چگونه هنگام گفتگو یا نامهنویسی ، کلمات و جملات زیبا و مناسب به ذهنمان برسد؟
نابغه هم که باشیم با آن روبهرو میشویم، حتی اگر در حرف زدن استاد باشیم. میبینیم نمیتوانیم به دقت آنچه را که میخواهیم بگوییم، در قالب واژگان بیان کنیم. شاید برای نوشتن نامهای به کلمات نیاز داشته باشیم یا بخواهیم از آنها در گفت وگو یا سخنرانی استفاده کنیم. شاید موقعیت پیش آمده کاملاً خصوصی باشد، شاید به کار و کسب شخصیمان مربوط شود یا اینکه کاملاً جنبه کاری داشته باشد. گاه پیش میآید که در رویارویی با شرایط ناگوار، به دنبال واژگانی مناسب میگردیم. مثلاً شاید بخواهیم پیام تسلیت بنویسیم یا در ستایش کسی چیزی بگوییم. گاهی هم در موقعیتهای سخت و ناخوشایند نیاز پیدا میکنیم تا از جادوی کلمات بهره ببریم. مثلاً شاید بخواهیم شغلی را رها کنیم یا عذر کارمندمان را بخواهیم.
به این ترتیب شرایطی که در آن قرار میگیریم تعیین میکند تا واژگان را چگونه به بهترین شیوه به کار بگیریم. فرض کنید به کسی ــ مثلاً دوستتان، صاحبخانهتان یا آخرین مهمانی که داشتهاید ــ بدگمان شدهاید که چیزی از شما ربوده است. اینجاست که میبینید برای آنکه از او بخواهید چیز ربودهشده را بازگرداند، باید به شیوهای کاملاً سنجیده عمل کنید. شاید هم به کسی چیزی یا پولی قرض دادهاید و او آن را برنگردانده است. اینجا هم نیاز پیدا میکنید با آن شخص صحبت کنید یا نامهای برایش بنویسید و از او بخواهید آنچه قرض گرفته، بازگرداند. کمتر کسی در میان ما از جنگ و جدال خوشش میآید، حال اگر در چنین شرایطی قرار بگیریم و ندانیم چه بگوییم، باز رویارویی با دیگران سختتر میشود.
این کتاب اینجا به کارمان میآید. شاید این کتاب نتواند بر جسارت شما بیفزاید اما بهطور قطع میتواند به شما در یافتن واژگان مناسب کمک کند. اگر هم بدانید آنچه را که باید گفت چگونه بگویید، کتاب حاضر کار را برایتان سادهتر میکند. چه مجبور باشید آن را رو در رو بگویید، چه با تلفن یا از طریق ایمیل، چه با روشی قدیمی مثل فرستادن نامه، و یا حتی در سخنرانی. تعجب میکنید؟ بله، حتی یک سخنرانی. هر چند معدودی از افراد به جشنوارههای جهانی فیلم، تلویزیون، تئاتر یا مطبوعات راه مییابند و در صورت برنده شدن، ناگزیر باید سخنرانی کنند، اما در زندگی اجتماعی شرایط دیگری هم هست که از ما انتظار میرود چند کلمه حرف بزنیم. برای مثال شاید در باشگاهی به عنوان مرد یا زن سال انتخاب شویم، یا انجمن اولیا و مربیان از ما تقدیر کند، اگر رئیس باشگاهی باشیم و بخواهیم مسند ریاست را به کس دیگری بسپاریم و از ما انتظار برود به رئیس جدید خیرمقدم بگوییم یا اگر در جشن ازدواجی شرکت کردهایم یا به جشن تولدی خاص دعوت شدهایم، اینها و شرایطی از این دست ما را وامیدارند تا چند کلمه سخنرانی کنیم.
پس میبینید که چه در مورد کار و چه در مورد روابط شخصی، کتاب حاضر راهگشای شماست. این کتاب کمکتان میکند تا وقتی در شرایط گوناگون روزمره دنبال واژگانی مناسب میگردید، بتوانید به سادگی آنها را بیابید. برای مثال شاید بخواهید برای هدیهای که دریافت کردهاید به هدیهدهنده نامهای تشکرآمیز بنویسید، شاید هم بخواهید با وجود آنکه تجربه چندانی ندارید برای یک کارفرما از سوابق شغلی خود بگویید. شاید هم وسیلهای خریدهاید که درست کار نمیکند و میخواهید نامهای نوشته و تولید کننده را از ایراد آن آگاه کنید. پیش میآید که مجبور میشوید نامهای نوشته، سفارش کسی را به کارفرمایی کنید. شاید هم همسایهای مرافعهجو دارید که مرتب در کوچه زباله میریزد و میخواهید به او تذکر دهید. نمیدانید چه بگویید؟ ناراحت نباشید. حال کتابی در اختیار دارید که کارتان را ساده کرده است. از این به بعد این کتاب بیشتر آنچه را که نیاز دارید بدانید، در اختیارتان میگذارد.
بخش اول. رابطههای خصوصی
تشکر، تبریک، تحسین، مژده
یادداشت: هنگامی که کسی به شما هدیهای میدهد و میخواهید با نامه از او تشکر کنید، باید مواردی را بهخاطر داشته باشید. گاه هدیهدهنده خود، هدیه را به شما نمیدهد، یعنی هدیه را از طریق پست، پیک یا شیوههای دیگری دریافت میکنید. اینجاست که نامهای تشکرآمیز مینویسید تا اول هدیهدهنده را باخبر کنید که هدیه او به دستتان رسیده است و دوم از او بهخاطر هدیه تشکر کنید. اما باید بهخاطر داشته باشیم که نوشتن نامههای تشکرآمیز بهجز در موارد بسیار غیررسمی ضرورت دارد، حتی اگر هدیهدهنده آن را با دست خود به ما داده باشد.
اما بهنظر شما چه وقت نوشتن نامههای تشکرآمیز لازم نیست؟ عرف حکم میکند وقتی هدیه کوچکی مثل یک شاخه گل یا یک بسته آبنبات از دست کسی میگیریم یا از دست دوستی که با او خودمانی هستیم هدیهای دریافت میکنیم، دیگر لازم نیست با نامه از آنها تشکر کنیم. اما به جز اینها که گفتیم نوشتن چنین نامهای در بیشتر موارد ضروری است. اگر هم شک داریم نامه بنویسیم یا نه، بهتر است این کار را بکنیم. بهتر است کمی بیشتر از ادب و نزاکت خود مایه بگذاریم.
حالا میرسیم به اینکه چه باید گفت. نمیشود به همین سادگی نوشت که «خاله ژاله عزیز، بهخاطر بلوزی که برایم فرستادی متشکرم. دوستدارت، حامد»، بلکه باید به نکاتی توجه کرد. اگر خاله ژاله در شهر یا محله شما زندگی نمیکند خوب است نامهای دوستانه به او بنویسید و در آن از او تشکر هم بکنید. مثلاً میتوان از خبرهای تازه برای او نوشت یا از چیزهایی با او صحبت کرد که به آنها علاقهمند است. میشود از او درباره شوهر و فرزندان و دوستانش پرسید و از این دست پرسشها؛ به عبارتی همه چیزهایی که به او و زندگیش باز میگردد.
باری، هر چه بیشتر بتوان از هدیه تعریف کرد بهتر است. مثلاً میشود گفت که آن هدیه چهقدر با دکور خانهتان تناسب دارد یا اینکه اگر لباس است چهقدر به شما میآید. میشود گفت چهقدر به آن هدیه نیاز داشتهاید و دریافت آن چهقدر از مشکلات شما کم کرده است. بگویید آن هدیه چهقدر خوب به دردتان خورده و چه خوب جای چیزی را که تازه گم کرده بودید یا شکسته بود، گرفته است. بگویید آن هدیه دقیقا همان چیزی است که میخواستهاید یا به آن احتیاج داشتهاید. برایش بنویسید چهقدر در انتخاب آن هدیه سلیقه به خرج داده و خوب میدانسته شما از چه چیز خوشتان میآید. اگر هم هدیهدهنده وقتی چیزی برایتان فرستاده که مناسبتی برای این کار وجود نداشته، باز از او تشکر کنید و برایش بنویسید خوشحال هستید میبینید با اینکه مناسبتی مثل جشن تولد، جشن سالگرد یا تعطیلات وجود نداشته باز به یادتان بوده است.
یکبار دیگر در پایانِ نامه بنویسید «متشکرم» و آن را امضا کرده و در پاکت بگذارید. به همین سادگی!
نامه تشکر به دوستی هم محلی و خودمانی
دوست عزیزم پدرام،
از کتابی که برایم فرستادی بسیار متشکرم. خوب میدانی که داستانهای اسرارآمیز را دوست دارم. کتابی را هم که تو فرستادهای تا به حال نخواندهام. به همین خاطر انتخابت حرف نداشت. روز شماری میکنم سراغ کتاب بروم و خواندن آن را آغاز کنم. تا به حال پیش نیامده بود از این نویسنده [نام نویسنده را ذکر کنید] چیزی بخوانم. به همین خاطر منتظرم زودتر این نویسنده جدید را کشف کنم. کسی چه میداند، شاید این نویسنده در زمره نویسندههای مورد علاقه من قرار بگیرد!
حال من خوب است. امیدوارم وقتی نامه را میخوانی تو هم مثل من خوب باشی. شرایط کاریام هیچ تفاوتی نکرده و از آخرین باری که تو را دیدم چیز تازهای در زندگی شخصیام پیدا نشده است. برای همین، چیز زیادی برای گفتن ندارم. تو چهطور؟ دنیا به کامت هست؟ موافقی توی همین روزها یک شب برای شام برویم بیرون؟ اگر جواب مثبت است با من تماس بگیر تا با هم قرار بگذاریم. باز هم بهخاطر کتاب از تو متشکرم. هدیهای که انتخاب کردهای حرف ندارد. از اینکه به فکرم بودهای از تو تشکر میکنم.
دوستدار تو
نامه تشکر به خویشاوندی که در جایی دور از شما زندگی میکند
عمو فریدون عزیز،
خیلی ممنون که این همه وسایل جورواجور ماهیگیری برایم خریدهاید. دستت درد نکند! راستی راستی منتظرم زودتر کنار دریاچه بروم و با این وسایل، کلی ماهی بگیرم. شرط میبندم این بار با وسایلی که برایم خریدهای ماهی بیشتری بگیرم!
راستی حالتان چهطوره؟ حال زنعمو پریا چهطوره؟ پسرعموها و دخترعموها چهطورند؟ ما که خوبیم. مامان و بابا خوب و خوشند. همین ماه قبل بود که به خانهای نو اسبابکشی کردند. فکر کنم به شما گفته باشند. برای همین بیشتر توضیح نمیدهم. کار هم که ای… بد نیست، میگذرد.
خب دیگر از چه برایتان تعریف کنم؟ اگر از حال من میپرسید، خوبم، بد نیستم. دل توی دلم نیست تا زودتر فردا از راه برسد و با این وسایل معرکه سراغ ماهیها بروم. راستی که خوب مرا میشناسید و میدانید از چه خوشم میآید، اینطور نیست؟
باز هم بهخاطر این هدیه واقعا ارزشمند از عموی خوبم تشکر میکنم.
دوستت دارم
نامه تشکر برای هدیههای مالی
خانم دربندی عزیز،
از چکی که برایم هدیه فرستادید بسیار متشکرم. این هدیه نشانه سخاوتمندی زیاد شماست. از اینکه یکبار دیگر روز تولدم را بهخاطر داشتید احساس شادی میکنم. شما از جمله کسانی هستید که هیچوقت تولدم را فراموش نمیکنید. باز هم تکرار میکنم سخاوتمندی شما واقعا باعث خوشحالیم شد.
چند ماه بود که یک کاپشن سبزرنگ چشمم را گرفته بود. حال میخواهم با هدیهای که برایم فرستادهاید بالاخره آن را بخرم. مطمئنم جز شما کس دیگری پیدا نمیشد تا کمکم کند کاپشنی را که میخواستم، بخرم. اما حالا با هدیه سخاوتمندانه شما میتوانم آن را بخرم. بهخاطر همین در واقع از آنچه میخواستم و شما به من دادید تشکر میکنم.
از اینکه به فکرم بودید و با دست و دلبازی بینظیرتان چنین هدیهای را برایم فرستادهاید باز هم متشکرم. بعد از این هر وقت کاپشن را بپوشم که بیشتر وقتها آن را به تن خواهم داشت شما را بهخاطر خواهم آورد.
با سپاس فراوان
نامههای تشکرآمیز برای هدیههایی که نپسندیدهاید
یادداشت: وقتی میخواهید از کسی بهخاطر هدیهای تشکر کنید که از آن خوشتان نیامده یا حتی به شدت از آن بدتان آمده است، همواره بهخاطر داشته باشید در نامه از کلمات خوب استفاده کنید. درست است شاید نخواهید دروغ بگویید و از هدیه تعریف کنید، نیازی هم به این کار نیست. اما نمیخواهید آنقدر هم از آن هدیه تعریف کنید که هدیهدهنده فکر کند سال بعد هم بهتر است چنین هدیهای به شما بدهد! اینطور نیست؟ با این همه هنوز جا دارد برای توصیف هدیه از واژگانی مثبت استفاده کنید.
برای مثال، لباسی هدیه میگیرید و میبینید رنگ مورد علاقهتان است اما با مُدی که میپسندید جور نیست یا انگار آن را درست مناسب مدی که میپسندید دوختهاند ولی طرح پارچه را دوست ندارید، شاید هم رنگ پارچه شاد نباشد اما درست قالب تنتان باشد و مد روز و سنگین و رنگین.
شاید آن هدیه، لباس نباشد. مثلاً چیزی باشد که پیش از این از کسی هدیه نگرفته باشید. اینجاست که باید بگویید (میتوانید نام هدیه را ذکر کنید) تا به حال هیچکس چنین هدیهای به شما نداده است. به علاوه میتوان اضافه کرد که چنین هدیهای نشان از دقت نظر هدیهدهنده دارد. شاید کسی به شما ادوکلنی هدیه کند. میتوانید صادقانه به او بگویید راضی نبودید این همه پول بابت آن بدهد یا از آن ادوکلنهاست که مجبورتان میکند تا صریحتر نظرتان را بگویید، از آن ادوکلنها که بوی متمایزی دارد یا در میان عطرهایی که دوستانتان استفاده میکنند منحصر بهفرد است.
شاید هم هدیه یک سیدی یا نوار موسیقی باشد که شما تحمل شنیدن آن را ندارید. آیا اینجا میتوان گفت آن سیدی یا نوار شاد، زیبا، متمایز یا متفاوت است؟ البته نه، ولی دستکم میتوان گفت تا به حال چنین هدیهای را از کس دیگری نگرفته بودید!
متوجه منظورم شدید؟ دنبال چیزی بگردید که مثبت باشد، چیزی که حاکی از قدردانی شما باشد، چیزی که نشان دهد انگار واقعا آن هدیه حرف ندارد… حتی اگر آن هدیه چیزی باشد که واقعا از آن بدتان میآید! به یاد داشته باشید که هدیهدهنده اینقدر دقتنظر داشته که شما را به یاد داشته باشد و خود را درگیر انتخاب هدیهای برای شما کند. پس از این همه حسن نظر قدردانی کنید.
اگر نگویید عاشق آن هدیه هستید، دروغ نگفتهاید. شما تنها به ویژگیهای خوب هدیه اشاره میکنید. هر چه نباشد هر هدیهای بالاخره خوبیهایی هم دارد حتی اگر مشابه هیچکدام از چیزهایی نباشد که تا به حال داشتهاید.
باری، اینجا هم میتوان بقیه نامه را با گپ و گفتوگوهای خودمانی پر کرد. به عبارت دیگر، شما مجبور نیستید همه نامه را به هدیه اختصاص دهید. بسته به اینکه هدیهدهنده کیست، میتوان از چیزهای دیگری هم نوشت تا نامه به اندازه کافی بلند شود. مثلاً اگر او از شما دور و بیخبر است میتوان برایش از خبرهای خانوادگی گفت یا درباره کار و تحصیل نوشت. شاید هم هدیهدهنده در نزدیکی شما زندگی کند. اینجا میتوان نوشت که به زودی یکدیگر را خواهید دید.
نامه تشکر از میزبانی مهماننواز
مسعود عزیز،
زبانم قاصر است! تو و مریم در مهماننوازی همتا ندارید! آخرهفته بهیادماندنیی بود. اگر مهماننوازی گرم شما را هم به آن اضافه کنیم باید بگویم دیگر چیزی کم نداشت. کلبه کنار دریای شما معرکه بود، از دستپختتان هم که نگو، انگار مال این دنیا نبود. چه وقت مناسبی هم بود، از کسی پنهان نیست خوشیمان کامل شد. به من و بهروز که خیلی خوش گذشت واقعا از شما متشکریم. منتظریم هر چه زودتر یک شب برای شام به خانه ما بیایید. شاید این هفته که میآیید نتوانیم پاسخ مهماننوازی شما را ــ آنطور که باید ــ بدهیم ولی دستکم روی ماه شما را یکبار دیگر میبینیم و از همصحبتی با شما لذت میبریم.
دوستدار شما
نامهای در ستایش از یک نویسنده
خانم صادقی عزیز،
به تازگی خواندن آخرین کتاب شما (عنوان کتاب)، را به پایان رساندهام. این بود که فکر کردم به شما بگویم چه قلم زیبایی دارید. (در اینجا میتوان از توصیفهای دیگری نظیر: نوشته پرمحتوا، سرشار از حقیقت، مناسب، مفید، شجاعانه و… استفاده کرد.)
(در اینجا نیز میتوان برای نمونه قسمتی از متن کتاب را که بسیار مورد توجهتان واقع شده بیاورید.)
برای من کتاب شما از اهمیت خاصی برخوردار بود؛ زیرا (به ذکر دلایل بپردازید)
تردیدی نیست که تا به حال بسیاری در ستایش این کتاب برایتان نوشتهاند. منظور من هم همین است. انتظار ندارم به نامهام پاسخ دهید. به هر حال قصد داشتم به شما بگویم که کتاب شما (عنوان کتاب) چه تأثیری در من به جای گذاشته است.
مشتاقانه منتظرم کتاب بعدی شما به چاپ برسد.
ارادتمند
نامهای برای مطلعکردن دیگری از دریافت چیزی که به اوقرض داده بودید
دوست عزیزم سوسن،
فقط میخواستم بگویم که بسته به سلامت رسید و کتابی را که به تو قرض داده بودم، دریافت کردم.
از اینکه میبینم اینقدر خوب از کتاب مراقبت کردهای از تو ممنونم. بیشتر به این خاطر که نظیر این کتاب پیدا نمیشود، برای همین همانطور که گفته بودم کمتر آن را قرض میدهم. ولی میدانستم تو خوب از کتاب مراقبت میکنی و صحیح و سالم آن را به من برمیگردانی. بیشتر نگران بودم در اداره پست بلایی سر آن بیاید. امیدوارم از خواندنش لذت برده باشی.
همچنین امیدوارم نامه وقتی به دستت برسد که تو و خانوادهات دلی شاد و لبی خندان داشته باشید و اوضاع بر وفق مراد باشد.
ارادتمند.
نامه قدردانی از یک روحانی برای سخنرانی در مراسم جشن
روحانی محترم/پیشنماز گرامی/ حضرت حجهالاسلام والمسلمین/ حضرت آیت اللهالعظمی (نام روحانی موردنظر)
با سلام و احترام
از اینکه با حضور خود محفل ما را مزین کردید و در مراسم عید مبعث (جشن میلاد امام رضا (ع)، یا هر مناسبت دیگری) ما را به فیض رساندید، از شما کمال سپاس را داریم. حضور منور شما به محفل ما رنگی دیگر بخشید و همیاری و کمک شما در این عید فرخنده، ما را قدردان شما کرد.
بار دیگر مراتب سپاس قلبی خود را تقدیم شما میکنیم.
ارادتمند
نامه تقدیر از یک روحانی برای حضور در مراسم خاکسپاری
روحانی محترم/پیشنماز گرامی/حضرت حجهالاسلام/حضرت آیت اللهالعظمی (نام روحانی مورد نظر)
با سلام و احترام،
از اینکه با کمک و همیاری خود ما را در تحمل این مصیبت همراهی کردید، کمال سپاس را داریم. نفس گرم و سخنان سنجیده شما تحمل غم دشوار از دست دادن (پدرمان، مادرمان یا نام تازه در گذشته) را بر ما هموار نمود و ما را عمیقا سپاسگزار کردار شایسته شما کرد. شاید نتوانسته باشیم آنطور که شایسته شماست در خلال عزاداری حضورا از شما تشکر کنیم. خود بهتر میدانید غم از دست دادن عزیزمان برای ما بسیار تلخ بود ولی میخواستیم بگوییم که حضور شما تا چه حد موجب تسکین آلام ما شد و توصیه شما به صبر، در ما چه اثری بر جای گذاشت.
قدردان محبتهای شما
نامه کلی برای ابراز تبریک
وحید عزیز،
مبارک باشد! خیلی خوشحال شدم وقتی خبرش را شنیدم/ در روزنامه خواندم. شک ندارم که سزاوار این جایزه/ کسب این افتخار/ ترفیع بودی.
یا میتوان نوشت:
باید به پسرت/ دخترت/ و غیره افتخار کنی.
یا نوشت:
دست مریزاد! گل کاشتی!
دوستدارت
نامه تشکر از یک آرایشگر
خانم فدایی عزیز،
متشکرم از اینکه با کار هنرمندانهات موهایم را طوری درست کردی که در عروسی خواهرم چشم همه را خیره کرد. اینقدر احساس زیبایی میکردم که ترسیدم مبادا من را با عروس اشتباه بگیرند. باور کن که دستهایت جادو میکنند. از ته دل میگویم «دستت درد نکند!»
دوستدارت
نامه به میزبان برای گرفتن دستور آشپزی
دوست عزیزم عاطفه،
یکبار دیگر از اینکه پنجشنبه مرا برای شام دعوت کردی متشکرم. آن شب هم گفتم میزی که چیده بودی پر از غذاهای خوشمزه بود، بهخصوص مرغی که پخته بودی خیلی لذیذ بود، آنقدر که مرا وادار کرد این نامه را بنویسم و بگویم خیلی علاقهمندم دستور پختش را بدانم. خواهش میکنم اگر دستور پخت آن غذا از اسرار خانوادگی شما نیست، آن را به من هم بدهی. شاید بتوانی چند دقیقه وقت بگذاری و آن را برایم بنویسی یا حتی از دستور پختش برایم یک کپی بگیری. اگر هم این کار برایت سخت است شاید بتوانی آن را در تلفن بخوانی و من بنویسم. اگر این کار را بکنی، خیلی ممنون میشوم. دستت درد نکند!
دوستدارت
نامه به رستوران برای گرفتن دستور آشپزی
روز به خیر،
شب گذشته افتخار این را داشتم که در رستوران شما غذا بخورم. خیلی از غذا لذت بردم. دوستان من هم خیلی از غذا تعریف کردند. گرچه همه غذاها عالی بودند اما جوجهکباب مخصوصتان چیز دیگری بود که هنوز مزه آن زیر زبانم است. اینقدر جوجهکبابتان خوشمزه بود که نمیتوان آن را به سادگی توصیف کرد.
میدانم هیچ چیز نمیتواند جای یک شب غذاخوردن بیرون از خانه را بگیرد. غذاخوردن در رستوران اصلاً حال و هوای دیگری دارد. بگذریم از اینکه تنوع غذاهای خوب هم زیاد است و البته میتوان با خیال راحت نشست و غذا خورد بیآنکه نگران آشپزی یا جمع کردن و شستن ظرفها باشی. با این همه، خیلی دوست دارم بتوانم همان غذا را در خانهام درست کنم. میخواستم بدانم آیا ممکن است دستور پخت آن غذا را به من بدهید؟
همراه این نامه یک پاکت تمبردار برایتان میفرستم که نشانیام را روی آن نوشتهام. امیدوارم لطف کرده، نامهام را بیپاسخ نگذارید.
پیشاپیش از زحمت شما متشکرم
نامه تشکر به میزبان مهمانی شام
داود جان،
عجب شام خوشمزهای بود! خیلی ممنونم که مرا هم دعوت کردی! (اینجا اگر لازم دیدید میتوانید اضافه کنید: مهمانهای دیگرت هم آدمهای دوست داشتنیی بودند!)
غذایت هم که محشر بود! اما همه اینها دور از انتظار نبود. مهمانها هم مثل همیشه آدمهای بسیار خوش مشربی بودند. قول میدهم یکی از همین روزها دعوتت کنم برای شام به خانهام بیایی، هر چند مثل تو از عهده مهماننوازی برنمیآیم، ولی با بودن تو خیلی خوش میگذرد. واقعا که جمعه شبی بهیادماندنی بود. باز هم تشکر میکنم.
روزگار به کام
نامه تبریک به عروس در آستانه ازدواج
لیلای عزیز،
چه خبر قشنگی! خیلی خوشحال شدم! وقتی خبر نامزدیت را شنیدم، پر درآوردم. خیلی خوب میدانی که آرزوی سالهای خوشی برای تو و (نام نامزد مورد نظر را بیاورید) دارم.
عروس دلربا و قشنگی میشوی. انشاءالله زندگی مشترکت هم به همین زیبایی باشد. آرزو میکنم در راهی که با هم آغاز کردهاید خوشبختی و بهروزی مسیر زندگیتان را پرفروغ سازد.
با آرزوی شادکامی
نامه تبریک جشن تولد کهنسالی
خانم رسولی عزیز،
جشن تولدتان مبارک. تنها آدمهای دلزندهای مثل شما میتوانند شاهد این همه بهار در زندگیشان باشند، این است که میگویم این روز را باید جشن گرفت. شما بهخصوص باید برای این زندگی پربار که پشت سر گذاشتهاید احساس غرور کنید. بهنظر من هر کس جای شما بود باید احساس غرور میکرد. (در اینجا میتوان از واژگانی مناسب نظیر: شخص باهوش، انسان محترم، آدم مهربان، و از این دست، برای توصیف آن فرد استفاده کرد.)
امیدوارم روزی برسد که جشن تولد صد و بیست سالگیتان را به شما تبریک بگویم.
ارادتمند شما
نامه تبریک به دوستی که مدتهاست ندیدهاید
لاله جان،
خبر خوشی که شنیدم خیلی خوشحالم کرد. تبریک صمیمانه مرا بپذیر! میدانم سالهاست همدیگر را ندیدهایم، ولی تو همیشه در خاطر من هستی. به همین دلیل شنیدن خبر این اتفاق شیرین خیلی خوشحالم کرد و وقتی شنیدم میخواهی ازدواج کنی از شادی پر در آوردم.
ان شاءالله که شیرینیهای دیگری را هم در زندگیت تجربه کنی. برای تو و شوهرت آرزوی خوشبختی میکنم، شاد و تندرست باشید و امیدوارم در زندگی به همه آنچه که میخواهید دست پیدا کنید.
دوستدار تو
وقتی کلمهها از ذهن جیم میشوند
نویسنده : سینتیا مک گرگور
مترجم : رضا بهار
ناشر: نشر قطره
تعداد صفحات : ۱۷۴ صفحه
این نوشتهها را هم بخوانید