فیلترینگ غیرهمسان و تعرفههای متفاوت برای بازدید از سایتها و محتواهای میزبانی شده در داخل و خارج کشور: یک اقدام گشایشی مصلحانه، اقدام شتابزده کارشناسی نشده یا اصلا تهدیدی برای «بیطرفی اینترنت» و مقدمهای برای تبعیض بین کاربران اینترنت؟!
روزهای زیادی است که بعد از برنامههای جدید ارائه پلنهای متفاوت اشتراک اینترنت و تعرفههای متفاوت شرکتهای ارائهکننده خدمات اینترنتی و ارتباطی؛ در سایتهای مختلف همگان بر سر این موضوع بحث میکنند.
اما در کمال شگفتی، محور اصلی صحبتها، راهنمایی کاربران برای خرید بهصرفهترین پلن ممکنه است و نه تعمق در مورد چیزهای مهم دیگر.
مسئلهای که در این میان ناپیدا است، این است که آیا واقعا حق داریم با تعرفهگذاریهای متفاوت یکی از اصول اینترنت یعنی قوانین بیطرفی نت (Net neutrality) را تهدید کنیم؟
این قوانین ارائه دهندگان خدمات اینترنتی و دولتها موظف میکند که با تمامی دادهها در اینترنت به نحو یکسان رفتار کنند و تشکیلات ارتباطی دنیا قوانین و محدودیتهای سنگین بر ایتنرنت را برداشته و دسترسی بازتری را به اینترنت ارائه دهند و تفاوت و تبعیض بین سایتهای وب و خدمات آنلاین نگذارند.
خیلیها به سادگی و با تسامح زیاد وقتی قرار شد که هزینههای متفاوتی برای وبگردی در سایتهای داخلی و خارجی بپردازیم، فقط به ارزان بودن یا نبودن قضیه فکر کردند. در صورتی که مشکل فراتر از اینهاست.
اینگونه رفتارهای تبعیضآمیز در میانمدت یا طولانیمدت باعث سوگیری متفاوت کاربران میشوند و باعث شکلگیری و القای رفتار جدید آنلاین در آنها میشوند. یعنی کاربران به جای اینکه بر اساس مفید بودن محتواها و چگالی مطالب آنها اقدام به باز کردن سایت یا تماشای ویدئویی کنند؛ ناخودآگاه فاکتور قیمت را هم در نظر میگیرند.
بدیهی است که در مورد بسیاری مسائل ممکن است سایتهای فرنگی، مقالات و محتواهای فراوانتر یا عمیقتر داشته باشند و نیز از زاویه دید متفاوتی مسائل را دنبال کنند. اما وقتی شما قیمتگذاری متفاوت انجام میدهید، یک فاکتور اضافه به انتخاب کاربر تحمیل میکنید.
بله! میدانم!
حتما میگویید که این روزها همه اینترنت ایران که تلگرام شده و اگر به فرض کاربر کنجکاوی وجود داشته باشد، با هر دشواری یا هزینهای که شده؛ مطلب مورد نظر خود را میخواند یا میبینید.
اما مگر یادتان رفته، قسمتی از همین تلگرامی شدن همه اینترنت ایران به این برمیگردد که سالها قبل دسترسی به یک سری ابزارها و سرویسهای اینترنتی برای ما محدود شد. مثلا برترین سرویسهای وبلاگنویسی مثل بلاگر و وردپرس فیلتر هستند و قطعا فیلتر خواهند ماند و احتمالا اگر در یک سرویس وبلاگنویسی جدید هم باز بشود؛ با سرنوشت مشابهی روبرو خواهد شد.
مسئله مهم دیگر خبر تازه فیلترینگ غیرهمسان است.
چون خبر جدید است؛ نخست خبر را برایتان مینویسم:
وزیر ارتباطات از مذاکره و موافقت دادستانی با اجرای فیلترینگ غیرهمسان برای دسترسی کاربران ایرانی در اینترنت خبر داد.به گزارش خبرنگار مهر، محمدجواد آذری جهرمی در نشست خبری صبح امروز در پاسخ به سوال خبرنگار مهر مبنی بر طبقه بندی دسترسی کاربران ایرانی به اینترنت گفت: برای غیرهمسان سازی نظام فیلترینگ در اینترنت دستورالعملی را آماده کردیم و چارچوب فنی آن را برای ارائه به دادستانی آماده کرده ایم.
وی گفت: پیرو مذاکرات مکتوب با دادستانی این موضوع مورد موافقت قرار گرفته که شروطی برای آن در نظر گرفته شده است.
جهرمی افزود: ما پیشنهادات دادستانی را در این مورد بررسی کرده و پاسخ فنی لازم را برای اجرای این پروژه آماده کرده ایم که امیدواریم این موضوع نیز مورد تایید قرار گیرد و بتوانیم مدل دسترسی کاربران ایرانی به اینترنت را بر اساس موقعیت، سن و سایر شرایط کاربران تعریف و فیلترینگ را بر مبنای این تعاریف بر روی سایت های اینترنتی اعمال کنیم.
لینک این خبر
از یک نگاه فیلترینگ غیرهمسان میتواند چیز خوبی باشد. تصور کنید که در دانشگاه بتوانید ویدئوهای یوتیوب را ببینید. یا مثلا پزشک و محققی و ژورنالیستی هستید که از این به بعد بسیاری از منابع خبر فیلترشده برای عموم؛ برای شما باز خواهد بود.
اما من دستکم 5 اشکال عمده در فیلترینگ غیرهمسان میبینم:
1- نیت این کار!
ظاهرا انگیزه اصلی فیلترینگ غیرهمسان؛ ناموفق بودن فیلترینگ هوشمند بوده و نه ایجاد تسهیلات برای خواص.
2- حریم خصوصی کاربران خاص!
جنبه عملی کار را در نظر بگیرید. شما به عنوان یک دانشگاهی/محقق/ژورنالیست برای بهرهگیری از مزایای فیلترینگ غیرهمسان باید بتوانید هویت خود را به سیستم اعلام کنید.
این کار میتواند به صورتهای مختلف انجام شود. در هر صورت، دستکم به صورت تئوریک این مشکل پیش میآید که رفتارهای آنلاین و حریم خصوصی آنلاین کاربران خاص با این کار با تهدید روبرو شود.
3- این سؤال عمده مطرح میشود که سایتهای مجاز برای خواص را چه فرد/گروه/قوانینی مشخص خواهد کرد و اصلا چرا همین سایتها باید بر روی عموم بسته باشند.
4- تبعیض بین کاربران:
حالا تصور کنید که شما کاربری هستید که مجاز به دیدن ویدئوهای یوتیوب یا مطالب یک خبرگزاری شدهاید و دوست شما که مثلا مدرک تحصیلی پایینتری دارد، مجاز به این کار نیست. آیا خود شما شخصا مشتاق میشوید که زمینه چنین تبعیضی را فراهم کنید؟
5- موقعیت، سن و سایر شرایط کاربران؟!
سن؟ بدیهی است که اصلا قرار نیست هیچ سایت غیراخلاقی برای کسی با هر سنی باز بشود. اما باز در مورد سایتهای دیگر؛ این سؤال مطرح میشود که چرا باید محدودیت سنی اعمال بشود.
موقعیت؟ آیا سایتهای مجازی که مثلا در یک کتابخانه عمومی باز خواهند بود با سایتهای مجاز در یک دانشگاه متفاوت خواهد بود؟
سایر شرایط؟ دقیقا منظور چیست و اصلا آیا قانونی در این مورد تنظیم شده؟ آیا سایتهای مجاز یک روزنامهنگار یا یک پزشک متفاوت خواهد بود.
متوجه شدید؟! چنین سؤالات و تفاوتهایی در همان گام اول باعث ایجاد پیچیدگیها و نابسامانیهایی میشوند که فلسفه فیلترینگ غیرهمسان را زیر سؤال میبرند.
پیشنهاد «عملگرایانه» فعلی من چیست؟!
در شرایط حاضر، اینترنت به همین صورت و عاری از هر تبعیضی حفظ شود. گاهی کاری نکردن، بهتر از انجام کارهایی است که پیچیدگیها یا زیانهایی بر آن متصور است.
شاید به صلاح باشد که به جای این کار پیچیده راهکاری برای رفع فیلتر همگانی از سایتهایی که مطابق همین قوانین داخلی ما میتوانند باز باشند؛ اندیشیده شود.
پینوشت:
وزیر محترم ارتباط، جناب آقای آذری جهرمی دقایقی پیش در توییتر خود اعلام کردند که:
این توییت میتواند نشانهای باشد از درنگ بهجا و منطقی برای اجرای طرحی که ابعاد آن به درستی کارشناسی نشده بود.
این نوشتهها را هم بخوانید
پروسه ی اجرای یه طرح تو ابن چند سال به این صورت بوده:
اعلام خبر از یه خبرگذاری
اجاد شدن تنش بین مدم و اعتراضات
تکذیب خبر توسط مقام مسئول
اجرای طرح به صورت مخفی و سوپرایز کردن کاربرا در یک زمان نامعلوم!
در این مورد، گفتن جمله ی « کاریش نمیشه کرد» و وارد کردن شناسه ی کاربری از سمت ما کاربرا هم وارد شدن به سایت های فیلتر شده با ترس از سیم جیم شدن!