هفت راه برخورد با «افراد سمّی»
فرانک مجیدی: آیا شما هم افرادی در اطرافتان دارید که بیرحمانه شما را نقد میکنند، به شما میگویند اصلاً هیچ کاری را نمیتوانید درست و حسابی انجام دهید، باعث میشوند حس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید و به شما توهین کنند؟ این افراد سمّی هستند! حالا چه میشود اگر این افراد سمی، خانوادهی ما باشند؟! چطور باید از پسشان بر آمد؟! اگر شجاعتش را نداشتهباشیم که در برابرشان بایستیم چه؟! برخورد با چنین افرادی، ابداً کار سادهای نیست، اما این مشکل پیچیده، مسلماً ارزشش را دارد که برایش به دنبال راهحلی باشیم. راهی به این دشواری، مسلماً راهحل آسانی هم ندارد، اما در این پست چند راه به خودم و شما پیشنهاد میکنم، شتید کارگر باشد!
1- تمرین دوست داشتنِ خودمان، وقتی حس بدی داریم: این معمولاً اولین گام در این روند است و معمولاً بسیار مفید واقع میشود. بیایید به این فکر کنیم که اگر پاسخ متقابل ما به افرادی که با رفتارشان ما را آزرده میکنند، خشم و آزردگی در رفتار و کلام باشد، آن افراد به سمّیتر شدن تشویق میشوند. احساس بدِ ما، نه تنها برای ما، بلکه برای موقعیتی که در آن قرار دارید نیز خطرناک است. بنابراین، وقتی آگاه شدیم که از رفتار یا برخورد کسی حس بدی یافتهایم، این را امتحان کنیم: به خودمان رجوع کنید و بهجای اجتناب از درک احساسمان، از آن آگاه شویم. آنها در بدنمان چه حالتی را ایجاد میکنند؟ دقیقهای که گذشت، تلاش کنیم حس «دوست داشتنِ خود» را در درونمان ایجاد کنیم. برای خودمان شادی، پایان رنجها، آرامش و لذت از زندگی را آرزو نماییم. البته این گام، جادو نمی کند و بلافاصله حس بدمان را از میان نمیبرد، اما برای شروع احساس بهتری به ما میدهد.
2- با دیگران حرف بزنیم: بسیاری از ما مایل نیستیم هنگامی که از موضوعی صدمه دیدهایم، به این درد در مقابل دیگران اعتراف کنیم. اما اگر این غرور کاذب را کنار بگذاریم و با کسی دربارهی وضعیتمان حرف بزنیم، واقعاً حس بهتری پیدا میکنیم. بنابراین بهتر است تصمیممان را بگیریم و با یک نفر حرف بزنیم. احساساتمان را با کسی به اشتراک بگذاریم و از او بخواهیم که گوش کند و اگر راهحلی به نظرش رسید، بگوید. آنقدری که این ارتباط و شنیده شدن مؤثر است، نصیحت و راه حل پیشنهادی طرفِ شنونده اهمیتی ندارد.
3- تمرین همدلی و شفقت: همان تمرینی را که در بند اول برای خودمال کردیم، برای فرد سمی نیز پیاده نماییم. در قلبمان، برای او آرزوی شادی کنیم. این را درک کنیم که شاید اکنون او هم مانند ما، در موقعیت سختی گرفتار شدهاست و برای همین، چنین رفتاری از خود نشان میدهد. برایشان آرزو کنیم که رنجشان هرچه زودتر پایان یابد و زندگیای سرشار از خوشیها و آسانی در پیش رو داشتهباشند.
4- صحبت کردن با فرد سمّی: وقتی احساس شفقت بیشتری نسبت به طرف مقابل نمودیم، با آنها حرف بزنیم. ممکن است که آنها در ابتدا روی خوشی به ما نشان ندهند و برخورد خصمانهتری را در پیش گیرند، اما حالا این فرصت را داریم که آدم بهتر، ما باشیم! اینطور درک خواهیم کرد که آنها خود نیز رنج میکشند و این رنج آنها را مجبور کرده که چنین برخوردهای نامناسبی را از خود نشان دهند. سعی کنیم با آن ها در ارتباط باشیم و به آنها بگوییم که ما هم اوقات سختی را پشت سر گذاشتهایم و از آنها بخواهیم که حمایتمان کنند. ممکن است که این روش، همواره بازخورد خوبی نداشته باشد، اما اگر واقعاً این کار را به نیّت بهبود ارتباط انجام دهیم، ممکن است آنها هم وارد این بحث شوند.
5- خودمان رفتاری را بسازیم که میخواهیم با ما بشود: اغلب ما نسبت به افرادی که به ما خشم میگیرند، رفتار مشابهی نشان میدهیم و رفتاری مشابه با خود آنها از خود نشان میدهیم. رفتارمان زشت است، چون رفتار آنها زشت بوده. حتی اگر قطعاً بدانیم که اوضاعی که به وجود آمده، کاملاً تقصیر آنهاست، با رفتار خودمان به وخامت ماجرا دامن میزنیم. پس آیا بهتر نیست که نشان دهیم راه برخورد با ناامیدی را میدانیم، میتوانیم با آن افراد با مهربانی برخورد کنیم و راههای مثبتی برای برخورد با شرایط بلدیم؟اغلب چنین عکسالعملی، بازخوردهای فوقالعادهای خواهد داشت، حتی اگر نشانههای بهبود اوضاع فوراً مشاهده نشود.
6- دوستان بیشتری با دیدگاههای مثبت پیدا کنیم: اگر روشهای بالا مؤثز واقع نشد، وقت آن است که در زندگی دنبال افرادی باشیم که با شیوه و خق و خوی ما، سازگارترند. افرادی که خلاق، کارآفرین، کفایتکننده برای خود، دارای هیجان برای برخورد با موضوعات جدید، سالم و شاد هستند. این افراد، ممکن است هرجایی در اطرافتان باشند. فقط سعی کنید آنها را پیدا کنید و روابطتان را با آنها بهبود ببخشید. برای شروع دوستی با آنها، برایشان یک قهوه یا چای سفارش دهید. کمکم خواهیم دید که طبیعت و ارتباطات چه تأثیر مثبتی بر زندگیمان خواهند داشت و بهتر است که ما هم تلاش کنیم تأثیری مثبت و خوب بر آنها بگذاریم. این راهحلی است که تفاوت شگرف و خوبی در زندگیمان ایجاد خواهد کرد.
7- افراد سمی را از زندگیمان بیرون بیاندازیم: این راهحل تلخی است، اما وقتی این افراد سمی قرار است مدام بیرحمانه نقدمان کنند و مدام خشمگین باشند و حمایتی از خود نشان ندهند، و هیچیک از راههای گفتهشده مؤثر واقع نشود، بهتر آن است که از ملاقات با آنها تا آن جا که امکان دارد اجتناب نماییم. بعد از آن به کار خودمان برسیم، دوستانمان را ملاقات کنیم. البته وقتی افراد سمی خانوادهمان هستند، این راه سختتر است. ولی باز هم راههایی برای چند ساعت با خود بودن وجود دارد. میتوانیم بیرون برویم تا ورزش کنیم، کمی در طبیعت گردش کنیم یا فکرمان را روی یک ایدهی خلاقانه متمرکز نماییم. هر چه که هست، نباید اجازه دهیم که فکر کردن به افراد سمی، تمام وقت روزانهمان را تلف کند. باید بخاطر خودمان هم شده، فکرمان را روی موضوعات آرامشبخش، خلاقانه و مثبت متمرکز نماییم.
عالی بود…راستش من تازه به این نتیجه رسیدم این ادمارو از خودم دور کنم…..الان حس بهتری دارم….
ممنون میشم اگه مطالب ترجمه است،
لینک منبع هم گذاشته شود.
با تشکر
منبع مطلب ذکر شده، متأسفانه اصلا توجه نکردید.
سلام خانم مجیدی
مطلب خوبی بود.عالی….
سلام، ممنون بابت ترجمه این مقاله خوب ^_^
به سایت منبع که رفتم، دیدم مطالب خوب بازم داره، اگه برای ترجمه دچار کمبود وقت یا کمبود نیروی انسانی شدید، رو من حساب کنید 🙂 خوشحال میشم کمکی بکنم ^^
خیلی عالی بود…ممنون خانم مجیدی
یکی از کارهایی که شخصا انجام می دم در برابر این افراد توجه نکردن به حرف های سمی اونها و توجه نشون دادن به حرف های مفیدشونه.
یکی دیگه از کارها می تونه دادن کتاب های مورد علاقشون بهشون باشه…مطالعه باعث می شه این افراد احساس بهتری داشته باشند ، ذهنشون با چیزهای بهتری پر بشه و در نتیجه حرفای بهتری برای گفتن داشته باشند.
به اکثر این افراد اگه تذکر داده بشه ، سم پراکنی خودشون رو افزایش می دن.
فاصله گرفتن از افراد سمی،یکی از شدنی ترین کارهای ممکن تو این لیست.بهترین نتیجه ش هم نرسیدن امواج و سیگنال های منفی به سمت خودمون.مورد کنار گذاشتن غرور کاذب رو هم به شخصه تجربه کردم و احساس رضایت خوبی عاید آدم میشه!
سپاس از مطلب خوب تون سرکار خانم مجیدی!
اگه کنار عنوان اصلی امکان لایک یا دیس لایک باشه خوب میشه به نظرم
یک پزشک سایتیه که به نظرم به حقش نرسیده…..مخاطبش خیلی کمه…….با اینکه کیفیتش عالیه…… یه کم از نظر ارتباط با مخاطب مشکل داره و مخاطب راحت نمی تونه باهاش ارتباط برقرار کنه
سایتای آبکی این همه طرفدار دارن با مطالب پوچ…..حیفه که 1پزشک اینجوری باشه…. مشکل جامعه هم شاید باشه که خیلی افت کردیم از نظر فرهنگی تو این سال ها
در کل ممنونم از 1 پزشک
چون یک سایت خاصه با طرفدارای خاص….مطالب به درد انبوه جماعت زرد خوان نمیخوره دوست عزیز
البته بنده بعید می دانم مخاطبان این اَبر وبلاگ کم باشد . تعدادی از دنبال کنندگان سایت ( از جمله خود بنده ) مخاطبان ساکت هستیم و کمتر در بحث ها مشارکت می کنیم . انصافاً این برادر و خواهر در انتخاب و نوشتن مطالب دقت می کنند تا سمتِ به اصطلاح نشریات یا سایتهای زرد سوق پیدا نکنند .
به نظرم یه جایی آخر مطلب بگذارید تا کسانی که از مطلب خوششون اومده رای بدن و اینجوری متوجه میشوید چه موضوعاتی طرفدار بیشتری داره.مثلا چند تا ستاره.
اطرافمان مُشتی خزنده که راه به راه پوست می اندازند و حقارتشان را با تصور تخریب ما زنده می کنند.
دیگر کسی نمانده که حتی شکایتی کند.
فاجعه چندین برابر وقتی اتفاق میفته که این آدم سمی رِئیسمون باشه و دائم باهاش در ارتباطیم…
گل گفتی
خیلی ممنون درست زمانی که با چنین فردی درگیر بودم مطلبتان را خواندم.
مطلب خوبی بود . بنده با بند هفتم خیلی خیلی موافقم که افرادسمی را از زندگی مان خیلی محترمانه کنار بگذاریم . اینطوری قال قضیه را کنده ایم !
برادر بزرگترم سمی ترین فرد زندگیم هستش، تمام راه حل هارو در طول سالیان امتحان کردم، الان فقط احساس تزحم نسبت بهش دارم. بقول استاد مسلم سخن سعدی: «نیش عقرب نه از ره کین است// اقتضای طبیعتش این است». در نهایت اینکه این اولین کامنتم پس از چندین سال خوندن مطالب سایته، از طریق سایت “کتابلاگ” علیه رحمه با شما آشنا شدم…موفق باشین
من هم موافقم ازاین آدما باید دور شد اما خانواده را واقعا نمیشه کاری کرد
خصوصا که در شرف ازدواج هم باشی.
حسابی آدمو آزار میدن جلوی همسرت.