معرفی کتاب « بیاموزیم چگونه نه بگوییم »، نوشته مارتیزا منرسا

مقدمه

بارها پیش آمده که در موقعیت‌هایی قرار گرفته‌ایم که دهانمان به چیزهایی «آری» می‌گویند در حالی که مغزمان فریاد بر می‌آورد که «جواب نه بده؛ نمی‌توانی این کار را بکنی. وقتی نداری که صرف این کار بکنی.» با این حال با درخواستی که از ما شده موافقت می‌کنیم. برای بعضی این اتفاقی نیست که همه روزه رخ می‌دهد اما برای کسانی دیگر به نظر می‌رسد این اتفاقی عادی باشد. اگر برای شما جواب نه دادن به دیگران دشوار است، با احتمال زیاد شما سرویس دهنده‌اید. شما دل بزرگی دارید اما از مهارت‌های ابراز وجود کردن و قاطعیت به خرج دادن بی‌بهره‌اید. شما پیراهنی را که خود به آن احتیاج دارید به شخص دیگری می‌دهید. اگر در زمره افرادی باشید که درباره‌اش حرف می‌زنیم، بدانید که این کتاب برای شما نوشته شده است.

هدف من این است که این کتابی راهگشا باشد و چشمان شما را باز کند. امیدوارم شما را راهنمایی کند تا پیوسته جواب آری ندهید. وقتی پیوسته قبول می‌کنیم برای دیگران کاری انجام بدهیم، زمانی را که می‌توانیم در خدمت خود باشیم و کاری صورت دهیم تلف می‌کنیم. آن‌چنان درگیر راضی کردن دیگران می‌شویم، به قدری میزبان خوب و مهربان جامعه بشری می‌شویم که فراموش می‌کنیم به خودمان و به نیازهایمان برسیم. چنان در قبال دیگران قبول مسئولیت می‌کنیم که کنترل زندگی خود را از دست می‌دهیم و زندگی‌مان درهم می‌شود. از این رو نه تنها از خودمان عصبانی می‌شویم که یک بار دیگر به درخواست‌های دیگران جواب آری داده‌ایم، بلکه از کسی که از ما طلب انجام دادن کاری را کرده نیز خشمگین شویم.

اما تقصیر آن‌ها نیست که ما جواب آری داده‌ایم. ما سعی می‌کنیم کارمان را توجیه کنیم؛ توضیح می‌دهیم که چرا با انجام دادن کاری که نمی‌خواستیم، خودمان را به دردسر انداختیم.

به عنوان یک شروع مناسب باید به چیزهای کوچک جواب نه بدهیم. می‌توانید به مواردی از درخواست‌های دوستان و آشنایان که کار چندان دشواری هم نیست جواب نه بدهید. بیش از اندازه جواب آری دادن می‌تواند ما را کلافه کند و زیر فشارمان قرار دهد.

شما باید همیشه اولویت اول زندگی خودتان باشید زیرا اگر نیازهایتان برآورده نشود، نمی‌توانید نیازهای اطرافیان خود را برآورده سازید. به همین دلیل مهم است وقتی به واقع می‌خواهیم به درخواستی جواب نه بدهیم، بتوانیم به راحتی این کار را بکنیم. این راهکاری است که این کتاب برایتان مطرح می‌کند.

اما قبل از اینکه بتوانید به شکلی مؤثر جواب نه بدهید، باید بدانید چرا به جواب آری دادن گرایش داریم. در بخش آغازین کتاب توضیح داده‌ایم که چرا به جواب آری دادن گرایش دارید. به این نتیجه می‌رسید که علت جواب آری شما ناشی از تصمیم ذهن نیمه هشیارتان است نه یک تصمیم منطقی.

تصمیم‌های نیمه هشیار تصمیم‌های مبتنی بر انگاره‌های رفتاری فرا گرفته شده‌اند و به دوران کودکی مربوط‌اند که شرطی شده‌اید تا به درخواست‌ها جواب مثبت بدهید. تغییر دادن این شرطی‌ها دشوار است، اما غیرممکن نیست. اغلب اوقات این تصمیم‌ها بر محور «دیگران چه فکر می‌کنند» گرفته می‌شود.

ما اغلب نگران این موضوع هستیم که دیگران درباره ما چه فکر می‌کنند. دوست داریم دیگران در قبال ما خوب و مثبت فکر کنند. مایل‌ایم ما را دوست بدارند و مورد پذیرش واقع شویم. این طبیعت انسان است. مورد پذیرش واقع شدن یکی از نیازهای اولیه انسان است که ابراهام مزلو در سال ۱۹۴۳ به آن اشاره کرده است. در فصل ۴ در این خصوص مفصل‌تر بحث می‌کنیم.

به این ترتیب خودتان را درگیر کارهای مختلف می‌کنید. از اینکه بگذریم، می‌خواهید فرزند خوبی باشید؛ دوست خوبی به حساب بیایید؛ می‌خواهید کارمند خوبی باشید. از این رو به مادرتان که می‌خواهد در کار خرید به او کمک کنید جواب آری می‌دهید. قبول می‌کنید دوستتان را نزد پزشک متخصص ببرید که مطبش بیرون از شهر است. در محل کارتان هم مسئولیت جدیدی می‌پذیرید و در نتیجه هفته‌ای چند روز دیرتر به خانه‌تان برمی‌گردید. اما کار به اینجا پایان نمی‌گیرد. جدای از همه مسئولیت‌های تقبل شده که ناشی از جواب‌های آری به همه است، باید به مسئولیت‌هایی هم که وظیفه شماست رسیدگی کنید.

در این کتاب درباره نه گفتن به خانواده، دوستان و در محل کار اشاره می‌کنیم. ممکن است بپرسید «جواب نه دادن به مادر، دوست نزدیک و از همه مهم‌تر به رئیس؟ فکر نمی‌کنم این کار امکان‌پذیر باشد» اما واقعیت این است که نه تنها امکان‌پذیر است بلکه می‌توانید بدون اینکه احساس گناه بکنید، این کار را انجام دهید. درباره انواع موقعیت‌هایی بحث می‌کنیم که مجبور نیستید جواب آری یا نه بدهید. بلکه در بسیاری از این موقعیت‌ها جواب ندادن به معنای جواب آری دادن است.

در این موقعیت‌ها لزوماً نباید جواب نه بدهید، اما رفتارتان می‌تواند این مفهوم را تداعی کند.

می‌خواهید به شمای دیگری برسید. یک شمای با قاطعیت که از نه گفتن نمی‌ترسد و نگران آن نیست که دیگران درباره‌اش چه فکر می‌کنند. می‌آموزید که برای خود مرزهایی در نظر بگیرید؛ می‌توانید برای خود جایگاهی را در نظر بگیرید که شایسته آن هستید. این گونه دیگران به خاطر آن کسی که هستید به شما احترام می‌گذارند. به احساس بهتری می‌رسید. دیگران هم می‌فهمند که گهگاه باید جواب نه بدهید. اطرافیان شما متوجه می‌شوند مسئله هرگز شخصی نیست، بلکه کاری است که در لحظه خاصی باید انجام دهید. وقتی با اعتماد به نفس و بدون تردید جواب نه می‌دهید و می‌دانید که پاسخگوی درخواست طرف مقابل نیستید، به این نتیجه می‌رسید که باید مدت‌ها قبل، از این رویه پیروی می‌کردید.

اما جواب گفتن تنها یک انتخاب است که در موقعیت‌های روزانه می‌کنید بلکه باید در موقعیت‌هایی مانند بدرفتاری و درخواست‌های مصالحه‌آمیز نیز همین کار را بکنید. باشد که شما هرگز در چنین شرایطی قرار نگیرید اما اگر قرار گرفتید باید قبلاً به این موضوع فکر می‌کردید.

اغلب اوقات استفاده از عقل سلیم سبب می‌شود که با موفقیت از مخمصه بیرون بیایید. گرچه در مواقع دشوار جواب نه دادن ممکن است جواب مکفی نباشد. اقداماتی که می‌کنید یا نمی‌کنید بر نتیجه این قبیل موقعیت‌ها تأثیر می‌گذارند. همیشه این گفته قدیمی را به یاد داشته باشید که دو صد گفته چون نیم کردار نیست؛ جواب نه دادن به طور تلویحی هم به اندازه با صدای بلند جواب نه دادن اثر بخشی دارد.

از همه مهم‌تر به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید. شمار کثیری از مردم دنیا نمی‌دانند چگونه نه بگویند. فقط کسانی می‌توانند نه بگویند که به مهارت نه گفتن تجهیز شده باشند. به همین دلیل در حالی که روی این کتاب کار می‌کنید، توجه داشته باشید وقتی این کتاب را می‌نوشتم همه می‌گفتند چقدر به این نه گفتن احتیاج دارند. آن‌ها می‌گفتند بارها باید جواب نه می‌دادند اما جواب آری داده‌اند.

من به این نتیجه رسیده‌ام که همه ما برای اینکه نه بگوییم به کمک احتیاج داریم. بعضی ممکن است به اندازه کافی قوی و قدرتمند باشند که به ندرت احساس الزام یا گناه کنند. این اشخاص می‌توانند هرگاه لازم دانستند جواب منفی بدهند. اما اگر همین اشخاص در مواقعی احساس ضعف کردند، و برایشان جواب نه دادن دشوار شد می‌توانند از مطالب این کتاب استفاده کنند. اما آن‌هایی که معتاد به آری گفتن‌اند، این کتاب حاوی مطالب عدیده‌ای است که می‌تواند به آن‌ها کمک کند.

علاوه بر مطالعات موردی گوناگون که در این کتاب درج شده‌اند، به نمونه‌هایی تحت عنوان اعترافات یک معتاد به آری گفتن اشاره کرده‌ایم. این‌ها اعترافات اشخاص حقیقی و واقعی‌اند. بعضی از ما به شرایطی رسیده‌اند که در اغلب مواقعی که قبلاً جواب آری می‌دادند جواب نه بدهند. بعضی هم در جایی که باید جواب نه بدهند جواب آری می‌دهند و بعد پیامدهای آن را تحمل می‌کنند.

برای هیچ کسی آسان نیست که آنچه را به آن عادت کرده به سهولت تغییر دهد. ما همیشه راحت‌تریم که به آن چه عادت کرده‌ایم ادامه دهیم. ما مخلوقات عادت‌ایم. ما به طور طبیعی از ناشناخته‌ها می‌ترسیم. تغییر یافتن از یک انسان بله بگو به کسی که می‌تواند بسیار جدی و حساب شده جواب نه بدهد، به تجربه و تحلیل مفصلی نیاز دارد. وقتی بفهمیم چه عاملی سبب می‌شود جواب آری یا نه بدهیم، پیدا کردن راه‌حل ساده‌تر می‌شود و ساده‌تر می‌توانیم رفتارمان را تغییر دهیم. قبل از اینکه بخواهیم مسئله‌ای را حل کنیم، باید بپذیریم که واقعاً مسئله‌ای داریم. در این صورت، می‌توانیم به پیش حرکت کنیم. مهم این است که برای تغییر کردن آماده‌اید تا کنترل زندگی خود را به دست بگیرید و به شادمانی و رضایت برسید.

اینکه نمی‌دانید اشخاص پیرامونتان، رفتار شما را تأیید می‌کنند یا نه، نباید بر تصمیم‌گیری به حرکت رو به جلو که گرفته‌اید تأثیر بگذارید، زیرا جواب شما مثبت است. می‌خواهید این تغییر را ایجاد کنید زیرا به سودتان است و به سود افرادی است که نزدیک به شما هستند. نتایجی تولید می‌کند که بسیار فراگیر است. توجه داشته باشید که تغییر هرگز یک شبه و به ناگهان ایجاد نمی‌شود. برای تغییر کردن باید به خودتان ایمان داشته باشید. به صبر و استقامت و پشتکار احتیاج دارید. فقط این گونه است که می‌توانید به هدفتان برسید. با انتخاب این کتاب در مسیر درست قدم بر می‌دارید و به زودی در شرایطی قرار می‌گیرید که زندگی پویاتر، شادمان‌تر و موفق‌تری داشته باشید.


کتاب بیاموزیم چگونه نه بگوییم نوشته مارتیزا منرسا

کتاب بیاموزیم چگونه نه بگوییم
آری گفتن، رفتاری که به غلط عادت شده
نویسنده : مارتیزا منرسا
مترجم : مهدی قراچه‌داغی
ناشر: انتشارات پوینده
تعداد صفحات : ۲۰۶ صفحه


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]