در یک تحقیق جالب به این رهبران مذهبی، داروی روانگردان داده شد! نتیجه جالب بود

هنوز دانش ما در مورد بسیاری از امور اندک و ابتدایی است. مثلا حوزه ادراک فراحسی، تجربههای عرفانی و مذهبی، قلمروهایی ناگشوده هستند.
در ذهن کسی که به یک تجربه مذهبی یا عرفانی فکر میکند، چه میگذرد؟! آیا میتوان با ابزارهایی مانند fMRI یا بررسی میانجیهای شیمیایی عصبی، مشخص کرد که مثلا کدام قسمتهای مغز، بیشتر درگیر این امور میشوند؟ آیا میشود مشخص کرد که فزونی یا اندکی کدام ماده شیمیایی میتواند یک فرد را دیندار یا خداناباور کند؟
موضوع به این سادگیها و نیست و پژوهشهای انجام شده، هر یک از زاویه دید محدودی به قضیه نگریستهاند.
در یک تحقیق تازه جالب و در عین حال عجیب، پژوهشگران دانشگاه جانز هاپکینز، تصمیم گرفتند که تأثیر تأثیر ماده فعال موجود در یک قارچ روانگردان به نام psilocybin را روی اندیشه 24 رهبر مذهبی، با زمینههای اعتقادی مختلف آزمایش کنند.
آنها میخواستند ببینند که آن تجربه متعالی و والایشی که از مواد روانگردان حاصل میشود، چه تأثیری بر ذهن باورمندان خواهد گذاشت.
این پژوهش کوتاهمدت نبود و یک پیگیری یک ساله را هم در بر داشت.
داوطلبان شرکتکننده در این آزمایش شامل کشیشهای کاتولیک، ارتودوکس، پروتستان، خاخامهای یهودی و بوداییها بودند. البته مسلمانها و هندوها به کلی از شرکت در این آزمایش، امتناع کردند.
همه این بزرگان دینی، مورد ارزیابی روانشناسی قرار گرفته بودند و مشخص شده بود که میزان باورمندی آنها واقعا ژرف است.
در این تحقیق، با فاصله یک ماه، دو دوز بالا از ماده psilocybin به داوطلبها داده شد. بعد با پرسشنامههای روانشناسی دقیق و سیستمهای ارزیابی مستقل، تلاش شد که میزان تأثیر این ماده مشخص شود.
جالب بود که استفاده از psilocybin باعث شده بود که این افراد منظر دینی جهانیتری پیدا کنند و راحتتر جنبههایی از ادیان دیگر را بپذیرند، گویی که به سطح آگاهی و هوشیاری بالاتری ارتقا پیدا کردهاند.
دکتر ویلیان ریچاردز که رهبری این پژوهش را برعهده داشت، چند دهه است که در مورد روانگردانها تحقیق میکند و پیشنهاد عجیب او این است که ای کاش بشود استفاده از این مواد را عمومیتر کرد!
اجازه بدهید که در مورد نتایج این تحقیق درنگ و تأمل کنیم.
سادهسازی مکانیسمهای ذهنی به سطح چند میانجی عصبی شیمیایی که میتواند با داروها تحت تأثیر قرار بگیرد، به گمان من چندان درست نیست.
حتما به صورت مشابهی، نتایج تحقیقاتی را هم خواندهاید که مکانیسم شیمیایی عشق را هم میخواستهاند، توضیح بدهند. اما مگر عشق فقط با سطوح مواد شیمیایی در مغز قابل توضیح است؟
افکار و اندیشههای ما حاصل تعامل پیچیده تجارب پیشین ما، سیستم پردازشی مغز، خوراک خام دیتای ارائه شده به ما، نگرش و محدودیتهای جامعه و محیط پیرامونی ما هستند.
ما آدمها برای مشاهده یک گستره وسیعتر و تعامل با دیگران یا ایده کلی که زمانی از آن تعبیر به گفتگوی فرهنگها، میشد، نیازی به شیوههای عجیب نداریم.
این تحقیق فقط میتواند نشان بدهد که امکان چنین چیزی در ما انسانها وجود دارد. اما مسلما شیوههای عملیتری برای فراگیر کردن آن وجود دارد که فضای آشفته کنونی، مانع از عملی شدن این شیوهها و ایدهها میشود.
منبع: گاردین
خیلی مقاله خوبی بود. ممنونم.
فکر کردم مطلب «اجازه بدهید …» جزئی از مقاله اصلی هست. ولی شک کردم چون شبیه نوشته های علیرضا مجیدی بود. وووو بله درست حدس زده بودم:این تیکه از خودتون بود. ممنون بابت نگاه دقیق و علمی – انسانی تون
قرص روانگردادن دادن ازشون حرف کشیدن اسمشم گذاشتن تحقیق
احتمالا خودشونم خوردن
برام جالب بود که مسامان ها چرا شرکت نکردن!
مقدس بودن چیزی نباید مانع از به چالش کشیده شدندش بشه.
در مورد هندو ها اطلاع ندارم ولی می دونم مسلمان ها بنا به دستورات و نطرات بزرگان دین از هر نوع ماده ای که باعث زوال مغز و تفکر بشه جلوگیری می کنند ، شاید اینه دلیل خودداری اونها و نه اینکه نمیخوان مقدسات به چالش کشیده بشه!
به نظرم مهمترین نتیجه این تحقیق اثبات این فرضیس که میگه مواد روانگردان باعث میشن انسان در هر حالت و به اصطلاح فازی که هست، عمیقتر بشه