چرا هفت سین؟ هفت سین نماد چه چیزی است؟
در این مطلب نقش ویژه عدد «هفت» در موارد زیر مورد توجه قرار گرفته است: 1-«هفت» به شکلی نمادین در آیین مهر 2-کتاب تورات، کتاب انجیل 3-قرآن کریم 4-موسیقی، معماری 5-طبیعت، حرکت ماه، وجود ستارهها، طبیعت انسانی (تولد، زن، کودک، پرنده) سفره «هفت سین» و «هفت» الهام گرفته از طبیعت، مذهب و… همراه با رویش جوانهها و شکفتن شکوفهها، دل را از تیرگیها میرهانیم و شادمانه برمیخیزیم تا رسمی دیرینه و دلپذیر را برگزار کنیم. سفره «هفت سین» عید میگسترانیم، سبزه گندم و جو، سیب و سنجد و سیر و سرکه و سماق و سمنو بر آن مینهیم و با نقل و شیرینی، گل و گلاب، آن را تزیین میکنیم. شمع و چراغ میافزونیم و در روشنایی آن به آب و آیینه و ماهی تنگ بلور مینگریم؛ لحظههای انتظار را مشتاقانه میگذارنیم تا آغاز سال نو را در کنار برکتهای الهی سفره «هفت سین» با نام و یاد خداوند بزرگ جشن بگیریم.
اما به راستی چرا بر این سفره رنگین «هفت» گونه سبزه و خوارکی مینهیم؟ مگر عدد هفت چه نقش و ارزش و تفاوت ویژهای با عددهای دیگر در فرهنگ ما دارد؟
آیا سفهر رنگین «هفت سین»، یادگاری از دوران کشاورزی و تبلوری از باورها، ارمانها و رؤیاهای دلنشین نیاکان ما در استقبال از سالی نو، پر بار و پر برکت است؟ آیا عدد «هفت» در فرهنگ و مذاهب ملتهای دیگر نیز دارای ارزشی ویژه است؟ شاید پیوستی ناگسستنی با پیدایش زمین و آسمان و ستارگان هفتگانه نیز دارد؟ و یا آنکه نمادی است از هفت مرتبه تکامل روان؟ و شاید تصویری نمادین است از جهان؟ یا آنکه مراد از آن، افزونی نعمت است و کثرت؟
آیا عدد «هفت» نمایانگر پایان پیروزمندانه گذر از هفت مرحله دشوار و سخت، و دستیابی به کمال مطلوب نیست؟
چه رابطهای بین این عدد با طبیعت، جهان و انسان وجود دارد؟ بی گمان نکتههایی بسیار در این مورد وجود دارد که با نگاهی بر آثار پیشینیان و اندکی درنگ در چگونگی شکل گیری باورها و الهام پذیری انسان از طبیعت، میتوان به آنها دست یافت و به نقش و ارزش ویژه عدد «هفت» در فرهنگ ملتها پی برد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بدین رو، به گذشتههای دور پر میگشاییم تا به زمانی برسیم که نیاکانمان پیرو آیین «مهر» بودند و خورشید و پرتو آن را میستودند و «مهر»، «میترا» با «خورشید»، ارج و منزلتی ویژه نزد آنان داشت و به پندارشان هفت ستاره درخشانی آسمان، هفت گذرگاه روان انسانها بودند؛ روانهایی که از نور جاوید «مهر» بر زمین فرود میآمدند، و سپس به سوی آن باز میگشتند.
«…مهریان بر آن بودند که روان آدمی آنگاه که از جایگاه روشن آسمان به جایگاه تیرگی زمین فرود میآید تا در تنگنای تن درافتد به آلایش خاک بیالاید، میباید از هفت اختر یکی پس از دیگری بگذرد…از سویی دیگر، به باور آنان روانی که از گیتی راه به مینو میبرد، میباید همچنان از «هفتان» یا «هفت اختر» بگذرد». (1)
بدینسان در پایان سفر دوم و بازگشت به سوی «مهر»، انسان رهایی یافته از وابستگیها و زنجیرهای اسارت دنیوی، پس از گذر از هفت مرحله پر رمز و راز، دوباره به نور جاوید و نهایت مطلوب ره مییافت و به گونهای الهی متجلی میگشت.
«نماد» هفت گانی یا هفت گانگی (انسان الهی خدا- و اریا انسان نجات یافته و رهیده)، یکی از دو سه معنی نگاشته، یا علامت تصویری بسیار قدیم عالم است. یونانیان باستان آن را تصویر انسان کامل که از شش عنصر فانی و یک عنصر باقی نجاتبخش ترکیب یافته میدانستند». (2)
در ایران باستان نیز، آن هنگام که مردم به دعوت زرتشت به ستایش خدای یگانه اهورامزدا روی آورده بودند، «هفت امشاسپندان»، «هفت خدیوجاویدان»(3) یا هفت فرشته آسمانی را گرامی میداشتند و برای شادمانی «فروهر» های نیکان و ارواح مومنین تا هفت شبانه روز مراسم نیایش برگزار میکردند و تا شب چهلم آن را ادامه میدادند.
اکنون نیز همان گونه که در فرهنگ مذهبی ایرانیان مرسوم است، بزرگداشت ارواح مومنین در شب هفتم و چهلم نیز انجام میگیرد-که این مورد نیز باشد-افزون بر این، در کتابهای آسمانی «عهد عتیق و جدید» و در فرهنگ مذهبی ملتهای دیگر نیز نقش عدد «هفت» به خوبی پیداست و در کتاب «تورات» دست کم در موراد زیر از «هفت» به گونههای متفاوت نام برده شده است: «هفت سنبله، هفت گاو، هفت سال فروانی، هفت سال قحطی»(4)
«سال هفتم، هفت سال، هفت مرتبه، ماه هفتم»(5) «روز هفتم، هفت روز»(6) «هفت روز نان فطیر خوردن، هفت بره نرینه، هفت روز…»(7) «هفت نفر، هفت برادر»(8) در کتاب «انجیل» نیز-دست کم در موارد زیر- از عدد «هفت» استفاده شده است. «هفت چراغدان طلا، هفت ستاره، هفت کلیسا در آسیا»(9) «هفت چراغ آتشین، هفت روح، هفت مهر»(10) «هفت رعد، هفت هزار، فرشته هفتم، اژدهای هفت سر، هفت افسر»(11) «هفت پیاله زرین، هفت کوه، هفت فرشته با هفت پیاله، هفت پادشاه»(12) در کتاب آسمانی «قرآن» نیز برخی از مفاهیم ارزنده برای راهنمایی بشر به شکل قصههای پند آمیز حضور دارد. در هفت آیه مبارکه آن، عدد «هفت» مشاهده میشود که بیتردید مفاهیمی والاتر از آنچه به تصور در میآید در آنها نهفته است. در این هفت آیه عدد «هفت» به گونههای زیر آمده است: «هفت گاو»(13) «هفت آسمان»(14) «هفت آسمان بالای هم»(15) «هفت شب»(16) «هفت روز»(17) «هفت راه»(18) «هفت دریای مرکب»(19) افزون بر جنبههای مذهبی موجود در باور همگان، این عدد در زمینههای دیگر، از سادهترین نوع (صورت طبیعی) تا پیچیدهترین نوع (باورهای ذهنی و هنر) نیز نمایان است؛ آن گونه که در موسیقی ملل نیز «هفت» جایی ویژه دارد. «در باور هندیان، «برهما» مبتکر ساز و آواز است و نواهای هفتگانه موسیقی هندی هر یک به یکی ازهفت آسمان مربوط است. در ایران دوره ساسانی و یونان باستان، موسیقی وابسته به افلاک پنداشته میشد و ایرانیان گاهی فواصل اصوات را به وسیله رمل و اسطرلاب تعیین و دستگاهها را موافق ترتیب ماهها طبقهبندی میکردند»(20)
و این در حالی است که موسیقی سنتی ایران را نیز مبتنی بر هفت دستگاه، به ترتیب زیر میدانند: (ماهور-همایون-سه گاه-چهارگاه-شور-نوا -راست پنجگاه).
«…این طبقهبندی از چهل، پنجاه سال پیش معمول بوده و امروز هم متداول است و ردیفهای مختلف موسیقدانهای دوره اخیر، از قبیل ردیفهای مرحوم حسینلی، میرزا عبد اللّه و درویش خان، از روی همین ترتیب است». (21)
و چنانکه مشهور است، در بهاران، بلبل که خوش آوازترین پرنده نام گرفته است، میتواند به هفت نوع آهنگ نغمه سرایی کند.
در شعر و ادب فارسی نیز عدد «هفت» با مفاهیمی متفاوت به کار رفته است، عطار نیشابوری-شاعر و عارف-از «هفت وادی» در «منطق الطیر» میگوید و مولوی از «هفت شهر» عشق او:
«هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچهایم»
و فردوسی حماسهسرای بزرگ در «شاهنامه» از «هفت خان رستم» میگوید و در واقع رستم را از هفت مرحله سخت و دشوار، سربلند و پیروز بیرون میآورد. همچنین بر این باور است که زمین و آسمان هر یک هفت طبقه دارند:
«ز سم ستوران در آن پهن دشت زمین شد شش و آسمان گشت هشت»
که به طور ضمنی اشاره به افزوده شدن یک طبقه از زمین بر آسمان دارد. مولوی نیز در مثنوی از «هفت گردون» یاد میکند:
«آن دعا از هفت گردون در گذشت کار آن مسکین به آخر خوب گشت»
به هر حال، باور این نکته که آسمان و زمین هفت طبقهاند، از دیر باز وجود داشته است و «عالمان مسلمان تاریخ طبیعی نه تنها زمین را به هفت اقلیم تقسیم میکردند-که هر یک بر حسب شرایط ارضی خویش، جانوران و گیاهان خاص خود را دارد-بلکه هر اقلیم را به سیاره خاصی نسبت میدادند که به صورت مثالی و «فرشته نگهبان» آن اقلیم خاص است». (22)
افزون بر این، در ادبیات داستانی نیز عدد «هفت» بارها و بارها تکرار شده است. یکی از معروفترین داستانها «سند باد نامه» تألیف ظهیری سمرقندی است که مجموعهای است از سی و چهار قصه کوتاه متفاوت، اما در یک ساختمان اصلی، با موضوعی که اساسا پیرامون شناخت خداوند و تقدیر و قضای الهی است و در مجموعه آن جهت اخلاقی جامعه و پند و اندرز همگان پیداست.
در این داستان، کوردیس(پادشاه هند» برای آموزش فرزندش از هفت وزیر دانشمند خویش مدد میخوانهد و سندباد حکیم که هفتمین وزیر و فرزانه پرهیزگار و پیر داناست، عهدهدار آموزش وی میشود و پس از پشت سر نهادن ماجراهایی پیاپی و گذر شاهزاده از یک دوره نحسی هفت روزه، در پایان روز هفتم، سندباد حکیم و شاهزاده هر دو از تعلیم و تعلم سر بلند و پیروز به حضور شاه میرسند. در واقع هفتمین وزیر برگزیده نمونهای است از دانش الهی و تقوا با آموزشهای اخلاقی خاص خود.
اما در یکی دیگر از داستانهای مشهور نیز تأکید بر عدد «هفت» مشاهده میشود، در حالی که اساسا موضوع آن بی توجه به جنبههای آموزشی و اخلاقی است. بوکاچیو نویسنده ایتالیایی در داستان «دکامرون» از هفت بانوی جوان میگوید که برای فرار از بیماری طاعون و خوشگذرانی به گردش میروند و هر یک قصهای میگویند. «بوکاچیو شاهکار «دکامرون» را به وجود آورد و در آن هر مطلبی را که زیبا یافت بدون توجه به جنبه دینی و اخلاقی آن با بی پردگی ذکر کرد».
(23) در افسانههای ملل نیز نقش ویژه عدد «هفت» کاملا آشکار است. یکی از این فسانهها، «پندانگشتی» یا «فسقلی» است. «پندانگشتی» آخرین فرزند خانواده است که توانی افزونتر از دیگران دارد و دارای ماهیتی پر رمز و راز و گفتهای دیگر، جادوگرانه است.
ماجرای «فسقلی» که یک فقره از بازگوییهای داستان «کریشنا» و ش برادرش که قدمت آن به دوران ودایی آغازین، یعنی دست کم به پنج هزار سال پیش میرسد، به شکلی عامه پسنداست. «وداها» برای آنکه فرق ذاتی میان شش برادر آدمی تبارو «کریشنا» خدای منجی را که ههمه از الهه مادر (irtamaveD) زاده شدهاند، به روشنی آشکار سازند، نقل میکند که آنها پیش از ولادت در دوزهدان مختلف جای داشتند، در یک طرف، شش برادر که از نطفه الهه مادر (ikaveD) به وجود آمدند، و در طرف دیگر «کریشنا»… بنابراین افسانههایی که از خانوادههایی صاحب هفت فرزند حکایت میکنند-که یک تن از آنان دارای قدرتهای فوق طبیعی است و ساحره، منجی و جادوگر نام دارد- همه به تقلید از الگوی اسطور بزرگ آسیایی پنج هزر ساله «کریشنا» ساخته شدهاند». (24)
در افسانههی دیگر ملل نیز این عدد به گونههای متفاوت آورده شده است؛ چنانکه در «افسانهای از مردم شمال آفریقا»(25) نیز آمده است. بدین گونه که پدری برای حفاظت از دختر زیبایش هفت دیوار محکم و سخت و عبور ناپذیر گرد خانه خود ساخت که درهای آن تنها با رمز خود وی باز و بسته میشد و…
و نیز یکی از قصههای عامیانه فارسی «خراسانی» درباره پادشاهی است با هفت پسر و یک دختر که فرزندانش را از خود میراند و دور میکند و آنان نیز در میان سرما و برف زمستان به شکل درختان سبز و خرم و بوته گل تغییر شکل میدهند و سرانجام پس از پشیمانی شاه از کردارش، دوباره به شکل نخست خویش در میآیند. این قصه اصطلاحا به «هفت برارو» یا «هفت برادر» معروف است.
از این گونه قصهها و افسانهها بسیار است و شاید یاد آوری دو سه نمونه کافی نباشد، اما به هر حال نمایانگر نقش ویژه عدد «هفت» در قصههاست-هر چند برخی از عددهای دیگر چون 3-4-40 و…نیز نقشهایی متفاوت از دیگر عددها در فرهنگ ملتها پیدا کردهاند-چه، گفته شده ست که عدد سه سمبل نور و وحدت و عدد چهار در رابطه با چرخهای جهان و چهار فصل سال و عناصر چهارگانه است، و عدد هفت به مفهوم یگانگی و اتحاد عدد سه و چهار و نماینده نظم کافی.
چنانکه امام فخر رازی نیز میگوید: «وقتی عدد هفت را یاد میکنند از آن اراده کثرت میکنند»(26) و شاید این موارد از علتهایی باشند که توجه به عدد «هفت» را در زمینههای گوناگون هنری از جمله معماری نیز نمایان میسازند. در معماری دورههای ابتدایی اسلامی و ساختن مسجدها و شبستانها باز هم با «هفت» به طور ویژه برخورد میشود.
یکی از پر آوازهترین این بناها مسجد الاقصی است. «…تحقیقات اخیر مؤید این است که مسجد مذکور دارای کی راهروی مرکزی و هفت راهرو در هر یک از طرفین چپ و راست بوده است». (27) در نخستین مسجد آفریقا «فسطاط» نیز شبستانی ساخته شده است با «سه محراب و هفت رشته طاق». (29)
و در نهایت نه تنها در این زمینهها، بلکه در اساسیترین مورد طبیعی یعنی حیات انسان، نقش عدد هفت به مشاهده و تجربه در آمده و در باورها جای گرفته است 7 چرا که تولید جنین تا پیش از رسیدن به یک دوره حدود هفت ماه، نارسا و ناقص است. در واقع در صورتی که تولد قبل از هفت ماهگی پیش آید، امکان حیات بعید است. هر چند زمانی تکامل جنین و تولد طبیعی درسی و هفتمین هفته تشکیل خود میباشد، اما مرز هفت ماهگی به عنوان مرز بین فنا و بقا به طور عینی مشاهده شده است. همچنین پس از تولد و رسیدن کودک به مرز هفت ماهگی و رویش دندانها، که گذر از یک مرحله ساده به مرحلهای تکامل یافتهتر است و نیز در ادامه آن در هفت سالگی و باز رویش دندانهای دائمی و گذر از مرحلهای به مرحله کاملتر، نقش این عدد عملا مشاهد شده است.
افزون بر این، پیش آمدن حالتی طبیعی در زن و پایان یافتن آن به گونهای معمول در هفتمین روز، نمایانگر گذر از یک مرحله به مرحلهای مطبوعتر است. و نه تنها در مورد انسان، بلکه در دنیای پرندگان عدد «هفت» به صورت ضریب خود در سه «سه هفته» نمایان است. برای نمونه، تخم مرغ پس از سه هفته از شکل ابتدایی خود تغییر پیدا میکندو جوجه از فضایی بسته به دنیایی روشنتر راه مییابد. ماه درخشان آسمان که هر شب بر آن مینگریم نیز تا از شکل هلال به صورت نیم دایره، دایره تمام و سپس هلال نمایان گردد، چهار هفته میگذرد. و فاصله بین هلا تا تربیع نخست و برابر هفت شبانه روز، و فاصله بدر تا تربیع دوم و فاصله تربیع دوم تا هلال، هر کدام هفت شبانه روز است که این نیز در کنار وجود ستارگان و پذیرفتن نقش ویژه عدد هفت مؤثر بوده باشد.
بیتردید وجود عوامل طبیعی، مشاهده و تجربه و تأثیر اساسی و نبیادین مذهب در شکل گیری باورها و اساسا فرهنگ ملتها تأثیر دارد، و از این روست که نه تنها در نجوم و هیئت و موسیقی و شعر و ادب و معماری، بلکه در تار و پود پرنیان فرهنگ ایرانی نمایان گشته است، تا جایی که امروزه نیز در گفتار روزانه و ضرب المثلها و دعاها باز هم تکرار میشود.
و در اساسیترین رسم دلپذیر و شادمانه ایرانی در بر پایی جشن نوروز و و گستردن سفره «هفت سین» که نمادی است الهام گرفته از طبیعت، مذهب و عینیت، و یادگاری از دورههای دور دست تاریخمان که در گنجینه فرهنگی ایرانی حفظ شده، نیز نقش و ارزش ویژه عدد «هفت» آشکار میشود.
و بدین گونه است که هر ساله، هر ایرانی سر فراز، با ساز و سرود و سرور، سر آغاز سالی نو را جشن میگیرد و سلامتی و سر و سامانیابی دیگران را از خداوند بزرگ در خواست میکند و تنها در بارگاه کبریایی او سر به سجود میآورد. (*)
هفت سین نوروز یک سنت کهن پارسی است. این سنت از زمان باستان تا امروز همچنان جایگاه ویژه خود را نزد پارسیان حفظ کرده است. این سنت کهن دارای معانی ویژه و نیز نشانی از رمز و رازهای هوشمندانه زندگی نیاکان ماست. از جمله عدد 7 یا حرف سین. آسمونی در این بخش مطالب جالب و مفیدی در مورد سفره هفت سین برای شما عزیزان تهیه کرده است.
متاسفانه، سالهاست که تماشاگر دخل و تصرفهای نادرست و بیمعنا یا به نوعی تحریف این سنت باستانی بوده و هستیم.در همین اندیشه، کوشیدم با راز گشایی کوتاه از معانی هفت سین نوروزی، حقیقت هفت سین نوروزی را یاد آور شوم.
هفت سین از هفت محصول زمینی گزینه میشود تا از نعمتهای که خداوند به انسان بخشیده است، سپاسگزاری شود.هفت سین نوروزی آئین پارسی است. (نه چینی، هندی، عربی، روسی و….)
گزینههای هفت سین باید دارای پنج ویژگی باشد:
نام آنها پارسی باشد.
با واژه ” سین” آغاز شوند.
دارای ریشه گیاهی باشند.
خوردنی باشند
نام آنها از واژههای ترکیبی (مانند سبزی پلو، سیر ترشی و …) ساخته نشده باشند.
با توجه به نکات بالا : خوان هفت سین پارسی با سیب، سیر، سماک(سماق به عبارتی سماغ)، سرکه، سمنو، سبزی یا سبزه (“سبزی خوردنی”، چراکه سبز کردن میلیون ها تن گندم یا دیگر حبوبات
و بیرون ریختن آن کمی دور از اندیشه مردمان ایران زمین است) چیده میشود.
پس میتوان گفت:
گذاردن سنبل، سکه و سماور که نه خوراکی هستند و نه پارسی، هیچ حقیقت هفت سینی ندارند. و نیز گزینههایی چون؛ سوزن، سنجاق، ساعت و….
ماهی قرمز نیز که سمبل عید کشور چین و چینیهاست که به خوان هفت سین نوروزی ایرانی ها وارد شده است. غافل از اینکه در عید چینی ها ماهی قرمز را رها میکنند تا زندگی جریان یابد و لی ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین کرده و تا رسیدن مرگ آنها نگهداری میکنیم.
در صورتیکه، در هفت سین پارسی انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب پاک و زلال رها میشود تا عشق و باروری همچنان پاینده بماند.با کمی اندیشه پیرامون آنچه گفته شد، خواهید دید که در بیست میلیون واژههای پارسی شما نمیتوانید انتخاب هشتمی برای خوان هفت “سین” نوروزی پیدا کنید، که دارای این پنج ویژگی باشد.
چرا “هفت”؟
عدد هفت در زبان باستانی به نام ” امرداد” است. امرداد معنای جاو دانگی و بی مرگی نام داشت و از آنجائی که این عدد معنای زیبای زندگی و جاودانگی را میداد هفت واژه را به نشانه آن گزینه کرده و بر خوان نوروزی میچینند.
به روایتِی هفت “سین”، نشانه هفت دانه گیاهی است که میتوان با آن سبزه نوروز را تهیه کرد: جو، ماش، عدس، ارزن، لوبیا، نخود و گندم.
زمان پارسیانِ کهن، مردم از هر هفت دانه، سبزه می پروراندند (10 روز قبل از نوروز) و ظروفِ آنرا بر سر درِ خانه های خود میگذاشتند و هر کدام بیشتر و بهتر سبز میشد، نشانه پر ثمریِ آن محصول برای کاشت در آن سال بود.
هفت در میان اعداد از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است. هفت برای ایران و ایرانیان باستان مقدس بود و از آن برای مفاهیم مثبت، خوش یمنی و فال نیک استفاده میشد.
مانند؛ هفت رنگ رنگین کمان، دوران کودکی 7 سال است، هفت خان رستم در شاهنامه، هفت آسمان، هفت اقلیم، هفت روز هفته، هفت فرشته، هفت شهر عشق در عرفان، هفت پیکر و…
چرا “سین”؟
بنا به روایتی هفت “سین” نخستین بار هفت “شین” بود. گزینههای هفت”شین”،از شهد (شیره درختان)، شیر، شراب، شکر، شمع، شمشاد و شابه (میوه خصوصا سیب) بود.اما بعد از حضور اسلام بعلت ممنو عیت مصرف شراب این هفت “شین” تبدیل به هفت “سین” شد.
به روایتی” سین”، واژه اول نام هفت فرشته باستانی پارسی است. همه آنها دارای ویژگی های خاص و نیکو بودند.
نمادهای هفت سین
سیر: نماد اهورا مزدا است
سبزی یا سبزه: فرشته اردیبهشت و نماد آبهای پاک و بیکران است
سیب: فرشته زن، نماد باروری و پرستاری است
سنجد: فرشته خورداد نماد دلبستگی است
سرکه: فرشته امرداد نماد جاودانگی است
سمنو: فرشته شهریور نماد خواربار است
سماک یاسماغ: فرشته بهمن نماد باران است
ه طور مقدمه باید دانست که عدد “هفت” نزد ایرانیان قدیم مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه یعنی « زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید» عدد هفت را گرامی می داشتند. نیاکان ما که زرتشتی بودند، اعتقاد داشتند که عقل مقدس یعنی” اهورامزدا ” که به او “سپند مینو” نیز می گفتند، شش وزیر بزرگ به نام “امشاسپندان” دارد که یعنی مقدسان جاویدان و این شش امشاسپند با “سپندمینو” تشکیل (هفت سپند) می دهند.
علت این که هفت سین به راستی هفت سین است، اشاره به هفت “امشاسپند” است و چون کلمه “سپند” با سین شروع می شده، روی این اصل به علامت آن هفت مقدس جاودانی، چیزهائی در نظر گرفته شده که هم با حرف سین شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر واقع شوند.
عدد هفت در فرهنگ ملل مختلف:
– عدد هفت در قدیم:
مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است، ایام هفته هفت روز است.
– هفت از نظر مذاهب:
به عقیده هندیها در آئین برهما انسان هفت بار می میرد. عروس و داماد باید هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم می خورند، در آئین زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگیر تا نسلی بر جهان بماند.
– هفت در آئین مسیح:
هفت معجزه، از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است، در انجیل از هفت روح پلید صحبت شده است، به نظر فرقه کاتولیک، هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد.
– هفت در اسلام:
آسمان هفت طبقه دارد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد. گناهان اصلی هفت عدد است. پیش از اسلام در بین اعراب، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نیز چنین است. هفت نفر قاری قرآن معروف بودند، هفت بار شستن اشیاء ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز نیز مذکور است.
– هفت در تصوف:
هفت وادی سلوک در تصوف معروف است 1) طلب 2)عشق 3)معرفت 4) استغنا 5)توحید 6) حیرت 7)فنا
مولوی می گوید: هفت شهر عشق را عطار گشت ……… ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
– هفت در تاریخ:
همراهان داریوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالای آرامگاه داریوش، هفت نقش ملاحظه می شود. جنگهای هفت ساله در زمان لوئی 11 واقع شد. اژدهای هفت سر معروف است. هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبدیل شدند و هفت خوان رستم و اسفندیار معروف است.
– معابد هفت طبقه:
در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود (سرخ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز). حصار اکباتان هفت دیوار داشت و آرامگاه کورش هفت پله دارد.
– سفره هفت سین:
در کشورهای مختلف هفت سینهای متفاوتی پهن میشود، حتی در برخی از نقاط ایران و دیگر کشورها به جای هفت سین، هفت شین پهن میکنند، سفره هفت سینی که امروزه بیشتر مرسوم است داری هفت مورد از چیزهای مانند:
سبزه: نماد خرمی و نو زیستی
سرکه: نماد شادی ( میوه درخت تاک در ایران میوه شادی خوانده میشد )
سمنو: نماد خیر و برکت
سیب: نماد مهر و مهرورزی
سیر: نگهبان سفره (در اکثر فرهنگ های آریائی برای سیر نقش محافظت کننده از شر قائل بودند)
سماق: نماد مزه زندگی
سنجد: نماد حیات و بزر حیات
• سپند: (اسفند)
در سفره مرسوم است، میوه، گل، شیرینیهای سنتی، ماهی قرمز، سبزی خوردن، کتاب آسمانی، دیوان شاعران و آینه، قرار دهند.