چگونه با افراد جامعه‌ستیز و سمی (سایکوپات‌ها) برخورد کنیم؟

در مورد جامعه‌ستیزی یا سایکوپاتی پیش از این در «یک پزشک» مطالبی برای شما نوشته‌ام. (اینجا سه پست قبلی در این مورد را می‌توانید ببینید.)

شاید بسیاری تصور کنند که چون با سایکوپات‌‌ها برخورد عملی ندارند، پس نباید دغدغه‌ای از نظر برخورد با آنها هم داشته باشند. این دسته از افراد تصور می‌کنند که اصولا سایکوپات‌ها در بخش‌های روانپزشکی قرنطینه هستند، یا افرادی هستند که به صورت نمادین و عیان، علایم روانپزشکی شدید از خود بروز می‌دهند.

این تصور اشتباه است، چون ممکن است شما به صورت روزانه با سایکوپات‌ها برخورد داشته باشید. اینها ممکن است رئیس یا همکار شما باشند، یا رئیس شرکت رقیب یا حتی یکی از اعضای خانواده شما.

باید در نظر بگیرید که در روانشناسی و روانپزشکی، حالات تحت‌بالینی هم داریم. در بیماری‌های بدنی شاید تعریف کردن بیماری، آسان‌تر باشد، مثلا یک نفر یا بیماری سل دارد و یا سالم است. در صورتی که در مورد اختلالات روانپزشکی، بسیاری از مشکلات به صورت یک طیف هستند. بنابراین ما ممکن است سایکوپات‌های تحت‌بالینی داشته باشیم که گرچه آنقدر بد نیستند که جرایم بزرگ مرتکب شوند و به زندان بروند، اما می‌توانند زندگی اطرافیان خود را به کابوس تبدیل کنند.

اینها ممکن است به صورت زیرپوستی و بدون اینکه از خود رد قابل پیگیری داشته باشند، آرامش شما را در محیط کاری‌تان به هم بریزند.

متأسفانه همان طور که قبلا هم اشاره کرده بودم، بسیاری از رؤسا ویژگی‌هایی از سایکوپاتی را دارند!

اما نخست برای اینکه بی‌جهت رئیس یا همکار بالادست خود را متهم نکنید و یک رئیس دقیق یا سختگیر را به خاطر تنبلی خودتان، برچسب‌گذاری نکنید، ابتدا باز هم باید به طور ساده باید توضیح بدهم که سایکوپاتی چیست.


سایکوپاتی چیست؟

نخست توجه کنید که سایکوپاتی با سایکوز تفاوت دارد. در سایکوز یا روان‌گسیختگی ارتباط شخص با واقعیت قطع می‌شود و شخص دچار توهماتی می‌شود. در صورتی که سایکوپات‌ها تصور شفافی از دنیای پیرامون خود دارند.

رونالد شوتن، استاد روانپزشکی دانشگاه هاروارد- می‌گوید که سایکوپات‌ها اجازه ورود وجدان یا یکدلی را در زندگی‌شان نمی‌دهند. چون اصولا آنها این ویژگی‌ها را نمی‌توانند در مغزشان پردازش کنند!

اینها برای کسب پاداش‌های کوتاه‌مدت رفتارهای غیراخلاقی یا ضداجتماعی انجام می‌دهند و خودپسندی شدید دارند.

نه! آنها نگاه سرد یا خیره ندارند و ماسک بر چهره نمی‌گذارند! ولی خودشیفته و تکانه‌ای هستند و چون هیچ یکدلی با دیگران ندارند، از افراد به مانند ابزار استفاده می‌کنند.

البته توجه کنید که درک نشدن احساسات یکدلانه توسط سایکوپات‌ها به معنی نداشتن شناخت یکدلی توسط آنها نیست. به این معنی که آنها می‌توانند به صورت کاذب داشتن یکدلی را تقلید کنند و با این کار از شما به نفع اهداف خود سود ببرند.

پژوهش‌های روانپزشکی هم نشان داده‌اند که مراکزی از مغز که مسئول احساسات هستند در این اشخاص به مانند دیگران، پاسخگو نیستند.

در این زمینه با استفاده از fMRI مغز سایکوپات‌ها بررسی شده و مشخص شده است که آنها در قسمت لیمبیک مغز خود، به دنبال شنیدن واژه‌های احساس‌برانگیز یا دیدن تصاویر ناخوشایند، به مانند دیگران فعالیت نورونی ندارند.

از سوی دیگر مشخص شده که اگر به این افراد آمفتامین بدهید و بعد با PET اسکن، مغز سایکوپات‌ها را بررسی کنیم، بخشی موسوم به هسته accumbens آنها 4 برابر دیگران دوپامین ترشح می‌کند.

این به چه معنی است؟

تفسیر این پژوهش این است که مکانیسم پاداش و لذت در سایکوپات‌ها بیش از افراد عادی فعال است. بنابراین آنها به منظور رسیدن به اهداف خود و رسیدن به لذت این وصال، می‌توانند اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند و از خطهای قرمز عبور کنند.

بنابراین اگر شخصی را مشاهده کردید که بعد از انجام کارهای بد، حس لذت و ارضا شدن او، بسیار بیشتر از وجدان درد فعال است، ممکن است این شخص، یک سایکوپات باشد.


آیا سایکوپات‌ها را می‌توان درمان کرد؟

سایکوپات‌ها را که نمی‌توان از جامعه زدود و ممکن است اینها رئیس یا همکار شما باشند. پس چطور می‌توان آنها را درمان کرد؟

حقیقت این است که هیچ راه ساده‌ای برای درمان سایکوپات‌ها وجود ندارد. تصور می‌کنید که می‌توان یکدلی را به سایکوپات‌ها القا کرد و نیکی کردن را به آنها آموخت؟

خیر، اینگونه آموزش‌ها، فقط آنها را در تقلید کاذب رفتارهای یکدلانه، توانا می‌کند!

یک پژوهش خیلی جالب:

در دهه 1990، دو پژوهشگر بررسی کردند که میزان تکرار جرم، در سایکوپات‌هایی که تحت آموزش قرار گرفته بودند و از بعد از زندان آزاد شده بودند، چقدر است.

مشخص شد که اینها در 80 درصد موارد، کار خود را تکرار می‌کنند. در صورتی که اگر آنها تحت آموزش قرار نمی‌گرفتند، 60 درصد احتمال داشت که دوباره خلاف کنند!


سایکوپات‌های تحت بالینی

حالا تصور کنید که سایکوپاتی کسی مخفی و تحت‌بالینی باشد، یعنی رفتارهای تکانه‌ای یا میزان تعامل با او دیگران آنقدر نباشد که مانع فارغ‌التحصیلی او از دانشگاه یا عهده‌دار شدن سمت‌های حساسی مانند پزشک شدن، وکالت، قضاوت، تجارت، روانپزشک شدن یا مقام‌های سیاسی بالا بشود.

اینها آدم‌های بسیار خودمحور و بی‌عاطفه‌ای هستند که هوش بالا، مهارت‌های اجتماعی، زمینه خانوادگی یا دست حوادث ترتیبی می‌دهد که رشد کنند و به درجاتی از موفقیت برسند.

به صورت کلی یک درصد افراد جامعه سایکوپات هستند. یعنی در آمریکا، به تنهایی 3 میلیون سایکوپات زندگی می‌کنند، اما میزان سایکوپات‌های تحت‌بالینی بسیار بیشتر است و به 5 تا 15 درصد کل افراد جامعه می‌رسد.

این یعنی اینکه تقریبا به ازای هر 12 شخص در جامعه، یکی سایکوپات‌ تحت بالینی است.


سایکوپات‌ها چطور زندگی و کار اطرافیان خود را خراب می‌کنند؟

1- آنها نخست سبک سنگین می‌کنند که یک شخص چقدر می‌تواند در راه رسیدن به نیازهایشان، سودمند باشد، آنها خود را به ابزارهایی برای تسلط بر دیگران مجهز می‌کنند و نقاط ضعف و مکانیسم‌های دفاعی دیگران را شناسایی می‌کنند.

2- آنها افکار دیگران را دستکاری می‌کنند یا نوعی پیوند با آنها برقرار کنند و بعد از آنها مانند یک ابزار استفاده کنند.

آنها را با پیام‌ها و سخن‌هایی که به دقت طراحی شده‌اند، تغذیه می‌کنند و می‌فریبند و در این حین، مدام از آنها بازخورد می‌گیرند.

3- بعد از سودجویی، آنها طعمه‌های خود را رها می‌کنند و به صعود خود در مراتب قدرت ادامه می‌دهند.

آنها در هنگام ملاقات با شما، یکدبی و شرم تصنعی خود را رو می‌کنند. به ندای قلب شما با دقت گوش می‌کنند و بعد آن را حساب‌شده بازتاب می‌دهند.

پیامشان به صورت کلی این طور می‌نماید که آنها به هویت شما، علاقه دارند و درست مثل شما هستند.

آنها سعی می‌کنند تا می‌توانند افراد بیشتری را با خود همسو کنند. البته آنها را بر اساس سودی که می‌توانند برای آنها داشته باشند، ارزش‌گذاری می‌کنند. یکی ممکن است جایگاه مدیریت به دربخور برای سایکوپات داشته باشد، دیگری ممکن است اطلاعات یا مهارت فنی خاصی داشته باشد که سایکوپات را به او علاقه‌مند می‌سازد و شخص دیگر هم پول یا سخت‌افزار مورد نیاز او را تأمین می‌کند.

سایکوپات‌های باهوش و مخفی‌کار هستند. آنها بین همکاران اختلاف می‌اندازند، اطلاعات و شایعات کاذب می‌پراکنند تا تقلب‌ها و اقدامات خود را به حاشیه ببرند یا از آشکار شدن آنها پیشگیری کنند.

آنها مردم را به دو دسته پیاده‌ها و بالادستان تقسیم می‌کنند. پیاده‌ها را می‌فریبند و حس اعتماد بالادستی‌ها را برمی‌انگیزند تا بعدا منجر به صعود آنها در مراتب قدرت شود.


چطور می‌توانییم سایکوپات‌ها را شناسایی کنیم؟

تا اینجای کار ممکن است یک سوال و نگرانی برای شما ایجاد شده باشد:

نکند من بی‌جهت برچسب سایکوپات را به شخصی بزنم.

باید بگوییم که به صورت شگفت‌انگیزی حوزه شناسایی سایکوپات‌ها جایی است که شما می‌توانید به غریزه خود اعتماد کنید! روانشناسان درمانده‌اند که واقعا چرا این طور است. پاسخ اصلی شاید این بوده است که این ویژگی و قدرت تشخیصی است که در سیر تکامل برای پرهیز، از شکارچی‌های درون‌گونه‌ای تکامل پیدا کرده است.

حتی در طی پژوهشی مشخص شده که همان حالات فیزیولویکی که یک طعمه در هنگام مواجهه با شکارچی پیدا می‌کند، یعنی حالات اتونومی مثل ضعف، افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، احساس دلشوره، دل ضعفه کردن و تهوع و …. در هنگام مواجهه با یک سایکوپات مفروض هم ناخودآگاه در آدم ایجاد می‌شود!

این نکته‌ای دور از انتظار است، اما در مقام عمل ما تجربه‌اش کرده‌ایم.

هیچ شده که با همکاری دوست شده باشیم که نخست در جهت جلب اعتماد شما برآمده باشد و تظاهر کرده باشد که دیدگاهی همسو با شما دارد و بعد شما متوجه شده باشید که ملاقات‌های مجدد با او حس شرم یا حتی تنفر شما از جایگاهتان و خودتان را برانگیخته باشد؟

پس ضمن توجه به توصیف‌هایی که از سایکوپات‌ها در بخش‌های قبلی این مقاله، برشمردیم، شناسایی آنها تا حدی وجه غریزی هم می‌توند داشته باشد.


چطور با سایکوپات‌های برخورد کنیم؟

1- مهم‌ترین توصیه: از آنها تا جایی که می‌توانید دوری گزینید!

تقریبا همه کارشناس‌ها بر این عقیده توافق دارند که باید از جامعه‌ستیزها دوری کرد. شرکت‌ها باید سعی کنند با مصاحبه‌های دقیق، افرادی را که احتمال سایکوپاتی تحت بالینی در آنها وجود دارد، استخدام نکنند.

توجه کنید که سایکوپات‌ها خیلی راحت در روزومه‌های خود دروغگویی می‌کنند، پس باید ترتیب یک مصاحبه منعطف را بدهید، طوری که سایکوپات‌ها عرصه بروز برخی از نشانه‌های خود را بدهند.

حالا ممکن است تصور کنید که آدم دنیادیده‌ای هستید که از روانشناسی و مدیریت شخصیت‌های دشوار برمی‌آیید. باید بگوییم که سایکوپات‌ها معمولا تجارب قبلی دارند و مهارت‌شان از شما بیشتر است.

وارد این بازی خطرناک نشوید. بر وسوسه درونی خود غلبه کنید و تصور نکنید که با هوش بالای خود می‌توانید آنها را تحلیل روانی کنید و شکست‌شان بدهید.

این کارها ضمن اینکه باعث می‌شوند سطح شما ناخواسته به اندازه سطح آنها پایین بیاید، باعث می‌شوند که شما از اهداف مهم خود فاصله بگیرید.

2- قبول کنید که برخی از افراد در حکم یک فاجعه هستند

ممکن است تصور کنید که همه افراد جنبه‌های خوبی هم در درونشان دارند و هر فردی را می‌توان اصلاح کرد.

اما به عنوان یک قانون در برخورد با سایکوپات‌ها باید قبول کنید که نمی‌توانید آنها را تغییر بدهید.

پس روی کار خودتان تمرکز کنی، آسیب‌پذیری‌های خود را شناسایی کنید و آنها را پوشش بدهید، چون دیر یا زود سایکوپات‌ها آنها را شناسایی می‌کنند.

به حساب خود برسید، قبل از اینکه ساکوپات‌ها به جساب شما برسند.

3- به اعمال اهمیت بدهید و نه واژه‌ها

در برخورد با سایکوپات‌ها به پوزش‌خواهی‌ها، دلیل‌تراشی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها آنها توجه نکنید و فقط عملکرد آنها را ارزیابی کنید.

4- روابط میان‌ فردی و شهرت خود را بنا کنید

به طور که گفتیم سایکوپات‌ها سعی می‌کنند با پخش کردن اطلاعات کاذب و دروغ گفتن افرادی را که سد راه آنها قرار می‌گیرند، از میان بردارند و بر روابط میان فردی مثبت دیگران سایه بیندازند.

پس سعی کنید چنان اشتهار خوبی از نظر کارهای مثبت بسازید و آنچنان روابط مستحکمی با دوستان و همکاران قابل اعتماد خود بنا کنید که این ترفند آنها نقض بر آب شود.

5- توافق برد- برد

سایکوپات‌ها بسیار مصر به برد هستند. گاهی لازم می‌شود که به جای پیشگیری از سود بردن آنها و تقابل با آنها، یک سناریوی برد- برد را به آنها پیشنهاد کنید.


جالا جالب است که در تقابل با سایکوپات‌ها، افرادی هم هستند که دچار سندرم ویلیامز هستند، اینها بی‌جهت به همه عشق می‌ورزند و اعتماد می‌کنند.

این اعتماد آنها در حد بیمارگونه است، طوری که هراس اجتماعی طبیعی که هر فردی باید برای اجتناب از شخصیت‌های منفی داشته باشد، در آنها راه ندارد.

به نظر می‌رسد این مشکل به خاطر آزاد شدن نابجای هورمون اکسی توسین باشد.

منبع


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

9 دیدگاه

  1. با سلام
    مقاله بسیار عالی بود. واقعا جای تقدیر دارد.
    انسان رو به فکر فرو می برد.
    اول از این جهت که چه کسانی در اطراف ما سایکوپات هستند،
    و دوم این که نکند خود من هم یک سایکوپات باشم!
    حقیقتا جا داره که انسان خودش رو هم با این معیارها بسنجه و رفتارهای سایکوپاتیکی رو که هر از گاهی ممکنه بروز بده کنترل کنه.

  2. how-to-deal-with-a-psychopath-and-toxic-people.html
    این اسمیه که تو لینک مطلب هستش، دوتا اشکال کوچیک داره و اون اینه که a رو اضافه گذاشتین و آخر psychopath هم باید s بذارید تا جمع باشه چون سایکوپات در انگلیسی اسمه، نه صفت، لینک باید به این شکل بشه:
    how-to-deal-with-psychopaths-and-toxic-people.html

  3. نکته ای که با خواندن این مطلب به ذهن من رسید این بود که در جامعه ی ما رفتارهایی که در این اختلال روانی شاخص است متأسفانه خیلی زیاد تشویق می شوند.هم در خانواده، هم در مدرسه و هم در جامعه. اسمش را هم گذاشته اند زرنگی. در واقع ابزار دیدن همه چیز و همه ی افراد دیگر و طبقه بندی آن ها بر اساس سودی که به ما می رسانند رفتار معمول افراد زیادی در جامعه ی ماست.

  4. به خدا حاضرم سر 5 میلیون تومن شرط ببندم که یکی از همکاران من سایکوپات هست. از نظر مراتب اداری رابطه زیادی با هم نداریم ولی توصیفهایی که ذکر کردید با این آدم مو نمیزنه. به شدت منفعت طلب هست و همه چیز و همه کس رو به عنوان نردبان پیشرفت نگاه میکنه. کاملا بیشرمانه زیر پای این و اون رو خالی میکنه. با داشتن عملکرد بسیار ضعیف ولی همیشه سعی میکنه که خودش رو قوی نشون بده. در مورد تخریب شخصیت هیچ کسی لحظه ای درنگ نمیکنه حتی همکاران قدیمی. زبون چرب و نرمی هم داره و وقتی باهات حرف میزنه حس میکنی این آدم عاشقت هست ولی به وقتش میفهمی که هیچ ارزشی برات قائل نیست.

    خود من خیلی ادعای هوش و داشتن توانایی شناخت آدمها و مباحثه رو دارم ولی جلوی این آدم استرس میگیرم. سعی میکنم ازش دوری کنم. توی محیط کاری اولین کسی که ذات این آدم رو شناخت من بودم و چند ماه طول کشید که بقیه بفهمن با چه موجود خطرناکی طرف هستند. الان همه احساس خطر میکنند و میگن که این آدم نباید ارتقای شغلی بگیره چون به ضرر همه هست.

    1. عزیزم دقیقا شرایط منو داری دوست ینی بهتره بگم دشمن همکلاسی منم ساثکوپات داره هر غلطی میخواد میکنه ولی چون خودشو مظلوم نشون میده اصلاااااا دفتر و مدیر بهش شک نمیکنن و من خون گریه میکنم از دستشو اون لذت میبره

    2. عاشق پخش کردن شایعه های دروغ و کاذبه میبینمش دست خودم نیست دوست دارم بکشمش ولی نمیتونم چون ازم اتو میگیره و بعد برچسب عصبی و روانی بودن و بهم میزنه و کلا همه حقو به اون میدن دوستان زیادی نداره خودشیفتس خیلی درسش ضعیفع ولی ادعای باهوشی میکنه کلا دیوونم کرده :)

  5. با عرض سلام
    به چند نکته از تجربیات بنده در این رابطه توجه فرمایید شاید به کارتون بیاد
    این افراد میتونند زن یا مرد باشند.بعضی از خصوصیات اونها که ممکنه با هم داشته باشند و این شما رو در تشخیص اونها سردر گم میکنه.چون در تضاد با هم قرار دارند.پس دقت کنید بعد از اینکه این خصوصیات رو در کسی دیدید سریعا اماده مواجهه باشید و خودتون رو گرفتار معذورات اخلاقی و شک و تردید نکنید که ضرر میکنید
    به ظاهر اهل مرام متانت لوطی گری …ولی به وقت کوچکترین تصمیم برای شما پست خصیص ندید بدید و حقیر
    به ظاهر اهل صداقت و صاف بودن .ولی اولین غیبت ها رو دقت کنید.وقتی توجه میکنه که با شخصی در ارتباط هستید که براتون منفعتی داره دروغ هاش شروع میشه.اینکه اون شخص ادم نامناسب و بدیه.منتها خواهید دید کسی که خودش رو تو بغل شخص مورد نظر شما میندازه همون نارفیق دونگ شماست.
    به مرور خواهید دید که این افراد سلطه جو هستند و در نهایت می‌خواهند که حتی مثل اونها فکر کنید و براشون عمل کنید.به شکل غیر منتظره یک روز به شکل عجیبی سعی میکنند شما رو وارد دعوای اخلاقی بکنند که خودشون درست کردند.و طوری وانمود میکنند که تمام جهان داره شما رو قضاوت میکنه که برای دفاع از اخلاقیات وارد مهلکه بشید.حالا یا برای خودشون یا برای همدستشون یا زدن یک شخصی که مخالف منافعشون هست.
    به موقعش اهل نسق کشیدن و قلدری و داد و بیداد هستن.
    با کثافت هایی مثل خودشون باند تشکیل میدن.اگر دیدید یک ادم کاملا عوضی دو رو برتون هست و نارفیق شما هم مثل پروانه یار غار اون ادم عوضی هست شک نکنید نارفیق شما هم از جنس همون عوضی هست.
    به چند تا از راهکارهای امتحان پس داده توجه کنید .
    به محض متوجه شدن یک نشانه سطح روابط خودتون رو باشون تنزل بدید.سلام خداحافظ.بهش بفهمونید که حواستون بهش هست.اگر خواست با بهترین کارهای دنیا خامتون کنه گول نخورید.
    عذاب وجدان نگیرید.اون اصلا تو باغ انسانیت نیست.مثل مار سرش رو بکوبید.
    هیچ وقت در مقابل داد و بیداد و قلدری سکوت نکنید.حتما برخورد کنید .حتی اگر با شما نباشه.نفر بعدی شمایید.سکوت در مقابل این سطح کثافت به شدت قدرتمندشون میکنه.به راحتی در اولین حرکت وحشیانه با اعتماد کامل به خودتون یاد اور بشید که اینجا چاله میدون نیست.با صحبت محکم حالیش کنید که برای شما یه بچه شلوغ کاره.تهدید به تلافی قانونی به جرم تهدید یا بی عفتی یا توهین بکنید از اقدام در جهت حراستی کردن ماجراهای قلدری و داد و بیداد دریق نکنید.جواب میده.
    بهشون اجازه ندین دیگران رو جلوی شما خراب کنند.نذارید از ضعف شخصیت شما یرای تحقیر دیگران سوی استفاده کنند.برای اینکه با بدی مقابله کنید …بد نباشید.
    با ادم خوبای دو رو برتون باند شید.دست جمعی سلاخیشون کنید.
    به کسی اجازه سلطه جویی ندید.سر تعارف با کسی مزخرفاتشون رو تایید نکنید.چیزی رو که تایید کنید بعدا مزخرفات شون رو سر شما و عزیزانتون به شکل عملی استفراغ خواهند کرد.از نظر ذهنی بهشون بفهمونید اگر مزخرفاتشون رو بگن توی دهنشون میزنید.اگر کسی به شکل ذهنی خواست نسق کشیتون بکنه مثلا بگه اره من فلانی رو ال و بل کردم ضمن یاداوری عمل غیر اخلاقیشون شما هم نسق کشی ذهنیشون کنید.مثلا بگید اگر کسی بخواد برای شما مشکلی ایجاد کنه شما هم ال و بلش میکنید.
    اگر براتون مشکلی ایجاد کردن معمولا سر ضعف های شماست.ایرادی نداره همه ضعف داریم.نذارید کنار رینگ گیرتون بندازن.افشاشون کنید‌.از دوستانتون کمک بگیرید از تو سوراخی که دارند نیشتون میزنند بیرون بکشید.رسواشون کنید.
    اگر محیط طوری بود که همه عوضی بودند اون موقع به فکر رفتن باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]