الیاف مصنوعی و کاربرد گستردهٔ آن در زندگانی امروز
میگویند که آدم و حوا در باغ بهشت خود را با برگ انجیر پوشانیده بودند. شاید هم روزگاری انسان از برگ و پوست درختان برای پوشش استفاده میکرده است. ولی آدمهای نخستینی که در آب و هوای مساعد میزیستهاند لباسشان از پوست حیوانات بوده است. تصور میرود که، در زمانهای بعد، مردم الیاف پشمهایی را که از بدن گوسفندان به بوتههای خارگیر میکرده است جمعآوری میکردهاند. آنان نخست شاید این الیاف را به هم میفشردند و از آنها نمد میساختهاند. صحرانشینان استپهای روسیه و آسیای مرکزی هزاران سال به ساختن این گونه نمدها اشتغال داشتهاند و ازآنها برای لباس و چادر استفاده میکردهاند. سپس مردم یادگرفتند پشم را بریسند و از آن نخ طویل بسازند. درچین مردم میدانستند که چگونه پیلهٔ کرم ابریشم راباز کنند و نخهای ابریشمی ظریفی به طول صدها متر به دست آورند.
هندیها کشف کرده بودند که چگونه، از الیاف دانهٔ پنبه، نخ وازکنف گونی بسازند. در مصر مردم از کتان پارچهٔ کتانی میبافتهاند. سالیان دراز انسان از الیاف طبیعی استفاده میکرده است، و ضمناً در جستجوی الیافی بوده است که محکم و نرم باشد تا بتواند از آن پوشاک راحت بسازد.
ابریشم مصنوعی – شاید انسان از مشاهدهٔ کرم ابریشم به این فکر افتاده باشد که، به جای جمع آوری الیافی که در طبیعت موجود است، الیاف مصنوعی بسازد. کرم ابریشم برای محافظت خود مایعی بیرون میتراود که به هنگام برخورد با هوا سخت میشود و به صورت تار درمیآید. کرم با این تار پیلهای میسازد و در آن محفوظ میماند. در حدود 300 سال پیش، در انگلستان دانشمندی زندگی میکرد به نام رابرت هوک. این دانشمند بیشتر وقتها کارش این بود که چیزهای گوناگونی را زیر میکروسکوپ میگذاشت و به دقت به آنها نگاه میکرد. در آن زمان میکروسکوپ تازه اختراع شده بود. رابرت هوک کار کرم ابریشم را عمیقاً مورد مطالعه قرارداد. او فکر میکرد که میتوان به طور مصنوعی مادهٔ صمغ مانندی درست کرد که کاملاً شبیه لعابی باشد که کرم ابریشم با آن تار میتند. ممکن است این مادهٔ صمغ مانند به خوبی لعاب کرم ابریشم و حتی بهتر از آن هم باشد. اگر چنین مادهای یافت شود، مطمئناً به آسانی راههایی پیدا میشود که بتوان آن ماده را به صورت تارهای نازک در آورد و آنها را در بافتن پارچه به کار برد. پیش از آن دو قرن گذشت تا رویای رابرت هوک به حقیقت پیوست.
نخستین کسی که به مقیاس وسیعی دست به کار ساختن الیاف مصنوعی شد یک فرانسوی به نام کنت هیلر دو شاردونه بود. شاردونه مدتی با پاستورکه درآن هنگام سرگرم تحقیق در مورد بیماریهای کرم ابریشم بود، کار میکرد. مادهای که شاردونه به کار میبرد نیترات سلولز بود. این ماده برای ساختن نخستین مواد پلاستیکی، مانند سلولوئید، به کار رفت. پیش از شاردونه کسان دیگری سعی کرده بودند که از نیترات سلولز نخ بسازند. اما شاردونه برای این کار از چیزی که تارریس نامیده میشد استفاده کرد. تارریس از نظر کار، تقلیدی از تارریس کرم ابریشم وعنکبوت است. یک صفحهٔ فلزی است که بر سطح آن سوراخهای کوچک فراوان وجود دارد. اگر مادهٔ مذابی با فشار به درون سوراخها رانده شود مادهٔ مذاب به شکل رشتههای باریکی از طرف دیگر بیرون میآید.
در این زمان سرجوزف سوان در انگلیس، دربارهٔ مادهای که بتوان از آن رشتههایی برای درون لامپ برق تهیه کرد تحقیق میکرد. او نیز برای این کار ترکیبات سلولز را امتحان کرد. چیزی که او درست کرد برای کار خودش مفید نبود، ولی وقتی که دخترش نخهایی را که او تهیه کرده بود. برای قلابدوزی چندی دستمال سفره به کار برد، دریافت که میتواند آنها را برای تهیهٔ پارچه بهکار برد.
شاردونه در سال 1899 کارخانهای برای تهیهٔ پارچههای نیترات سلولزی بر پا کرد و در همان سال در نمایشگاه پاریس پارچههایی، به نام ابریشم مصنوعی، به معرض نمایش گذاشت. این پارچهها در دنیای مد غوغای به پا کرد، ولی متاسفانه به محض تماس با شعله آتش میگرفت. شاردونه با گرفتن نیترات از نیترات سلولز و تهیهٔ پارچهٔ سلولزی بر این خطر نیز فائق آمد. ولی در این زمان راههای دیگری برای تهیهٔ الیاف مصنوعی پیدا شد و کسان دیگری با او به رقابت پرداختند.
نخستین راه دیگر تهیهٔ الیاف مصنوعی طریقهٔ کوپرامونیوم بود. در این طریقه سلولز در محلولی از ئیدوروکسید مس آمونیاکی حل میشود. بعد محلول حاصل را با فشار از سوراخهای تارریس وارد یک آب جاری میکنند. سپس رشتههایی را که در آب تشکیل میشود از محلول اسید سولفوریک رقیق میگذرانند تا کوپرامونیوم آن جدا شود. با این شیوه الیافی به دست میآید که از ابریشم لطیفتر است. ولی امروزه این شیوه کمتر به کار میرود زیرا به سلولز بسیار خالص احتیاج دارد. بدین ترتیب نخستین ابریشمها و الیاف مصنوعی، به سبب دشواریهایی که در راه تهیهٔ آنها وجود داشت، موفقیت چشمگیری نداشته است. در واقع الیاف مصنوعی تا اوایل این قرن که کارخانههای تهیه ویسکوز به راه افتاد، اثرچندانی بر پارچه بافی نداشت.
ویسکوزواستات- سلولزی که به عنوان مادهٔ خام در تهیهٔ الیاف مصنوعی به طریق ویسکوز به کار میرود خمیر چوب است که ارزان است و به آسانی تهیه میشود. خمیر چوب را نخست در محلی سود سوزآور قوی فرو میبرند. این محلول مولکولهای زنجیری سلولز را از هم باز میکند. نتیجهٔ حاصل راکه آلکالی سلولز یا سلولز قلیای شده مینامند تحت اثر دی سولفید کربن قرار میدهند. از این عمل مادهٔ جامد زردرنگ تردی به وجود میآید. این ماده را در سود سوزآور حل میکنند تا مایع نارنجی رنگ غلیظی به دست آید. این مایع نارنجی رنگ را ویسکوز مینامند. ویسکوز راچند روز در دما و رطوبتی که به دقت کنترل میشود، به حال خود میگذارند تا، به اصطلاح، برسد. بعد این ویسکوز را از تارریس عبور میدهند و در حمامی از اسید سولفوریک و سولفاتهای فلزی وارد میکنند. در این حمام سود سوزآور خنثی میشود، ویسکوز به صورت اصلی خود یعنی سلولز خالص در میآید، منعقد میشود، و به صورت رشتههای پیوستهای در میآید. سرانجام این رشتهها را به هم میپیچیند و از حمام بیرون میآورند. رشتههای سلولزی که به این طریق ساخته میشود به نام ریون ویسکوز معروف است.
نوع دیگری از الیاف مصنوعی استات سلولز است. این ماده با آنکه جزء اصلی آن سلولز است در طبیعت یافت نمیشود. استات سلولز ابتدا از اثر انیدرید استیک بر پنبهٔ لینتر تهیه شد. پنبهٔ لینتر الیاف کوتاهی از جنس سلولز بسیار خالص است که، پس از جدا کردن الیاف پنبه، روی دانهٔ پنبه باقی میماند. امروزه به جای پنبهٔ لینتر عموماً از خمیر چوب تصفیه شده استفاده میشود. برای تبدیل استات سلولز به رشتههای بافتنی، استات سلولز را در اَسِتُن حل میکنند و محلول را از تارریس عبور میدهند و در جریان هوای گرم واردمیکنند. در این حال استن تبخیر میشود و رشتههای استات سلولز باقی میماند. ریون ویسکوز ابتدا برای ساختن قیطان، منگوله و کراواتهای دستباف به کار میرفت. استات سلولز چون آتشگیر نیست، در جنگ جهانی اول به عنوان پوششی برای بالهای هواپیما به کار رفت. ولی بعد، برای ساختن پارچههای پیراهن و زیرپوش از آن استفاده شد.
وقتی که مردم با الیاف مصنوعی آشنا شدند و درکار آنها تجاربی به دست آوردند کیفیت آنها بهبود یافت و کاربردآنها فزونی گرفت. دانشمندان، با تقلید از کارکرم ابریشم، دریافتند که رشتههای خارج شده از تارریسها، اگر کشیده شوند، باریکتر و محکمتر میشوند. درآغاز، دلیل این کار را به خوبی نمیدانستند، ولی بعدها معلوم شد که این رشتهها از مولکولهای زنجیری دراز تشکیل شدهاند وسبب محکم شدن رشتهها این است که براثر کشیده شدن آنها ترتیب آرایش مولکولها تغییر مییابد و ساختمان بلورین بیشتری به وجود میآید. نیز معلوم شد که اگر رشتههای دراز به صورت الیاف کوچک سه تا بیست سانتیمتری بریده شوندو به همان طریق مرسوم ریسندگی پشم و پنبه به هم تابیده شوند ازآنها نخهای متفاوتی به وجود میآید. از این الیاف نخهایی با بافت صخیم و پر موکه برای لباس مفید باشد، یا نخهایی به ظرافت پنبه خیلی خوب میتوان تتهیه کرد.
ویسکوزواستات، با تمایل متفاوتی که به جذب رنگ دارند، امکانات تازهای برای رنگآمیزی پارچهها بوجود میآورند. مثلاً اگر پارچهای را که از استات سلولز و پنبه بهطور مخلوط تهیه شده است رنگ کنیم، پارچهٔ رنگ شده دو رنگ جالب توجه پیدا میکند.
الیاف سلولزی مصنوعی از نظر کاربرد و شکل ظاهری بیشتر شبیه الیاف پروتئینی ابریشم است. ولی چون از سلولز یا مشتقات سلولز ساخته شدهاند، از لحاظ ساختمان شیمیایی، بیشتر شبیه الیاف پنبهاند.
در سی سال اخیر، الیاف گوناگونی از پروتئینهای حیوانی، مانند کازئین که در شیر موجود است و نیز از پروتئینهای گیاهی، مانند پروتئینی که در بادام زمینی وجود دارد، ساخته شدهاند. این گونه الیاف بیشتر شبیه پشمند. ولی بهدلایل گوناگون، به خوصص به این دلیلکه زیاد محکم نیستند، موارد کاربرد آنها محدود است. اکنون به معرفی دوتای دیگر از مهمترین الیاف مصنوعی، یعنی نایلون و تریلن میپردازیم.
نایلون و تریلن – نایلون نخستین نوع ازالیاف کاملاً مصنوعی نیست، بلکه نخستین نوع از الیاف کاملاً مصنوعی نیست، بلکه نخستین نوعی است که به نتیجه مطلوب رسیده است. بعضی از دانشمندان آلمانی پیش ازآن الیافی از پلیکلرید و ینیل ساخته بودند. نایلون نتیجهٔ تحقیقات دقیق والاس کاروترز است. کاروترزیک شیمیدان نابغهٔ امریکایی بود. در سال 1927 کمپانی دوپون امریکا یک برنامهٔ تحقیقاتی دربارهٔ مطالعه و امکان ساختن مولکولهای بزرگ از قبیل مولکولهای موادی مانند کائوچو، سلولز و پروتئین را آغاز کرد. مسئولیت این کار به کاروترز واگذار شد. درآن زمان شیمیدانان میدانستند که مولکولهای این مواد از به هم پیوستن واحدهای مولکولی بسیار کوچکتری ساخته شدهاند. پروتئینها از مولکولهای اسیدهای آمینه، سلولز از مولکولهای گلوکز و کائوچو از مولکولهای ایزوپرین تشکیل شدهاند. موضوع مورد تحقیق کاروترز این بود که چگونه باید این واحدهای مولکولی به هم بپیوندد تا مولکولهای بزرگ تشکیل شود. در آغاز کار، کاروترز عدهای از واکنشهای بسپاری (بسپاری polymerization یعنی متصل شدن مولکولهای یک جسم مرکب با مولکولهای دیگر همان جسم و تشکیل یافت جسم تازهای از این اتصال، متصل شدن مولکولهای مختلف النوع را همسپاری Copolymerization خوانند. محصول بسیاری را بسپار نامند. دایره المعارف فارسی) را مورد تحقیق قرار داد،
بدون آنکه توجهی بهکار برد عملی آنها داشته باشد. کار او به زودی منجر به ساخته شدن نئوپرن شد. نئوپرن نخستین کائوچوی مصنوعی بود که عملاً به درد میخورد. سپس کاروترز به این فکر افتاد که الیافی بسازد که قابل بافتن باشد. کوششهایی که در مورد ترکیب مواد الیاف طبیعی مثلاً ساختن سلولز از گلوکز یا پروتئین از اسیدهای امینه به کار رفت به جایی نرسید. در واقع هنوز کسی این مواد پیچیده را به طور مصنوعی نساخته است. کاروترز مانند معماری که باید در ساختمان خود به جای آجر مولکول به کار برد، انواع مولکول های بسیار بزرگی را که تصور میکرد میتواند بسازد طرح کرد. او در این زمینه بیشتر متوجه بسپارهای تراکمی شد که در آن زمان کمتر دربارهٔ آنها تحقیق شده بود. در میان بسیاری از بسپارها که گروه پژوهش او موفق به ساختن آنها شدند، پلی استرها از همه امید بخشتر بودند. پلی استرها محصولی از واکنش تراکمی اسیدهای دی کربوکسیلیک و دی الکلها هستند. الیاف پلی استری، وقتی که سرد شوند، ممکن است تا چند برابر طول اصلیشان کشیده شوند و از آنها رشتههای فوق العاده محکمی به وجود آید. اما چون این مواد به آسانی در آب حل میشوند، در ساختن پارچه قابل استفاده نبودند.
کاروترز به تحقیقات خود ادامه داد و به جای دی الکلها از دی آمینها استفاده کرد. در 28 فوریه 1935، نخستین بسپار را از ترکیب اسید آدی پیک و هگزامتیلن دی آمین به دست آورد. معادلهٔ عمومی این واکنش از این قرار است.
nH2 N(CH2)SNH2+ nHOOC(CH2)4 COOH®
n… HN(CH2)N HOC(CH4)4 CO….
این بسپار بسیاری از خواص مطلوب الیاف بافتنی را دارد. به صورت رشته در میآید و این رشتهها، وقتی که به قدرچند برابر اندازهٔ اصلی خود کشیده شوند، ویژگیهای بسیار پرارزشی پیدا میکنند. آنها کاملاً محکم و با دوامند. به عکس ریون، هنگامی که مرطوب میشوند، همان استحکامی را دارند که به هنگام خشک بودن دارند و خاصیت کشبافی آنها نیز از ریون بیشتر است. این الیاف بیدخور نیستند و چون زیاد جاذب رطوبت نیستند زودخشک میشوند. ضمناً میتوان در آنها چینهای دائمی ایجاد کرد. کمپانی دوپون این بسپار را نایلون نامید و کارخانهای برای ساختن الیاف نایلونی تاسیس کرد. بیشتر مواد خام لازم برای تهیهٔ این بسپار از زغال یا نفت گرفته میشد و اکنون نیز گرفته میشود. در سال 1939، در نمایشگاه جهانی نیویورک جورابهایی که ازنایلون ساخته شده بود به معرض نمایش درآمد و به زودی با تقاضای بسیار زیاد مواجه شد، ولی تا بعد از جنگ جهانی دوم نایلون به مقدار زیاد در دسترس نبود. به سبب خواص ویژهای که نایلون دارد، به سرعت موارد استعمال گوناگونی برای آن پیدا شد. نایلون برای تهیهٔ جوراب جای ابریشم و ریون ویسکوز را گرفت. همچنین، برای ساختن پیراهن و زیرپوش، به کار رفت. الیاف کوتاه آن برای ساختن نوعی جوراب و مخلوط آن با الیاف طبیعی برای تهیهٔ لباس مورد استفاده قرار گرفت. پارچههای خزدار، قالی، پرده و انبوهی از کالاهای پارچهای دیگر که از نایلون ساخته شده بودند پی درپی ظاهر شدند. نایلون، چون سبک و محکم است، مادهای بسیار عالی برای چتر نجات است. بعدها پلی آمیدهای دیگری که، آنها نیز نایلون نامیده شدند کشف و شناخته شدند. نایلونی که نخست به وسیلهٔ کاروترز کشف شده بود به نام نایلون 66 مشهور شد، زیرا در ساختمان آن شش اتم کربن در اسید آدیبیک وجود دارد. انواع جدیدتر آن نایلون 610 ونایلون 6 بود. نایلون 610 از هگزامتیلن دی آمین و اسید سباسیک (10 اتم کربن) و نایلون 6 از تراکم اسید آمینو کاپروئیک H2H(CH2) 5COOH تنها ساخته میشد. نایلون 6 مستقلاً به وسیلهٔ دانشمندان آلمانی به هنگام جنگ جهانی دوم که میان آلمان و امریکا، اطلاعاتی مبادله نمیشد، پدید آمد.
نوع دیگر از الیاف مصنوعی که چند سال بعد از کشف نایلون پدیدار شد تریلن است که در امریکا داکرون نامیده میشود. تریلن به وسیلهٔ دانشمندان انگلیسی به نام ج.ر. وین فیلد و ج. ت. دیکسون که درآن زمان در آزمایشگاههای تحقیقاتی در اکراینگتون لانکاشایر کار میکردند کشف شد.
تریلن نوعی پلی استر است. کاروترز قبلاً دربارهٔ امکان رشتهای شدن پلی استرها تحقیق کرده بود، ولی به تریلن دسترسی پیدا نکرده بود. بسپار تریلن از اثر اسید ترفتالیک براتیلن گلیکول ساخته میشود.
رشتههای کشیده شدهٔ تریلن خواص مفید بسیار دارد که با نایلون مشترک است. با این همه میان این دو تفاوتهایی نیز وجود دارد. از یکطرف تریلن به ظاهر مانند پشم است. به همین سبب است که ازآن، مخصوصاً از مخلوط آن با پشم، دربافتن پارچه برای لباسهای مردانه استفاده میکنند. تریلن همچنین بسیار سریعتر خشک میشود و چون آفتاب بر آن اثر چندانی ندارد، بهخصوص برای پردهٔ توری مناسب است. از طرف دیگر دوام آن کمی کمتر است و خاصیت کشسانی آن زیاد نیست (بنابراین تریلن برای جوراب مناسب نیست). از آن گذشته خاصیت جذب رطوبت آن هم کمتر است. برای اصلاح خاصیت جذب تریلن و نایلون کارهایی میکنند از این قبیل که نخ را «چین دار» میکنند تا در پارچهای که ازآنها تهیه میشود فضاهای حاوی هوا وجود داشته باشد.
الیاف مصنوعی جدیدتر- الیاف مصنوعی مشهور دیگر اورلون، اکریلان، و کورتل است. این الیاف از پلی اکریلونیتریل ساخته شدهاند. پلی اکریلیونیتریل از بسپار شدن اکریلونیتریل CH2=CHCN تولید میشود. تفاوت این الیاف بیشتر از جهت موادی است که به آنها اضافه میشود تا بر خواص رنگپذیری آنها اثر داشته باشد. تمام آنها، وقتی که به صورت رشتههای کوتاه هستند، بیشتر به پشمهای خوب شباهت دارند. تِکلان، همبسپاری که به قسمتهای مساوی از اکریلونیتتریل وکلریدوفیلیدن (CH2=C12) ترکیب یافته، نوعی از الیاف مصنوعی است که اخیراً در انگلستان ساخته شده است و شبیه ابریشم است.
الیاف دیگری که حائز اهمیتند از پلی اتیلن و پلی پروپیلن ساخته شدهاند و بیشتر به نام پلاستیک مشهورند. پلی اتیلن را بیشتر برای تهیهٔ طناب و نخهای بستهبندی به صورت رشته در میآورند و به مقدار زیاد برای ساختن چیزهایی مانند تور ماهیگیری و روپوش صندلیهای راحتی به کار میبرند. پلی پروپیلن اخیراً برای ساختن پتو و (به سبب مقاومتش در برابر اسیدها و قلیاها) برای ساختن روپوشها محافظ برای کارگران ساختمانها و کارگران کارخانهها بهکار میرود. تاکنون روش مناسبی برای رنگ گردن این الیاف یافت نشده است. امروزه بسیار مذاب رایکجا و پیش از خروج از تارریس رنگ میکنند.
پلی یورتان – نیز بیشتر به عنوان یک مادهٔ پلاستیک معروف است. ولی امروزه از آن الیافی میسازند که خاصیت کشسانی آنها از لاستیک بیشتر است و به عکس لاستیک، با روشهای مرسوم رنگآمیزی، رنگ میشود. بی آنکه از بین برود.
خواص الیاف مصنوعی – شیمی الیاف مصنوعی از جهات بسیاری با پلاستیکها مشترک است. در واقع بیشتر بسپارهای جدیدی که برای ساختن الیاف مصنوعی به کار میرود به عنوان پلاستیک نیز مورد استفاده قرار میگیرد. مثلاً نایلون برای ساختن اجزای ماشین و تریلن برای ساختن نوار چسب و فیلم عکاسی به کار میرود. ولی تمام مواد پلاستیکی برای ساختن الیاف مصنوعی مفید نیستند. برای آنکه بسپاری بتواند به نخ پارچه تبدیل شود، باید خواصی به شرح زیر داشته باشد.
1- مولکولهای زنجیری آنها باید مستقیم (بدون انشعاب) باشد وطول نها کمتر از 1000 آنگستروم نباشد. (یک آنگستروم برابر است با یک صد هزارم سانتیمتر).
2- واحدهای مولکولی سازندهٔ زنجیر باید آرایش متقارن داشته باشند و در یک جهت برآمدگی نداشته باشند. به گفتهٔ دیگر، ساختمان بسپار باید تا حد زیادی بلورین باشد. رشتههاییکه از تارریس بیرون میآید، اگر کشیده شوند، مولکولها که زنجیر درازی دارند، به صف در میآیند و تا حد زیادی خاصیت تبلور الیاف مصنوعی حاصل زیاد میشود.
3-زنجیرهای مولکولی باید گروههای قطبی یکنواختی داشته باشند تا در الیاف پیوستگی درونی محکمی ایجاد کنند.
امروزه بیشتر پارچهها از الیاف مصنوعی ساخته میشوند و کاربرد آنها در بسیاری از صنایع اثر گذاشته است. ولی بدیهی است که این اثر در صنایع پارچهبافی و تهیهٔ پوشاک چشمگیرتر است. غالباً برای تهیهٔ پارچههای گوناگون لازم است که طرح ماشینهای پارچه بافی تغییر کند، و روشهای ریسندگی و بافندگی آنها اصلاح شود. یکی از مهمترین مزایای رشتههای کوتاه این گونه الیاف آن است که خواه به صورت خالص و خواه به صورت مخلوط با الیاف طبیعی، با هر نوع ماشین نساجی ریسیده میشوند. نخهایی که با ماشینهای پنبه ریسی میشوند، شبیه پنبه، نخهاییکه با ماشینهای پشمریسی ریسیده میشوند شبیه پشم و سرانجام نخهایی که با ماشینهای کتانریسی ریسیده میشوند شبیه کتان میشوند.
الیاف مصنوعی، چون تقریباً همه محکم هستند و چروک نمیشوند و بید برآنها اثر نمیکند، از دیرباز کارخانه دارایی را که الیاف طبیعی مصرف میکنند به رقابت برانگیخته است. در نتیجه این سازندگان کوشش فراوانی برای اصلاح خواص الیاف طبیعی بهکار بردهاند. مثلاً غالباً سعی میشود که پشم بید نخور تهیه شود و روشهایی ابداع شده است تا خوردگی دایمی درپارچههای پشمی به وجود آید تا چروک نشوند. صنایع دیگری که تحت تأثیر الیاف مصنوعی قرار گرفتهاند صنعت رنگرزی و خشکشویی است. پارچههایی که از الیاف مصنوعی تهیه میشوند تقریباً خاصیت جذب ندارند. بنابراین باید با شیوههای پیچیده و جدیدی رنگ آمیزی شوند. برای شستن و تمیز کردن آنها نیزحلالهای تازهای لازم است. خانمهای خانهدار هم باید برای تمیز کردن و اتو کردن این گونه پارچهها دقت و مراقبت بیشتری کنند، زیرا پارچههایی که از الیاف مصنوعی تهیه میشوند، براثرحرارت زیاد آسیب میبیند.
در آینده، بدون شک، شیمیدانان به مواد جدیدتری که برای ساختن الیاف مصنوعی مناسب باشد دسترسی پیدا خواهند کرد. در زمان حاضر از الیاف مصنوعی موجود یا از مخلوطی از این الیاف و الیاف دیگر نیز منسوجات گوناگون و جدیدی پیوسته ظاهر میشوند. بهطوری که ملاحظه میشود، شیمیدانان طی پنجاه سال چهرهٔ صنایع پارچه بافی را به کلی تغییر دادهاند.
ترجمهٔ احمد خواجه نصیر طوسی
منبع: مجله دانشمند دهه شصت خورشیدی