سالروز تولد «هوارد هیوز »
هوارد هیوز برای کسانی که فیلم «هوانورد» Aviator به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و بازی لئوناردو دی کاپریو در نقش هیوز را دیدهاند، نامی آشناست.
هوارد روبارد هیوز در 24 دسامبر سال 1905در تگزاس متولد شده است. پدر او مردی ثروتمند با لیسانس بازرگانی از دانشگاه هاروارد (Harvard) و لیسانس حقوق از دانشگاه ایالت آیووا (Iowa) بود. در سال 1909، هوارد پدر، شرکت شارپ-هیوز تول را تأسیس کرد که دستگاههای حفاری مورد استفاده در صنعت نفت را تولید میکرد. این شرکت با طراحی یک متۀ جدید حفاری، ثروتی بیحد و حصر را عاید خانوادۀ هیوز کرد. هوارد پسر که در آن زمان پسربچهای بیش نبود، علاقۀ فراوانی به مهندسی داشت. او همواره لوازم خانه را تعمیر میکرد؛ یک رادیو و موتورسیکلت را برای خودش ساخته بود. ضمناً، عموی هیوز که یک روزنامهنگار و یک نمایشنامهنویس بود، بارها او را با خود به استودیوی گلدوین Goldwynمیبرد و همین امر او را جذب سینما کرد.
والدین هیوز قبل از رسیدن او به سن 20سالگی درگذشتند. پس از مرگ پدر، هیوز از خانوادهاش خواست تا شرکت هیوز تول را به او بفروشند. در سال 1925، او با زنی ثروتمند به نام الا رایس (Ella Rice) ازدواج کرد و به هالیوود در کالیفرنیا رفت. در هالیوود، هیوز استعدادهایش را بروز داد و مشاغل مختلف و متنوعی را تجربه کرد.
از میان تمامی رهبران و کارآفرینان کسبوکار در قرن بیستم، هوارد هیوز یکی از عجیبترین، متناقضترین و پررنگترین آنها است. بررسی زندگی او نمایانگر آن است که این امر از تمامی استعدادهایش در زندگی یعنی قدرت، ثروت و آزمندی بهره برده است. اگرچه او همواره مردی خوشگذران بود، اما با درایت کامل تمامی کسب و کارهایش را اداره میکرد و همین امر باعث شد که از بسیاری از همتایانش پیشی بگیرد.
تا سال 1925، هیوز شرکت تولید متههای حفاری کادو راک (Caddo Rock) را تأسیس نمود، سهم قابلتوجهی از شرکت مالتی کالر (Multicolor Inc.) را خرید، به خانهای در لسآنجلس (Los Angeles) نقل مکان کرد و نواه دیتریچ (Noah Dietrich) را به عنوان دستیار خود استخدام کرد. این بخش در واقع عامل اصلی حفظ و دوام امپراطوری هیوز گردید. همچنین هیوز بیش از 100 سالن نمایش فیلم را خرید که این موضوع باعث رونق بسیاری در صنعت فیلمسازی گردید. نخستین فیلم هیوز با عنوان خوک چاق یک شکست بود. فیلم سوم او با نام دو شوالیۀ عرب، ثروت زیادی برای او به همراه داشت و به دلیل داستان طنزش، موفق شد در سال 1927 جایزۀ آکادمی را به دست آورد.
سپس هیوز تصمیم گرفت یک شرکت هواپیمایی ایجاد کند. لذا یک مهندس هوا-فضا به نام گلن اودکرک (Glen Odekirk) را استخدام و کسب و کار خود را در کالیفرنیا آغاز کرد. پس از تأسیس این شرکت، هیوز تا سال 1934 از نظرها دور شد! اما در همین مدت، کارمندی به نام چارلز هوارد (Charles Howard) در شرکت هواپیمایی آمریکا حضور داشت که مرتب پرسشهای زیادی را در مورد صنعت هواپیمایی میپرسید. چارلز هوارد کسی جز هوارد هیوز نبود. همچنین هوارد طی این دورۀ غیبتش، به مناطق مختلفی سفر کرد و به عنوان یک عکاس اجتماعی فعالیت میکرد. طی این مدت، او خودش را واین رکتور (Wayne Rector) نام گذارده بود.
در سال 1939، هیوز به شرکت TWA و بین قارهای کمک مالی کرد و در ازای این کمک، بخش اعظم سهام آن را به دست آورد. بعدها این شرکت به شرکت هواپیمایی ترانسورلد تغییر نام داد. تا سال 1940، هیوز که مردی بسیار پویا و پرانرژی بود، چندین کسب و کار را در حوزههای مختلف، به طور همزمان اداره میکرد. او هنوز مالک شرکت هیوز تول بود که آن را از وارثان پدرش خریده بود و ماهانه 2میلیون دلار سود برای او در پی داشت. به علاوه، او دوباره به صنعت سینما بازگشت، به ادارۀ شرکت هواپیمایی خویش ادامه داد و در دوران جنگ هم فعالیتهای تولیدی خود را حفظ کرد.
در نیمۀ نخست دهۀ 1940، هیوز تولید خودروهای تجاری را آغاز کرد. فیلم بیقانون را ساخت، جین راسل (Jane Russell) را به عنوان یک ستاره به دنیای سینما معرفی کرد، یک کارخانۀ تولیدی را برای کمک به دولت آمریکا در زمان جنگ افتتاح نمود و بار دیگر با یک هواپیمای کوچک سقوط کرد. او قبلاً نیز با دو هواپیما سقوط کرده بود که در جریان این حوادث دو تن از سرنشینان جان خود را از دست داده بودند.
در سال 1946 و پس از یک دورۀ دیگر غیبت، هیوز بار دیگر و این مرتبه با آزمایش هواپیمای XF -11 ظاهر شد. تلاش کرد با این هواپیما در زمین گلف باشگاه لسآنجلس فرود آید. این اقدام برای باشگاه گلف خوشایند بود ولی برای خود هیوز چنین نبود. زیرا او نتوانست دقیقاً بر روی این زمین بنشیند و با خانهای که در نزدیکی آن محل قرار داشت، برخورد کرد. بلافاصله او به بیمارستان منتقل شد و پزشکان پیشبینی کردند که او آن شب را به صبح نخواهد رساند. جراحات او بسیار شدید بودند: سینۀ شکافتهشده، 12 استخوان شکستهشده، ریۀ چپ متلاشیشده، شانههای از جا دررفته، ستون فقرات خردشده و 30 درصد سوختگی! اما هیوز خیلی زود بهبودی خود را به دست آورد. آثار سوختگی تا حدی بر روی بدن او باقی ماندند و دست چپ او نیز تا حدی کارآیی خود را از دست داد اما به هر حال او زنده ماند.
او به محض ترخیص از بیمارستان، برنامۀ توسعۀ TWA را طراحی کرد و با اخذ کمکی از شورای هوانوردی غیرنظامی در سال 1948، این شرکت را از ورشکستگی نجات داد و توانست 10میلیون دلار وام بگیرد. او کسب و کار خود در سینما را توسعه داد و استودیوی RKO را با قیمت 9میلیون دلار خرید. در سال 1954، هیوز بخش اعظم سهام RKO را فروخت تا کارش را بر TWA متمرکز نماید. در سال 1955، او انستیتو پزشکی هوارد هیوز را در میامی فلوریدا تأسیس کرد. در سوم ماه مه 1966، او 78 درصد سهام TWA را به ارزش 750 میلیون دلار فروخت. این امر باعث شد که در آن تاریخ، او به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل شود.
مابقی عمر کاری هیوز تا زمان مرگش در سال 1975، به سفر و پرواز اختصاص داشت. علیرغم آنکه او از سفرکردن بسیار لذت میبرد، اما مجبور بود داروهای ضددرد متعددی مصرف کند. هیوز به جایی رسیده بود که کسب و کارهایش را تنها از طریق تلفن هدایت میکرد. او حتی هتلها و کازینوهایی را که در اختیار داشت نیز توسعه داد و هتلهای جدیدی را خریداری کرد.
سر پا ماندن شرکتهای متعدد هیوز تا 12 سال پس از مرگش حکایت از شخصیت برجسته و مستحکم او در ادارۀ فعالیتهایش است.
hونوقت ما می گیم وقت نمی کنیم فلان کارارو انجام بدیم 😐
آدم با استعداد و خلّاقی بوده. آفرین. خوشم اومد. روحت شاد، مرد.
سلام و خسته نباشید
جناب دکتر در صورت امکان یه مطلب هم در مورد فیلم ادیسه فضایی کوبریک بنویسید. البته متفاوت تر از انچه که در سایر سایتها هست. چند مورد پیدا کردم در وب که انگلیسی بودن و سایتهای ایرانی هم که همش کپی پیست از همدیگه هست. ممنون
پیشنهاد خوبی است.
خیلی جالب بود.
عجب آدم باحالی بوده 🙂
در تمام مدتی که داشتم متن رو می خوندم تصویر دی کاپریو تو ذهنم بود
یه انسان جاه طلب واقعی
عجب آدمی بوده دمش گرم عالی بود دکتر ممنون
اره واقعا، از همون اول که گفتین دیکاپریو
دیگه من تصویر این اقا تو ذهنم نمی اومد، هرچی بود دیکاپریو بود
لامصب همه این مشاغل هم بش میاد
خلبان، فیلمساز، و البته مث همه فیلماش پولدااار