مروری بر بهترین فیلمهای جدید سال 2019

فیلم رنج و افتخار
PAIN AND GLORY
پدرو آلمودوار
فیلمساز صاحبسبک اسپانیایی به سراغ قصه کارگردانی رفته است که در گذشته خود گیرکرده و به همین دلیل دچار انزوا شده و نمیتواند فیلم جدیدی بسازد. آلمودوار سعی کرده است با استفاده از تصویربرداری خوشرنگ و لعاب، کنکاش در برخی ابعاد زندگی شخصیاش و با مقداری چاشنی کمدی تماشاگر را با خود همراه سازد. اتفاقی که متاسفانه درعمل رخ نداده است. بزرگترین مشکل فیلم لکنت در بیان قصه است؛ بدین معنا که قصه بسیار کند و غیرمتمرکز روایت میشود و همین نکته باعث میشود تماشاگر تا پایان با فیلم همراه نشود. معتقد هستم که آلمودوار یکی از مهمترین فیلمسازان قصهگوی سینمای جهان است اما رنج و افتخار گامی رو به عقب برای آلمودوار محسوب میگردد. حضور ستارگانی همچون آنتونیو باندراس و پنهلوپه کروز هم کمکی به چسبناک شدن این اثر نمیکند.
فیلم دریاچه غاز وحشی
THE WILD GOOSE LAKE
دیایو یینان
فیلم با یک سکانس دراماتیک در زیر باران آغاز میشود. از همان ابتدا تصویر خیرهکننده بیننده را درگیر قصهٔ پُر پیچوتاب مردی میکند که بر اثرحوادث غیرمترقبه مرتکب قتل و فراری میشود. فیلم از نظر فنی، از جمله تصویربرداری، نورپردازی، صدابرداری و تدوین بسیار قابل توجه است و بسیاری از منتقدان را به تحسین واداشت. شاید تنها اشکالی که به شکل جدی در اثر دیده میشد سختفهم بودن مفاهیم برخی صحنهها در طول قصه بود. کارگردان بر این باور بود که به دلیل درست ترجمه نشدن زیرنویس چنین مشکلی به وجود آمده است. در مجموعه فیلم جزو آثار خوب جشنواره محسوب میشود. اگر علاقهمند به فیلمهای اکشن و فرهنگ شرقآسیا هستید دریاچه غاز وحشی میتواند برایتان سرگرمکننده باشد.
فیلم خائن
THE TRAITOR
مارکو بلوکیو
بدون شک نام توماسو بوشِتآن برایتان آشناست؛ یکی از سرکردههای اصلی مافیای ایتالیا که پس از دستگیری بسیاری از عوامل مافیا را لو داد. این شخصیت عجیب و جالب بلوکیو را ترغیب کرده تا فیلمی درباره زندگی این سرکرده مافیا بسازد. با وجود آنکه ابعاد واقعی زندگی بوشِتا فرصت خلاقیتهای زیادی را برای خلق یک فیلم پرهیجان و پرکشش فراهم میکند اما فیلمساز ترجیح داده تا بیشتر وقت فیلم خود را به صحنههای طولانی دادگاه و حرفهای خستهکننده متهمان اختصاص دهد. متاسفانه اثر از همین نقطه ضربه میخورد زیرا در شرایطی که بیننده منتظر دیدن صحنههای پرهیجان از اتفاقات مافیایی در ایتالیا است، فیلم مسیری بر خلاف خواسته تماشاگر را طی میکند. خائن در نهایت اتفاق ویژهای را برای جشنواره رقم نمیزند و شاید صرفاً اهمیت موضوع بود که مسئولان جشنواره را ترغیب کرد تا این فیلم را در بخش مسابقه قرار دهد.
فیلم پرتره بانویی در آتش
PORTRAIT OF ALADY ON FIRE
سیلن سیاما
داستان این فیلم در کشور فرانسه، سال ۱۷۶۰ اتفاق میافتد. به نقاشی به نام ماریان مأموریت داده شده تا پرتره دختر جوانی را بکشد که به تازگی از صومعه خارج شده و قرار است ازدواج کند. نقاش در خفا روزها دختر را تماشا میکند و پنهانی در شب نقاشی میکشد. پرتره بانویی در آتش چهارمین فیلم نویسنده و کارگردان سلین سیاما است. سلین سیاما علاوه بر کارگردانی، فیلمنامهنویس است و با فیلمسازانی مانند آندره تشینه در مقام فیلمنامهنویس نیز همکاری داشته است: ۱۷ ساله بودن.
فیلم جوی کوچک
LITTLE JOE
جسیکا هاوسنر
ترس از پدیدههای ناشناخته یکی از مهمترین دغدغههای بشر امروز محسوب میشود. جوی کوچک به یکی از همین ناشناختهها میپردازد. داستان از جایی شروع میشود که گروهی از دانشمندان دست به تولید گیاهی میزنند که میتواند احساس سرخوشی را در انسانها تقویت کند. در ادامه شخصیت زن اصلی، با بازی امیلی بیچام، متوجه رفتارهای عجیب کسانی میشود که با این گیاه برای خود داشتهاند. علاقهمندانی که سریال آینه سیاه را دنبال کردهاند احتمالاً از این فیلم هم استقبال میکنند. در طول فیلم کارگردان با استفاده از تکنیک دوربین بر روی ریل سنگ سعی میکند تا نگاه خاصی در روایت داشته باشد. در مجموعه فیلم با وجود کمی کندی با استفاده از تصاویر جذاب و طراحی صحنه چشمنواز مخاطب را راضی میکند.
فیلم سوتزنها
THE WHISTLERS
کورنلیو پورومبوی
سوتزنها روایت همکاری یک پلیس با تعدادی خلافکار حرفهای است. خلافکاران با وعده رشوه این پلیس را فریب میدهند و به سمت خود هدایت میکنند. در ادامه پلیس علاقهمند به یک زن خلافکار میشود و درام احساسی شکل میگیرد. با وجود لحظات سینمایی و جذاب، در مجموع فیلم با لحن بسیار کند خود نمیتوانست تماشاگر را به طور کامل درگیر کند بزرگترین مشکل فیلم عدم انسجام معنایی میان برخی سکانسها در فیلمنامه بود. هرچند که کارگردان تلاش کرده بود با استفاده از شوخی با زبان سوت در فیلم این انسجام را ایجاد کند اما در نهایت فیلم جز چندسکانس خوب و قابل قبول چیزی دیگری را نصیب تماشاگر حرفهای سینما نمیکرد.
فیلم یک زندگی پنهان
A HIDDEN LIFE
ترنس مالیک
اگر بگویند فیلمسازی را نام ببر که توانسته به نزدیکترین تعبیر ممکن از چشم خدا برای روایت قصه استفاده کند بدونشک پاسخ ترنس مالیک خواهد بود جدیدترین اثر مالیک همچون شاهکار قبلی او درخت زندگی بالانگشاتهای چشمنوازی در اتریش آغاز میشود با یک تفاوت عمده که این بار ما با داستانی کاملاً خطی مواجه هستیم که با استفاده از همان سبک کارگردانی روایت میشود. بدین معنا که ما برشهای مختلفی از قصه به سبک ویدیوگیمهای امروزی را به تماشا نشستهایم. موضوع فیلم را در یک کلمه میتوان خلاصه کرد: باور و اعتقاد. داستان فیلم در جنگ جهانی دوم میگذرد. مردم اتریش و آلمان درگیر یک نبرد عظیم میشوند و درام زمانی شکل میگیرد که یک مرد اتریشی، در حالی که اهالی روستا برای خدمت به آلماننازی و هیتلر به جنگ رفتهاند، به دلیل عدم باور به مسیر و نگاه هیتلر حاضر نیست به جنگ برود و ترجیح میدهد در کنار خانواده خویش بماند در این میان او با سرزنشهایی از طرف اهالی روستا به دلیل نرفتن به جنگ مواجه است ……. در طول فیلم چند اتفاق خارقالعاده شما را مجذوب خود میکند. اول فیلمبرداری درخشانی است که باعث میشود شما از تک تک مناظر زیبایی که در فیلم وجود دارد لذت ببرید. دوم لوکیشنهای حیرتانگیزی است که کارگردان با دقت و وسواس بسیار آنها را انتخاب کرده است. سوم کار بسیار سخت بازیگران فیلم در ایفای نقششان در این شیوهٔ روایت است. چهارم فیلمنامه عجیب و کمدیالوگ فیلم که با وجود طولانی بودن فیلم (3 ساعت) تماشاگر را خسته نمیکند. مجموع همهٔ این فیلم را در دایرهٔ بهترینهای کن قرار میداد و عدم توجه داوران به این شاهکار مالیک نوعی کملطفی محسوب میشد اگر میخواهید به مفهوم واقعی کلمه از یک فیلم تماماً سینمایی لذت ببرید دیدن یک زندگی پنهان به شما توصیه میشود.
فیلم آتلانتیک
ATLANTICS
ماتی دیوپ
کمتر کسی تصور میکرد فیلمی از سینمای سنگال بتواند در نیمههای جشنواره همه را شگفتزده کند. فیلمی که ملودرام و رئالیستی آغاز میشود و ناگهان در ادامه جنبههای سوررئال پیدا میکند. قصه درباره دختر و پسری است که عاشق یکدیگر هستند. در ادامه با گمشدن پسر، دختر تصمیم به ازدواج با فردی دیگر میگیرد اما با آتشگرفتن خانه عروس و داماد داستان وارد فضای دلهرهآور میشود نکته قابل توجه، که کار خوب کارگردان را برجسته میکند، این است که گذر قصه از یک فضای عاشقانه واقعی به اتمسفر نسبتاً ترسناک غیرواقعی نه تنها باعث دافعه تماشاگر نمیگردد بلکه تا پایان او را با خود همراه میکند. در کنار این داستان پرهیجان عناصری همچون فیلمبرداری، تدوین نفسگیر و کارگردانی بسیار خوب دیوپ از فیلم، اثری بسیار دوستداشتنی میسازد و شاید به همین دلیل داوران ترجیح دادند که یکی از مهمترین جوایز را به این فیلم اهدا کنند. بدون شک این فیلم میتواند تجربهٔ دلنشینی را تماشاگر خود رقم بزند.
فیلم انگل
PARASITE
بونگ جون هو
فیلم برندهٔ نخل طلای امسال روایتگر داستان زندگی یک خانواده فقیر کرهای است که به شکل انگلگونه با استفاده از دروغ و عناوین جعلی خود را به یک خانواده ثروتمند نزدیک میکنند تا بتوانند زندگی بهتری را برای خود رقم بزنند. شاید انگل یکی از درخشانترین آثار کمدیسیاه در سینمای امروز باشد. فیلمساز با انتخاب یک موقعیت کمدی به شکل بسیارتندی از وضعیت جامعه مدرن کره انتقاد میکند و توجه همگان را به مسائل سخت و پیچیده فقر را در جامعه نشان میدهد. بدونشک بونگ جون هو در آثار قبلی خود اثبات کرده بود که یکی از بهترین فیلمسازان شرقآسیا است اما این فیلم به واقع کاملترین اثر او محسوب میشود. تکنیک جذاب کارگردانی بونگ جون هو به همراه فیلمنامه بسیار خوب و بازیهای گرم و دوستداشتنی فیلم باعث شد تا فیلم هم مورد توجه منتقدان قرار گیرد و هم داوران آن را به عنوان بهترین فیلم جشنواره کن انتخاب کنند.
فیلم دیگو مارادونا
DIEGO MARADONA
آصف کاپادیا
آصف کاپادیا کارگردان برنده اسکار اینبار به سراغ زندگینامه دیگو مارادونا اسطوره فوتبال آرژانتین رفته و زندگی پرفراز و نشیب این چهره مشهور فوتبال را در بازه زمانی ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ تعریف میکند. کاپادیا با مستندش برای اسطورهٔ خود ویرانگر فوتبال بار دیگر برای جایزه اسکار دورخیز کرده است. در این مستند تصاویر آرشیوی میبینید که هرگز تا حالا ندیدهاید و صحنه های مسابقات مسلماً برای دوستداران فوتبال و مارادونا جذابیت خاصی دارد. مارادونایی که در این به تصویر کشیده شده، قهرمانی بی نقص نیست، دوست داشتنی هم نیست. گاهی رفتار خشن دارد. شوخیهای جنسی هم میکند و سالها فرزند ناخواستهای را که ثمره عشق کوتاهمدت اوست به رسمیت نمیشناسد. با تمامی با این اوصاف مارادونا قهرمانی است که به قول خواهرش از پانزده سالگی نانآور خانواده شده و توانسته با استعداد خود در فوتبال و درآمدی که کسب میکند خانوادهاش را از زاغهنشینی نجات بدهد. مستند دیگو مارادونا داستان جذابی را از یک اسطوره فوتبال تعریف میکند و تصویر روشنی را از یک ستاره دردسرساز ارائه میدهد.
فیلم آمدیم نبودید
SORRY WE MISS YOU
کن لوچ
«بدون شک سرمایهداری از تو یک ماشین کار خواهد ساخت.» شاید این بهترین جمله برای توصیف جدیدترین اثر کن لوچ باشد. مردی که عاشق خانواده است اما به دلیل شرایط سخت مالی که در انگلستان وجود دارد هم خودش و همسرش نمیتوانند رسیدگی درستی به
فرزندانشان داشته باشند. موضوعی که یکی از مشکلات اصلی جامعه صنعتی اروپا محسوب میشود. لوچ با نگاه تلخ و گزنده خود در تلاش است تا به شکلی سریع به جامعه امروزی انگلستان یادآور شود که به واسطه عجله در توسعه شرکتها و صنایع، مفهوم انسانیت، محبت و همچنین خانواده در اروپا در آستانه فروپاشی است. قصه از فضای گرمی برخوردار است و بازی بازیگران فیلم بسیار قابل توجه است. این فیلم قطعاً جز دسته آثار خوب کن لوچ قرار میگیرد.
فیلم فرانکی
FRANKIE
آیرا ساکس
آیرا ساکس که در کارنامه خود فیلمهایی مانند عشق عجیب است و مردان کوچک را دارد این بار به سراغ سهنسل از یک خانواده رفته که برای تعطیلات آمدهاند به شهر تاریخی سینترا در پرتغال، شهری که برای باغها، قصرها و ویلاهای افسانهایاش معروف است. آنها در طول یک روز با اتفاقاتی مواجه میشوند که برای همیشه زندگیشان را متحول میکند. تمام ماجراهای فیلم در یک روز اتفاق میافتد. فرانکی با بازی ایزابل هوپر، ستاره فیلمهای هنری سینمای فرانسه، خانواده خود را به این سفر آورده است. او به بیماری لاعلاج مبتلا است. شاید تمام فیلم را بتوان در یک یا دو جمله خلاصه کرد: فرانکی درباره تک تک اعضای این خانواده، زندگیهای مشترک، تنهاییها، جداییها، رویاها، باهم
بودنها، آینده و رویاهایشان است. ساکس تلاش میکند که نگاه تلخ و شیرینی را به ماجراهای این آدمها داشته باشد. اما وقتی که فیلم تمام
میشود شاید تنها حسی که برای تماشاگر باقی بماند این است: «همه اش همین بود؟!.»
فیلم باید بهشت باشد
IT MUST BE HEAVEN
ایلیا سلیمان
موضوع صلح فلسطین یکی از منازعات مهم دنیای امروز ماست و بدون شک فیلمهایی که به چنین موضوعاتی میپردازند مورد توجه
جشنوارههای جهانی هستند. آخرین اثر ایلیا سلیمان فیلمساز مطرح فلسطینی با استفاده از لحن طنز یک بار دیگر موضوع مشکلات بسیار زیاد مردم سرزمینهای اشغالی را بیان میکند. ماجرا درباره یک فیلمساز فلسطینی است که قصد دارد فیلمی کمدی دربارهٔ صلح در خاورمیانه بسازد. برای همین منظور به فرانسه سفر میکند و موجب شوخیهای بانمکی با دموکراسی در غرب میشود. با وجود آنکه اتفاق ویژهای از نظر فنی یا کارگردانی در فیلم وجود ندارد. میتوان حدس زد که بهدلیل سوژه بانمک آن مورد توجه جشنواره کن واقع شده. در کل میتوان شجاعت فیلمساز را در طرح این موضوع ستایش کرد.
فیلم بینوایان
LES MISERABLES
آیرا ساکس
«دوست خوب من، آدم بد و خوب وجود ندارد، بذر بد و خوب وجود دارد. وقتی در آدمی بذر بدی کاشتی بدآن ثمره بدی به وجود میآید.» این جمله پایانی تیتراژ فیلم بینوایان بهترین توصیف برای قصه فیلم است. فیلم دربارهٔ کودکان مسلمان است که در فرانسه همواره با خشونتهای نیروهای پلیس درگیر هستند. فیلم با ۳ پلیس همراه میشود و در دل این محلههای فقیر قصه خود را روایت میکند قصه آدمهایی که قربانی خشونت میشوند و بعد از چشیدن رنجشهای فراوان متحمل میگردند و خود نیز تبدیل به هیولا میشوند. کارگردانی، فیلمبرداری و
شخصیتپردازی فیلم بسیار منتقدان را شگفتزده کرد. میتوان گفت این فیلم جزو آثاری است که تا آخرین لحظه نقس شما را در سینما حبس میکند. فیلمی اجتماعی پر از صحنههای دلهرهآور و خشونتهای بیشماری که به شما یادآور میشود کفه ترازو همچنان به نفع آدم بدها در این جهان سنگینی میکند.
این نوشته را هم بخوانید:
10 هنرپیشهی فراموششده در معروفترین سکانسهای تاریخ سینما
فیلم شب قوش
BACURAU
کلبر مندونسا فیلیو و ژولیانو دورنلس
داستان فیلم جدید کلبر مندونسا فیلیو، که با همراهی ژولیانو دورنلس ساخته، درباره یک زنجوان به نام ترزا است که برای برگزاری مراسم تدفین مادربزرگش به روستای محل تولد خود بر میگردد. پس از گذشت چند روز متوجه میشود که بومیان منطقه رازهای خطرناکی را پنهان
میکنند ….. میتوان گفت که شب قوش ادامه منطقی دو فیلم قبلی فیلیو است. این فیلم بیشتر شبیه صداهای همسایه (2012) است که تصویری خویشتندارانه از جامعه برزیل ارائه میدهد و از سوی دیگر شبیه آکواریوس است، چون درباره زنی لجباز است که از تغییر جایگاه خود در دنیا امتناع میورزد. اما پشت این داستان که در آیندهای نزدیک و در منطقهای روستایی رخ میدهد شبقوش منتقد سیاستها در کشور برزیل است و به مشکلات جامعه میپردازد. فیلم شبیه یک وسترن در دل یک منطقه روستایی و ترسناک است.
فیلم احمدجوان
YOUNG AHMED
برادران داردن
معمولاً فیلمهای برادران داردن، که کارگردانهای مورد علاقه جشنواره کن نیز هستند، به داستانهای جوانی میپردازند که مشکلات و دردسرهایی دارد و معمولاً در جامعه سرکوب شدهاند. این بار آنها زندگی نوجوانی مسلمان به نام احمد را دستمایه فیلم خود قرار دادهاند که تحت تاثیر جریانهای افراطی نقشه قتل معلمش را میکِشُد. اتفاقاً برای نخستین بار است که داردنها نگاه تلخی و تیرهای به ماجرای زندگی یک نوجوان دارند. برادران داردن، که دوباره نخل طلای جشنواره کن را (برای فیلمهای رزتا و بچه) بردهاند. اینبار سرنوشت احمد سیزده
سالهایی را بازگو میکنند که با آموزههای مذهبی و وسوسههای زندگی گره خورده است آنها در احمد جوان، پرسشی را مطرح میکند که آیا عشق میتواند بر وسوسه کشتن یک انسان پیروز شود؟ شاید شناخت شخصیت احمد در مقایسه با قهرمانان قبلی فیلمهای داردن در نگاه اول آسان نباشد و داردنها در سکانسهای مختلف شخصیت پیچیده احمد را به نمایش میگذارند. در فینال فیلم، برادران داردن احساسات تماشاگر را به سمت همدلی با احمد میبرند اما انگار نمیدانند فیلم خود را چگونه به پایان برسانند.
فیلم اوه مرسی!
OH MERCY!
آرنو دپلیش
فیلمی کامل تلویزیونی که در جشنواره کن به نمایش درآمد. قصه درباره پلیسی فرانسوی است که مشغول تحقیق درباره موضوع قتل یک زن به دست دو قاتل میشود. در ادامه حوادثی رخ میدهد که این پلیس متوجه ارتباط این قاتل با دو دوست میشود…….. یک قصه کاملاً معمولی با کارگردانی متوسط و فیلمنامه سطح پایین کلیت اثر را تشکیل میدهد. شاید تنها ویژگی که باعث شده این فیلم را در بخش مسابقه کن قرار دهند، زبان فرانسوی آن باشد. با وجود آن که تا پایان میتوانید فیلم را تماشا کنید اما در مجموع چیزی به داشتههای آن اضافه نمیکند.
فیلم روزی روزگاری در هالیوود
ONCE UPON A TIME IN HOLLYWOOD
کونتین تارنتینو
وقتی چندماه قبل وقتی خبررسید که ممکن است آخرین اثر تارانتینو با بازی سهستاره مطرح سینمای جهان یعنی آلپاچینو، لئوناردو دیکاپریو و برد پیت در کنار مارگو رابی به جشنواره کن بیاید، هیجان عجیبی اهالی رسانه را دربر گرفت و همگی در انتظار شاهکاری دیگر از تارانتینو بودند. پس از تماشای فیلم تقریباً اکثر منتقدان بر این عقیده بودند که قطعاً فیلم جزو شانسهای اصلی فصل جوایز خواهد بود. داستان فیلم درباره یک بازیگر سینما است که در همسایگی فیلمساز معروف رومن پولانسکی زندگی میکند این بازیگر با بازی (دیکاپریو) بدلکاری (پیت) دارد که به سبک فیلمهای تارانتینو رفتارهای دیوانهواری از او سر میزند. بیش از این قصه را برایتان شرح نمیدهم تا هیجان تماشای فیلم
برایتان کاملاً حفظ شود. فقط همین قدر بدانید که یک فیلم درجه یک دیگر از تارانتینو خواهید دید که از هر دقیقهاش لذت خواهید برد و
بدونشک بارها غافلگیر خواهید شد. از منظر بازیگری هم دیکاپریو و پیت شما را حیرتزده خواهند کرد در کنار این، طراحی صحنه، فیلمنامه و کارگردانی بسیار خوب تارانتینو را هم اضافه کنید.
فیلم مردگان نمیمیرند
THE DEADON,T DIE
جیم جارموش
قصه زامبیها در سینما از دیرباز برای فیلمسازان جذاب بوده است. جیمجارموش فیلمساز صاحبسبک در جدیدترین اثر خود تلاش کرده با زامبیهای ترسناک سینما شوخی و تصویری از جامعه مصرفی روزگار ما را برای تماشاگر خود ترسیم کند. فیلم همچون بسیاری از آثار قبلی جارموش از فضای سرد و تاریک برخوردار است. فیلم روایتگر داستان چند پلیسابله است که در تلاش هستند تا پرونده چند قتل مشکوک را بررسی کنند که در این میان متوجه حضور زامبیها در شهر میشوند. از میانه، قصه وارد فضای انتزاعی میشود و زامبیها شروع به رفتارهای عجیب و غریب میکنند. ازنکات قابل توجه فیلم میتوان به بازی بسیار خوب بیل موری و آدام درایور اشاره کرد. همچنین در این فیلم سلنا گومز حضور کوتاهی دارد. با وجود آنکه جارموش در نشست خبری بیان کرد فیلم خود را به هیچ عنوان یک اثر سیاسی نمیداند اما میتوان نشانههای زیادی را دید که فیلم را به پدیدهای سیاسی و اجتماعی روز متصل میکند. مردگان نمیمیرند مخاطب را به فکر میبرد و با مشکلات جامعه مدرن امروز درگیر میکند.
فیلم زندگی ناپیدای یوریدس گوسمائو
INVISIBLE LIFE OF EURIDICE GUSMAO
کریم عینوز
ترس از دوری عزیزانمان حسی است که همیشه در درونما وجود دارد. عینوز از همین ویژگی استفاده میکند قصه جدایی اجباری دوخواهر را روایت کند که همدیگر را بسیار دوست دارند. فیلمی خوشساخت با فیلمبرداری درجهیک و فضای گرم که داورها را مجاب کرد تا جایزه اصلی بخش نوعینگاه را به آن اهدا کنند. مهمترین ویژگی فیلم شاید فضاسازی باشد؛ کارگردان دوربین خودش را به درون جامعهای برده که دختران یک خانواده در صورت عدمحمایت والدین هیچ پشتوپناهی ندارند و مجبور هستند که به کارهای بسیار سختی تن دهند. همین شرایط بسیار دشوار بر روی تماشاگر تاثیر شگرفی میگذارد. از طرف دیگر فیلم شاید میتوانست کمی کوتاهتر از نسخه به نمایش درآمده باشد. به هر حال اگر به ژانر ملودرام علاقهمند هستید این فیلم جزو بهترینهای سال به حساب میآید.
فیلم راکتمن
ROCKETMAN
دکستر فلچر
راکتمن ساخته دکستر فلچر به زندگی پرفراز ونشیب التون جان خواننده مشهور بریتانیایی میپردازد، در دورانی که هنوز به محبوبیت و شهرت دست نیافته بود. نقش آلتون جان را در این فیلم تارون اگرتون بازی کرده و جیمیبل، ریچارد مدن و برایس دالاسهاوارد از دیگر بازیگران مشهور فیلم هستند. یکی از نقاطقوت فیلم بازی تارون اگرتون است که میتواند امسال جایزه بازیگری را دریافت کند. دکستر فلچر همان فیلمسازی است که پس از اخراج برایان سینگر جایگزین او برای تمام کردن حماسه کولی شد. یکی دیگر از نکات مثبت فیلم طراحی صحنه و رنگهای استفاده شده در نماها است و همینطور انرژیای که در صحنههای اجرای موسیقی جاری است. مسلماً این نکات برای تماشاگر جذابیت خاصی خواهد داشت. اما فلچر چندان مسیر دراماتیکی را برای قهرمان داستانش ترسیم نمیکند و اگر قرار باشد مقایسهای میان حماسه کولی و راکتمن صورت بگیرد، با وجودی که راکتمن نقدهای بهتری دریافت کرد اما انگار اوج و حضیض شخصیت فردی مرکوری باورپذیرتر از شخصیت التون جان از آب درآمده بود. احتمالاً مرد شماره یک حماسه کولی برایان سینگر طرد شده است نه دکستر فلچری که برای تمام کردن فیلمبرداری به پروژه پیوست. فلچر از این به بعد مناسب کارگردانی زندگینامه خوانندگانی خواهد بود که مشکلات شخصی فراوانی دارند و به شهرت دست پیدا میکنند.
فیلم سیبل
SYBIL
ژوستین تریه
درام سیبل محصول فرانسه دربارهٔ یک روانشناس به نام سیبل (با بازی ویرژینی افیرا) است که به عشق اول خود یعنی نویسندگی برمیگردد. مارگو (ادل اگزارکوپولوس) بیمار جدیدش، که یک بازیگر جوان و پرمشکل است، تبدیل به منبع الهام میشود و او را بیشتر و بیشتر در گذشته پرتلاطم مارگو درگیر میکند. هرچه بیشتر سیبل درگیر مشکلات مارگو میشود بیشتر به یاد گذشته خود میافتد. سیبل روانشناس بدی است. او حتی قاعده ارتباط محدود روانشناس و بیمار را زیرپا میگذارد و به مارگو بیش از حد نزدیک و درگیر مشکلات او میشود …. هر سال چند فیلم عجیب در بخش مسابقه جشنواره کن حضور دارند که به لحاظ کیفیت در سطح باقی فیلمها نیستند امسال سیبل یکی از انتخابهای عجیب کن در بخش مسابقه بود. نکته جالب شباهت یکی از صحنههای این فیلم با پرتره بانویی در آتش است که احتمالاً شباهت تصادفی است! داستان سیبل کاملاً قابل پیشبینی است و تماشاگر به راحتی میتواند جلوتر دادستان را حدس بزند. سیبل فیلمی به شدت فرموله است. پس از پایان، تنها سوالی که باقی میماند این است که هدف و حرف تریه در این فیلم چه بوده؟