی را نیمهکاره رها کردهاند.
اما خوشبینان به تکنولوژی قضیه را با عینک روشنتری میبینند و میگویند همانگونه که انقلاب صنعتی اروپا و ورود ماشینآلات کشاورزی اتوماتیک هیچ کشاورزی را بیکار نکرد میتوان به ورود رباتها به عرصه کار هم خوشآمد گفت و انرژی و وقت نیروی کار را صرف تولید و اختراع کرد. پاملا راتلج مدیر مرکز تحقیقات روانشناسی رسانهای است. او میگوید پیشرفت در هوش مصنوعی و رباتیک باعث میشود مردم بتوانند وقت و توجه خود را معطوف به چیزهایی کنند که فقط از عهده یک انسان بر میآید و اتفاقا وجه تمایز آدمیزاد با همین رباتهاست.
«خب ما همین حالا هم ماشینهایی داریم که میتوانند با ما حرف بزنند. اپلیکیشنهایی که میتوانند به مادر ما زنگ بزنند برای او گل بفرستند و از حال او بپرسند. اما هیچ اپلیکیشن یا رباتی نداریم که بتواند به مادرمان محبت کند.»
از نظر او مقدار وقتی که رباتها از ما آزاد میکنند میتواند معطوف به کارهایی شود که امروزه در هیاهوی کار بیشتر و بیشتر از دست رفته است. اما او پاسخ نمیدهد که این وقت آزادشده اگر معنایش بیکاری باشد آنها که مشغول محبت کردن به مادرشان شدهاند اوضاع اقتصادی خود را چگونه رتق و فتق کنند؟!
کارل فوگل یکی از شرکای شرکتی است که روی تکنولوژیهای متنباز کار میکند و به شدت نگران است که در آینده با موجی از بیکاری فزاینده روبهرو خواهیم شد و چیزی که بیش از هر مفهوم دیگری به گوشمان خواهد رسید این است: آدمهای مازاد! اما خب این ترکیب هراسانگیز چیزی نیست که مورد قبول همه 2551 نفری باشد که در نظرسنجی موسسه پیو شرکت کردهاند. برخی از آنها اصولا آیندهای که قرار است حضور رباتها پررنگتر از اکنون باشد را خیلی پیچیده و مبهم و البته هراس انگیز نمیبینند. آنها مثالهای خیلی سادهای برای ترسیم این آینده خوب دارند.
هال وارین از تحلیلگران ارشد اقتصادی در شرکت گوگل است. او اعتقاد دارد هیچکس از اینکه ماشین ظرفشویی زحمت شستن ظرفها را از سرش کم کرده ناراحت نیست. کسی هم نیست که نق بزند چرا باید به جای شستن لباسها با کمک دست و تشت؛ باید آنها را بریزیم توی ماشین لباسشویی. به عقیده این دسته از کارشناسان که در جبهه خوشبینان به تکنولوژی قرار میگیرند رختشوهایی که از صدقه سر ماشین لباسشویی کار خود را از دست دادهاند میروند به سراغ شغلی با مهارتهای بیشتر. آنها تبدیل به نیروی کار ماهرتر و البته بهدردبخورتری میشوند که مجبور نیستند توان فکری و جسمی خود را صرف شستن رختچرکهای دیگران کنند. آنها میتوانند در کارخانهای که ماشین لباسشویی تولید میکند کارگر خط تولید شوند.
اما سوال اساسی این است که این جایگزینی تا کجا می تواند ادامه داشته باشد. اگر خط تولید توسط رباتهای هوشمند اداره شود باید این کارگر به سنگر دیگری عقبنشینی کند. مثلا برود در قسمت کنترل کیفیت. جایی که دیر یا زود یک ربات به نحو احسن و بهصورت شبانهروزی بدون توقع داشتن حق بیمه یا حقوق بازنشستگی تست کنترل کیفیت تکتک محصولات کارخانه را برعهده خواهد گرفت! موقعیتی که مایک لیبهولد از اعضای ارشد یک گروه پژوهشی غیردولتی بهزیبایی دور باطل آن را ترسیم میکند:
«فرآیند تولید رباتها موجب بهوجود آمدن شغلهای بیشتر میشود. شغلهایی که بعدها توسط رباتها انجام خواهند شد!»
روند جایگزینی نیروی کار با رباتها این سوال جدی را از سال 2025 به بعد برای فعالان اقتصادی مطرح خواهد کرد که در دنیایی که نیاز به نیروی کار آدمها ندارد؛ آنها دقیقا چه باید بکنند؟! این سال شروع دورانی است که تحلیلگران تکنولوژی عقیده دارند هوش مصنوعی و رباتها بیش از هر زمان دیگری در سبک زندگی، صنعت و تجارت و سایر جنبههای زندگی آدمها نقش و حضور خواهند داشت. کارشناسانی که برخی از آنها حتی نقش جنسیت را هم در چنینی آیندهای تعیینکننده میدانند. جامیاس کاسکیو از نویسندههای آیندهگرای حوزه تکنولوژی اعتقاد دارد تنها مشاغلی زنده میمانند که مرتبط با عواطف و احساسات انسانی هستند. شغلهایی چون پرستاری؛ نگهداری از کودکان، معلم مدرسه و… مشاغلی که به نظر میرسد زنان شانس بیشتری برای به دست آوردن آنها خواهند داشت.
شاید دعوا بر سر اینکه آینده مشاغل با حضور رباتها و همهگیر شدن استفاده از هوش مصنوعی در صنعت، خدمات، تجارت، کشاورزی و بهطور کلی زندگی روزمره چه خواهد شد کمی زود شروع شده باشد اما بحران بیکاری همیشه برای دولتها و گردانندگان جامعه کابوسی ترسناک بوده است. کابوسی که اگر زاییده پیشرفت تکنولوژی و میل به رفاه بیشتر باشد یافتن راهحل برای آن را تبدیل به یک معمای پیچیده میکند.
اما باز هم این نقش دولتها و سیاستهای آنهاست که بهنظر میرسد میتواند در غلبه بر این ترسی که آینده هوشمند زندگی انسانها پیشاپیش ایجاد کرده راهگشا باشد. چرا که باز هم میتوان کمی خوشبینانه به این موضع محافظهکارانه پناه برد که تکنولوژی در ذات خود میتواند هم خوب باشد هم بد و این ساختارهای اجتماعی و نهایتا سیاستهای اقتصادی جوامع است که تعیینکننده نتیجه و تاثیر نهایی آن بر زندگی مردم خواهد بود. چیزی که این روزها هم میتوانیم با نگاهی به وضعیت کشورهای نفتی مصرفکننده تکنولوژیهای روز دنیا که گرفتار اقتصاد بیمار مبتنی بر واردات هستند و معنای تکنولوژی بیشتر برایشان تولید و کار بیشتر نیست اما نمودارهای آمار بیکاریشان رشد توقفناپذیری دارد دریافت.
رباتها دارند میآیند. دیر یا زود باید کارهای خانه را به آنها بسپاریم و به عنوان همکارانی خستگیناپذیر در محل کارمان با آنها رقابت کنیم و خب شکی نیست که حضور آنها میتواند دست ما را برای انجام کارهای مهمتر باز بگذارد و البته احتمالا دست عدهای را کاملا از کارشان کوتاه کرده و آنها را خانهنشین کند!
این نوشتهها را هم بخوانید
به نظر من از نظر رفاه اقتصادی ضربهای به کسی وارد نخواهد شد.
مثلا اگر حالت بدبینانه را در نظر بگیریم که مطابق آن رباتها جای انسانها را بگیرند و عدهی بسیار زیادی از مردم شغل خود را از دست بدهند باید به این نکته ظریف توجه داشته باشیم که در نهایت محصولات تولیدی رباتها باید به وسیله انسان مصرف شود و انسان برای دستیابی به آنها نیاز به پول دارد و چون طبق حالت بدبینانه انسانها بیکار و در نتیجه بیپول شدهاند بنابراین به طور خودبخود سیستم اقتصادی جامعه مسیر خود را به سمتی که مردم پول بدست بیاورند و بتوانند خرج کنند تغییر خواهد داد (تئوری دست نامرئی).
به نظر من غیر قابل پیش بینیه. چون از طرفی اگه اونا بتونن فک کنن که خطری میشه!!! و میتونه جای ادمو بگیره اما اگه فقط کارای جسمی و حرکتیو … از این کارا بکنه فک نکنم بتونه جایه ادمو بگیره.
.
بعد اگه شرکت ها با استفاده از رباط محصول درست کنن باید به کی بفروشن؟؟؟؟ همونایی که اخراج شدن و پولی برای خرید ندارن؟؟؟ اگه صرفا از رباط استفاده بشه مشتری کم میشه و قانون عرضه و تقاضا از بین میره. چون فقط عرضه هست و تقاضا نیست چون شغلی نیست که پولی باشه که تقاضا باشه. به همین سادگی
مطلب جالبی بود .ممنون
مشکل اینجاست که در زمان انقلاب صنعتی، ماشین هایی ساخته شدند که فاقد هرگونه شعور و قدرت تفکر بودند، اما الان همون ماشین ها به کمک نرم افزار ها دارن به این سلاح مجهز می شوند…
مدتی پیش بیل گیتس گفته بود که “People Don’t Realize How Many Jobs Will Soon Be Replaced By Software Bots”
مسلما شرکت ها ترجیح میدن نرم افزارهایی بسازند تا کارهای کارمندان شون رو انجام بدن از این طریق صرفه جویی کنند.
و حتی نرم افزارهایی بسازند تا کارهای افراد خارج از سازمان رو، مثلا منشی ها و خیلی چیزای دیگه رو انجام بدهند تا از این طریق پول در بیارن.
مثلا همین ماشین های گوگل که فقط مقصد رو بهش میدید و خودش به اونجا میره، خیلی راحت می تونه کار راننده های تاکسی، پیک های موتوری، پیک های رستوران، مامورین پست، راننده های کامیون و اتوبوس و تریلی و … رو انجام بده، با سرعت بالاتر و امنیت و دقت بیشتر، مثلا مشکل خواب آلودگی راننده های اتوبوس بین شهری رو ندارند و در صورت بروز مشکل، مثلا ترکیدگی لاستیک جلو، به کمک پردازش نرم افزاری تصمیم گیری سریع و دقیقی انجام می دهند تا مشکلی برای مسافرها پیش نیاد.
البته ما هم برای شرکت جدیدی که در حال راه اندازی هستیم، درحال ساخت نرم افزاری هستیم که قسمت مهمی از کار رو خودش انجام بده و یک نفر فقط به اونها نظارت می کنه. درصورتی که این نرم افزار رو نسازیم، نیاز به حداقل 6-7 نفر نیروی کار، اون هم فقط برای شروع هستیم که میشه چیزی حدود 80 میلیون حقوق برای سال اول. ما بررسی کردیم که درصورتی که همه چیز طبق برنامه پیش برود، در عرض 5 این نرم افزار می تونه باعث بشه بیشتر از 50 نفر در نیروی کار صرفه جویی کنیم، و این یعنی چیزی حدود صرفه جویی 1 میلیارد تومانی در سال پنجم. حالا هزینه نرم افزار چقدر میشه؟ حدود 25 میلیون برای برنامه نویسی و حدود 10 تا 15 میلیون در سال جهت هزینه های اجرایی مثل برق و اینترنت و سرور و سرور پشتیبان و نگهداری و تعویض احتمالی قطعات سخت افزاری. این نرم افزار تا آخر تابستان مراحل برنامه نویسی اش تموم میشه و مرحله تست و کنترل کیفیتش شروع میشه و از اوایل زمستان هم شروع به کار می کنه.
همه اینها یعنی چی ؟! یعنی جمعیت باید کم بشه …. یعنی شما دکتر ها که اینقدر میخواین مرگ رو کم کنید بیماری ها ریشه کن کنید … عمر برسونید بالا 100 سال ….
نکنید این کار ها رو … اگر جمعیت 8 میلیاردی بشر ، بشه 4 ، همه این ها خود به خود درست میشه …
من به شخصه اگر ازدواجی کنم هرگز بچه ای به این دنیا نمیآورم … چون این دنیا دیگر جای انسانها نسیت …
همه موارد رو به کمبود منابع و آلودگی ها ی روز افزور و تغییران آب و هوا اضافه کنید …