به مناسبت سالروز مرگ ماهاتما گاندی ; مـردی بـرای روزهـای صلح

در یک روز آرام بهاری، هزاران سیک، مسلمان و هندو در محوطه باغ معبد طلایی، برای برپایی جشن Baisakhi گرد هم آمده بودند. همه چیز در آرامش بود  اما در یک چشم به هم زدن، این گردهمایی آرام به جهنم بدل شد. ژنرال دایر، افسر ارتش هند- بریتانیا با ۹۰ سرباز مسلح به محوطه وارد شد؛ آنها سلاح‌های خود را به سمت مردم بی‌دفاع نشانه رفتند و با فرمان آتش آنها را هدف قرار دادند. ترس وآشفتگی جمعیت باغ را فراگرفت و مردمی که برای نجات جان خود فرار می‌کردند زمین ‌خوردند و زیر پا له‌شدند.  تعدادی به طرف درهای باریک باغ هجوم بردند، اما درها بسته بودند. زنان و مردان نومید برای در امان ماندن، چشم بسته خود را درون یک چاه که در باغ قرار داشت پرتاب می‌کردند. اما این پرتاب‌ها، پرتابی مرگبار بود. بعدها ۱۲۰جسد بی‌جان از درون این چاه بیرون کشیده شد. پس از ده دقیقه شلیک بی‌وقفه، سکوتی مرگبار در محوطه باغ سایه گسترد. زخمی‌ها روی زمین افتاده بودند وکسانی از دور بدون آنکه کاری از دستشان برآید، وحشت زده شاهد واقعه بودند. هدف این یورش متفرق کردن مردم نبود بلکه تنبیه آنها بود. دولت انگلستان تعداد کشته‌ها را ۳۷۹ نفر اعلام کرد، اما مقام‌های هندی این تعداد را بیش از ۱۵۰۰ نفر برآورد کردند.

کشتار آمریستار در سال ۱۹۱۹ سنگ‌بنای مبارزه هند برای گرفتن استقلال از حکومت انگلستان شد. پس از ناآرامی‌های خشونت‌آمیز جنبش آزادی‌خواهی مردم هند، حکومت بریتانیا نگران توطئه‌ای شد که برای سرنگونی‌اش ریخته می‌شد. بنابراین حکومت نظامی اعلام کرد و تجمع بیش از چهار نفر را غیرقانونی دانست. ژنرال دایر در گزارشی که درباره کشتار آمریستار منتشر کرد، گروهی مرد و زن و کودک غیرمسلح را «یک ارتش انقلابی» معرفی کرده بود. این کشتار بسیار فجیع بود،  اما چیزی که از آن به دست آمد با سال‌ها بحث و گفت‌وگو به دست نمی‌آید؛ این واقعه اتحاد سه دسته از مردم را در پی داشت: هندوهای افراطی، مسلمانان و سیک‌های انقلابی و هر سه دسته یک هدف مشترک داشتند: آزادی. اما این مردم برآشفته برای به دست آوردن آزادی هنوز یک چیز کم داشتند، یک رهبر که بتواند همه را زیر یک پرچم نگه‌دارد.

89725aea8f266b815cf303790ad69cb5

ناخدای کشتی نجات

مهنداس گاندی که پیش از این در جنگ جهانی اول مردم راتشویق کرده بود تا به ارتش انگلستان بپیوندند، احساس کرد که دین و ایمان‌اش جریحه‌دار شده است. او حکومت بریتانیا را به ماری افسانه‌ای تشبیه کرد که جواهری روی سرش دارد.«این مار دندان‌هایی زهرآگین دارد و دوست دارد بر دنیا حکومت کند.» گاندی اعلام کرد که استقلال تنها گزینه مردم هند است؛ با این تصمیم‌گیری او ناخدای کشتی نجات ملتی فقیر و محروم شد. گاندی چون پای‌بند اصل صلح و دوستی بود، مبارزه خود را در میدان نبرد انجام نداد بلکه در مغز و روح مردم نفوذ کرد. او تصمیم داشت بریتانیا را نه با قدرت نظامی بلکه با نیروی معنوی به زانو درآورد. مردم هند تشنه انتقام بودند، اما گاندی آنها را تشویق می‌کرد که بر خشم و نفرت خود غلبه کنند؛شاید این حرکت تغییری در روش حکومت بریتانیا ایجاد کند. در سال ۱۹۲۰ گاندی به‌عنوان یک استقلال‌طلب وارد کنگره شد. او برای شورش‌های بی‌هدف مردم و همچنین قطعنامه‌های قانونی کنگره، راه دیگری پیشنهاد کرد. این مرد متین و موقر با سفر به نقاط گوناگون کشور و انتشار مقاله‌های روشنگر، به روش خود، ذهن و روح مردم را مسحور می‌کرد. این دقیقا چیزی بود که کنگره خواستار آن بود و گاندی در رأس جنبش مقاومت منفی جای گرفت.

82-478x300

گاندی معتقد بود مردم هند نباید وابسته به منسوجات انگلیسی باشند و باید خودشان پارچه بافی کنند

پیش به سوی نافرمانی مدنی

جنبش مقاومت منفی در کنار جذبه افسانه‌‌ای گاندی به سرعت فراگیر می‌شد. هنگامی که یاران‌اش را دستگیر کردند او با اعلام بیانیه‌ای از همه نظامیان و غیرنظامیان خواست که پست‌های خود را ترک کنند و برای گذران زندگی دست‌به‌کار دیگری بزنند. دولت انگلیس با تعجب دید که هزاران نفر در سراسر هند فرمان او را اجرا کردند، اما هر چه بیشتر این جنبش فراگیر می‌شد، از مسیر طبیعی خود خارج می‌شد و گاندی سعی بسیار می‌کرد که کنترل اوضاع را در دست داشته باشد. در روز ۱۷ نوامبر ۱۹۲۱ جنبش به شورشی کنترل نشده بدل شد و تعدادی اروپایی در خیابان‌ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. گاندی که همیشه نگران انحراف این جنبش بود و از اینکه جنبش به یک شورش بدل شود، متنفر بود، تصمیم گرفت جسم خود را قربانی کند. او برای فرو نشاندن آتش طغیان مردم دست از غذا خوردن کشید؛ و درواقع روزه گرفت. دولت انگلیس که نگران این آشوب‌ها بود و می‌دید که هند به نقطه انفجار رسیده است، ظرف یک ماه بیش از ۳۰هزار نفر را دستگیر و روانه زندان‌ها کرد و قوانین سخت برای جلوگیری از تشکیلات، گردهمایی‌ها و مراسم راهپیمایی وضع شد. کنگره که نگران بود آتش انقلاب به سردی گراید، گاندی را تنها قدرت رهبری این جنبش اعلام کرد و خواستار یک اقدام فوری شد. گاندی هم چندان ناامید نبود. با توجه به جمعیت عظیمی که به دیدار او می‌شتافتند، گاندی این بار روش نافرمانی مدنی را پیشنهاد کرد و در این باره گفت: «نافرمانی مدنی یک نوع اعتراض همگانی است که جنبه سیاسی دارد. دولتی ها دست از کار می‌کشند.کارکنان کلانتری‌ها، دادگاه‌ها، مقام‌های اداری و دولتی دست از کارهای دولتی می کشند و هر کس به طریقی مسالمت آمیز اعتراض می کند.» گاندی یک اعتراض عمومی را پیشنهاد می‌کرد، چه انگلیس بخواهد و چه نخواهد.

پایان نافرمانی مدنی

این روش در نخستین گام شکست خورد. در یکی از مناطق هندچند پاسبان به روی تظاهرات آرام عده‌ای، آتش گشودند و پس از اینکه همه گلوله‌های خود را شلیک کردند، در کلانتری پنهان شدند. مردم ناامید و مستأصل هم ساختمان را به آتش کشیدند و چون پاسبان‌ها وحشت‌زده از میان شعله‌های آتش می‌گریختند، مردم آنها را دستگیر درنهایت ۲۲ نفر از آنها را تکه‌تکه کردند.
گاندی که از این حرکت وحشیانه آن هم به عنوان یک جنبش صلح‌دوستانه دچار وحشت شده بود و نگران بود که جنبش ضدخشونت او سراسر به آشوب کشانده شود؛ طرح نافرمانی مدنی خود را باطل اعلام کرد. با وجود نکوهش صریح این آشوب از طرف گاندی، در روز ۱۰ مارس او بازداشت شد. گاندی در برابر دادگاه در کمال ادب، استواری و با بیانی فصیح خود را گناهکار دانست و از قاضی درخواست اشد مجازات برای خود کرد. قاضی که از فروتنی این مرد استثنایی یکه خورده بود، اظهار داشت که او با همه افرادی که تابه‌حال محاکمه کرده و پس از این نیز محاکمه خواهد کرد، فرق بسیار دارد. گاندی در این دادگاه  به شش سال زندان محکوم شد.

gandhis-top-590-260

گاندی پس از آزادی

هنگامی که گاندی در پنجم فوریه ۱۹۲۴ از زندان آزاد شد با یک هند کاملا متفاوت روبه‌رو شد. در زمانی که او در زندان به سر می‌برد، اتحاد ملی رنگ باخته بود و مردم در خواب بودند. گاندی پس از آزادی اعلام کرد: «دیگر هرگز نخواهم گذاشت این ملت به خواب رود.» او در برابر شورش‌ها و تفرقه‌هایی که دامن کشور را فرا گرفته بود دست به یک روزه بیست‌و‌یک‌روزه زد. این حرکت ظاهرا کارساز شد، به‌طوری‌که قرار شد گروه‌های مخالف در یک «گردهمایی اتحاد» دور هم جمع شوند. یک بار دیگر گاندی کشور تکه‌تکه‌شده هند را یکپارچه کرد.
ممکن بود گاندی عنصری وحدت‌بخش باشد، اما حتی خود او نیز گسیختگی که سراسر کشور را فرا گرفته بود، انکار نمی‌کرد. بنابراین به مدت سه سال از مبارزه کناره گرفت و روی بازسازی روند سیاسی جامعه که از دور خارج شده بود، متمرکز شد. در سال ۱۹۲۸ گاندی تحت تأثیر موفقیت‌آمیز حرکت ضدخشونت گسترده‌ای که توسط روستاییان «باردولی» انجام گرفته بود، به صحنه سیاست بازگشت. در ۲۶ ژانویه ۱۹۳۰ نافرمانی مدنی یک بار دیگر مطرح شد و گاندی با انتشار اعلامیه استقلال هند به وضوح خواست‌های خود را اعلام کرد.

رژه نمک

چندی بعد گاندی اظهار داشت که رهبری راهپیمایی نمک را که علیه مالیات سنگین نمک برگزار می شد،  به دست خواهد گرفت. گاندی ۶۱ ساله که ضعیف شده بود و از بیماری رماتیسم رنج می‌برد به همراه گروه بزرگی از مردم دست به یک راهپیمایی ۳۸۸ کیلومتری زد که از «آبرمانتی» آغاز می‌شد و تا «دندی» ادامه می‌یافت. در این راهپیمایی اقشار مختلف مردم شرکت داشتند. بسیاری از راهپیمایان سعی می‌کردند خود را پابه‌پای رهبر پیر و مصمم برسانند. سرانجام چون این گروه عظیم به دندی رسید. میلیون‌ها نفر شاهد بودند که چگونه گاندی بر زمین زانو زد، مشتی گل شور برداشت، آن را به سمت آسمان گرفت و گفت «با این، من پایه‌های امپراتوری بریتانیا را لرزاندم.

911

گاندی در جنگ جهانی دوم

سرانجام گاندی دستگیر شد. اما این راهپیمایی قلب میلیون‌ها انسان را لبریز صلح و دوستی کرد. دستگیری او نیز دلگرمی مردم را در پی داشت. کمتر از یک سال پس از آن، حکومت تحت فشارهای بسیار، دستگیرشدگان نافرمانی مدنی را آزاد کرد؛ به این شرط که جنبش باطل اعلام شود، اما این آغاز ماجرا بود. گاندی و تقریبا همه اعضای کنگره یک بار دیگر روانه زندان شدند.  دولت انگلیس به شدت سعی داشت این جنبش گسترده را در نطفه خفه کند، اما شور و وجد مردم به این آسانی از بین نمی‌رفت.
هنگامی که گاندی در سال ۱۹۳۹ دوباره به صحنه سیاست بازگشت، فقط به استقلال چنگ انداخت. بروز جنگ جهانی فرصت مناسبی بود تا گاندی گام نهایی را بردارد. همه اعضای کنگره خشمگین از شرکت دادن هند در جنگ جهانی دوم بدون مشورت کنگره، از ادامه کار سر باز زدند. گاندی اعلام کرد این ریاکاری است که هند در جنگی شرکت کند که آزادی دموکراتیک را نوید می‌دهد، در حالی که خود هندی‌ها این آزادی را ندارند. درخواست آزادی هر روز فزونی می‌یافت و گاندی با تکیه بر جنبش آرام هند، مردم را تشویق می‌کرد از حمایت بریتانیا سر باز زنند و به مقاومت منفی بپیوندند. او از مردم می‌خواست برای به دست آوردن آزادی‌ که مدت‌هاست برای آن می‌جنگند تا پای جان بایستند. واکنش دولت انگلیس بسیار سریع بود؛ همه اعضای کمیته مرکزی کنگره دستگیر شدند. اما شورش سراسر کشور را فراگرفت و مردم با خشمی لجام‌گسیخته دفاتر پست، کلانتری‌ها و دادگاه‌ها را به آ‌تش کشیدند.گاندی پس از گذران روزهای مداوم در زندان و بیماری که سلامت او را به خطر انداخته بود، از زندان آزاد شد. او در زیر این بار خمیده شد، ولی هرگز نشکست. در سال ۱۹۴۴ گاندی مهار جنبش مقاومت منفی را در دست گرفت و دولت انگلیس که نگران راه افتادن یک انقلاب بود، سرانجام در مارس ۱۹۴۷ به استقلال هند گردن نهاد و در ۱۵ آگوست همان سال این توافق رسما قانونی شد. استقلالی که سال‌ها انتظارش می‌رفت به عوامل بسیاری بستگی داشت، اما هیچ‌کس به اندازه گاندی قلب و روح مردم هند را از وجود خود سرشار نکرد، با این حال آزادی که مردم به آن نیاز داشتند مدت‌ها پیش از اعلام استقلال به دست آمده بود. گاندی با کلمات سحرآمیزش، کردارش و از جان گذشتگی، نه‌تنها مردم را از حکومت بریتانیا نجات داد، بلکه آنها را از زندان روح که آنها را به بردگی کشانده بود، رها کرد.

منبع : کتاب ماهاتما گاندی، مـردی بـرای روزهـای صلح نوشته ی فرانس وایت

7 دیدگاه

  1. واقعا یک رهبر خارق العاده بود. و به قول هاش عمل کرد و یکی از بزرگترین انقلاب ها را که بی شک بدون خشونت بود به موفقیت رسوند

  2. شما پزشک هستید و برای زندگی تلاش میکنید لطفا این نوع مطالب رو در سالروز تولدشان منتشر کنید که این خود یک نوع پخش شادی است
    یولداش

  3. چیزی هست واقعا از یک رهبر جنبش مدنی انتظار می ره، دقیقا همینه؛ هم قدم شدن با مردم و کنار اون ها قرار گرفتن.
    ممنون.

  4. قدیما روزنامه شرق یه ویژه نامه داشت اگه اشتباه نکنم کافه شرق بود. با گاندی اونجا اشنا شدم
    چه حیف که دیگه چاپ نمیشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]