آغاز به کار کانال تلگرام «یک پزشک پلاس»
شاید خودخواهی باشد، شاید هم نه! اما اعتراف میکنم که چند ماهی بود که تصمیم گرفته بودم به جای نوشتن در اینجا، بیشتر بخوانم و ببینم و فکر کنم. گاهی در زندگی درنگهایی لازم برای رشد و پختگی بیشتر لازم است. نوشتن را من همیشه برای حس خوبی که در من ایجاد میکند، دوست داشتمام و اصولا آدمی نیستم که کاری که با من سازگار نیست و خلاقیت و شوقم را تحریک نمیکند، ادامه بدهد. برای همین وقتی دیدم که در بازهای خواندن و کشف شخصی فکتها و ظرایف، برای من شورانگیزتر و محرکتر از نوشتن شدهاند، صلاح ندانستم به زور وبلاگ را مدیریت کنم.
این دوران رو به پایان بود که متأسفانه به دنبال حادثهای، از ناحیه دست چپ مصدوم شدم و سه انگشتم دچار شکستگی شد. پینگذاری روی من انجام شد و الان مجبور به استراحت هستم و پستهای اخیر در یک پزشک را با یک دست و گاهی با درد قابل ملاحظه تایپ کردم و تقدیم کردم.
اما خوشبختانه از همین دوران خانهنشینی دارم نهایت استفاده را میکنم و کلی مستند و پادکست گوش میکنم. در همین دوران تصمیم گرفتم که اهدافی برای خودم مشخص کنم و چیزهایی را که قبلا در رسیدن به آنها ناکام مانده بودم، مشخص کنم.
یکی از چیزهایی که در فهرستم بود شیوه برخورد من با شبکههای اجتماعی بود.
راستاش من هیچ وقت از شیوه کاربری جامعه ایران در شبکههای اجتماعی راضی نبودم. از همان عهد ارکات تا الان که تلگرام و بعد از آن اینستاگرام، رونق زیادی پیدا کردهاند. به همین خاطر از شبکههای اجتماعی به عنوان یک ابزار برای توجه مخاطبان به وبلاگ استفاده میکردم تا ابزار اولیه نشر افکار.
علیرغم تلاشهای چندباره برای شکستن این طلسم، من یک بار دیگر به خودم جرأت دادم و یک کانال تلگرام تازه ایجاد کردم، کانالی به نام «یک پزشک پلاس»
در این کانال سعی میکنم که مطالب نوشتاری، لینکها، اندیشههای لحظهای، عکسها، صوتها و ویدئوهایی را درج کنم، که در خود سایت یا کانال تلگرام «یک پزشک»، مجال طرح آنها نبود.
مانند هر رسانه و نویسندهای گرچه برای من حلقه مخاطبان خاصم، که از یک دهه پیش، با محبت ویژه دنبالم میکردند، اهمیت فوقالعادهای دارند، اما میخواستم برای دلگرمی من، اگر صلاح میدانید این کانال را در سایت/وبلاگ و شبکههای اجتماعی خود، توصیه بفرمایید.
سلام. سالهاست وبلاگ شما را از طریق فید دنبال میکنم و به جرات میتوانم بگویم بیش از 90 درصد مطالب شما را تا اخر خوانده ام. این خبر خوانی از طریق فید در حالی است که تعداد بازدیدم از سایت شما به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد!!
همیشه مطالب شما با واقع بینی همراه بوده اند که حتما به پشتوانه مطالعه زیاد بوده است. در وانفسای سایتهای بی محتوای امروزی امثال این وبلاگ واقعا ارزشمند است. امیدوارم مانند گذشته هم کانال شما حاوی مطالب پربار باشد.
موفق باشید
به مبارکی!
مطالبش خیلی “یک پزشک”ـیه، امیدوارم خیلیاش بعدا به تفصیل نوشته بشه.
جنس و حس این نوشته خیلی نزدیک به آن یک پزشکی بود که همه انتظار دارند گویا این درنگ دارد اثرات مثبت خودش را نشان میدهد
محتوای کانال عالی است ، ممنون دکتر مجیدی …
-حرفهایی مشابه این را قبلا از شما شنیدیم. حق بدهید که به حرفهای شما فعلا اعتمادی نکنیم. گزینه های مختلفی را از شما با وعده های متفاوت دیدیم و شنیدیم و دنبال کردیم که ادامه همواری پیدا نکرد.
-در لابهلای حرفهای شما در رابطه با انتخاب موضوع پستها تناقضات کمی نمیبینم. تقریبا بخش قابل توجهی از جوابهای شما که در پاسخ به کامنتهای کاربران وبلاگ در سالهای گذشته نوشته اید را به خاطر دارم.
گله ها کم نیست
-استفاده شما به شکلی سرد و بیروح از شبکه اجتماعی. بخش عمده از افرادی که شبکه های اجتماعی شما را دنبال میکردند ، خوانندگانی بودند که روزانه از طریق وبلاگ پستهای جدید را مطالعه میکردند. اما مجددا تکرار لینکها را دیدند. نمیدانم درست میگویم یا نه اما به شکلی مبهم به خاطر می آورم که حتی در فیس بوک از iftt استفاده میکردید. استفاده متفاوت شما از شبکه های اجتماعی افرادی نظیر بنده را کمی دلسرد کرد.
-سرگردانی در انتخاب یک قالب مناسب واقعا آزار دهنده بود. بحث در این مورد طولانیست و ادامه نمی دهم. چون هم شما و هم من کاربر دلائل خودمان را داریم که به درازا میکشد.
-نکته آخر اینکه چرا کاربرانی همچون بنده کمی محافظه کار شده اند و کمتر نظر میگذارند. راستش حدود دو سال پیش، اکانت توئیتر شما و همینطور خواهر شما را دنبال کردم. میدانید که بعضی کاربران یک پزشک نظرات متفاوت و عجیبی دارند. بعضی ها عقاید و نظراتی را بیان میکنند که قلب انسان را جریحه دار میکند. از سمتی دیگر خواهر شما را میدیدم که در توئیتر با نفرت و عصبانیت گاها از این دسته افراد یاد میکردند. حق هم دارند. اما من کاربر ساده را هم ببینید که از بس نویسندگان این وبلاگ را دوست دارد ترجیح میدهد که انتقادی نکند و نظری ندهد که مورد خشم و عتاب نویسندگان محبوبش قرار بگیرد.
-راستی آقای دکتر مجیدی، چرا ناگهان سنتان بالا رفت. چرا بعضی از ما کاربران پس از سالها همراهی، با دیدن پستهای سال گذشته شما ناگهان احساس کردیم که با شما اختلاف سنی زیادی داریم؟ شما که جوان هستید!
-علیرضای عزیز! اگر میخوانیم و حرفی نمیزنیم به آن معنی نیست که حرف دل نویسنده را نمیفهمیم. جایی در جواب فردی نوشتید: ”سالها از دل نوشتم و کسی نفهمید.”. از خواندن این جواب کمی دل شکسته شدم هرچند تا حدودی درکتان کردم.
امیدم به این است که مجددا وبلاگ یک پزشک را در اوج ببینم و با شما راه بروم.
– در زمینه شبکههای اجتماعی هنوز هم فکر میکنم که به خصوص نوع کاربردش در ایران، بسیار سطحی و مبتدل شده، و مجال چندانی برای طرح افکار و تفاسیر و تحلیلهای گوناگون نیست. من یک نفرم و واقعا وقتی همین یکی دو پست روزانه را میگذارم، نفس و رمقی برای مذیریت شبکهها برای من نمیمونه. ضمن اینکه به تجربه همه شما به نویسندههای مهمان الرژی داشتین.
– در زمینه قالب علیرغم بارها تلاش و صرف میلیونها تومان هزینه و صرف وقت زیاد، توسعهدهنده و طراحی که از آغاز تا انجام قادر به کار باشه، یافت نشد. همین قالب انتخاب نهایی منه و دیگر برای یک قالب نو وقتم رو هدر نمیدهم.
– مخاطبان خوب معمولا کاملا ساکت هستند، بزرگترین منتقد من خودم هستم.
درد دل بسیاره، و نمیخوام شما رو دلچرکین کنم. شکوه و شکایت در مورد انواع آزاری که از مخاطبان دیدم خیلی زیاده .
حیف شد دکتر، از وقتی رفتی تو نخ قالب و هی قالب عوض کرد و این شد قالب فعلی . فکر کنم هدف از بازدید کننده رفت سمت مادیات و امکانات …
سلام
خسته نباشید
ممنون با افتخار عضو شدیم