«یک پزشک» تقدیم میکند: درسنامه و راهنمای خبرخوانی، فیدخوانی و سوژهیابی – قسمت نخست: چرا به فکر نوشتن این سلسله پستها افتادم؟!
دوستان قدیمی همراه «یک پزشک»، به احتمال زیاد میتوانند حدس بزنند که انگیزه من از این پروژه شخصی که در عنوان خواندید چه میتواند باشد. در چند روز گذشته، همه وقت آزاد من صرف همین پروژه شد و بنابراین پستهای روتین «یک پزشک» را نتوانستم تقدیم شما کنم.
اما اینجا یک بار دیگر، با بیانی دیگر، طرح مسئله میکنم و در پایان برایتان مینویسم که با دنبال کردن این درسنامه و راهنما، چه چیزی عاید شما میشود.
در عصر تلگرام و شبکههای اجتماعی و زمانهای که مطالعه متمرکز و ژرف شهروندان، چه در دنیا و چه در ایران، هر سال کمتر از سال پیش میشود، ما متوجه مشکلات بسیار بزرگی شدهایم که در اینجا فهرست میکنم:
1- مطالب خوب در غوغای مطالب سرگرمکننده و بیاهمیت دیده نمیشوند:
هیچ نویسنده یا نشریهای نمیتواند ادعا کند که میزان دیده شدن مطالباش، اهمیتی برایش ندارد. هیچ وبلاگنویس یا روزنامهنگاری برای خودش یا در و دیوار مطالب نمینویسد، همه ما نویسندگان دوست داریم که بعد از نوشتن یک مطلب که به گمان ما خوب بوده، آمارگیرهای سایتها و وبلاگهایمان، جهشی نشان بدهند، ببینیم که مطالبمان لایک خوردهاند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند و کامنتهای خوب متعدد بگیریم.
شماری از ما در طی سالها البته یک حلقه و مخاطب خاص پیدا کردهایم و مشکلی برای اشتراک مطالب نداریم، اما همین نویسندهها هم دوست دارند هر سال بر تعداد مخاطبانشان اضافه شود و توانایی تأثیرگذاری بر جمعیت بیشتری را داشته باشند.
اما واقعا در هجوم شبکههای اجتماعی، چه جایی برای نوشتن مطالب طولانی، تحلیلی و خلاقانه باقی میماند. اندک مطالب خوبی هم نوشته میشوند، در میان مطالب زرد گم میشوند و هیچگاه دیده نمیشوند.
2- هجوم خرافه و اخبار نادرست و گمراهکننده
کمتر کاربر آگاهی پیدا میشود که دستکم یک بار هنگام مرور روزانه تلگرام یا اینستاگرم، به یک خبر نادرست برنخورده باشد. شبکههای اجتماعی این روزها پر شدهاند از نقلقولهای جعلی از اشخاص مشهور، مطالب تاریخی بیسند و اخبار نادرست. گاه صاحبان کانالها و اکانتهای چند صد هزار «کا»یی، عمدا خبرها و عکسها یا توضیح آنها را تغییر میدهند، تا با متعجب و مبهوت کردن مخاطبان، بر تعداد اعضا یا لایکهای خود بیفزایند.
متأسفانه دیر یا زود، نشست این همه مطلب نادرست در مغزهای کاربران، باعث میشود که کوهی از سوء تفاهمها و فکتهای غیرحقیقی تشکیل شود. در این مرحله دیگر، مبارزه با خرافهها و اخبار نادرست کار بسیار دشوار، بلکه غیرممکنی میشود.
3- پرهیز افراد باذوق و بادانش از ورود فعال به دنیای مجازی
هیچ فکر کردهاید که برترین اساتید دانشگاه، ژورنالیستها و مترجمان و کلا افراد آگاه و با ذوق، حضور بسیار کمرنگی در شبکههای اجتماعی یا در سایتها و وبلاگها دارند. چرا؟
چون این دسته از افراد، آدمهای حساس و متعهدی هستند که دوست دارند فضایی خوب برای عرضه مطالبشان داشته باشند. آنها دوست ندارند که چند ساعت صرف نوشتن مطلبی کنند و بعد تعداد خوانندگان مطلبشان، چند ده نفر بیشتر نباشد.
در شرایط حاضر اینترنت، اگر آدمی با قلم خوب و اطلاعات و تحلیل عالی، بخواهد از صفر کارش را شروع کند و استمرار هم در کارش داشته باشد و آشنایی با بازاریابی محتوا هم داشته باشد، نیازمند دستکم یک سال تلاش بی وقفه است تا بتواند مخاطب قالب قبولی پیدا کند.
حالا شما واقعا کدام آدم پرمشغلهای را میشناسید که بخواهد از کار روزانه و خواب و استراحت خود بزند و به امید پیدا کردن یک مخاطب احتمالی، هر روز برای یک وبلاگ وقت بگذارد؟
اگر فکرش را بکنید، میبینید که ما در طی این سالها دقیقا به همین خاطر از هزاران مقاله و مطلب ناب محروم شدهایم، مطالبی که در سلولهای مغز آدمهای آگاه جا خوش کردهاند و هیچ وقت نوشته نشدهاند.
4- حاکمیت معدود آدمهای کمصلاحیت بر ذهنهای ما
هیچ فکر کردهاید که در حال حاضر سکان اطلاعرسانی اینترنتی در ایران بر دوش حدود دویست- سیصد نفر صاحبان کانالها و اکانتهای بسیار پرمخاطب در تلگرام و اینستاگرام افتاده است؟
بله، رسانههای رسمی و سایتها و وبلاگها و نشریات کاغذی کار خودشان را میکنند، اما در یک ارزیابی اولیه به نظر میرسد که برد رسانههای شبکههای اجتماعی در حال حاضر بر رسانههای دیگر، کاملا میچربد.
متأسفانه راهبرد رسانهای صاحبان این کانالها و تلگرامها، بسیار انتفاعی است، کار آنها دستچین کردن مطالب سرگرمکننده، مفرح یا گاه مبتذل برای جلب مخاطب بیشتر است. تازه به اینها باید تکنیکهای غیراخلاقی جذب مخاطبان «فیک» یا کاذب را هم اضافه کنیم. تصریح میکنم که معدود کانالهای خوب پرمخاطب هم پیدا میشوند، اما به سبب ماهیت شبکههای اجتماعی، آنها هم مجبورند که خبرها را بسیار کوتاه کنند و از ارسال مطالب طولانی و تحلیلی خودداری کنند.
نتیجه همه اینها این میشود که به جای اینکه استخوانخردکردههای عرصه رسانه، سردبیران و وبلاگنویسهای باتجربه، به سمت و سوی محتوایی وب، سامان بدهند، رهبری اینترنت را عملا دستهای دیگر به صورت غیررسمی عهدهدار شدهاند.
[mks_separator style=”solid” height=”2″]چاره چیست؟ آیا کورسوی امیدی مشاهده میشود؟!
آیا میشود به نوعی وب فارسی را نجات داد؟ آیا میتوان محتواسازی واقعی را در آن بیشتر کرد؟ آیا میشود آدمهای فرهیخته و روشنفکر قهر کرده با اینترنت را مجاب کرد که فکر و خردشان، مخاطبی در وب فارسی کنونی دارد؟ آیا میشود یا خرافهها و سطحیاندیشیهای حاکم مبارزه کرد؟
اینها اهداف بسیار بلندپروازانهای هستند. خود من در گفتگوهای خصوصی با دوستانم، بارها با تحلیل قضایا به یک حالت عجز و ناامیدی مطلق هم رسیدهام، حالت روحی که گاهی در سایت «یک پزشک» هم در قالب کم شدن تولید مقالهها، شاهد بودید.
با این همه من آدم بسیار امیدواری هستم و عادت ندارم خیلی زود تسلیم مشکلات بشوم و ایمان دارم که بسیاری دیگر از شماها، همین روحیه مبارزه من را دارید.
در همه این سالهای کسادی وبلاگستان، باور داشتم که خود ما محتواسازها در ایجاد جو کنونی، تا حدی مقصر بودهایم! ما از همکاری با هم و تشویق هم پرهیز میکردیم. اجازه دادیم که وبلاگهای کوچک بمیرند و معدود جانبهدربردههای وبلاگستانی، به جای وبلاگنویسی، «وبمستر» شدیم. ما حتی منابع دانش خود را به صورت خام با کسانی که شوق اولیه نوشتن و آگاهی داشتند، به اشتراک نگذاشتیم و دست صاحبان رسانههای کوچک را نگرفتیم.
از این رو، تصمیم گرفتم در حد توان خود، در قالب چند مقاله و اشتراک تجارب و منابع خبری، مبارزه و پیکار شخصی خودم را انجام بدهم. البته من بیش از اندازه هم خوشبین نیستم و میدانم نمیشود به کلی شرایط حال حاضر را تغییر داد، اما اطمینان دارم که حتی اگر درسنامه و راهنمایی که در قالب چندین پست منتشر خواهم کرد، مخاطبی تنها و تنها چندصدنفره پیدا کنند، میتوانم شمعی در تاریکی برای خود و مخاطبان دوستداشتنیام روشن کنم و کسی چه میداند، شاید فرداهایی بهتر در انتظار ما باشد:
دستی افشان ، تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد ، هر
قطره شود خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور ، شب ما را بکند
روزن روزن.
در این درسنامه چه یاد میگیرید؟
1- آشنایی کامل با فناوری فید یا rss
2- شیوه کار با فیدخوانهای فیدلی و اینوریدر
3- هدیه ویژه و خاص ما: منابع جامع و مرتبشدهای از فیدهای بهترین سایتهای خبری، نشریات، مجلههای اینترنتی و وبلاگهای فارسی و انگلیسی (به صورت فایل opml)
4- راهنماییهای اولیه برای شروع سوژهیابی
[mks_separator style=”solid” height=”2″]دوستان و مخاطبان عزیز، لطفا با به اشتراک گذاشتن این سلسله پستها، به من و وب فارسی کمک کنید. سپاس.
مشاهده کل مطالب این درسنامه
این نوشتهها را هم بخوانید
درود جناب مجیدی
سالهای زیادی هست که مخاطب هر روزه وبلاگ/سایت شما هستم.بسیار هیجان زده شدم وقتی این سلسله مطالب را نشر دادید.تلاش شما بسیار تحسین برانگیز و عالی هست.از خودم به واسطه اینکه فعالیت در خوری ندارم شرمنده میشوم.عزم و قلم شما تحسین برانگیز و ستودنی هست.هزار بار سپاس و سپاس.
ای کاش همه مثل شما احساس مسئولیت میکردند
خدای من!
هنوز ادامه مقاله رو نخوندم چه هیجان شیرینی به جونم انداختی!
قول میدم منم که دنبال همین فرصت و بهونه بودم به زودی یه سایت یا وبلاگ آبرومند بسازم که افتخار لینک دهی به
” یک پزشک ” نازنین خودم رو داشته باشه.
ممنونم ازت علیرضای مجیدی دوست داشتنی من و ما!
دقیقا منم داشتم به همین فکر میکردم. یه وب سایت که حداقل در حد خوب باشه.
دمتون گرم آقای دکتر واقعا عالیه این کارتون. باشد که ما هم یه تکانی به خودمون بدیم دست به قلم بشیم.
دمت گرم دکتر جان عالیه واقعا. ممنون که دانشتون رو به اشتراک میگذارید، حس مسئولیت شما و کاری که میکنید؛ اینکه اینهمه زمان گذاشتید تا بی هیج چشمداشت مادی دیگران رو از این دانسته ها بهره مند کنید واقعا ستودنیه. خیلی دوست داشتم انجام بدم چنین کاری رو اما نمیدونستم از چی و کجا باید شروع کنم. حتماً در اولین فرصت خواهم خواند و به امید خدا که به جاهای خوبی هم خواهم رسید.
یادمه شما مدتها پیش زمانی که ظاهر سایتتان دچار مشکل شده بود، انتقاد سنگینی از دوستانی که تنها از راه فید مطالب شما را دنبال می کردند، داشتید. اگر یادتان نیامد کدام مطلب را می گویم، به من ای میل بزنید تا جستجو کنم. خوبه که حالا به فیدخوانی افراد را تشویق می کنید:-)
من چندین سال است فیدهای شما را دنبال می کنم. انصافا زحمت می کشید و ما هم لذت می بریم
در ضمن پیشنهاد می کنم حتما از تبلیغات در انتهای فیدهایتان مجددا استفاده کنید، هم برای شما خوبه و هم برای ما :-) من با زورق از طریق همین نوع تبلغیات شما آشنا شدم.
یک پیشنهاد هم داشتم، قابلیت worktime تلگرام را معرفی کنید، این قابلیت باعث می شود افرادی که مثل من از تلگرام به دو منظور کاری و ارتباطات اجتماعی استفاده می کنند، به راحتی در طول روز بتوانند این موارد را تفکیک کنند و البته از زمان آزاد شده (که خودش قبلا به نادرستی با پیام های تلگرامی پر می شد) برای خواندن فید استفاده کنند
ممنون جناب مجیدی
من همیشه از انسانهای والا درس گرفتم ؛همونایی که به جای زیستن در یه چارچوب منفعت طلبی صرف،حرص و حسد ،در یه دنیای عظیم و گسترده تری به وسعت انسانیت زندگی میکنند .دقیقا همون انسانهایی که به این دنیا معنا میدن .
و چون شمایی که دغدغه ی بهتر و غنی تر شدن جامعه ی خودتون رو دارید و از عقب ماندگی هاش رنجورید …؛
امیدوارم توی این مسیر بتونیم همراهیت کنیم دکتر و در راستای همین امیدی که دارم البته بتونم به جای اینکه فقط یه ناظر امیدوار و منفعل باشم ،سهم خودم و نقش خودم رو مردانه ایفاء کنم .
ازتون نهایت سپاسگزاری رو دارم .
دمتون گرم. من تلاش می کنم تا اونجایی که میتونم به این پویش (میشه بهش گفت پویش دیگه؟! یه هشتگ هم باید براش بسازیم!) کمک میکنم. فکر می کردم خودم جزو معدود آدم های اینوریدر م ولی با دیدن این مطالب خوشحال شدم که مخاطبان فارسی زبان زیادی داره گویا.
احساس مسئولیتی که شما دارین، کاش توی تمام اینترنت ایران بود.
ممنون از شما
سلام دکتر
متاسفانه اینوریدر محدودیت 150 فید رو داره
و فیدلی هم محدودیت 3 فید
به نظرتون از چه سرویس دیگه ای برای فیدخوانی باید استفاده کرد