آیا بیماری پارکینسون بر تصمیمات هیتلر مؤثر بود؟

فرانک مجیدی: طبق بررسی گروهی از نورولوژیست‌ها که به‌صورت مقاله‌ای در ماه گذشته‌ی میلادی منتشر شده، هیتلر بیشتر عمر خود را مبتلا به بیماری پارکینسون بود (مقاله را از اینجا دانلود کنید). این گروه مطرح کرده‌اند که برخی از سرنوشت‌سازترین تصمیم‌گیری‌های هیتلر، تحت تأثیر این اختلال عصبی قرار داشت. در مقاله‌ی پروفسور گوپتا و گروهش به این نکته اشاره شده که از مدت‌ها قبل، بیماری‌ پارکینسون هیتلر مورد مناقشه‌ی گروهی از نورولوژیست‌ها بود. محققی به نام لیبرمن معتقد است که این بیماری در هیتلر از سال 1933 آغاز شد. او می‌گوید بررسی فیلم‌های موجود از او  بین سال‌های 1933 تا 1945، پیشرفت و تأثیر بیماری را روی حرکات او کاملاً مبرهن می‌سازد.

البته مطرح شدن ایده‌ی ابتلای هیتلر به پارکینسون، به خودیِ خود موضوع تازه‌ای نیست. بحث جدیدی که پروفسور گوپتا و همکارانش مطرح کرده‌اند، درباره‌ی آن است که این بیماری در هیتلر ممکن است به بخش بزرگی از زندگی حرفه‌ای او ضربه زده‌باشد که از او موجودی با تصمیمات بی‌پروا و سنگدلانه ساخت و در نهایت، موجبات شکستش در جنگ جهانی دوم را فراهم آورد. این محققان در بخشی از مقاله‌ی خود می‌نویسند: «ممکن است وضعیت هیتلر باعث شده‌باشد که او در سال 1941، پیش از فرا رسیدن موعد مقرر، به روسیه حمله کرده باشد. لیبرمن پیشنهاد کرده‌است که اشغال روسیه پیش و بدون شکست دادن بریتانیا در جبهه‌ی غرب، و انتظار تقویت شدن از سوی ژاپن، نه تنها تصمیمی بی‌پرواست بلکه به دلیل تحلیل رفتن سلامتی هیتلر اتخاذ گردیده‌است.» علاوه بر موضوع حمله به شوروی، این محققان شکست‌های دیگر هیتلر را هم به همین موضوع مربوط می‌دانند، از جمله شکست نورماندی در سال 1944 و خودداری او از صدور اجازه‌ی خروج نیروهای آلمان از استالینگراد در سال 1942 که نشانه‌های بارز «دمدمی‌مزاجی» او بود که احنمالاً بخاطر ابتلاء به پارکینسون تشدید شد.

البته آن‌ها تنها این اشتباهات تاکتیکی نظامی را به عنوان شاهدی بر ادعای خود مطرح نمی‌کنند، بلکه می‌گویند سیاست‌های غیرانسانی هیتلر نیز تحت تأثیر همین بیماری شکل گرفته‌است. در بخشی از این مقاله آمده: «هیتلر اغلب بخاطر منافع شخصی دیگران را متهم می‌کرد، فریب می‌داد و به آن‌ها خیانت می‌کرد و اغلب بخاطر عدم پشیمانی از رفتارش و نیز همدردی با آن افراد شناخته می‌شد، که این رفتارها ممکن است تحت تأثیر بیماری پارکینسون در او مشاهده شده باشد. شخصیتی که هیتلر را رهبر سیاسی بدنام و دیکتاتوری بی‌رحم تعریف می‌کند که با تصمیماتش، جنایات جنگی بی‌شماری را در قرن بیستم رقم زد، می‌تواند مستقیماً تحت تأثیر این بیماری باشد.»

7-4-2015 7-19-43 AM

البته نمی‌توان مطمئن بود که کدام ضعف ناشی از پارکینسون، می‌تواند همه‌ی این‌ها را توضیح دهد. این گونه به نظر می‌آید که گوپتا و همکارانش تلاش می‌کنند که بگویند ابتلاء به پارکینسون، می‌تواند از هر فردی، یک هیتلر بسازد. به نظر نمی‌رسد چنین عقیده‌ای، به مذاق مبتلایان به این بیماری خوش آید. هرچند که آزمایش تکان‌دهنده‌ی میلگرم مدت‌ها قبل ثابت کرده‌بود که تقریباً همه‌ی افراد می‌توانند یک هیتلر بالقوه باشند و از مسلکی مانند او پیروی کنند. مؤلفان این مقاله در ادامه می‌گویند: «شخصیت غیرانسانی هیتلر، که از فقدان حس همدردی و ندامت او مشخص می‌شود، و اغلب منجر می‌شد که خود را قانع کند تا در مسیری عمل نماید که امروزه آن را وحشیانه، فاقد عطوفت و اخلاق تعریف نماییم، از همین بیماری نشأت گرفته‌است.»

به نظر می‌رسد این تئوری مشکلاتی دارد. مثلاً به این ترتیب نمی‌توان رفتار هیتلر را در سال‌های پیش از 1933 که از نظر گروه محققان همان سال شروع بیماری بوده، توجیه کرد. هیتلر در سال‌های پیش از آن هم رفتارهای ناگهانی و غیرواقع‌گرایانه از خود بروز داده‌بود. در سال 1923، هیتلر تصمیمی شتابزده اتخاذ کرد و کودتای مونیخ را راه‌اندازی نمود که طبق این طرح، قصد داشت بطور مسلحانه شهر را اشغال نماید و حکومت آلمان را سرنگون سازد. این طرح با شکست مواجه شد و خود هیتلر هم زندانی گردید. بنابراین مبرهن است که نمایش‌های غیرانسانی و بیرحمانه‌ی هیتلر، تنها از سال 1933 به بعد آغاز نشد. بعلاوه، او کتاب «نبرد من» را که فاقد تفکراتی مهربانانه است، در سال 1925 منتشر کرده‌بود.

احتمالاً با توجه به همین نکات است که گوپتا و گروهش نوشته‌اند که شکل‌گیری بیماری هیتلر، به پیش از سال 1933 بازمی‌گردد. آن‌ها چنین اذعان می‌دارند که: «نشانه‌های اولیه پارکینسون در هیتلر پیش از جنگ جهانی دوم آغاز شد که بصورت سوء هاضمه، اسپاسم روده‌ی بزرگ و عادات خواب پاتولوژیک، مانند بی‌خوابی شدید، نمود یافت.»

در مجموع، این مقاله واقعاً دلایل قانع‌کننده‌ای را برای ارتباط پارکینسون با افزایش استعداد برای دیکتاتوری نشان نمی‌دهد. بعلاوه، لازم نیست که یک متخصص مغز و اعصاب باشیم تا بدانیم سوء هاضمه و بی‌خوابی نشانه‌های منحصر ببه ابتلاء پارکینسون نیستند. تمام سخنان این مقاله در حد احتمالی بعید باقی می‌ماند و به نظر می‌رسد که بهتر آن باشد که به دلایل منطقی و ملموس تاریخی برای برآمدن یک دیکتاتور اکتفا گردد.

منبع

8 دیدگاه

  1. ولی در هر حال بیشترین تاثیر بر تصمیمات هیتلر بر اثر ابتلا به بیماری قاشیسم بود و فکر میکنم این نوع پژوهشها برای معصوم نشان دادن هیتلر کارساز نخوهد بود

    1. اگر نوشته را به دقت مطالعه کنید، می‌بینید که فرضیات این تیم تا حدود زیادی رد شده. در این پست نوشته‌ام که سوای آن‌که شواهد منطقی برای ارتباط بیماری هیتلر با تصمیماتش وجود ندارد، اینکه صرف ابتلا به پارکینسون از هر بیمار یک هیتلر می‌سازد، تقریباً محال است. ضمناً در نوشته به آزمایش میلگرم هم اشاره شده (لینک یکی از نوشته‌های قدیمی همین وبلاگ). فکر نمی‌کنم هدف نویسندگان این نوشته، توجیه گناهان هیتلر بوده باشد، ولو آن‌که بارها به تصمیمات غیرانسانی و خصلت دیکتاتورمنشانه‌اش اشاره شده. آن‌ها به دنبال دلیل علمی اتفاقات بوده‌اند، ولی دلایلشان چندان موضوع را توجیه نکرده.
      در یک پزشک، مطالب فراوانی در نقد حکومت فاشیستی هیتلر وجود دارد که در هیچ‌یک، کوچکترین دفاع و توجیهی درباره‌ی گناهان هیتلر وجود ندارد.
      فرانک مجیدی

  2. خانم و آقای مجیدی سلام.
    من علاقه ی شما به موضوعات مربوط به جنگ جهانی و مقالات زیادی که در این مورد پست کردین رو ستایش میکنم، این جنگ بزرگ جنگی بود که حتی هنوز هم تصور کردن اتفاقاتی که درش افتاد مشکل هست و جهان امروز ما بر پایه اون بنا شده.
    گلایه کوچک من اینه که در تمام مطالب مرتبطتون مطلبی درباره دلایل کلی و جزیی شکست آلمان در جنگ ندیدم و به شدت جای خالیش در وبگاه شما حس میشه.
    ممنون میشم در این مورد پیگیری کنید.
    از علاقه مندان پیگیر تاریخ دنیا و جنگ جهانی.

    1. ممنون از نظر شما. اتفاقا من چنین پستی را هم نوشته‌ام، اما با عنوان و سبک بیانی متفاوت
      http://1pezeshk.com/archives/2014/12/ten-lessons-we-can-learn-from-the-nazis.html
      فرانک مجیدی

  3. باتشکر از شما
    در مباحث مطرح شده درباره جنگ جهانی ( چه اول و چه دوم) جای خالی اثرات آن بر ایران (نظیر: قحطی، چپاولها و تجاوزهای صورت گرفته به مردم و … ) بشدت احساس میشه.در اولین فرصت مطالب نسبتا کوتاهی که در این باره وجود دارد را برای شما ارسال ، تا درصورت صلاحدید در قالب پستی ارایه فرمایید.
    خدا قوت…

  4. ممنون از مطلبی مفیدی که گذاشتید، اگه مطالب قبلی سایتتون رو پیگیر نبودم حتما متهمتون میکردم به اینکه جانبدارنه و از دیدگاه فاتحان جنگ به مساله جنگ جهانی دوم و آلمان و هیتلر نگاه می کنید :)

  5. این بیماری میتوانست به تصمیم های غلطی که می گرفت کمک کرده باشد و افکار غلط و فاشیستی اش را نیز تقویت کرده باشد اما نمی توانست عامل اصلی جنایت های او به حساب آید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]