عـجایب هـفتگانهٔ دنیای قدیم
منظور از عجایب هفتگانهٔ دنیای قدیم، آثار معماری و مجسهسازی است که از لحاظ ظرافت هـنری و یا عظمت ابعاد ممتاز میباشد. چون تعداد این نوع آثار زیاد است. انـتخاب هفت عدد از بین آنـها کـاری آسان نیست. ولی این انتخاب بمرور زمان صورت گرفته است. هروقت تحتتأثیر یک اثر هنری زیبا و عظیم قرار میگیریم، بزرگترین تمجیدیکه از آن میکنیم این است که بگوئیم: «این هشتمین اثر شگفتانگیز جهان اسـت».
در اینجا بشرح عجایب هفتگانهای میپردازیم که تاریخ برگزیده است:
1-هرم بزرگ کئوپس
معمولا هرم بزرگ کئوپس در جیزه 3 واقع در نزدیکی قاهره را، نخستین اثر شگفتانگیز جهان میدانند. بعلاوه این تنها بنای حیرتانگیزی اسـت کـه از عجایب هفتگانه دنیای قدیم باقیمانده است. یک ضرب المثل عربی میگوید: «زمان هرچیز را مغلوب میسازد ولی اهرام، زمان را بمبارزه میطلبد».
پایهٔ هرم کئوپس از مربعی تشکیل یافته که هر ضلع آن 233 متر اسـت. بـنابراین سطح زیربنای این هرم 54000 متر مربع میباشد. ارتفاع آن 147 متر یعنی دو برابر ارتفاع کلیسای نوتردام پاریس است ولی به مرور زمان در نتیجهٔ فرسایش 12 متر از ارتفاع هرم مذکور کاسته شده است. سـابقا حـجم این توده عظیم ساختهشده از سنگ 000/700/2 متر مکعب و بوزن 8 میلیون تن یا 8 میلیارد کیلوگرم بوده است. مصالح ساختمانی این هرم را از کوههای شرق رودخـانه نـیل تامین کرده بودند بدین مـعنی کـه تـختهسنگهای عظیم را از آنجا بمحل کار آوردهاند.
هرودوت 4 مینویسد: ده هزار کارگری که در استخدام کئوپس فرعون مصر بودند، مدت سه ماه، سنگها را از محل اسـتخراج تـا سـاحل نیل میآوردند و همان تعداد کارگر سایر مصالح سـاختمانی را از طـریق رودخانه به پای کار حمل میکردند. همین تعداد کارگر برای ساختن راهی که حمل سنگها را امکانپذیر میساخت، ده سال وقت صـرف کـرده بـودند. حتی امروز با استفاده از اصول فن (تکنولوژی) پیشرفته و سایر وسـایل از قبیل مواد منفجره، ماشینهای سنگبری، جرثقیل و امثال آن، ساختن یک چنین هرم کاری عظیم بشمار میرود. اگر وسایل بـدوی از قـبیل غـلطک و اهرم و طناب را که مصریان آن زمان در اختیار داشتهاند در نظر بگیریم، به عـظمت کـاری که انجام دادهاند پی خواهیم برد. باید خاطرنشان ساخت که زمامداران مصر در آن دوران میتوانستند صدها هزار برده را بـکار بـگیرند و بـعلاوه زمان برای آنان حائز اهمیت نبود و حکمرانان برای جان اتباع خود کـوچکترین ارزشـی قـائل نبودند. کارشناسان امریکائی، بر سبیل تفنن، هزینهای را که در زمان حاضر برای ساختن هرمی نـظیر هـرم کـئوپس ضرورت خواهد داشت، محاسبه کردهاند. بموجب این محاسبات قیمت مصالح ساختمانی چنین هرمی بـه 160 مـیلیون دلار بالغ خواهد گردید. با فرض اینکه عملیات ساختمانی چنین هرمی با استفاده از وسـایل پیـشرفته امـروزی و استخدام یک نیروی کار 000 ر 10 نفری صورت گیرد، مدت انجام این عملیات را 200 روز برآورد کردهاند. بـفرض ایـنکه هر کارگر روزی یک دلار مزد دریافت دارد، مجموع دستمزد کارگران برای ساختن این هرم بـه دو مـیلیون دلار خـواهد رسید. طبق برآوردهای مصرشناسان، برای ساختن هرم کئوپس 150 میلیون روز کار یعنی 75 برابر آنچه امروز ضـرورت پیـدا میکرد، مصرف شده بوده است. هرم کئوپس صرفنظر از عظمت آن و مقدار نیروی کـاریکه بـرای سـاختمانش بمصرف رسیده است، دارای خصوصیات شگفتانگیز دیگر نیز میباشد. مثلا چهار سطح آن با دقت زیادی چـهار جـهت اصـلی را نشان میدهد. بکار بردن این اندازه دقت، کاری آسان نبوده است. مـثلا مـعمارانی که در زمان معاصر، رصدخانه پاریس را طرح ریخته و کوشیده بودند آن را در جهت شمال- جنوب قرار دهند، دچـار اشـتباهی بمیزان 18 دقیقه شدهاند، در صورتیکه اختلاف محور هرم کئوپس با جهت شمال-جـنوب فـقط 14 دقیقه و بنابراین از دقتی بیشتر برخوردار است. زمـین پرصـخرهای کـه هرم بر آن بنا شده با چـنان دقـتی تسطیح گردیده است که انسان از خود میپرسد که برای رسیدن به این هـدف چـه ابزار و آلاتی را بکار بردهاند. دالانـ ورودی هـرم با شـیب انـدکی درسـت به سمت شمال امتداد یافته اسـت. اگـر این دالان بوسیلهٔ یک خط فرضی ادامه داده شود، به نقطهای خواهد رسید کـه فـقط چند درجه پائینتر از ستاره قطبی اسـت. و این اختلاف اندک مـمکن اسـت از تغییری ناشی شده باشد کـه در طـول زمان در محور هرم صورت گرفته است. خصوصیات اسرارآمیز دیگری نیز برای این بـنای عـظیم قائل شدهاند. مثلا ادعا شـده اسـت کـه طراحان هرم کـئوپس، ریـاضیدانان برجستهای بودهاند زیرا تـناسب بـین ارتفاع این هرم و محیط آن همان تناسب بین شعاع و محیط دایره یعنی عدد «پی» است. طـبق ایـن فرضیه معماران هرم مذکور توانسته بـودند عـدد «پی» را که 000 ر 4 سـال بـعد کـشف گردید، محاسبه نمایند. ولی ایـنگونه ادعاها قابل قبول بنظر نمیرسد. پرو 5 و چپیئز 6 دو نفر از مصرشناسان نوشتهاند: «امروز دیگر کسی چنین فرضیههائی را مـطرح نـمیسازد و مورد بحث قرار نمیدهد.»
معذلک هـنوز در مـورد اهـرام نـکاتی مـبهم وجود دارد که در خـور بـررسیهای تازهای میباشد. ولی دربارهٔ ماهیت اصلی این بناها، جای شک نیست. اهرام مقبرههائی عظیم است که از هـر طـرف مـسدود میباشد. حتی راهروهای داخلی آنها به بـنبست مـیرسد. بـعبارت دیـگر آنـها مـقبرههای بدون در و پنجره و منفذهای خارجی است و در حقیقت پوششهای بزرگ و غیرقابل نفوذی برای نگهداری اجساد مومیائی شده بشمار میرود.
2-باغهای معلق بابل
برای بررسی دومین بنای شگفتانگیز دنیای قـدیم، باید از سواحل رود نیل به سواحل رودخانه فرات رفت و به 000 ر 3 سال پیش برگشت زیرا امروز از این بنای حیرتانگیز اثری باقی نمانده است.
در بابل پادشاهی بنام نینوس 7 سلطنت میکرد که با سـمیرامیس 8 ازدواج کـرده بود این زن از اینکه موطن اصلی خود را ترک گفته بود احساس دلتنگی میکرد. پادشاه برای اینکه محل سکونت همسرش را دلپذیر و به محیط زادگاه اصلیش شبیه سازد، به احداث باغهای زیـبائی تـصمیم گرفت که بعدها «حدائق معلقه» نامیده شد. ما این باغها را طبق توصیفی میشناسیم که همراهان اسکندر کبیر، هنگام لشگرکشی او به آسیا شرح دادهـاند. ایـن باغها در حقیقت «معلق» نبود بـلکه بـطور مطبق بر روی یکدیگر قرار داشت بنحویکه یک نوع پلکان بزرگی را تشکیل میداد. برای پی بردن به اهمیت کاری که بابلیها در احداث این باغها انـجام دادهـاند، باید توجه داشت کـه مـعماران آن زمان بساختن طاق و نیم طاق آشنائی نداشتند و نیز در آن دوران تیرهای فلزی یا چوبی در ساختمانها بکار برده نمیشد. بنابراین تنها راهحلی که برای معماران آن زمان باقی میماند، ساختن تعداد زیادی ستون سـنگی مـحکم بود که بتواند باری را که بر روی آنها گذاشته میشود، تحمل کند. فاصله بین این ستونها را بوسیله ورقهای سنگی مربع شکل پر میکردند که هر ضلع آن پنج متر بود، بطوریکه باغهای مـعلق بـر روی تودهای از سـتونها قرار میگرفت.
مشگل دیگر عبارت بود از مـسأله عایقکاری یعنی غیرقابل نفوذ ساختن سطح باغهائی که بدین ترتیب بـوجود مـیآمد. امـروز هم این مشکل در مورد باغهائی که بر پشتبامها احداث میکنند، وجود دارد. معماران بابلی، برای رفع این مـشکل از قـیر استفاده میکردند. طرز عمل آنها از این قرار بود که سنگفرشهای کف باغها را بـا قـشری از نـیهای آغشته بقیر میپوشانیدند و سپس روی این پوشش آجرهائی میچیدند که به نوبه خود از ورقهای سربی پوشـیده شده بود. آنگاه لایهای از خاک برگ به ضخامت 4 تا 5 متر میگسترانیدند تا بـزرگترین درختها بتوانند ریشههای خـود را در آنـها بدوانند. بالاخره یک روش آبیاری خودکار، آب فرات را به بالاترین طبقات این باغها برای مشروب ساختن اشجار و گیاهان میرسانید. باغهای معلق، برعکس اهرام که از بناهای حجیم سنگی تقریبا بدون در و پیکر تشکیل مـییافت، ساختمانهای مسکونی دلباز بود. از فراز این باغها منظره باشکوه رود فرات و شهر بابل و اطراف آن، با راههای کاروانرو بچشم میخورد که تجارت بین شرق و غرب را امکانپذیر میساخت.
چندی پیش آجرهائی که از ویرانههای ایـن سـاختمانهای شکوهمند باقیمانده بود، برای احداث سدی در مقابل رود فرات مورد استفاده قرار گرفت.
3-معبد دیان
1 درافز 2-معبد دیان الههٔ شکار که در افز در یونان ساخته شده اسـت، سومین بنای اعجابآمیز دنیای قدیم بشمار میرود. پرستشگاه این الهه قبلا نسبتا مـحقر بود و از یک مجسمه تـشکیل مـییافت که در داخل تنه مجوف درختی قرار داشت. ولی در اواسط قرن ششم قبل از میلاد تصمیم گرفته شد برای این الهه، یک معبد باشکوه ساخته شود. اما انتخاب محلی مناسب دشوار بود زیرا ایـن سرزمین غالبا دچار زلزله میگردید. لذا تصمیم گرفتند از ساختن این معبد بر یک زمین صخرهای که حرکت زلزله را مستقیما به بنا منتقل میسازد، اجتناب گردد و در عوض، معبد موردنظر بروی یک زمین باتلاقی سـاخته شـود که با زغال چوب و پوست حیوانات آنرا پوشانده باشند تا بتواند ضمن تحمل بار عمارت، حرکت زلزله را مستهلک سازد. مساله دیگر، تهیهٔ مصالح ساختمانی مناسب برای ایجاد این معبد بـود. البـته باید خالصترین و ظریفترین سنگ مرمر بکار برده شود. ولی نزدیکترین معادن سنگ مرمر در جزیره پروکونز 3 و یا پاروس 4 واقع شده بود که تا محل ساختمان معبد فرسنگها فاصله داشت. در این هـنگام بـود که حادثه جالب و غیر مترقب رخ داد. در همان موقعیکه در شهر راجع به تأمین مصالح ساختمانی بحث میکردند، چوپانی بنام تیگزود ورس 5، در 800 قدمی مـحلی کـه بـرای ساختن معبد دیان در نظر گـرفته شـده بـود، گوسفندان خود را میچرانید. هنگامیکه این گوسفندان بچرا مشغول بودند، دو قوچ باهم گلاویز شدند و یکی از آندو حریف خود را بر زمین انداخت و شـاخهای قـوچ مـغلوب بر مین فرورفت و یک قطعه سنگ سفید بـسیار زیـبا را نمایان ساخت. چوپان شگفتزده ولی دوراندیش، تکهای از این سنگ را برداشت و به شهر برد. معتمدان شهر پس از بررسی آن تشخیص دادند از بـهترین نـوع مـرمر است. لذا تصمیم گرفته شد معبد دیان با این سنگ سـاخته شود که بوسیله تقدیر انتخاب شده بود. (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر خیالی از معبد دیان
بدین تـرتیب، مـعبد دیـان با مجسمهای از این الهه بر پایهٔ بطول 127 و عرض 73 متر ساخته شـد کـه برای رسیدن به آن باید ده پله را پیمود. این معبد بوسیله 127 ستون احاطه گردیده که اغلب آنـها از هـمان سـنگهای مرمر یکپارچه تراشیده شده است. بر روی این ستونها صفحات مربع شکلی از سـنگ مـرمر کـار گذاشتهاند که با پیوستن بیکدیگر بام معبد را تشکیل میدهد شایع است که این 127 سـتون یـادآور 127 تـن ثروتمندی بوده است که دارائیهای خود را برای تأمین هزینهٔ ساختمان این معبد از دست دادهـاند.
سـاختمان معبد دیان در سال 400 قبل از میلاد پایان یافت. برای ایجاد آن مبالغی هنگفت بمصرف رسـید. نـیم قـرن بعد، یعنی در سال 346 قبل از میلاد، این معبد در نتیجه بروز حریق بکلی نابود گردید. مـمکن اسـت انهدام کامل یک ساختمان سنگی بوسیله حریق تعجبآور بنظر برسد ولی در حقیقت بدنه و اسـتخوانبندی ایـن بـنا از سنگ ولی دیوارهها و جدارهای داخلی آن از چوب ساخته شده بود. بنابراین نخست دیوارهای چوبی طعمه حـریق گـردید و سنگهای مرمر که در حقیقت از کاربنات آهگ تشکیل میشود، در نتیجه سرایت آتش، مـانند هـر سـنگ آهکی، اسید کاربونیک خود را از دست داده و فقط آهک آنها باقی ماند که آن هم پس از نزول اولیـن بـاران بـه گرد و خاک تبدیل گردید.
نکته جالب توجه آن است که این آتشسوزی در هـمان شـبی رخ داد که اسکندر کبیر پسر فیلیپ مقدونی به دنیا آمد نکته قابل ذکر دیگر آنکه این حـریق تـعمدا بدست شخص جاهطلبی موسوم به اروسترات 6 صورت گرفت که کوششهایش برای کـسب شـهرت به نتیجه نرسیده بود. وی با دستزدن بـه ایـن آتـشسوزی قصد داشت نام خود را در تاریخ جاویدان سـازد. ویـ را به اتهام این جرم بازداشت و محاکمه کردند و قضات برای اینکه محکوم به آرزوی اصـلی خـود، که کسب شهرت بود، نـرسد، مـقرر داشتند هـیچکس نـباید از آن بـبعد نام او را بزبان بیاورد. ولی این تصمیم مـؤثر واقـع نشد و امروز، دو هزار سال پس از این آتشسوزی، نام او گرچه بعنوان یک دیوانه، در صـفحات تـاریخ باقی مانده است.
معبد دیان پس از ایـن حریق با تزئیناتی چـشمگیرتر از نـو ساخته شد و هنگامیکه 400 سال بـعد از آن تـاریخ سنپل 7 به افز مسافرت کرد، توانست این معبد را که هنوز مرکز روحانی پرسـتش دیـان بشمار میرفت، مشاهد کند.
در سـال 262 مـیلادی قـوم «گت»8 به آسـیای صـغیر حمله کردند و در نتیجه بـار دیـگر معبد دیان ویران گردید و بقایای آن در طی قرون بتدریج بغارت رفت و بمصارف مختلف رسید بـطوریکه اکـنون از این سومین بنای شگفتانگیز جهان بـاستان، اثـری باقی نـمانده اسـت.
4-مـجسمه زئوس
در کوه اولمپ 10-بـنا به اساطیر یونانی، زئوس در کوه اولمپ واقع در تسالی 11 سکونت داشته و در آنجا، در میان سایر خدایان، حکمفرمائی مـیکرده و از چـنان قدرتی برخوردار بوده است که بـا افـکندن گـره بـه ابـروان خود، میتوانسته اسـت کـوه اولمپ را به لرزه درآورد. بهمین علت فیدیاس 12 مجسمهساز مشهور، که مامور ساختن مجسمه زئوس گردیده بود، مجسمه ایـن پدر خـدایان را بـه شکلی که گره به ابروان افکنده بـود، مـجسم سـاخت. ایـن مـجسمه عـظیم، چهارمین اثر شگفتانگیز جهان قدیم بشمار میرود. مجسمه مذکور که زئوس را نشسته بر تختی نشان میدهد، دارای 15 متر ارتفاع بوده است. تخت او از عاج و چوب ابنوس مزین به طلا و سـنگهای گران بها ساخته شده بوده است. پیکرهٔ خود زئوس را طبق اسلوبی که برای ساختن مجسمه پالاس اتنه در اکروپول 14 بکار رفته، ساختهاند بدین معنی که بدن مجسمه از چوب آبنوس تراشیده شده و قسمتهای بـرهنه آن مـزین به صدف و بقیه مطلا بوده است. بر سر این مجسمه تاجی بشکل گل از طلا قرار داشته است و در دست راست او مجسمه کوچک نیکه 15 الهه پیروزی و در دست چپ او یک عصای فـرماندهی جـای دارد. (به تصویر صفحه مراجعه شود) مجسمه خیالی زئوس در اولمپ
اگر این مجسمه بزرگ را که بر پایهای از سنگهای مرمر سیاه بنا شده بوده است، در جـوار مـعبدی به همان عظمت در نظر مـجسم سـازیم، تا حدودی، باعجابیکه چنین اثری در مردم برمیانگیخته است پی خواهیم برد.
معبد زئوس در اولمپ قرن پرستشگاه ملی یونانیان محسوب میشد تا اینکه این بار هـم قـوم «گت» این مجسمه را بـرای اسـتفاده از طلاهای آن منهدم ساختند و چیزی از آن باقی نگذاشتند معذالک ما از مشخصات این مجسمه معروف اطلاع داریم زیرا تصویر آن در بعضی از سکههای روم قدیم باقی مانده است.
5-مقبره موزول
در منتهیالیه شمال غربی آسیای صغیر شـهر هـالیکارناس 17 واقع شده بود که در آنجا در قرن ششم قبل از میلاد پادشاهی بنام موزول سلطنت میکرد که با زنی موسوم به ارتمیز 18 ازدواج کرده بود. در دربار این پادشاه، به هنرهای زیبا توجهی خـاص مـبذول میگردید. مـوزول به معماران خود دستور داده بود که ساختمانی شبیه اهرام مصر بسازند یعنی بنائیکه در عین حال یک اثـر هنری جاویدان و یک مقبره باشد.
طبق مدارکی که در دست است، ایـن بـنا کـه پنجمین اثر اعجابانگیز جهان باستان بشمار میرود، بر پایهای مربعی شکل ساخته شد که محیط آن 140 متر بـوده و بـوسیله سقف هرم مانندی پوشیده شده و با یک ردیف ستونهای زیبا تزئین یافته بـوده اسـت، بـر فراز آن مجسمهای که موزول و ارتمیز را سوار بر یک ارابه چهار اسبه نشان میداد قـرار داشت، ارتفاع کل این بنا میان 40 تا 50 متر بوده است. در هجوم اقوام وحـشی و اعراب، به این مـقبره آسـیبی وارد نیامد ولی در دوران جنگهای صلیبی شوالیههای سنژان 19 این بنا را برای استفاده از سنگهای آن در ساختن دژی خراب کردند. و سنگهای مرمر پایه این مقبره برای تبدیل به آهک بغارت رفت. در حین انجام این عملیات، زیرزمین وسیع کـشف گردید که بوسیله راهروئی تنگ به اطاقی کوچک منتهی میشد که در آن مقبرای زیبا از سنگ مرمر قرار داشت چون افرادی که این مقبره را کشف کرده بودند، برای باز کردن آن ادوات لازم را در اختیار نـداشتند، کـار را بروز بعد موکول نمودند. ولی دزدان شبانه باین محل وارد شدند و تمام محتویات مقبره را بسرقت بردند. امروز بقایائی بسیار ناچیز از این بنای باشکوه دوران قدیم باقی مانده، معذلک نام آن جاویدان گردید. و هنوز هم هـر مـقبره عظیم و زیبا را «موزوله»20 مینامند.
6-مجسمه رودس
جزیره رودس در جنوب هالیکارناس واقع شده است واقع شده است. در گذشته اغـلب اهالی این جزیره دریانورد بودند و بهمین علت بندر رودس اهمیتی خاص پیدا کـرده بود. ثروتی که اهـالی ایـن جزیره در نتیجهٔ اشتغال به کشتیسازی و تجارت دریانی کسب کرده بودند موجب رواج بازار هنر و علاقه عمومی به آفرینش آثار هنری و بویژه مجسمهسازی شده بود. اهالی رودس میلی شدید به ساختن مجسمههای عـظیم نشان میدادند. بنا به نوشته یکی از مؤلفان آن زمان، در جزیرهٔ رودس، در حدود 3000 مجسمه وجود داشت که 100 تای آنها بسیار بزرگ بود.
معروفترین این مجسمهها، پیکرهٔ عظیم هلیئوس 2 خدای آفتاب بوده که به مـجسمه رودس شـهرت یافته است. ارتقاع این پیکره 40 متر و هرینهٔ ساختمان آن به 300 تالان 3 (معادل 200 میلیون فرانک) بالغ بوده است. این اثر نفیس فقط 56 سال دوام پیدا کرد و بر اثر بروز زلزلهای واژگون گردید و درهـم شـکست.
پلین 4 مورخ رومی که بقایای این مجسمه را دیده بوده است. مینویسد که هریک از انگشتان آن بکلفتی بدن مجسمههای عادی بوده است. بـنابه روایـتی، اعراب پس از تسخیر جزیره رودس، بقایای این مجسمه را به یک یهودی فروختند و او ناچار گردید که برای حمل این بقایا که از برونز تشکیل میشد،900 شتر را بکار بگیرد. دربارهٔ خصوصیات این مـجسمه، مـطالبی ضـد و نقیض بیان شده است. بـعقیدهٔ بـعضیها هـریک از پاهای این پیکره بر روی یک موجشکن بنهرگاه قرار گرفته بوده و از مجسمه بعنوان فانوس دریائی استفاده میشده است آنچه بیشتر محتمل بـنظر مـیرسد آن اسـت که پیکرهٔ مذکور در جزیره کوچکی در کنار بندر سـاختهشده بـوده است. مجسمه آزادی که در بندر نیویورک بوسیله بار تولدی برپا شده است میتواند تصویری از پیکرهٔ رودس را ارائه دهد.
7-فانوس دریائی اسکندریه
هفتمین اثر شگفتآور دنیای قـدیم، در مصر قرار داشته و عبارت بوده است از برجی در جزیرهٔ کوچک فاروس 5 که بر فراز آن چراغی برای نشان دادن مـدخل بـندر اسـکندریه به دریانوردان دائما روشن بوده است. کلمهٔ 5 فار که بهمعنای فـانوس دریـائی بکار برده میشود از نام جزیره فاروس اقتباس گردیده است. فانوس دریائی اسکندریه، در دوران سلطنت بطلمیوس دوم (304-247 قبل از مـیلاد) بـوسیلهٔ مـعماری موسوم به سوسترات 6 ساخته شده بوده است. گفتهاند وی موادی مختلف را برای پی بـردن بـدرجهٔ مـقاومت آنها در مقابل آب دریا، مورد آزمایش قرار داده و باین نتیجه رسیده بوده است که فقط شـیشه در مـقابل آب دریـا مقاوم است. بنابراین پایهٔ بنای برج اسکندریه از یک قطعه عظیم شیشه تشکیل یافته بـوده اسـت. هزینهٔ ساختمان این فانوس دریائی به 800 تالان یعنی چندین صد میلیون فرانک بـالغ گـردید.
دربـاره ارتفاع برج اسکندریه مطالب باورنکردنی گفته شده است یونانیان ارتقاع آن را 272 متر یعنی تـقریبا بـرابر ارتفاع برج ایفل پاریس ذکر کردهاند. ولی اعراب که ده قرن بعد بر مـصر اسـتیلا یـافتند نوشتهاند که در آن زمان ارتفاع برج مخروبهٔ اسکندریه 166 متر بوده است. این برج از قسمتهای مختلفی تـشکیل مـییافته است بدین معنی که در روی پایهٔ مربعی شکلی که 69 متر ارتفاع داشته اسـت یـک دیـوار هشت گوش 38 متری در روی این دیوار برج دیگری به ارتفاع 9 متر ساختهشده بوده است که بـر فـراز آنـ چراغی قرار داشته است. بطور مسلم چراغ برج اسکندریه تا قرن اول مـیلادی روشـن بوده و محتملا تا سدهٔ دوازدهم میلادی از این برج بعنوان فانوس دریائی استفاده میشده است. برج مـذکور در سـال 1375 در نتیجه بروز زلزلهای چنان منهدم گردید که کوچکترین اثری از آن باقی نماند کـه بـتوان بوسیلهٔ آن لااقل به محل ساختمان آن پی برد، ولی نـام آنـ هـنوز، پس از گذشت قرون، بجا مانده است.
سایر عـجایب دنـیای قدیم
علاوه بر عجایب هفتگانهایکه شرح آنها گذشت، آثار اعجابانگیز دیگر نیز در جـهان قـدیم وجود داشته است که در ایـنجا بـه بعضی از آنـها اشـارهٔ مـختصر میشود.
مهمترین این آثار، برج مـعروف بـابل است که میتوان آن را بحق «هشتمین اثر اعجابانگیز» دنیای باستان دانست.
هرودوت مـورخ یـونانی، این بنای تاریخی را دقیقا توصیف کـرده است. این برج بـرای مـعبدی ساختهشده بود کهبه پرستش بـعل بـت معروف بابلیها اختصاص داشته ولی منجمان بابلی در سکوی فوقانی آن به بررسی ستارگان مـیپرداختهاند.
ایـن برج، مانند خود شهر بـابل، در نـتیجه هـجوم اقوام مختلف ویـران گـردید و اعراب از آجرهای آن برای سـاختن خـانههای مسکونی استفاده کردند بطوریکه امروز از این بنا که از مستحکمترین ساختمانهای دوران باستان بشمار میرفته، اثـری بـاقی نمانده و فقط حفرهایکه برای پی کنی ایـن بـنای عظیم ایـجاد شـده بـود مشهود است.
بعضی دیـگر از بناهای اعجابانگیز جهان قدیم را باید در مصر جستجو کرد در این کشور علاوه بر مجسمه معروف و اسـرارآمیز ابـو الهول، معابد عظیمی است در لوکزور 7 کـه مـهمترین آنـها مـعبدی در سـاحل شرقی رود نیل در لوکـزور (تـبس 8 قدیم) و در نزدیکی کارناک 9 است. شاید در سراسر جهان معبدی به عظمت این پرستشگاه یافت نشود زیرا
مـساحت زیـر بـنای آن در حدود یک کیلومتر مربع فضای داخل مـعبد بـهاندازهای وسـیع بـوده اسـت کـه میتوان کلیسای بزرگ شهر شارتر 10 را در آن جای داد.
در تالار بزرگ معبد ستونهای عظیمی نصب شده بوده که بعضی از آنـها با آنکه در نتیجهٔ گذشت زمان آسیبدیدهاند هنوز دارای 25 متر ارتفاع میباشد و محیط دور آنها به 10 متر میرسد.
نوعی دیگر از آثار دوران باستان، ابنیهٔ اسرارآمیز پرپیچوخمی موسوم به لابیرنت 11 میباشد که پیدا کـردن مـدخل و مخرج آنها دشوار است. هماکنون در فیوم 12 واقع در ساحل رود نیل، آثار لابیرنتی مشاهده میشود که در سال 1830 قبل از میلاد بوسیله آمنمس 13 سوم فرعون مصر ساختهشده است هرودوت و استرابون 14 در نوشتههای خود، بـقایای ایـن لابیرنت را توصیف نمودهاند. ظاهرا این بنای عظیم دارای 3000 دالان بوده که 12 معبد را بیکدیگر متصل میکرده و همه از سنگ خارا ساختهشده و چهار هرم آن را احاطه کـرده بـوده است. گفته میشود که در وسـط ایـن لابیرنت پیکره سه متری سراپیس 15 خدای بزرگ مصریان قرار داشت از قطعهای سنگ یا پارچهای باسری بشکل سر گاو تمام راهروهایئیکه از تالارهای متعدد این لابـیرنت مـنشعب میگردیده، به محل نـصب مـجسمه مذکور منتهی میشد تا اعجاب آمیخته برعب زائران را برانگیزند. مهمترین و معروفترین این نوع بناها، لابیرنتی است که در جزیره کرت 16 وجود داشته و اکنون فقط خرابههای آن باقیمانده است. محتملا این بنا در سال 3500 قـبل از مـیلاد به افتخار مینوتور 17 موجود افسانهای یونان قدیم ساختهشده بود. بقایای این لایبرنت بوسیله یک نفر انگلیسی کشف گردید که در جستجوی پیدا کردن قصر افسانهای مینوس 18 پادشاه کرت بوده است.
کـاخ نـرون
نرون امـپراطور معروف و ستمگر که او را بغلط مسئول آتشسوزی رم میدانند، در قرن اول میلادی، بر کشور روم قدیم حکومت میکرد. محل سکونت او کـه «خانه طلائی» نامیده میشد، پس از آتشسوزی سال 64 بطرز بسیار مجللی ساختهشده بـود. ایـن کـاخ دارای یک دریاچه واقعی و بوسیله پردههای نقاشی احاطه گردیده بود که دورنمای مزارع و تاکستانها و چمنزارها و جنگلها را مـجسم مـیساخت این بنا با صدف و سنگهای قیمتی تزیین یافته بود و در دهلیز ورودی آن مجسمه سه مـتری خـود نـرون قرار داشت. سقف تالار نهارخوری از صفحات متحرک صدف تشکیل میافت. در روزهای میهمانی که تعداد افـراد کم نبود این صفحات صدفی را از گل میپوشانیدند و موقعیکه سقف را میگشودند، میهمانان گلباران مـیشدند و ضمنا باران معطری بـروی آنـها فرو میریخت در حمامهای این قصر ساکنان میتوانستند برای استحمام، از آب معمولی یا آبهای معدنی و یا آب دریا استفاده کنند:
یکی دیگر از تالارهای این ساختمان، دارای سقفی بود که تصور آسمان را نشان میداد و روز و شـب در روی آن ستارگان و صور فلکی در حرکت دیده میشدند. این ابتکار را میتوان طلیعهٔ پلاناریوم 19 های امروزی دانست که سقف مدوری دارد که در روی آن اجرام سماوی در حال حرکت نشان داده میشوند.
منبع: مجله گوهر , تیر 1357