اینها سختجانترین جانداران روزی زمین هستند
امکان بقا و تاب آوردن دشوارترین شرایط چیز متناقض و قابل بحثی است.
گاهی ما دچار یک اشتباه در اندیشیدن میشویم، به این صورت که تصور میکنیم که باهوشترین و مبتکرترین جانداران هستند که بیشترین امکان بقا را دارند.
اما سختجانی و به صورت خودمانی پوستکلفت بودن، ارتباط مستقیم با هوش و خلاقیت ندارد.
گرچه ما انسانها با استفاده دستساختهها و دانشمان توانستهایم خیلی وقتهای شرایط نامطلوب زیستی را تعدیل کنیم و سرپناهها و مواد خوراکی دلخواه برای خودمان دست و پا کنیم، اما نمیتوانیم شرایط زیستی به واقع دشوار را تا مدت زیادی تاب بیاوریم. مگر اینکه جهشهای سریعی در دانش و فناوری برای ما رخ بدهد.
خب، در قسمت دوم اجازه بدهید که سختجانترین موجود روی کره زمین را به شما معرفی کنم.
در قسمت سوم، یک تعمیم و یک بحث خارج از عنوان پست را برایتان خواهم نوشت که امیدوارم به آن نیز توجه کنید.
تاردیگریدها Tardigrade بیمهرههایی هستند که دانشمندان و اختر فیزیکدانها توجه سختجانی عجیب آنها شدهاند.
خرسهای آبی یا خوکچههای خزهای (با نام علمی: Tardigrada) جانوران آبزی کوچکی با هشت پا هستند که یک شاخه از پوستاندازان هستندرکه کُندروتباران نیز خوانده میشوند.
کندروتباران شاخهای از سلسلۀ جانوران است با گونههای خُردجثه و با طول کمتر از نیم میلیمتر هستند. این جانوران چهار جفت پای شکمی دارند که به چنگال یا پنجه ختم میشود و بدنشان بندهای سطحی و پوستک غیرکیتینی دارد.
طول بزرگترین کندروتبار از ۱٫۵ میلیمتر بیشتر نمیشود و خیلی از آنها روزهای خود را صرف خوردن جلبکها و باکتریها و شنا کردن در قطرات آب خزه گلسنگها میکنند و به همین دلیل بدن بسیاری از آنها شفاف است.
آنها میتوانند دمای منفی 272 درجه را تحمل کنند. (یعنی تنها یک درجه بالاتر از صفر مطلق را!)
سویههایی از آنها میتوانند پرتوهای کشنده و حتی شرایط خلأ را هم تاب بیاورند.
در سال 2007، آژانس فضایی اروپا، سه هزار جاندار را به مدار پایین زمین فرستاد و دانشمندان این مؤسسه در کمال شگفتی متوجه شدند که تاردیگریدها توانستهاند 12 روز تمام خارج از کپسول مدارگرد، زنده بمانند!
قدمت تاردیگریدها بسیار زیاد است. فسیلهای میکروسکوپی آنها با قدمت بین 520 تا 100 میلیون سال پیش، پیدا شده است. به عبارتی آنها آمدن و انقراض دایناسورها را دیدهاند.
دانشمندان به تازگی با استفاده از یک مدل ریاضی، قدرت بقای آنها را تحت سه نوع شرایط بسیار کشنده و فاجعهآمیز آزمایش کردهاند:
برخوردهای سیارکها به زمین، پرتوهای کشنده تابیده شده از ابرنواخترهای نزدیک و پرتوها گاما.
اینها میتوانند هر جانداری را از سطح یک سیاره پاک کنند، اما نه تاردیگریدها را!
جالب است که این جانداران میتوانند پرتوهای با قدرت پنج هزار تا شش هزار گری را تحمل کنند. در مقام مقایسه شما باید بسیار خوششانس باشید که پرتوی با میزان 5 گری را تحمل کنید و زنده بمانید!
برخورد سیارکی با قطر تنها شش مایل توانست نسل دیناسورها را از روی زمین بردارد. در صورتی که برای اینکه یک برخورد سیارکی بتواند نسل تاردیگریدها را از روی زمین بردارد، سیارک باید آنقدر بزرگ باشد که کل اقیانوسها را از بین ببرد و برای این کار سیارک باید قطری حدود 326 مایل داشته باشد!
در منظومه شمسی تنها 19 سیارک، چنین قطر زیادی دارند.
گرچه نزدیکترین ستاره به ما که میتواند به یک ابرنواختر تبدیل بشود، نسبتا دور است و انتظار نداریم پرتوهای گامای کشندهای از آن به زمین برسد، اما حتی در صورت بروز چنین سناریو ای هم، توانایی تحمل پرتو گامای تاردیگریدها بسیار زیاد است.
البته باید توجه داشته باشیم که تاردیگریدها در واقع متشکل از 1250 سویه مختلف هستند و نباید آنها را یک گونه واحد بدانیم.
تاردیگریدهای خشکیزی، بیشتر توانایی سختجانی خود را بخاطر مکانیسمی موسوم به cryptobiosis به دست میآورند. یعنی میتوانند 97 درصد کل آب ساختار خود را از دست بدهند و با فقط 3 درصد آب، میتوانند بیشترین میزان خشکی و گرما، بیشترین سرما و حتی خلأ را تحمل کنند.
و به عنوان آخرین مطلب در مورد تاردیگریدها باید بگویم که دانشمندان متوجه شدهاند که آنها میتوانند روی یک سیارک یا شهابسنگ با شرایط کمی مطلوب، یک سفر 4.37 سال نوری را تاب بیاورند و مثلا به آلفا سنتوری سفر کنند!
حالا اگر همین مطلب را به یک مسئله جامعهشناسی و اجتماعی تعمیم بدهیم به نتیجه جالبی میرسیم. اصولا شرایط جامعه و همه زمانهها به این صورت نبوده که اتمسفر مطلوبی برای رشد فرهیختهترین انسانها فراهم کند.
در یک تحلیل سطحی ممکن است تصور کنیم که باهوشترین آدمها، شانس بیشتری برای کسب مشاغل بهتر و فراهم آوردن یک شرایط محافظ شدهتر دارند و آنقدر فراست دارند که میتوانند از خطرات پرهیز کنند.
اما این گزاره، فقط تا حد محدودی درست است. به عبارتی در تندبادهای اجتماعی و سیاسی و شرایط جنگ، فقط انسانهایی با شرایط تطبیق فوقالعاده که میتوانند به هر پستی و شرایطی تن در بدهند ، شانس بقا پیدا میکنند و آنها هستند که بیشتر DNA خود را به نسل بعدی منتقل میکنند!
cryptobiosis تاردیگریدها را به یاد بیاورید. در منظر جامعهشناسی این را میتوانیم به خشکاندن همه اندیشهها و ایدهآلهای بالقوه مضر برای زیست بیشتر و فروکاستن سطج پیچیدگی حیات، تشبیه کنیم.
دنیای «گیم آو ترونز»ی ما به سختی میتواند جای زیست سیاستمداران متعهد، هنرمندان زودرنج رنجور و دانشمندان عالیمقام باشد، در عوض تا بخواهید شرایط برای زیست سفلهها فراهم است.
شاید یکی از دلایلی که بعد از گذشت چند دهه، انسانها به نسخههای کمرنگتری از خود تبدیل میشوند، همین باشد. شما حتی اگر سیاستمداران خودکامه سالهای اخیر را با سیاستمداران چند دهه یا قرن پیش مقایسه کنید، میبینید که آنها مثالهای مضحکی از نمونههای قدیمی خود هستند.
چقدر از قسمت نتیجه گیری آخر مطلب لذت بردم.
ای کاش در لیست سخت جانان یک اشاره ای به قوم ایرانی متولد دهه 60 هم می کردید!!!
مطمئنم یه روزی یه دانشمند بر روی این نسل بررسی خواهد کرد و اعلام خواهد کرد علت اینکه چرا اینقدر تحمل این نسل در برابر مشکلات زیاد شده!!!
قسمت آخر حرفتون ستودنی بود.