غروب روز جمعه – همچنان بدون اینترنت!

خبرگزاریهای داخلی از زبان این و آن، نوید دادهاند که اینترنت ما، بالاخره اندک اندک وصل خواهد شد. حال با چه سرعتی و با چه سطحی از دسترسی در کدام روز از هفته بعد، شاهد اتصال اینترنت خود خواهیم بود، من نمیدانم. به هر حال این رشته سر دراز دارد…
یک زمانی من کلی DVD تهیه میکردم، زمانهای بود که دانلود فیلم از اینترنت، چیز دشواری بود و من که دوست نداشتم فیلمهای شاخص روز یا فیلمهای کلاسیک را ندیده باشم، از هر فرصتی برای آرشیو کردن استفاده میکردم، گرچه در 90 درصد اوقات وقت کافی نداشتم و این DVDها انبار میشدند، اما یک حسی به من میگفت که شاید زمانی تنها منبع دلخوشی تو همین DVDها خواهند بود.
میخواهم بگویم که این حس عدم اطمینان از فردا، به نوعی به حوزه سرگرمیهای ما راه پیدا کرده. مثلا هنوز که که هنوز است من میانه خوبی با دیدن فیلم یا گوش کردن موسیقی به صورت جاری از طریق VODها یا مثلا اسپاتیفای ندارم. وقتی فیلمی یا موسیقی را دانلود و ذخیره کنی، میتوانی مطمئن باشی که روی آنها تملک داری و فردای روزگار اگر اینترنت هم نداشته باشی، فیلم با موسیقی را خواهی داشت، اما پخش جاری برای ما فانی است!
به عبارتی این حس انبار کردن و پسانداز کردن برای فردای نامعلوم در عمق جان دسته بزرگی از ما جا خوش کرده است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
پارادوکسی شده اینترنت برای ما. در شرایط نرمال، فضاهای ابری و سرویسهای پخش جاری، باید به ما اطمینان خاطر بدهند که این همه جوش ذخیره کردن فایلها در هاردها را نزنیم. اما ما کم کم داریم فکر میکنیم که با نیروی صدچندان از فردای اتصال مجدد به اینترنت همه چیز را ذخیره کنیم: فیلم – سریال – موسیقی و حالا حتی دیگر مقالههای خوب و باارزش را. انبار کنیم تا دیگر غافلگیر نشویم!
یکی از فیلمهایی که به تصادف از همین آرشیو سابقا بیمصرف و حالا ارزشمندم، پیدا کردم و دیدم فیلمی بود از کوستا گاوراس با نام اصلی LE COUPERT که اتفاقا داستان دراماتیزه شده همین جوامعی است که از فردای خود اطلاعی خود ندارند.
فیلم داستان مهندس کاغذی را روایت میکند که بیکار شده و با اینکه دو سال آزگار در به در به دنبال جستن کار است، موفق نمیشود. چند نفر از کسانی که تخصصی مشابه او دارند، در کارهای سطح پایین بیربط مشغول شدهاند، در این میان ناگهان فکر بکری به ذهن او خطور میکند تا مطمئن شود که به زودی کار پیدا خواهد کرد …
اتفاقا فیلم بدی نبود، گرچه نه به درخشانی کارهای سابق گاوراس، اما داستان این فیلم به هزار شیوه دیگر در همه کشورهایی که با بحران اقتصادی و معضل بیکاری هستند، تکرار میشود.
در نبود گوگل، این شات را از روی فیلم گرفتم تا مطلب بدون عکس نماند.
فیلمی دیگری که این وسط دیدم و دو هفته پیش دانلود کرده بودم، فیلم خوب تمام پولهای جهان بود. همان طور که احتمالا شنیدهاید قرار بود در این فیلم کوین اسپیسی نقش اصلی را داشته باشد و او حتی در این فیلم بازی هم کرد، اما متعاقب اتهاماتی که در زمینه تعرض جنسی به اسپیسی وارد شد، صحنههای بازی او را درآوردند و بعد کریستوفر پلامر این صحنهها را بازی کرد.
کارگردان این فیلم ریدلی اسکات است و بازیگر دیگر معروفش مارک والبرگ است.
طبعا چون حس میکردم که ممکن است با فیلمی تکه پاره شده روبرو شوم، تا مدتها این فیلم را ندیدم، اما دیروز که فیلم را دیدم، پسندیدمش، اتفاقا بازی پلامر هم ستودنی بود و حالا واقعا شک دارد که اسپیسی این فیلم را بهتر بازی کرده بود یا پلامر فیلم را بهتر درآمرده است.
فیلم تمام پولهای جهان، در مورد پل گتی، میلیاردر معروف درگذشته- است. فیلم بر اساس داستان وقاعی به گروگان گرفته شدن، نوه او ساخته شده و فقط اندکی داستان و دیالوگ برای افزوده شدن جذابیت روایی آن، تقویت شدهاند.
پل گتی یک تفکر اقتصادی منحصر به فرد و شم بالایی در مدیریت داشت، اما باید فیلم را ببینید تا مشاهده کنید که در عرصه یک بحران پیشبینینشده، این شخصیت چطور عمل کرده است.
از دیگر کتابهای تازه تهیه کردهام، میتوانم به خانهای که جک ما ساخت -علیبابا– اشاره کنم. در شرایط عادی احتمالا همین دو سه روزه، میبایست بخشی از کتاب را خوانده باشم، اما راستش را بخواهید جو کتاب و مقایسهاش با هزارتوی دشواریهایی که ما برای یک آپدیت ساده وبلاگی داریم، تا مدت انگیزهام را برای شروع کتاب، سست و کمرنگ کرده است.
پوزش که وقتتان را با یک روزنوشت گرفتم. البته شاید میانه بخشی از شما با مطالب با جنس روزنوشت خوب باشد.
عصر جمعه امروز از همیشه دلگیر تر بود؛ از سال ۷۶ زمانی که زینگ زینگ مودم های قدیمی اینترنت را با صفحه یاهو یا سایت گویا در مونیتور قدیمی نمایش می داد؛ چنین هفته ای را تجربه نکرده بودم.
مرسی، جالب بود. روزنوشت بیشتر بذارین.
یه خوبی اگه داشته قطع اینترنت این بوده که دوباره حوصله پیدا کردیم برای خوندن مطالب طولانی و مخصوصا دوباره یک پزشک پاتوقمون شده ^^
جدا از اینکه اینترنت وصل بشه یا نه با این احساس گروگان بودن،غریب بودن،بی ارزش بودن،نامید و مستاصل بودن که بر ما وارد شد چه میشه کرد؟ نامیدانه تر اینکه قراره همه ماها دوباره عادت کنیم و تا اتفاق نامعلوم و ناگوار دیگه منتظر بمونیم.
دقیقا حرف دل منو زدی … زندگی کردن سخت میشه … انتخاب سخت بین محیط روانی امن یا ماندن کنار عزیزان
خوب گفتی.مرسی.
جدیدا داشتم آرشیو فایل های تخصصی و …..فیلم هام رو پاک میکردم با خودم میگفتم بهتره لازم شد از اینترنت مجدد دانلود کنم بنظرم با این بی اینترنتی بهتره یه هارد بگیرم تا در آینده که وصل شد انشالله مجددا هرچی دم دستم اومد دانلود کنم??
درود بر شما دکتر عزیز
این اسارت زجرآور شبکه داخلی! توفیقی شد که بعد از مدتها مطالب یک پزشک رو بخونم و ببینم!!
بازهم شکر که در این برهوت شما هستین .
پایدار باشین
بسیار خوب نوشتید. ممنونم
این مدت یکی از کارهای ثابت من مراجعه به یکپزشک و احیاناً مطالعه مطالب قدیمیتر آن بود. کمی هم دستی به سر و گوش لپتاپم کشیدم و کمی آن را منظم کردم. البته برای منظم شدن این بلبشوی فایلیِ من به بیش از سه ماه قطعی اینترنت نیاز است!
خوندن این مقالات توی این شرایط تسلیبخش هست؛ این غروب جمعه علاوه بر در دسترس نبودن فایلها و اطلاعات مورد علاقمون، به آدم احساس خفقان و قطع ارتباط با دنیا میده.
حیف که قبل از قطع اینترنت بخاطر کمبود فضا خیلی از فایلهای تلگرامم رو پاک کردم و از برنامه هایی مثل نوار و طاقچه بیرون اومدم. لاگین کردن هم نیاز به دسترسی به ایمیل داره
در کل اوضاع بدیه! خوش به حال کسایی که ذخیره و توشه ای دارن!
زیبا گفتید؛این احساس عدم امنیت،چه شغلی،چه فرهنگی و چه مالی؛ سالهاست که با ماست و انگار که در ما نهادینه شده.
از زمانی که گوگل ریدر فعالیتش رو متوقف کرد به یک پزشک سر نزده بودم. توی این قطعی اینترنت جای خالی ارتباط با بقیه مردم خیلی حس میشه. وارد سایتای خبری و وبلاگ های مختلف میشم که فقط کامنت ها رو بخونم ببینم بقیه در حالین.
غم نان فردا، مثل موریانه ذهن و روح ما را خراشیده است. موریس مترلینگ جزوه کوچکی در خصوص موریانه دارند، کتاب را وقتی نوجوان بودم به همراه مجموعه اعترافات مترلینگ خواندم، آن شرحی که راجع به موریانه نوشته شده بود نمیدانم شامل حال کدام دسته میشود! ما یا که ایشان؟!رنج دیروز و غم فرداییست!
مثل این است که در آتش روز
ظلمت سرد شبش مستتر است
مثل این است که از اول شب
غم فردا پس در منتظر است
خانه ویران! که در او، حسرت مرگ
اشک می ریزد بر هیکل زیست!
خانه ویران! که در او، هرچه که هست
رنج دیروز و غم فرداییست!
احمد شاملو
مرسی که در این روزگار بی اینترنتی، چراغ وبلاگ را روشن نگه داشتید.
سلام
قطعی اینترنت برای من معنی ای فراتر از محرومیت از یک ابزار داشت. در این روزهای قطعی، به صورت تکراری صحنه هایی از اجراهای جورج کارلین رو نگاه کردم تا کمی التیام پیدا کنم.
پوزش چرا اتفاقن خیلی خوب بود. بیشتر از این پست ها بنویسید، واقعن زمانه عجیبی شده و خوندن مطالب شما تو این شرایط خیلی آروم کننده است. من هم تو این چند روز یک بار دیگه سفرنامه مصور گی دولیل به نام پیونگ یانگ رو خوندم و عجیب من رو درگیر کرد. البته من شخصن برام عجیب بود که ذهن خالی تری داشتم تو این مدت و اون حجم داده هایی که با وجود اینترنت وارد سرم میشد چقدرش به درد میخورد و چقدر نمیخورد و مطمئنن از این به بعد کمی بهتر سعی میکنم وقت مجازیم رو بگذرونم. یه چیز بامزه هم اینکه بعد از مدت ها برای یک معنی ساده رفتم سراغ فرهنگ لغت، یک زمانی یادمه مادرم برای خالهام فرهنگ عمید هدیه گرفته بود و این روزا این شکل کتاب ها انگار یک جور بار اضافی هستند. الان هم دارم تلویزیون نگاه میکنم و شبکه نمایش فیلم درخت گلابی وحشی رو گذاشته؛ واقعن فیلم خوب و تمیزیه. زمان میگذره و انتظار اومدن اینترنت هی داره بیشتر میشه.
ممنون.
مادرم خاطرهای تعریف میکنه از بچگیهایش؛ که وقتی در تلویزیون شوی رنگارنگ و ویدئو کلیپ خوانندههای روز زمان شاه رو تماشا میکرده مادرش بهش میگفته: «برو سر درس مشقهات. اینها که فرار نمیکنن! همیشه هستن!»
حالا حکایت ما هست و اینترنت!
یادمه یه زمانی اول نارنجی و بعدشم یک پزشک رو هر روز چک می کردم. وقتی نت قطع شد یکم فکر کردم مطلب بدرد بخور کجای نت فارسی پیدا میشه که یاد شما افتادم.
مرسی که هنوز هستید.
سلام. واقعا در این روزها خیلی بیشتر از قبل از مطالبتون لذت میبرم. سپاسگزارم از شما..
بنظرم اتفاقاتی که این چند روز افتاده مقدمه ای بود برای قدرت نمایی اینترنت ملی و شروع یک اتفاق دردناک. مطمئنا خیلی از سایتها و کسب و کارهای اینترنتی مجبور میشن سایتها و اطلاعات خودشون رو منتقل کنن به سرورهای داخلی و معنیش اینه که شاید بیش از 50 درصد کسب و کارها و سایت های موجود ، با قوانین سفت و سخت دیگه نتونن به فعالیتشون ادامه بدن.
انتقال سایت ها به سرورهای داخلی یعنی کنترل بیشتر و کافیه از تو خوششون نیاد و پاشون رو براحتی بذارن روی سیم سایتت و ارتباطتو قطع کنن.
به همین راحتی……
سلام دکتر
من یزد هستم، اینجا از ساعت 22 جمعه اینترنت ADSL وصل شده (پیشگامان) اینترنت ایرانسل هنوز قطعه (فقط سایت های داخلی در دسترس هستن)
همه چیز طبق روال سابقه، پینگ و سرعت و دسترسی به سایتها مثل قبل از این ماجرا ها هست و همه قند شکن ها هم طبق روال سایق کار میکنن، ولی اینستاگرام (ظاهرا برای همیشه) فیلتر شد و دیگه فقط با قند شکن میشه بهش دسترسی داشت.
همچنان در شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها سکوت حکم فرماست که یعنی بخش عمده ای از جمعیت هنوز دسترسی ندارن…
تشکر فراوان از دکتر نازنین بخاطر معرفی فیلمی که از آقامون رایدلی اسکات ، اسکات کبیر معرفی نمودید ، نمی دونم چرا این فیلم اسکات از زیر دست در رفته بود و ندیده بودمش ،
اصلا فیلم های اسکات با همون سکانس اول شما رو میخکوب می کنه.
با اجازه می خواستم یک سریال معرفی کنم :
looming towers
به احتمال زیاد ندیدید ،
یک سریال درجه یک در موضوع قضایای برج های دوقلوی ۱۱ سپتامبر ، این سریال بر اساس واقعیت ساخته شده ، در بخش هایی تصاویر مستند دادگاهی نیز نشان داده می شه ، امکان نداره جذب این سریال نشوید.
مثل اینکه بالاخره اون روز مبادایی که براش هاردهای چند ترابایتیمون رو پر میکردیم رسیده. روزای شخم زدن فیلمهای ندیده و کتابهای نخونده
یاد روزای دانلود آفلاین افتادم، روزایی که adsl گران و انحصاری بود. با ذوق و شوق شب به شب مثل ماهیگیر تور پهن میکردیم تا صبح فایلهایی که به دام افتادن رو چک کنیم.
-بخش نظرات دوباره رونق گرفته مثل روزای قدیم. انگار زمان فعال بودن اینترنت اینقدر تو شبکههای اجتماعی همه حرف داشتن برای زدن که من فقط سکوت بودم. (به جای ویترین چیدن برای بازدید بقیه از زندگیمون، دوباره داریم به تعامل با همدیگه برمیگردیم)
یادمه قبلتر ها بیشتر از این دل نوشت ها و روز نوشت ها داشتید. اتفاقاً به نظرم من این پست ها خیلی میتونن مهم باشن و به صمیمیت بیشتر با مخاطب منجر میشه. یادمه حدود 6 یا 7 سال پیش یه همچین پستی در مورد کنار گذاشتن طبابت و کار تمام وقت روی وبلاگ گذاشته بودین که در اون مقطع خیلی همدلانه بود برای من؛ چون همون موقعه تصمیم مشابهی داشتم.
طبق معمول بعد ظهر روزهای جمعه، فیلم death wish2018 رو دیدم بعدش فصل ۴ سریال زیبای دکستر رو، نت هم که قطع شده نتونستم زیرنویس فصل جدید سریال عالی شیملس رو دانلود کنم! در این قطعی نت وجود سایت عالی شما مرهمی بر زخم های اعصاب و روان ما میباشد