عکس جالبی از هانری کارتیه برسون: شانگهای
نام کـارتیه بـا انتشار کتاب «تصاویر آنی» در سال 1952 به عنوان یک عکاس به اوج رسید. سپس در سال 1955 کتاب «اروپاییان» او منتشر شد و عکسهای او در عـمارت «مـارسان»در مـوزه لوور به نمایش گذاشته شد. در سال 1955 کتابی راجع به مسکو بـه نام «مسکو» و کتابی با نام «از چینی به چین دیگر» را منتشر کرد. در مدت جنگ، کارتیه برسون زندانی شد ولی سـرانجام فـرار کرد و به نیروهای مقاومت پیوست. بعد از جنگ او یکی از پایهگذاران آژانس «عـکس مـگنوم» شد.
کارتیه برسون عکاسی بود که به آحاد بشر میاندیشد و در عکسهایش، به روح آدمی توجه داشت. وی میکوشید تا حالات آدمی را منعکس کند او جایی گفته بود:
«ضرباهنگ سـاختاری شـکلها توسط خود رویدادها پدید میآید و کسی که مطابق این ضرباهنگ کار کند، «لحـظه قـطعی» را کـشف خواهد کرد، لحظهای که شکل کاملا با موضوع خود منطبق و هماهنگ است و آماده عـکسبرداری مـیشود.»
کارتیه برسون عکاسی بود که به عـنوان عـکاسی «ژورنالیستی» مطرح است و یکی از سردمداران تفکر نو در این سبک است. در واقع او باعث شـد عکاسانی که از آنان انتظار میرفت طبق قالبهای تصویری پیشفرض کار کنند، تـفکر نویی پیدا کنند. آنچه موجب آزاد شدن عـکاسی مـطبوعاتی از قـید و بندهای کهنه شد، عبارت بود از نگرشهای هنرمندان سـوررئالیست، بـه بازار آمدن دوربینهای سبک و مطرح شدن اندیشههای تازه در عرصه عکاسی، به ویژه عکاسی از رویـدادهای ورزشـی.
او نخستین عکسهای خود را در نـشریه هـفتگی مصور فـرانسه «وو» بـه چـاپ رساند و از راهنماییهای «آندره کرتس» که یـکی از عـکاسان اصلی این مجله بود، برخوردار شد. او با سـرمشق قـرار دادن «کرتس» در ابتدای سال 1930، مبدل به بزرگترین عکاس مطبوعاتی فرانسه شد.
کـارتیه برسون در عمر هنری خود کارهای بزرگی انجام داد. از بزرگترین کارهای او این بود که تصویر ویژهای از کشور فرانسه ایجاد کرده اسـت. کـار دیگر او که احتمالا اهمیت بـیشتری هـم دارد، این است که از اروپاییانی که گرفتار ویرانیهای جنگ بودند، تصویری مشروح به دست داده است.کارتیه برسون ما را از طریق عکسهای خود متوجه ساخته است که خواه در زندگی روزمره و خواه به هنگام روی دادن رخدادهای سخت، با چه لذتهای بزرگی میتوانیم روبهرو شویم.
این هنرمند بزرگ،در سوم آگـوست سـال 2004 در جنوب فـرانسه درگذشت.
عکسی اول این پست، با یک دوربین ساده لایکا و لنز mm35 ثبت شده است این عکس در دسامبر سال 1948 در شانگهای چین گرفته شده است.
در آن زمان مجله تایم، برسون را به چین فرستاده بود تا عکسهای خبری از دوره گذار چین به کمونیسم را تهیه کند. ارزش پول کاغذی در آن زمان از بین رفته بود، طوری که حزب حاکم ناسیونالیست چین، تصمیم گرفت به جای پول، 40 گرم طلا به ازای هر شخص توزیع کند. همین امر باعث ایجاد صفهای طولانی و ازدوحام مردم و حتی تلافات ناشی از خفگی شد.
این عکس دارای ترکیببندیهای بسیار قوی و استوار است و سه بافت مختلف دارد که تصویر را به سه قسمت تقسیم میکند:
ابتدا از بالا بافت چوبگونه دیوارهها، بعد بافتی که توسط تکرار افراد به وجود آمده و بعد بافت سنگفرش. با توجه به همین تقسیمبندی، سطح مثلثی حرکتی توسط انسانها به وجود آمـده اسـت که وسیعتر و گستردهتر از سایر سطوح است و بیشترین فضا را شامل میشود و نشاندهنده اهمیت این قسمت است.
عکس هنری کـارتیه بـرسون شاید در مرحله اول ساده به نظر برسد. اما وقتی مدتی به آن نگاه میکنید در مـیان چـشمها و صورت افراد داخل عکس گـم مـیشوید و برای چـند لحـظه نـمیدانید به کدام یک باید توجه کـنید. این عکس دارای چـرخش درونـی است، بدین معنی که از هـر نـقطه که به عکس مینگریم چشم را به سمت خاصی میکشد و بعد به انتها مـیرسیم،چـهره یا حرکت جدیدی ما را دوبـاره بـه داخـل عکس برمیگرداند و شـما مـدام در عکس سیر میکنید و هـر بـار چهره یا حرکتی را میبینید که قبلا به آن توجه نکردهاید.
عکسهای هنری کارتیه برسون، از نظر محتوا باز هستند، یعنی بیننده را آزاد مـیگذارند تـا خود داستان درون عکس را بسازند.در مورد این عکس خاص، در یک دید کلی وقتی به ازدحام نگاه میکنیم، تکتک چهرهها برایمان مفهوم تازهای پیدا میکند. مثل چهرهای که در پلان اول سمت راست قـرار دارد و حـرکت سرش تمام ماجرا را به داخل کادر هدایت میکند به نظر ازدحام و فشار زیادی را تحمل میکند.در میان چهرهها، زنان هم دیده میشوند هرچند که تعدادشان کم است اما پا به پای مردان در تـلاش بـرای نجات زنـدگیاند. از دیگر چهرههای مورد توجه چهره مردی است که لباسی مرتبتر و ظاهری آراستهتر دارد و لبخند عجیبی بر لبش نـشسته است که تضاد زیادی با حال و هوای عکس دارد و درست در یکی از نـقاط فـشار و ازدحـام قرار دارد و همینطور چهرههای اطرف آن. همچنین؛ حسوحال و نحوهی قرار گـرفتن چـند فرد در پلانهای عقبی و در بالای مثلث یاد شده است که حالت فیگور و نگاهشان با افراد پایین متفاوت است و عجلهای در آنها دیده نمیشود و احتمالا کارشان متفاوت از دیگر افراد است، قابل توجه است.
این عکس «لحظه قطعی از یک ملت» است و حکایت مردمی را نشان میدهد که با اینکه جنگ تمام شده و دولتـشان بـرکنار شـده،اما تلاش آنها برای زنـدگی ادامـه دارد. از آنـجایی که هنری کارتیه برسون در هنرهای دیگر هم از جمله نقاشی،فیلمسازی، …نیز فعالیت داشته و حتی در جنگ شرکت کرده و اسیر شده بود ،تـوانسته بود بـه طـور کامل حس این مردم را انتقال دهد زیرا کـه آنـها را از نزدیک میشناخت و شاهد زندگیشان بود. این عکس دارای تمام نکاتی است که این عکاس به آن معتقد است و ماجرا را هـمانگونه کـه هـست به تصویر کشیده است.
جملهای از برسون:
«ما تماشاگران منفعل دنیایی هستیم که در حال حرکت دائمـی اسـت. در واقـع، تنها لحظات آفرینندگی ما همان کسری از ثانیه است که طی آن، مسدودگر دوربین را به کار مـیاندازیم.»
این نوشتهها را هم بخوانید