معرفی کتاب «وجدان بیدار» به مناسبت زادروز اشتفان تسوایگ
پیش از این در «یک پزشک»، کتاب خوب شطرنجباز تسوایگ را معرفی کرده بودم. اما به مناسبت زادروز تسوایگ این بار قصد دارم، کتابی جدیتر از او را معرفی کنم.
تسوایگ در 28 نوامبر سال 1881 در وین اتریش به دنیا آمد. این رماننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنویس اتریشی بود با سربرآوردن ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و ضمیمه شدن اتریش به آلمان نازی، در سال ۱۹۳۴ ناچار به ترک اتریش شد و به لندن گریخت. پس از آغاز جنگ جهانی دوم، اشتفان تسوایگ تبعیت بریتانیا را پذیرفت ولی در لندن طاقت نیاورد و از طریق آمریکا، آرژانتین و پاراگوئه، سرانجام در سال ۱۹۴۰ به برزیل رفت. اشتفان تسوایگ در تاریخ ۲۳ فوریه ۱۹۴۳ میلادی، در تبعیدگاه خود در برزیل، به زندگی خود پایان داد و به همراه همسرش خودکشی کرد.
شهرت تسوایگ بیشتر به خاطر رمانهای کوتاه (به ویژه داستان شطرنجباز و آموک) و رمانهای (وجدان بیدار، آشفتگی احساسات و دختر دفتر پستی) و چند زندگینامه میباشد. او در ضمن یک از شاگردان برجسته «فروید» بود.
اشتفان تسوایگ، نویسندهٔ متعهد و محقق و بیدار و بیدارگری بود که در سپیدهدم قـرن بیستم در اتریش ظهور کرد. تـسوایگ میراث تحولات فکری و تـأثیرگذاریهای عـمیق قرن نوزدهم بود و در عمر نهچندان دراز خود، مصائب دو جنگ جهانی و درندهخوییها و آتشافروزیهای اروپاییان را به چشم دید و واکنشی درونی از خود نشان داد و بر پیکرهٔ ذهنیاتاش افزود و موضعش را در برابر جنگ و ویرانگری سختتر کرد.
تسوایگ گـرچه در همه گونههای ادبی از شعر و رمان و نمایشنامه و مقاله تجربه کرده و آثاری پدید آورده بود، اما ویژگی یا تخصصش در زندگینامهنویسی بود. برجستهترین و مؤثرین بیوگرافیهای تسوایگ آنهاست که پس از جـستجویی تـاریخی در پی کشف کسی که شایسته برای معرفی به جهانیان است، نوشته، از جمله کتاب کاستلیو و کالون یا تسامح و تعصب یا همین وجدان بیدار.
ژان کالون (همراه با مارتین لوتر) دو اصلاحگر کلیسا بودند که در آغاز قرن شانزدهم -عصر ظـلمت و تـاریکاندیشی- برای ایجاد تغییرات و تسهیلاتی در مسیحیت برخاستند و مجموعه جنبش فکری و عملی آنها به پیدایی مذهب پروتستان انجامید.
کالون را سوئیسیها به سرزمین خود دعوت کردند و اختیار همهچیز خویش را به دست او سپردند، به امید آنکه او با دانش فقهی و حکمتی خود برایشان بهشت بسازد و کالون به جای بهشت جهنمی ترتیب داد. چندان ستم کرد و کشت، سوزاند، مصادره ئ تبعید کرد و زبانها و چشمها و گوشها را بست کـه مـردم نـاگزیر برخاستند و خود او را اخراج کردند. اما بدبختانه هرجومرجی که در غیاب نظام مسلط حکومت دینی او در ژنو پدید آمد مردم را واداشت تا با آزمـودن آزمـوده و بـازگرداندن او به حکومت، یکی از بزرگترین اشتباهات اجتماعی را مرتکب شـوند. کـالون در دومین دوره حکومتش با تکیه بر دست بالایی که پیدا کرده بود و کینهای که در دل داشت، سیاهترین و خشنترین دورههای تاریخی را در سوئیس پدیـد آورد. مـحاکمات مـذهبی و تفتیش عقاید و جمعآوری و سوزاندن کتابهای عرفی و نفی و تـهدید موسیقی و شادی و هرگونه تظاهر آزاد زندگی و سرکوب شدید و اعدام مخالفان با آتش هیزم، از مشخصات این دوره است.
در این دوره است کـه یـک طـلبه جوان اسپانیاییتبار الهیات به نام کاستلیو که اندیشه و منش خود را بر آزادگی و انـساندوستی بـنا کردهاست به اعتراض برمیخیزد و علیه کالون قیام فکری میکند. بدیهی است مستبد خودستایی چون کالون اعـتراض او را بـرنمیتابد و دسـتور بازداشت و توقیف او را صادر میکند و در جریان بازجوییها و شکنجهها و محاکماتی که نمونهای و پندآموزند، سـرنوشت محتوم چنین معترض و بیدارگری به فرمان کلیسا رقم خورد.
«آن که با شیفتگی به غیرت خویش از پا درمیافتد، آن که در برابر خطر مرگی که رویاروی اوست، اندکی از خودباوری خویش را از دست نمیدهد، آن که به گاه جان سپردن با نگاهی استوار و خوارنگر، همچنان دیده در چشم دشمن خویش میدو.زد، در هم شکسته شده است، نه از ما، بلکه از تقدیر، کشته شده است، اما مغلوب نه! دلاورترین مردان، گاه بداقبالترین آدمیاناند. باری، باختهایی هست که به رغم بردها، ظفرمندانه است.»
مونتنی (از متن کتاب)
تسوایگ، این ماجرای شگفت را به صورت حکایتی تاریخی درآورد و درخشانی بر تاریخ ادبیات متعهد و بیداگر جهان افزود.
نکته جالب در این جریان، جستجوی هـدفمند تـسوایگ در زوایای تاریخ قرون وسطی و پیدا کردن این ماجرای هولناک و عبرتآموز است، ماجرایی کـه بـرای جـهانیان ناشنیده و ناشناخته بود. در همین جهت بود که توماس مان -نویسندهٔ بزرگ و اندیشمند آلمانی- در 1936، بعد از انـتشار ایـن کتاب کاستلیو و کالون، تسامح یا تعصب، یا وجـدان بـیدار به تسوایگ نوشت:
«…مدتها بود مثل این کاستلیوی شما کـتابی نـخوانده بودم…تـکاندهنده و شوربرانگیز است…من از کاستلیو هیچ نمیدانستم. به راستی از آشنایی با وی خوشوقتم و دوست تـازهای بـرای خود در اعماق تاریخ یافتهام. این دوستی را مدیون کتاب شما هستم و خود شما…»
تسوایگ در این تاریخ حـیرتانگیز بـه روشنی و با تأکید نشان میدهد که جهانیان چه ستمها از بیحافظگی میکشند.
«زمانه سیاه سپری میشود، روشنایی بر آستانه ایستاده است. باران مینشیند، آسمان صاف خواهد شد. آرامش خواهد رسید و شوربختیها پایان میگیرد. اما تا اینهمه دررسد، چه رنجها که بر ما نخواهد رفت»
ترانه مارگریت اتریشی – از متن کتاب
کتاب وجدان بیدار (تسامح یا تعصب) نوشته: اشتفان تسوایگ
ترجمه: سـیروس آریـنپور
نشر و پژوهش فرزان روز
270 صفحه
20 هزار تومان
خرید آنلاین این کتاب
این نوشتهها را هم بخوانید
یکی از تاثیرگذارترین کتابهایی بوده که خواندهام.
باشد که این کتابها برای ما درس زندگی باشند.
شده 45 تومن