از سرما به سوی جاودانگی
نوشته انریکا کوپریاس
ترجمه مرتضی تفرشی (از اسپانیا)
مرگ از دید مایکل داروین نوعی بیماری است. بیماری پلید و نفرتباری که میتوان آن را درمان کرد! در دستانش سر منجمد شده جوانی به نام جو، درون کیسه پلاستیکی شفاف و نفوذناپذیری قرار دارد؛ سری که در آستانه ارسال به سوی جاودانگی است. باقیمانده بدن جو هنوز در روی میز جراحی آزمایشگاه قرار دارد تا همکارش، جری لیف سیاهرگها و سرخرگهای خالی از خون آن را با ترکیبی که اساس آن گلیسرول است پر کند. این ترکیب که در حقیقت نوعی ضدیخ است در فرایند انجماد به منزله محافظ عمل میکند.
جو جوان هیجده سالهای بود که همین چند ساعت پیش درگذشته است. سال گذشته پزشکان در طی چند آزمایش بالینی متوجه وجود پادتنی در خون او شدند که بدن در برابر نوعی ویروس خطرناک به وجود میآورد. چند ماه بعد، برای بار دیگر آزمایشها تکرار شدند و این بار نیز نتایج مشابهی به دست آمد. جو حامل ویروسی بود که سبب بیماری نارسایی اکتسابی دستگاه ایمنی (ایدز) میشود. دیری نپایید که نخستین نشانههای بیماری از راه رسید و جو خود را در مقابل انبوهی از عفونتها ناتوان دید. در مدت فقط دو هفته، در حدود بیست کیلو از وزن او کاسته شد و حرکاتش رو به کندی رفت. حالش بسیار وخیم بود. پزشکان AZT (اسید تیمیدین) تجویز کردند، ولی چندان سودمند واقع نشد. نوعی سرطان پوست به نام سارکوم کاپوزی که جراحات بنفش رنگی بر روی پوست به وجود میآورد تمام سطح بدن او را پوشاند. در حال حاضر درمان موثری برای بیماری ایدز وجود ندارد و بیماران خود را در برابر مرگی دردناک، بیدفاع میبینند.
داروین سر جو را با خود به اتاق مجاوز میبرد تا بلافاصله آن را در داخل دیگی فلزی که درون محفظه بزرگی پر از نیتروژن مایع با دمای 196- درجه سانتیگراد غوطهور است قرار دهد. به محض باز کردن در محفظه، بخار غلیظی که نشان برودت زیاد است، با چهره داروین تماس پیدا میکند. درون دیگ کاملاً از پنبه پوشیده شده است تا سر جو بدون هیچگونه آسیبی در آن قرار گیرد.
داروین معتقد است که سرانجام روزی، پزشکان داروهای ویژهای خواهند یافت که با تزریق در رگهای بسیار نازک مغز، آن هنگام که سرهای یخزده از حالت انجماد به درآیند، چون سپاهی واقعی از مولکولهای ریز کارگر، میلیونها واکنش به وجود خواهند آورد و در نهایت به ترمیم نورونها و از سرگرفتن کارکرد مجدد آنها خواهند انجامید. یا در اختیار داشتن مغزی کامل میتوان از تنها یک یاخته به روش دودمانسازی، بدنی به وجود آورد و سر را بر روی آن قرار داد. باقیمانده بدن جو نیز برای منجمد شدن راهی محفظه بسیار بزرگتری خواهد شد. بدین ترتیب، هنگامی که دانمشندان درمانی برای بیماری ایدز بیابند، سر و بدن جو را از حالت انجماد به درخواهند آورد و به یکدیگر پیوند خواهند کرد و او بار دیگر زنده خواهد شد تا درمان شود. شدنی یا نشدنی، این نظریهای است که داروین پرداخته است و از آن حمایت میکند. داروین سرماشناس است و رئیس بنیاد افزایش طول عمر آلکور: سرماشناسان بر این عقیدهاند که اگر بدنی به نحو مطلوب منجمد شود میتوان بار دیگر آن را زنده کرد تا حیات خود را از سر گیرد. هدف از انجماد، پیشگیری از تجزیه یاختههای بدن و سالم ماندن آنها در زمانی دراز است. سرماشناسان معتقد نیستند که مرگ در لحظه مشخص روی میدهد و برای اثبات حرف خود چنین دلیل میآورند که تا همین چندی پیش، هنگامی که قلب بیماری از تپش بازمیایستاد و تنفس او قطع میشد، دیگر کاری از پزشک ساخته نبود و بیمار از نظر علم پزشکی و قانون مرده محسوب میشد. این همان چیزی است که به نام مرگ بالینی شناخته میشود. امروزه، اوضاع به کلی دگرگون شده است. اگر تدابیر لازم به سرعت اتخاذ شوند شخصی که دچار سکته قلبی شده است میتواند به زندگی ادامه دهد. از اینرو پزشکان ناگزیر شدند که مفهوم مرگ بالینی را از مرگ مغزی جدا کنند. مرگ مغزی که مرگ واقعی است زمانی روی میدهد که مغز بیمار از ارسال علایم باز ایستد. هنگامی که مغز از کار میایستد و دستگاه ثبت علایم مغزی چیزی نشان نمیدهد، از علم کنونی کاری ساخته نیست. ولی اگر روزی تکنولوژی پزشکی چنان پیشرفت کند که مغز کاملاً مردهای را به کار اندازه باید در پی یافتن تعریف دیگری برای مرگ بود.
داروین در حالی که با انگشتان خود به تعدادی عکس سیاه و سفید از بیمارانی که به این روش منجمد شدهاند و تصویر آنها در سالن پذیرش بنیاد آلکور به چشم میخورد اشاره میکند میگوید که من مرگ را به منزله نقطه پایان قبول ندارم و به جاودانگی معتقدم. یکی از این عکسها متعلق به مری نامی از شهر مدیسون است. هنگامی که مدت زمان زیادی به پایان عمرش باقی نمانده بود نزدیکانش او را در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری کردند و به داروین اطلاع دادند. گروهی سرماشناس در تمام طول شبانهروز به حالت آمادهباش در کنار تلفن به سر میبرند، زیرا ممکن است در هر لحظه به مدت یکی از آنها نیاز پیدا شود. گروهی از همکاران داروین بدون هیچگونه درنگی با هواپیما عازم شهر مدیسون در ایالت ویسکانسین شدند و به انتظار لحظه پایانی عمر بیمار نشستند. چهار روز بعد، پزشکان بیمارستان رسماً مرگ مری را اعلام نمودند. جسد وی بلافاصله درون محفظه مخصوص نگهداری اجساد قرار گرفت و متخصصان آلکور کار خود را شروع کردند. نخستین، خون بدن او را برای جلوگیری از انعقاد آن بیرون کشیدند و به جای آن نوعی ماده ضد یخ درون رگها تزریق کردند. همچنین با تمهیداتی مانع از خشک شدن مفصلهای دستها و پاهای او شدند. سپس جسد را در بستهای پر از یخ گذاشتند و آن را با هواپیما به کالیفرنیا بردند تا در آنجا سر او را از بدن جدا کنند و در نیتروژن مایع قرار دهند. بنیاد آلکور در حومه شهر لوسآنجلس قرار دارد و جایی است که داروین بخش بیشتری از زندگی خود را در آنجا گذرانده و در آن تلاش بسیار کرده است. او روش ویژهای برای نگهداری اعضای بدن ابداع کرده که خود آن را محافظت عصبی یا محافظت از مغز مینامد. او متخصص انجماد سر است.
مقدمات این روش در سالهای دهه 1960 و هنگامی که زیستشناس فرانسوی ژان روستان شیوه جدیدی برای انجماد و نگهداری اسپرماتوزویید قورباغه با استفاده از گلیسیرین به منزله ماده ضدیخ ارائه داد آغاز شد. ا ین نخستین گام در این زمینه بود و از آن پس افراد آیندهنگری که اندیشههای نو داشتند پا به میدان گذاشتند.
ایتنگر، استاد دانشگاه پراک کامیونیتی و رئیس جامعه فناناپذیران میشیگان- در سال 1964 کتابی به نام چشمانداز جاودانگی منتشر ساخت و در آن به زبان علمی امکان انجماد بدن انسان را مطرح کرد. این کتاب موفقیت بسیاری پیدا کرد. در پی آن، جوامع سرماشناسی به سرعت در ایالات متحده آمریکا، استرالیا، و اروپا تاسیس شدند. در سال 1967 جامعه سرماشناسی کالیفرنیا شروع به انجماد اعضای خود که تازه درگذشته بودند کرد. در آن هنگام چنین شایع شد که والت دیسنی نابغه نقاشیهای متحرک و هوارد هیوز ثروتمند معروف پس از مرگشان منجمد شدهاند تا در آینده بار دیگر زنده شوند، ولی تاکنون هیچ کس نتوانسته است درستی این شایعه را ثابت کند. همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه به دلیل وقوع حادثهای در جریان برق در سال 1981 و قطع آن، برخی از اجساد از حالت انجماد خارج شدند. موضوع به دادگاه کشیده شد و جامعه سرماشناسی مزبور پس از مقصر شناخته شدن ناگزیر از پرداخت یک میلیون دلار به خانوادههای درگذشتگان شد. به رغم ا ین حادثه ناگوار، سرماشناسان همچنان با عزمی استوار به راه خود ادامه دادند. شمار زیادی از زیست سرماشناسان- دانشمندانی که به مطالعه پدیدههای حیات در دماهای کم میپردازند- موفقیت روش انجماد اجساد را باور ندارند، زیرا هنگامی که یک جسد منجمد میشود آسیبهای جبرانناپذیری در تمامی اعضا و بافتهای آن به وجود میآیند. سرما زنجیرههای سوخت و سازی بیشماری را از بین میبرد.
در درون تمامی یاختهها آب وجود دارد که چون منجمد شود حجم آب یاخته را زیاد میکند و آن به بار میآید که اگر بطری پر از آبی را در یخدان یخچال قرار دهیم و فراموش کنیم در موقع مناسب آن را بیرون بیاوریم. آب ذرات بسیار ریز بلور تشکیل میدهد که همچون چاقوهای بسیار ریز عمل میکنند و بخشهای حیاتی یاخته را پاره میکنند. در اینجاست که مواد ضد یخ وارد صحنه میشوند و از تشکیل بلور جلوگیری میکنند. هر قدر بلورهای یخ بیشتری تشکیل میشود، یاختهها آب بیشتری از دست میدهند و جمع و چروکیده میگردند. زیست سرماشناسان معتقدند که در بدن افرادی که تاکنون بدین روش منجمد شدهاند آسیبهای جبرانناپذیری به وجود آمده است. آرتور راو زیستسرماشناسی که در نیویورک راجع به بافت خونی منجمد، در بانک خون تحقیق میکند، عقیده دارد که کار بنگاههای سرماشناسی کالیفرنیا مانند این است که بخواهیم گوشت یک همبرگر را به گاوی زنده تبدیل کنیم. با وجود این، این نکته را میپذیرد که اگر چیزی در حالت انجماد در طول یک دوره دهساله تغییری از خود نشان ندهد خواهد توانست برای همیشه به آن حالت باقی بماند. خود او از خونی استفاده کرده است که بیش از شانزده سال منجمد بوده است. حقیقت این است که سرماشناسان و زیستسرماشناسان در راستای مشابهی گام برمیدارند و حتی گاهی اوقات نکات مشترکی ن یز با یکدیگر دارند. لیکن برخی از افراد گروه دوم بر این اعتقادند که همه این کارها ظاهرسازی فریبکارانه برای به دست آوردن پول بیشتر است (هر عضو این بنگاهها باید تا زمان مرگش سالانه در حدود 1000 دلار بپردازد. منجمد ساختن جسد در حدود 150000 دلار هزینه برمیدارد که 50000 دلار آن مربوط به منجد ساختن سر ا ست) و برخی دیگر که سرماشناسان را شیاد نمیدانند معتقدند راه آنها اشتباه ا ست. از آن میان عده بسیار کمی هستند که واقعاً به روش سرد کردن ایمان دارند. دکتر پل ساگان از بخش فیزیولوزی دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و عضو جامعه سرماشناسی «فراسوی زمان» (ترانس- تایم) از معدود دانشمندانی است که مصرانه و آشکارا از سرماشناسان پشتیبانی میکند. به اعتقاد وی هنگامی که بتوان نطفه، خون، قرنیه، پوست و استخوان را منجمد و حفظ کرد، چرا نباید بتوان بدن کامل را با انجماد حفظ کرد.
آزمایشهای چندی در رویانهای کوچکی که روزی تبدیل به کودکی میشدند انجام دادهاند. این رویانها (جنینها) را با موفقیت کامل درون نیتروژن مایع، به حالت انجماد، به مدت ده سال نگهداری کردهاند و سپس آنها را در زهدان زنی کاشتهاند. پس از گذشت نه ماه کودکی متولد شده است که به طور کاملاً طبیعی رشد کرده است. به رغم موضع ناباورانه زیستسرماشناسان، خود آنها نخستین کسانی بودند که در زمینه نگهداری اعضا به پیشرفتهایی دست یافتند. برای ا ینکه بتوان با موفقیت عضوی را از بدن دهنده آن خارج ساخت علاوه بر اینکه دهنده باید از لحاظ مغزی مرده باشد، قلبش باید به روشهای مصنوعی به تپش خود ادامه دهد و خون را به تمامی اعضا و بافتهای بدن برساند. اگر خون به مغز نرسد در طول فقط سه دقیقه دستخوش بیاکسیژنی میشود و ترمیم آن غیرممکن میگردد. عضوی که از بدن دهنده آن خارج میشود، خیلی زود کارکرد خود را در دمای محیط از دست میدهد، بنابراین باید به سرعت سرد شود. پزشک جراح قبل از اینکه عضوی را از بدن خارج سازد، آن را هم از بیرون و هم از درون توسط رگهایی که به آن راه دارند با مایع سردی میشوید. سپس آن عضو را در مایع «کالینز» سرد با دمای چهار درجه سانتیگراد قرار میدهد. این مایع عضو را در حالتی تقریباً شبیه به خواب زمستانی نگاه میدارد. حال میتوان عضو را از بدن جدا کرد و در کیسه پلاستیکی پر از یخی قرار داد تا دمای چهار درجه سانتیگراد خود را حفظ کند. در این حالت قلب و ریه چهار ساعت، جگر 9 ساعت و کلیه حتی تا یک روز و نیم به حیات خود ادامه میدهند (در آزمایشی که در اسپانیا صورت گرفت پزشکان موفق شدند قلب حیوانی را تا یک روز نیز زنده نگهدارند). دکتر بلرز از دانشگاه ویسکانسین مایع تزریقی جدیدی ابداع کرده است که عمر جگر را در بیرون از بدن تا بیست ساعت افزایش میدهد. این تدبیرها همانگونه که دکتر گریگوری فی، زیستشناس سازمان صلیب سرخ امریکا در مریلند میگوید نخستین گامها برای انجماد و حفظ اعضا است. دکتر گریگوری یکی از پیشتازان انجماد اعضای بدن است. او روش انجمادی تازهای به نام کلیه شیشهای ابداع کرده که با موفقیت روی خرگوش آزمایش شده است. روش کار او بدین ترتیب است که با به کار بردن مقدار زیادی ماده ضدیخ در بخشهای کوچکی از اعضای بدن خرگوش، آن اعضا به حالتی شبیه به شیشه درمیآیند، یعنی سرد و جامد میگردند بدون اینکه بلورهای مضر یخ تشکیل شوند. رویای بزرگ دکتر گریگوری و زیستسرماشناسان دیگر این است که در آینده جراحان بتوانند بانکی از تمامی اعضای بدن در اختیار داشته باشند تا در صورت نیاز، از قلب گرفته تا انگشتان پا در دسترس آنها قرار بگیرد. ولی تحقق این امر هنوز بسیار زود است، زیرا فعلاً وقتی عضوی منجمد شود دیگر توانایی زنده ماندن را از دست میدهد و باید آن را به زبالهدانی انداخت.
در حال حاضر هنوز دانشمندان نمیدانند چگونه بدون اینکه فردی جان خود را از دست بدهد او را منجمد سازند. با وجود این، سرماشناسان ناامید نیستند و حتی معقدند که لحظاتی قبل از مرگ میتوان فرد را منجمد کرد و در حالتی شبیه به خواب زمستانی عمیق نگاه داشت. در طبیعت نمونههایی از جانورانی که در فصل زمستان به طور جزئی منجمد میگردند یافتمیشود. یک بافت زنده در دمای شش یا هفت درجه زیر صفر منجمد میشود. نوعی سوسک کوچک که در شمال آلاسکا زندگی میکند میتواند در دمای کمتر از 40- درجه سانتیگراد به حیات خود ادامه دهد. هنگامی که در فصل پاییز هوا سرد میشود، بدن این سوسک شروع به انباشتن مقدار زیادی گلیسرول در بافتهای خود میکند و زمانی که سرمای دهشتناک زمستان فرا میرسد این حشره از آن ماده به مانند ضدیخ، از آنگونه ضدیخهایی که در اتوموبیل به کار برده میشود ولی با قدرت خیلی بیشتر، استفاده میکند. برخی از حشرات ریز قطب جنوب نیز با همین روش، دمایی تا 80- درجه سانتیگراد را تحمل میکنند. آزمایشهایی که اخیراً بر روی برخی از دوزیستان انجام شدهاند نشان دادهاند که تعدادی از آنها مانند قورباغه خاکستری درختی میتوانند در فصل زمستان دمای بدن خود را تا 6- درجه سانتیگراد کاهش دهند. بیشتر از نیمی از بدن آنها منجمد میگردد و چنین به نظر میرسد که مردهاند، ولی هنگامی که فصل بهار فرا میرسد از حالت انجماد به در آمده و بار دیگر فعالیتهای خود را از سر میگیرند، گویی هیچ چیز اتفاق نیفتاده است. در کیلاما، در شرقیترین بخشهای اتحاد جماهیر شوروی، یک گروه از کارگران معدن در سیبری سمندری را یافتند که در پوششی از یخ گرفتار آمده و منجمد شده بود و هنگامی که آن را از حالت انجماد به درآوردند بار دیگر زندگی خود را از سر گرفت. براساس گفته دانشمندان این جانور نود سال در این حالت باقی بوده است. زیستشناسان این پدیده را حیات منقطع مینامند. سرماشناسان با توجه به این مطلب از خود میپرسند چرا حیات منقطع نزد انسانها امکانپذیر نباشد؟
تاکنون هیچ کس داوطلبانه خود را نامزد چنین آزمایشی نکرده است. علاوه بر این باید محدودیتهایی قانونی را نیز در نظر گرفت، زیرا با مردن شخص در حین آزمایشها، این امر به منزله کمک به خودکشی قلمداد خواهد شد. از اینرو هنوز باید این آزمایشها را با دقت هر چه بیشتر بر حیوانات انجام داد. در دانشگاه برکلی در کالیفرنیا آزمایشهایی بر جوندگان کوچک انجام دادهاند. دانشمندان دمای بدن این حیوانات را به تدریج تا 19- درجه سانتیگراد پایین آوردند در حالی که در همان زمان خون بدن آنها را نیز خارج میساختند و ماده ضدیخ قدرتمندی را جایگزین آن میکردند. سپس آنها را چندین ساعت در حالت انجماد نگاه داشتند و پس از درآمدن از حالت انجماد خون خودشان را به آنها تزریق کردند. این جانوران زندگی خود را بازیافتند هر چند که وضعیتشان مانند گذشته نبود. آزمایش مشابهی توسط دکتر ساگال و زیست فیزیکدانی به نام هرالد ویتز بر روی سگ انجام شد. ویتز سگ خود را به مدت پانزده دقیقه منجمد ساخت و سپس او را از حالت انجماد به درآورد، بدون اینکه هیچگونه آسیبی به او برسد. ویتز و ساگال امیدوارند که بتوانند این آزمایش را در مورد میمون نیز انجام دهند. ویتز در حالی که به تماشای بازی کردن دختر کوچکش با سگ خانواده مشغول است میگوید: «روزی تمامی اعضای خانواده ما منجمد خواهند شد و در آینده، آن زمان که تواناییهای تکنولوژیک بشر بیاندازه پیشرفت کرده باشد بیدار خواهیم شد». کاهش دمای بدن انسان تا دماهای نزدیک به انجماد در عملهای جراجی بسیار مفید است، زیرا میتوان بدین وسیله عمل جراحی بدون خونروی انجام داد. در حال حاضر نیز، جراحان در عملهای مشکل، دمای بدن را ت ا 19 درجه سانتیگراد پایین میآورند. حالت شبیه به خواب زمستانی در سفرهای دور و دراز کیهانی و در پایگاههای دایمی فضایی نیز بسیار مفید خواهد بود. تصور کنید که فضانوردی در حین سفر به کره مریخ دچار تومور بدخیمی شود و به ناچار در محفظه انجماد قرار گیرد. در این حالت تمامی عوامل حیاتی بدن در پایینترین سطح خود قرار میگیرند و چون مصرفی وجود ندارد فعالیتهای سوخت و سازی بدن نیز به طرز چشمگیری کاهش مییابد و تومور بدخیم از فعالیت باز میایستد. اگر امکان این بود که اشخاص را در مرحلهای از مرگ ظاهری، چه از راه انجماد و چه از راه خواب زمستانی قرار داد، کورسوی امیدی برای افرادی خواهد بود که به بیماریهای درمانناپذیر مبتلا هستند. افراد بسیاری در جهان به زنده شدن مجدد امید بستهاند. بنیاد آلکور در حال حاضر دارای 233 عضو است و 96 نفر دیگر نیز در حال پیوستن به آن هستند تا بعد از مرگ جسدشان منجمد گردد. تاکنون دوازده نفر از اعضای این بنیاد پس از مرگ منجمد شده و سفر خود را به سوی آینده بیپایان، با متوقف ساختن زمان، آغاز کردهاند. با وجود این، آرت کوایف رئیس سازمان سرماشناسی ترانس- تایم میگوید که تقریباً هفتاد درصد از اجساد منجمد شده در دو دهه اخیر متلاشی شدهاند و اگر بقیه آنها نیز روزی از حالت انجماد به درآیند آسیبهای زیادی خواهند داشت. باید تا اواخر سده بیست و یکم صبر کرد تا بتوان با دانش آن زمان، اجساد را از حالت انجماد به درآورد.