نوشتهها و برچسبهای اضافه روی بدنه خودروها، مشمول جریمه 30 هزار تومانی- آیا این اقدام عملی است و چه پیامدهایی میتواند در بر داشته باشد؟
از دیروز خبر قابل تأملی در سایتهای خبری منتشر شده است:
بنا به اظهارات سرهنگ جهانی -معاون اجتماعی پلیس راهور ناجا:
نصب هرگونه علائم برچسب و نوشته از جمله استیکر، شعر و جملات فلسفی روی بدنه خودرو، جریمه ۳۰ هزار تومانی دارد. این روزها برچسبها و استیکرهایی با نمادهای مختلف همچون نمادی از یک نوع ماده مخدر روی بدنه خودروها نصب میشود که نگاه رانندگان خودروهای عبوری را به خود جلب میکند. گاهی این برچسبها در قالب یک جمله روی خودرو نصب شده و رانندگان خودروهای عبوری برای خواندن، چندثانیهای محو آن میشوند و همین امر موجب میشود راننده دچار حواسپرتی شده و این حواسپرتی احتمال بروز تصادف را افزایش میدهد. برابر قانون، هر خودرویی که اقدام به نصب استیکر و برچسب بر روی بدنه خودرو کند توسط عوامل پلیس اعمال قانون شده و ۳۰۰ هزار ریال جریمه خواهد شد. این اعمال قانون، مطابق کد تخلفی ۲۰۶۹ مصوب سال ۹۰ انجام میشود.
این خبر از زاویههای مختلف قابل بررسی است:
1-میزان تلاش و پیگیری عملی این امر چقدر خواهد بود؟ آیا در مقام عمل فقط نوشتههای حواسپرتکن و علایم و استیکرهای نامتعارف پیگیری میشوند یا اینکه دامنه پیگیری به نوشتههای پشتکامیونها، اتوبوسها و مینیبوسها هم خواهد رسید؟
2-اگر این قانون فقط پیامها، علایم و نوشتهها حواسپرتکن را شامل بشود و نه همهشان را، در این صورت این سؤال پیش میآید که آیا اعمال قانون در گاهی اوقات با خطر سلیقهای شدن، نمیتواند مواچه شود.
مثلا فرض بفرمایید که در پشت برخی از کامیونها عین یک بیت شعر از شاعران کهن ممکن است نوشته شده باشد که فینفسه فاقد مشکل است، اما ممکن است رانندهای در پشت برای فهم مفهوم شعر لحظهای درنگ کند.
یا تصور کنید که این سالها نوشتن جملاتی با بار مذهبی، اما پوستهای و ساختارشکن، مد شده است. مثلا خطاب به دشمنان ائمه اطهار. در این صورت آیا وقعا پلیس میتواند مداخله کند یا به سبب معذورات و دانش از علاقه مذهبی راننده، از اعمال قانون خودداری میکند؟
3-دوستی داشتم و دارم که میگفت همیشه یکی از سرگرمیهای مسیر جاده برایش خواندن همین نوشتههای پشت کامیونها و اتوبوسها بوده. با خواندن اینها، او برای خودش یک سرگرمی درست میکرد. خودش را جای راننده وسیله نقلیه میگذاشت و تصور میکرد که او چرا آن جکله یا بیت شعر را انتخاب کرده، داستان زندگی او را برای خودش مینوشت و روزی را بازسازی میکرد که او به کارگاه رفته و درخواست کرده که این جمله یا شهر روی بدنه وسیلهای نوشته شود.
4-دلنوشتههای پشت خودروها، البته گاهی چیزی فراتر از نوشتههای حاکی از سوختهدل بودن رانندهها، رنجهایشان یا احیانا حس شوخطبعیشان دارند. آنها برآیند فرهنگ عامه و غیررسمی هستند.
5-این نوشتهها البته برخی اوقات باعث تداعی خاطرات فراموششده یا واپسرانده شده رانندهها و مسافران میشدند. به آنها یادآوری میکردند که سالها یا دههها پیش چه سفرهای مشابهی داشتند و یا صفحاتی از زندگی را میگذارندهاند.
6-جالب است بدانید که تا حالا تلاشهایی برای جمعآوری همین جملات و اشعار پشت کامیونی در قالب کتابهایی شده بود. الان حضور ذهن ندارم، اما چند بار مطالبی در مورد انتشار چنین کتابهایی خوانده بودم.
7- در موارد معدودی مشاهده کرده بودم که برخی از شرکتهای روی کامیونها و وسایل نقلیه خود QR کد، نصب میکنند. حالا معلوم نیست که این QRکدها هم مشمول این قانون میشوند یا خیر.
البته احتمالا میدانید در برخی کشورها مثل پاکستان، سنت ماشیننویسی و ترسیم نقاشیهای سنتی روی آنها، از ایران هم رواج بیشتری دارد:
عکس کامیون اخری خیلی باحاله، پلاک بزرگش ماته کوچیکش داضح خخخ