بیوگرافی دانشمندان آشنایی با دانشمندان دنیای قدیم و نو – قسمت دوم: اقلیدس
آلبرت اینشتین میگوید: «اگر کسی در جوانی این کتاب را ندیده و نخوانده باشد هرگز نمیتواند یک پژوهشگر باشد.» کتاب مورد نظر که امروز هم نکات و مفاهیم آن در مدارس تدریس میشود و حدود دو هزار سال پیش نوشته شده است «اصول اقلیدس» نام دارد که به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.
اولین چاپ آن در سال 1750 میلادی به زبان انگلیسی انتشار یافت. ترجمه انگلیسی آن از نسخه اصلی یونانی که به زبانهای عربی و لاتین برگردانده شده گرفته شده است. کتاب در سال 300 پیش از میلاد به رشته تحریر در آمده است.
اقلیدس، اهل اسکندریه و ریاضیدان و معلم یونانی بود که از زندگی خصوصی و حتی تاریخ تولد و زادگاهش مدارک دقیقی در دست نیست. میگویند که او در مدرسه سلطنتی اسکندریه مصر، ریاضیات درس میداد و کتابی در این باره نوشت که نسخههای زیادی از آن بیش از هر کتاب دیگری، جز کتاب مقدس، به فروش رفته است.
اقلیدس، که پدر هندسه لقب گرفته، بنیادگذار هندسه اقلیدسی است. او تمام قضیههای هندسی را که ظاهراً استفادهای از آنها نمیشد بصورت قضیههای کامل و قابل درک در آورد. او در این راه کوشید تا اثبات یک قضیه ریاضی را به قضیه دیگری مربوط کند، بطوریکه شاگرد ریاضی ناگزیر باشد برای اثبات مسأله ریاضی به تفکر بپردازد.
کشور مصر در قدیم «هدیه نیل» نامیده میشد، و شهرت مصر باستان بیشتر به خاطر عظمت رود نیل بود. همه ساله طغیان رود نیل با آب گلآلود و حاصلخیزش که از کوههای دوردست آفریقا سرچشمه میگرفت، تمام کشتزارهای مصر را میپوشاند و آنها را برای کشاورزی آماده میکرد. حد و مرز زمینهای زراعتی از بین رفته بود، و رود نیل همه سال بسترش را تغییر میداد. با این ترتیب، محدوده زمین مالکان مشکلات زیادی به بار آورده بود. اگر قرار بود که مالیاتها متناسب با محدوده زمین از مالکان مطالبه شود، ابتدا باید مسافت زمین مشخص میشد.
در اینجا بود که هندسه (در زبان یونانی، به معنی نقشهبرداری زمین است) به این مشکل پاسخ داد. مصریها، ظاهراً به اصول نظری هندسه توجه نداشتند و از آن تا جایی که مشکلاتشان را حل میکرد استفاده میبردند. اما بیشتر محاسبات و اندازهگیری آنان در مورد اراضی نادرست بود. مثلاً برای محاسبه اراضی غیرمنظم، آن را به مثلثهای مختلف تقسیم میکردند. نتیجه این اندازهگیری غلط باعث شد که مالکان مصری ناچاراً مالیاتی بیش از حد مقرر به دولت بپردازند.
مصریها برای ساختن زاویه قائمه از روشی که هنوز در نقشهبرداری میدانهای ورزش معمول است استفاده میکردند. آنها مثلثی از طناب میساختند که طول ضلعهای آن به ترتیب 3 و 4 و 5 واحد بود. هرگاه طناب در نقاط معینی از زمین ثابت شود زاویه مابین ظلعهایی که طولشان 3 و 4 واحد است قائمه خواهد بود. از اینجا بود که نقشهبرداران مصری را «طنابگستر» نام نهادند.
تالس، ریاضیدان نامدار یونانی، روشهای هندسی جالبی از مصریها آموخت و از کارهایی که آنها انجام میدادند در حیرت بود. در حقیقت، از همین زمان بود که نخستین گام در راه سازندگی علم هندسه برداشته شد. تالس در تحقیقاتش از افکار و عقاید و تجربیات مصریها کمک میگرفت و عقیده داشت که هندسه فقط علمی نیست که در نقشهبرداری یا ساختن هرم از آن استفاده شود، بلکه دامنه کاربرد آن بسیار گسترده است، و در امور کشتیرانی و اخترشناسی نیز اهمیت فوقالعادهای دارد.
گام بعدی در جهت پیشرفت و توسعه این علم، توسط فیثاغورس و پیروانش برداشته شد. آنان هندسه را از صورت علمی خارج کردند و آن را در مسائل حقوقی بکار گرفتند. فیثافورسیان سعی داشتند که روش استدلال و منطق را تنها به علم هندسه اختصاص دهند، و چه بسا در این راه خیلی پیش رفتند. این شیوه را «استدلال قیاسی» نامیدهاند.
در روش استدلال قیاسی، برای پیدا کردن جواب هر مسأله یا قضیه میتوان از قضیههایی که قبلاً مورد تایید واقع شدهاند استفاده کرد. در واقع هر داستان پلیسی به نحوی به استدلال قیاسی مربوط میشود، و «علم» با شکوهترین داستان پلیسی است.
«آرتور کونان دویل» نویسنده داستانهای پلیسی مشهور شرلوک هلمز میگوید: «عالم منطق قادر است از یک قطره آب پی به اقیانوس اطلس یا آبشار نیاگارا ببرد، بیآنکه آن را دیده یا حتی دربارهاش چیزی شنیده باشد.» زندگی آدمی مانند زنجیر عظیمی است که اگر حلقهای از آن کشف شود طبیعت کلی آن فاش خواهد شد. علم قیاس، مانند تمام هنرها و صنایع نیاز به مطالعه و پژوهش، تأمل فراوان و تفکر و موشکافی دارد.
اقلیدس، نتیجه کار تالس، فیثاغورس، افلاطون و یونانیها و مصریها را جمعآوری و مطالعه کرد. اما کار او فقط راهحل چند مسأله هندسی نبود، بلکه روشهایی را نشان میداد که بصورت سیستمهای شناخته شده در آمده بود، سیستمهایی که قضیههای معلومی را بدست میداد.
اقلیدس، تعریفهای ساده هندسی را که قواعد کلی نامیده میشدند بصورت مجموعهای در آورد و آن را قضیه نامگذاری کرد.
افلاطون، فیلسوف بزرگ یونانی، نخستین کسی بود که به اهمیت هندسه پیبرده بود. او هندسه را تنها درس ورود به آکادمی میدانست. در اینباره میگفت: «اتاق من به روی کسی که از هندسه بیاطلاع باشد بسته است.» یا همان عبارت هر کس هندسه نمیداند وارد نشود!
آبراهام لینکلن، رئیس جمهوری آمریکا، به اهمیت هندسه آشنا بود. او در چهل سالگی کتاب «اصول اقلیدس» را مطالعه کرد و آن را نه از نظر ریاضی بلکه از دیدگاه تجزیه و ترکیب مسایل حقوقی و اجتماعی خواند و بکار بست.
مطالعه رشتههای گوناگون علمی مانند مکانیک، صوت، نور، کشتیرانی، اتمشناسی، زیستشناسی، پزشکی و غیره مستلزم دانش کافی از نظریههای اقلیدس است.
علم، پیوسته پیش میرود، گسترش مییابد، ناشناختهها را کشف میکند، از رشد نادانی میکاهد و انسان را به جایی میرساند که مرید عقل و استدلال باشد.
این نوشتهها را هم بخوانید